مسیر سیاست داخلی
چرا ترمیم جامعه برای دولت پزشکیان مهم است؟
کاهش مشارکت عمومی نشانه مهمی برای پیدا کردن نبض جامعه است. کاهش مشارکت در انتخاباتهای اخیر بهخصوص انتخابات ریاستجمهوری 1403 پیام آشکاری از سوی مردم برای فهم بهتر بروز شکاف عمیق میان جامعه و نظام حکمرانی بود. آشکار شدن شکافهای اجتماعی و سیاسی، از وجود گسل در کشور حکایت دارد. با این حال شکلگیری دولت چهاردهم با شعار وفاق ملی از سوی مسعود پزشکیان و همراهی طیفهای متنوع سیاسی کشور، این فرصت را پدید آورده که از ضرورتهای ترمیم جامعه و پر کردن شکافهای میان مردم و نظام حکمرانی سخن به میان بیاید. اما از آنجا که اصلاحات اقتصادی و سیاستهای تنشزدایی در دولت پزشکیان نیازمند همراهی مردم و نخبگان جامعه است، این احتمال وجود دارد که سیاستگذاریها با تایید مردم همراه نباشد. بنابراین طرح این پرسشها مهم است که مسیر صحیح سیاست داخلی در دولت چهاردهم برای جلوگیری از تشدید گسلهای سیاسی و اجتماعی چیست و چقدر امکان حلوفصل ابرچالشهای سیاسی در دولت آینده وجود دارد؟
کاهش مشارکت عمومی نشانه مهمی برای پیدا کردن نبض جامعه است. کاهش مشارکت در انتخاباتهای اخیر بهخصوص انتخابات ریاستجمهوری 1403 پیام آشکاری از سوی مردم برای فهم بهتر بروز شکاف عمیق میان جامعه و نظام حکمرانی بود. آشکار شدن شکافهای اجتماعی و سیاسی، از وجود گسل در کشور حکایت دارد. با این حال شکلگیری دولت چهاردهم با شعار وفاق ملی از سوی مسعود پزشکیان و همراهی طیفهای متنوع سیاسی کشور، این فرصت را پدید آورده که از ضرورتهای ترمیم جامعه و پر کردن شکافهای میان مردم و نظام حکمرانی سخن به میان بیاید. اما از آنجا که اصلاحات اقتصادی و سیاستهای تنشزدایی در دولت پزشکیان نیازمند همراهی مردم و نخبگان جامعه است، این احتمال وجود دارد که سیاستگذاریها با تایید مردم همراه نباشد. بنابراین طرح این پرسشها مهم است که مسیر صحیح سیاست داخلی در دولت چهاردهم برای جلوگیری از تشدید گسلهای سیاسی و اجتماعی چیست و چقدر امکان حلوفصل ابرچالشهای سیاسی در دولت آینده وجود دارد؟
شکاف دولت -ملت
یکی از نمونههای بارز افزایش شکاف میان حکومت و ملت کاهش مشارکت عمومی در چهار انتخابات اخیر مجالس یازدهم و دوازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم و چهاردهم است. مسعود پزشکیان با نگاهی متفاوت نسبت به مجالس و دولتهای پیش از خود روی کار آمده است و دولتش را دولت وفاق ملی نامیده و مدعی است که صدای همه مردم را چه آنها که در انتخابات شرکت کردهاند و چه آنها که شرکت نکردهاند شنیده است و قصد بر تغییر و تحول در کشور دارد. در این میان این تحلیل همیشه مطرح بوده که اصلاحات اقتصادی و سیاستهای تنشزدایی نیازمند همراهی مردم و نخبگان جامعه است و این همراهی جز با کاهش فاصلهها و ترمیم گسل دولت-ملت شکلگرفته در فضای سیاسی اجتماعی کشور محقق نمیشود. مسعود نیلی در مقالهای گفته است: «انجام اصلاحات اقتصادی نیازمند دولتی است که اول، از پشتیبانی جامعه بهمراتب قویتر از آنچه در انتخابات ظاهر شد برخوردار باشد و دوم، دولتی که حمایت بیدریغ نظام حکمرانی را داشته باشد. تحقق چنین شرایطی تنها شرط گذار کشور از این آخرین شانس تاریخی خود است.»
