روابط پاندولی
چرا بهبود روابط با پاکستان مهم است؟
سفر ابراهیم رئیسی به پاکستان سفر مهمی بود. این سفر پس از آن صورت گرفت که دو کشور در چند ماه گذشته بر سر بمباران مواضع تروریستها به اختلاف خورده بودند اما سفر رئیسی نشان داد که هر دو کشور ترجیح میدهند از حواشی دور باشند. به عقیده ناظران، از هر دو دیدگاه استراتژی ملی و استراتژی نظامی، پاکستان بین ۱۵ کشور همسایه، میتواند بهترین متحد درازمدت ایران و ایرانیان باشد.
سفر ابراهیم رئیسی به پاکستان سفر مهمی بود. این سفر پس از آن صورت گرفت که دو کشور در چند ماه گذشته بر سر بمباران مواضع تروریستها به اختلاف خورده بودند اما سفر رئیسی نشان داد که هر دو کشور ترجیح میدهند از حواشی دور باشند. به عقیده ناظران، از هر دو دیدگاه استراتژی ملی و استراتژی نظامی، پاکستان بین ۱۵ کشور همسایه، میتواند بهترین متحد درازمدت ایران و ایرانیان باشد. این گزارهای گذرا نیست، بلکه ریشه در جغرافیای استراتژیک داشته است:
۱- نخست آنکه تمرکز کانونی پاکستان بر هند است و به همین دلیل، آرایش نظامی بنیانی خود را در جهت مرزهای خاوری خود سامان داده است.
۲- تمرکز بعدی اسلامآباد بر افغانستان بوده است، زیرا دولتهای مستقر در کابل پس از عبدالرحمان خان، همواره مخالف خط مرزی بین دو کشور بودهاند (خط دیورند). طالبها نیز از پذیرش این مرز امتناع ورزیدهاند.
۳- گرایشهای استقلالخواهانه در ایالت بلوچستان پاکستان به عنوان پهناورترین ایالت این کشور (۵۶ درصد سرزمین) زنده و رو به اوجگیری است. گرچه این گرایش بین بلوچهای ایران کمرنگتر است، ولی دو کشور را در جهت کاهش تنش در این منطقه بسیار گسترده، ناگزیر به هماهنگی استراتژیک کرده است. کوتاه آنکه از دیدگاه اسلامآباد، مرزهای باختریاش با ایران، حیاط خلوتی استراتژیک محسوب میشود.
۴- دو بازار کلان ایران و پاکستان، با فرض جا افتادن روند توسعهیافتگی دو ملت، گیراترین وزنه از منظر توسعهیافتگی محسوب میشود.
5- دالانهای جهانی-منطقهای بین دو کشور، از پتانسیل پیوند جمعیت ۲ /۳ میلیاردی اروپا-شبهقاره برخوردار است (کریدور خاوری-باختری).
6- با احتمال تکوین و فعال شدن اتحادیه کشورهای اقیانوس هند، ایران و پاکستان به دلیل همسایگی و اشراف بر شمال این اقیانوس و شاخهها و شاخکهای حیاتی بحر مکران و خلیجفارس، همچنین با فرض نوسازی سواحل و بنادر همجوار دو کشور، احتمال توسعهیافتگی کرانههای مکران افزایش خواهد یافت.
لازم به یادآوری است که دو کشور در یک زون فرهنگی قرار دارند (لطفاً سرود رسمی پاکستان را که فارسی است گوش دهید). همین عنصر زمینه پیوستگی و همبستگی دو کشور را محقق خواهد کرد. همچنین ایران در درازای تاریخ خود، هرگز از ناحیه جنوب خاوری (شبهقاره) مورد حمله قرار نگرفته است. شوربختانه با وجود دهها دلیل جاافتاده و بارها منتشر و نقلشده، طی ۴۵ سال اخیر مناسبات دو ملت به نسبت توانهایشان، بس ناچیز بوده است. در همین راستا در ادامه تلاش میکنیم ضمن مروری بر تاریخ روابط میان دو کشور، منابع عمده تنش و تهدید را نیز شناسایی کرده و با توجه به آن وقایع اخیر را بررسی و تحلیل کنیم.
مروری بر تاریخ
مطالعه مقایسهای مناسبات پاکستان و ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی نشان میدهد که با وجود ظرفیتها و امکانات بالقوه همکاری، روابط از شکل همکاری متقابلِ بسیار نزدیک در دوره پهلوی به روابط متقابلِ آمیخته با همکاری و رقابت در سالهای پس از انقلاب اسلامی متحول شده. بهطور کلی قبل از انقلاب، ایران بزرگترین و نیرومندترین حامی مادی، معنوی، سیاسی و نظامی پاکستان بوده است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به ویژه قبل از به قدرت رسیدن ضیاءالحق در پاکستان، روابط اهل سنت و شیعیان پاکستان در مجموع مسالمتآمیز بود و خشونتهای گسترده سازمانیافته و فرقهگرایانه در این کشور به چشم نمیخورد؛ منتها در فردای پیروزی انقلاب تنش در روابط سیاسی ایران و پاکستان تحت تاثیر دو پیشامد همزمان اتفاق افتاد، اولی به حکومت رسیدن ژنرال ضیاءالحق (1978) و آغاز برنامه اسلامیسازی وی (1984)، و دومی وقوع انقلاب اسلامی در ایران (1979) بود.