نگاهی به چند دهه گذشته جامعه
سالها پیش شاید از همان دهههای اول پس از پیروزی انقلاب که رفتهرفته فضای سیاسی کشور به سمت حذف جریانهای مختلف دگراندیش نسبت به هسته سخت قدرت سوق پیدا کرد و نگاه ایدئولوژیک عملاً به حذفها در بازه زمانی مختلف منجر شد، ضرورت ممانعت از افزایش این فاصلهها و جلوگیری از تبدیل شدن آن به گسست و در نهایت شکلگیری چنین گسلهایی به وجود آمد. البته در بازههای زمانی مختلف برخی چهرههای سیاسی با عناوین گوناگون سعی بر کاهش این فاصلهها و حفظ مردم در کنار حکومت داشتند. از جمله این موارد تلاش ابراهیم یزدی در این زمینه است که در سال 1381 با انتشار نشریهای با عنوان «وفاق ملی» به سراغ سران کشور رفت و از ضرورت ترمیم این فاصله سخن گفت. پس از آن هم در سال 1388 که اعتراضات به نتایج انتخابات به حصر چهرههایی مانند میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی و بازداشتهای گسترده منجر شد؛ سیدمحمد خاتمی از ضرورت «آشتی ملی» گفت و چهرههای سیاسی مختلف از جمله اکبر هاشمیرفسنجانی نیز پیگیر آن شد. در نهایت آنچه رخ داد این بود که در ساختار تصمیمگیری سیاسی و مدیریتی و میان دستاندرکاران کسی ضرورتی ندید که به این لبیک پاسخ دهد و پس از آن هم که به مرور وضعیت به سمت افزایش فاصلهها، عدم اعتماد و رضایت مردم نسبت به نظام حکمرانی و تصمیمگیران سوق پیدا کرد و مشکلات بیشتر و بیشتر شد؛ اختلافات افزایش پیدا کرد و مطالبات مردم بهویژه در پی تضعیف ساختار حزبی کشور به حاشیه رفت و در این برهه عملاً شاهد بروز چندین گسل فعال در کشور بودیم که هر آن و به هر بهانهای امکان تبدیل شدن به زمینلرزهای خفیف تا حتی قوی دارد.
فاصله طبقاتی و فساد اقتصادی شکلگرفته از پی ناکارآمدیها و ایرادهای ساختاری، موجب تحریک گسل دارا و ندار، نگاه ایدئولوژیک و تکبعدی موجب ایجاد گسل در سبک زندگی و بیتوجهی به مطالبات و طرد و حذفهای سیاسی و اجتماعی موجب فعال شدن گسل دولت- ملت شد. نمود تکانههای آنها را هم از سال 1388 تا به امروز در چند سطح اعتراضات خیابانی، سیاسی، اقتصادی و سبک زندگی مردم شاهد هستیم. آنجا که مردم به نشان عدم پذیرش نتایج انتخابات در سال 1388 اعتراض کردند، اعتراض حوزه سیاسی بود و آنجا که به نشان اعتراض به گرانیها در سال 1396 و گرانی بنزین در سال 1398 به خیابان ریختند، هم مشخصاً اعتراضات اقتصادی به شمار رفت و در نهایت 1401 هم که اعتراضات خیابانی پس از مرگ مهسا امینی و واکنش به رفتارهای گشت ارشاد، نمادی از نارضایتی مردم در حوزه اجتماعی بهخصوص سبک زندگی و قوانین مرتبط با آن بود.
شکاف مردم و حکومت؛ گسل دولت ملت
البته پیش از شعار وفاق ملی، مطرح شدن «جامعه مدنی» عملاً در نیمه دهه 70 و دوران اصلاحات به میان آمد و به مرور بحثها بر سر حقوق شهروندی و زوایای مختلف مطالبات مردم نیز در محافل سیاسی و آکادمیک مورد توجه قرار گرفت. واکنشها به استفاده از لفظ جامعه مدنی از سوی سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت چنان با حمله و تخطئه همراه بود که به نوعی اشاره به آن را به غربزدگی نسبت دادند و او را مجبور کردند از ایده اولیه کوتاه بیاید که البته خاتمی هم جامعه مدنی را در کنار جامعه مدینهالنبی قرار داد. اشاره به این موضوع از آنرو مهم است که بتوانیم زمان تقریبی برای توجه در سطح نخبگان (نه قاطبه سیاستمداران) به موضوع رابطه دولت و ملت و ضرورت کاهش فاصلهها و ترمیم گسل مربوطه را دریابیم. ترمیم و اصلاحی که نیاز به عزم همهجانبه دارد.
وضعیت امروز و رابطه دولت و ملت
تجربیات نیروهای سیاسی کشور، به نظر میرسد اکنون در کولهبار دولت چهاردهم انباشت شده است، تا دولت پزشکیان برای ترمیم گسلهای موجود قدم پیش بگذارد. چرا که نه چپگرایی و راستگرایی ایرانیزهشده طی همه این سالها قدرت عبور از ساختار معیوب شکلگرفته را داشته و نه ایده متولیان یکدستسازی و خالصسازی -که روی کار آمدنشان از جمله نتیجه معایب موجود در همان ساختار بود- توانست قدرت را به سمت حل مشکلات سوق دهد. به نظر میرسد حالا نظام حکمرانی به ضرورت شکلگیری دولتی که به دنبال وفاق و اجماع در جامعه است، پی برده اما این موضوع در بخشهای دیگر شکلدهنده فضای سیاست داخلی با اقبال همراه نبوده است. چنانکه برخی نمایندگان مجلس با رویکرد تندروانه و بنیادگرایانه و رسانههای آنها از هرگونه هجمه و حمله به دولت کوتاهی نکردند از جمله آخرین مواردش هم صحبتهای محمود نبویان، نماینده مجلس بود که حتی تا اتهام قتل به وزرای دولت هم پیش رفت یا روزنامه کیهان که به هر شکلی در تلاش است ثابت کند که دولت پزشکیان دولت وفاق ملی نیست.
سوی دیگر نیز ناامیدسازی از دولت تازهکار، در دستور کار اپوزیسیون و تندروان خارجی است. با این حال به اندازهای که تلاش برای وفاق در سطح نخبگان و مسئولان طراز اول حکومت صورت گرفته، در سطح جامعه شاهد همراهی مردم با سیاستگذاریهای پیشروی دولت چهاردهم که خود را دولت وفاق ملی معرفی کرده، نیستیم.
دولت وفاق ملی و شرایط پیرامونی
گسلها و شکافهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی طی سالهای گذشته وجود داشته اما از جمله ابزارهایی که شاید پیش از رسیدن به امروز میتوانست در ترمیم گسستها کمکحال باشد، احزاب سیاسی بودند که متاسفانه به مرور زمان این تشکلها از جایگاه واسطهگری میان مردم و حکومت از سوی ساختار سیاسی حاکم به حاشیه رفتند و فرصتی برای تقویت آنها به عنوان ضرورتهای حفظ دموکراسی و کاتالیزوری برای کاهش فاصله دولت- ملت فراهم نشد. همین اتفاق موجب شد حتی بخشی از مطالبات مسکوت بمانند. البته در همین انتخابات با یک سازوکار جدید و بازتعریف جریانهای سیاسی برای همراهی اقلیتی از مردم روبهرو بودیم و عملاً دوگانه «توسعهطلب»، «ضدتوسعه» توانست در جایگاه فضاسازی رقابتی احزاب قدرتمند نقشآفرینی و عملاً نوع نگاه بخشی از مردم را نمایندگی کند و البته فرصتی برای طرح مطالبات مردم را هم فراهم آورد. اما در این وضعیت که ابرچالشهای مختلفی وجود دارد این سوال مطرح میشود که آیا دولت فرصت تغییر خود و همراهسازی مردم را به دست میآورد؟
مسعود نیلی: فاصله عظیم داریم
البته مسعود نیلی به این سوال در مقاله خود اینگونه پاسخ داده است: «بهطور واقعبینانه، از دولت جناب آقای دکتر پزشکیان انتظار رونق اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی مطلوب خود را ندارم. چون میدانم با حداقلهای موردنیاز آن، فاصلهای عظیم داریم. اما آنچه از ایشان میخواهم این است که بتواند همانی را که قول داده و مرتب هم تکرار میکند، یعنی وفاق و اجماع در نظام حکمرانی را محقق کند. دولت آقای دکتر پزشکیان باید بتواند روابط مخرب بارهاتکرارشده قبلی درون نظام حکمرانی را به روابطی سازنده با محوریت فائق آمدن بر مشکلات راهبردی تبدیل کند... دولت چهاردهم نیازمند گذراندن یک دوران زندگی انکوباتوری در نتیجه زایمان زودرس انتخابات اضطراری است. این دوران باید صرف سه دسته گفتوگو شود. گفتوگو با جمعیت ۵۰درصدی که در انتخابات نهایتاً شرکت نکردند و حداقل این است که در حالت قهر به سر میبرند. گفتوگو با دیگر بازیگران نظام حکمرانی با محوریت عبور از مشکلات بزرگ و بالاخره تلاش برای گفتوگو با آنانی که به رقیب ایشان رای دادهاند...»