با وقوع انقلاب در ایران، قدرتیابی شیعه در ایران یا به عبارتی برخوردار شدن آن از ماهیت ایدئولوژیک، باعث شد تا حوزه نفوذ ایران در مناطق پیرامونی گسترش یابد. پاکستان نیز به عنوان همسایه بزرگ شرقی ایران کشوری بود که با سرعت از گسترش و عمق انقلاب اسلامی تاثیر پذیرفت و جریان ریشهدار احیاگری اسلامی به ویژه در میان شیعیان، آشکارا خود را نشان داد. این تاثیرپذیری باعث شد که ضیاءالحق، انقلاب اسلامی ایران را به حمایت از شیعیان پاکستان متهم کند. ازاینرو احیای تفکر سنی افراطی از طرف ضیاءالحق گزینهای برای خنثی کردن نفوذ انقلاب ایران بود. او دامن زدن به جریانهای دینی اهل سنت را راهی برای مهار موج اسلام سیاسی شیعی از ناحیه ایران میدانست؛ زیرا در سطح خارجی، ایران در مقابل پاکستانی قرار میگرفت که با اکثریت سنی، خواهان حفظ وضعیت موجود در منطقه خاورمیانه و به ویژه خلیجفارس بود.
بهطور کلی در دوران رئیسجمهوری ضیاءالحق در پاکستان یکی از شدیدترین نوع شیعهستیزی علیه شیعیان به نمایش گذاشته شد؛ بهطوری که بیش از 80 هزار سنی تندرو به روستاهای شیعهنشین داروت، بونجی، جاگلوت، جلالآباد، پاری و ماناوار حمله کرده و آنجا را ویران کردند. در دورههای بعد وجود چنین تفکراتی، باعث شکلگیری و اعلام وجود گروههایی در درون جامعه اهل سنت پاکستان شد.
سپاه صحابه یکی از این گروههای متعدد، اما به شدت فرقهگرا و رادیکال بود. این گروه تروریستی به عنوان یکی از افراطیترین گروههای ضد ایرانی و ضد شیعی در تلاش بوده که پاکستان به شکل رسمی به عنوان سرزمینی سنینشین معرفی شود. در واقع شکلگیری سپاه صحابه واکنشی به تشکیل فقه جعفری شیعهمذهب بود. همچنین طالبان و لشکر جهنگوی در پاکستان، از جمله گروههاییاند که از هر حیث (مادی و معنوی)، آشکارا با شیعیان و ایران، در ستیزند. نگرانی عمده ناشی از تاثیرپذیری ایدئولوژیک این گروههاست، کمااینکه گروهکهای تروریستی نظیر جندالله، جیشالعدل و انصار در داخل خاک (استان سیستان و بلوچستان) ایران، کاملاً تحت تاثیر افکار وهابیت و دیوبندیاند.
بهطور کلی اساس حاکمیت روابط ایران و پاکستان را مسائل ایدئولوژیک شکل میدهد. جنبههای چنین رقابتی (ایدئولوژیک)، پیامدهای ویرانگری بر پیکره جامعه قومی (بلوچها) ایران گذاشته است. از آنجا که در استانهای مرزی ایران جمعیت قابل توجهی از اهل سنت زندگی میکنند و حدود 10 درصد از جامعه ایران را تشکیل میدهند و از لحاظ قومی و فرهنگی نیز تا حدودی متفاوتاند، حساسیت ایران به این مسئله بیشتر شده است. پاکستان با کمک عربستان با تقویت گروههای افراطی در مرزهای ایران و آموزش مذهبی و عملیاتی آنها در خاک خود باعث شده تا این موضوع به چالشی امنیتی در روابط دو کشور تبدیل شود. ترویج چنین تفکراتی به ویژه تلاش برای تکوین تشکلهای متعدد مذهبی، علاوه بر تقویت انرژی واگرایی این مناطق نسبت به هسته مرکزی حکومت، موجب افزایش همگرایی اهل تسنن ساحل جنوب و بلوچهای حنفی خاور و جنوب خاوری ایران شده است.