دولت امیدآفرینی کند
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و رئیس مرکز توسعه و تحقیقات فناوری وزارت بهداشت در دولت اصلاحات در گفتوگو با تجارت فردا درباره ضرورت ترمیم جامعه برای دولت پیشرو گفته است: «رابطه مناسب بین دولت (حکومت) و ملت پیشزمینههایی دارد. مثلاً اینکه هرچه دولت رفتار صادقانهتر و با شفافیت بیشتری داشته باشد، سرمایه اجتماعی بهتری خواهد داشت و میتواند کارهایش را بهتر پیش ببرد اما در کشور ما عملکردها به گونهای نبوده که مردم چنین احساسی داشته باشند. مطمئناً حکومت در جوامع امروزی برای حفظ خود و پیشبرد برنامهها نیاز به پشتوانه مردمی دارد زیرا هر برنامهای بخواهد به اجرا درآورد در صورتی امکان نزدیک شدن به نتیجه مدنظر را دارد که مردم همراهی کنند.» او در رابطه با کاهش فاصله دولت و ملت در شرایط بحرانی که در آن قرار داریم افزود: «برای این همراهی نیاز است که مسئولان با مردم گفتوگو کنند، بین مردم بروند و نشان دهند که مطالبات مردم را پیگیری میکنند. به عبارتی تلاش کنند که مردم حس کنند دولت، دولت خودشان است. مردم وقتی میبینند وضعیتشان روزبهروز بدتر میشود و تصمیمات به نوعی نیست که نشان از بهبود حتی در آینده داشته باشد، اعتمادشان از مسئولان و حکومت سلب میشود و همین باعث افزایش شکاف میان دولت و مردم میشود. پس به جز از طریق کسب اعتماد مردم آن هم با پاسخگو بودن در برابر آنها و اجازه دادن به رسانهها برای فعالیت آزاد و ایجاد امید در میان آنها با پیگیری مطالبات هر برنامهای حتی با رویکرد تامین منافع ملی به نتیجه نمیرسد.» این جامعهشناس درباره احتمال حل ابرچالشهای سیاسی و اجتماعی در دولت بعد گفت: «خیلی بعید است. زیرا وضعیت به نحوی است که منافع جریانی و گروهی مانع از پیشبرد برنامهها میشود و عملاً بخشی از اتفاقات از سوی نهادهایی رقم میخورد که در برابر عملکردها پاسخگو نیستند و البته نبود شفافیت دست دولت چهاردهم را هم میبندد و طبیعتاً در آن مواردی که میتواند به ترمیم رابطه دولت و ملت بر اساس اثربخشی برنامهها بینجامد مانع از پیشبرد میشود. مگر اینکه فرصت دادهشده به پزشکیان به گونهای باشد که مفسدان بدانند به آنها مجالی داده نمیشود، ساختارها اصلاح شود و برنامه باید از کلیگویی به سمت جزئیات برود و مطالبات مردم در آن در نظر گرفته شود. ما برای حل ابرچالشهای سیاسی و اجتماعی بهطور همزمان نیاز به برنامهریزی برای جلب همراهی مردم و حل مشکل داریم.» وی برای جلوگیری از استمرار وضعیت فعلی و ممانعت از بدتر شدن آن تصریح کرد: «در کلاسهای مدیریت توسعه به این اشاره دارم که اگر ندانیم کجا میرویم همه راهها درست است. در حوزه سیاست داخلی هم باید چشمانداز واقعی تعریف شود؛ تحقیقات آزاد و درست انجام گیرد و به عنوان مبنای کار استفاده شود و آنالیز محتوا صورت گیرد. برنامهریزی با اجراکنندگان شایسته صورت گیرد. باید مدیران توانمند روی کار بیایند. البته برنامهریزی باید به نوعی باشد که مردم احساس اثرگذاری را داشته باشند یعنی حتماً در کنار برنامههای بلندمدت و میانمدت برنامه کوتاهمدت هم در نظر گرفته شود. ایجاد امید در جامعه همراهی را هم فراهم میسازد. همین امیدآفرینی را دولت چهاردهم ریلگذاری کند گام موثری برداشته است که البته امیدواریم با اشتباهات و سنگاندازیها به ناکامی منجر نشود.»
اگر ساخت سیاسی نتواند به موقع جلوی تکانهها را بگیرد، شکافهای فعالشده سیاسی و اجتماعی، مانند گسلهایی که زلزلهای شدید به بار میآورد، ناگهان جامعه را تکان میدهد. برای همین است که تحلیلگران از ضرورت توجه به مطالبات و آن آتش زیرخاکستری که ممکن است با هر جرقهای گرُ بگیرد، سخن گفتهاند و بهعبارتی پیش از هر برنامه اصلاح اساسی که احتمالاً نتیجهاش چندان به عمر دولت چهاردهم قد ندهد ایجاد فضای آشتی با مردم و کاهش فاصلهها با تقویت گفتوگو، تقویت نهادهای مدنی و حقوق بشری، شفافیت و پاسخگویی و کاهش بیاعتمادی و... ضروری است.