غیر از گروهک جندالله، گروهکهای تروریستی دیگری مانند انصار و جیشالعدل در سیستان و بلوچستان اعلام موجودیت کردند. جیشالعدل شاخهای از جندالله است که با اعدام عبدالمالک ریگی شکل گرفت. در حال حاضر مناطق مرزی ایران و پاکستان، محل استقرار گروهکهای مذکور است. خشونتهای ضدشیعی در پاکستان از جانب گروههای اسلامی تندرو کماکان ادامه دارد و در سالهای گذشته به ویژه مناطقی مانند پاچنار، گونهای از پاکسازی مذهبی-فرقهای را تجربه کرده و امروزه بیش از 70 درصد قربانیان عملیات تروریستی در پاکستان را شیعیان تشکیل میدهند. تنها بین ژانویه 2012 تا ژانویه 2013 طی 77 حمله تروریستی، 635 شیعه به قتل رسیدهاند، بهطوری که برخی رسانهها این جنایت را نسلکشی شیعیان پاکستان دانستند. پاکستان همواره این اتهام را که دولت این کشور و سازمان اطلاعات (ISI) در سازماندهی گروههای رادیکال ضدایرانی دست دارد رد کرده و همواره در پی رفع تنش و سوءتفاهمها بوده است. اعدام حقنواز، قاتل شهید صادق گنجی و انحلال و غیرقانونی شمردن سپاه صحابه (2002) بزرگترین گروه ضدایرانی و شیعی پاکستان، از سوی ژنرال پرویز مشرف مثالهایی از این دسته نگرانیها و اعتمادسازیها از جانب دولت پاکستان است. ولی آنچه مشخص است این است که تروریسم و افراطیگری از ناحیه گروههای اسلامی تندرو، چه مورد حمایت پاکستان بوده و چه مستقل و خودسرانه عمل کنند، هنوز بزرگترین تهدید و چالش روابط میان دو کشور به حساب میآید. روابط ایران و پاکستان با وجود منافع مشترک قابل ملاحظه و علقههای فرهنگی-تمدنی در هیچ مقطعی گرم و پایدار نبوده و در برزخی از چالشهایی مانند مشکلات مرزی، تعرض گروههای تروریستی غیرقابل مهار در پاکستان، قاچاق مواد مخدر، اختلاف نظر در موضوعات منطقهای مانند افغانستان، بیداری اسلامی و امنیت منطقهای قرار دارند.
منابع عمده تنش و تهدید
1- تهدیدهای درونکشوری
یکی از جنبههای مهم تهدید از جانب پاکستان، حمایت گسترده ارتش و آی.اس.آی این کشور از رادیکالیسم و گروههای افراطی در برخورد با همسایگان مانند هند، ایران و افغانستان است. شایان ذکر است که پیشینه حمایت دولت از جریانهای بنیادگرا، به سیاست ژنرال ضیاءالحق برمیگردد. همانطور که پاکستان در مواجهه با هند، از گروههای تندرو کشمیری-پاکستانی مانند حرکهالمجاهدین، لشکر طیبه، جیش محمد و مجاهدین البدر حمایت میکند، در افغانستان نیز از طالبان به اشکال خاص خود حمایت به عمل میآورد. بعضی از تحلیلگران معتقدند که عناصر طالبان و آی.اس.آی با یکدیگر همکاری دارند و فعالیتهایشان جدا از هم نیست. جان جک رونی مدعی است که 180 گزارش مستند متفاوت موجود است که نشاندهنده دیدارهای افراد ردهبالای آی.اس.آی با فرماندهان ارشد طالبان، آموزش بمبگذاری به طالبان و حتی سازماندهی عملیات پیچیده برای آنهاست. در واقع، سرویس جاسوسی ایالاتمتحده بر این اعتقاد است که آی.اس.آی از اشخاصی مانند جلالالدین حقانی، سرکرده گروه حقانی، به عنوان یک دارایی راهبردی استفاده میکند. بر همین اساس، افسران عالیرتبه بازنشسته آی.اس.آی و ارتش پاکستان سعی کردند همواره مراودات گرم خود را با ستیزهجویان اسلامگرا حفظ کنند؛ برای مثال، ژنرال حمید گل، بین سالهای 1987 تا 1989 فرمانده آی.اس.آی بود. او نقشی به مراتب مهم در بسیج حمایت همگانی از طالبان در رسانهها داشت و ستیزهجویان را به جهاد (جنگ مقدس) تشویق میکرد. به همین سبب، این بحث وجود دارد که گروههایی مانند جیشالعدل که علیه ایران دست به اعمال تروریستی میزدند، به نوعی نیز در راهبرد پاکستان قرار دارند. به این ترتیب، ایران نیز از این راهبرد پاکستان تاثیر میپذیرد. تروریستهای سپاه صحابه نیز از حمایت سرویس اطلاعات داخلی پاکستان برخوردارند و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از سوی کشورهای خارجی مثل عربستان سعودی و بحرین پشتیبانی میشوند. چنانکه یک تحلیلگر پاکستانی میگوید، برای دولت پاکستان، ملک اسحاق (رهبر لشکر جهنگوی) به عنوان طالبان خوب طبقهبندی میشود.
2- افراطیگری مذهبی و تنشهای ایدئولوژیک
افراطیگری، نوعی رفتار خشونتگرای هدفمند است که پشتوانه بسیار قوی هویتی و ایدئولوژیک دارد و مهمترین ویژگی آن صدمه زدن به دیگران است. افراطیگری مبتنی بر مذهب است، اما مذهب افراطگراها همان مذهب عموم مردم نیست. این مذهب بنا به مقاصد سیاسی دستکاری شده و خصلتی آرمانی پیدا کرده است. افراطگراها قصد دارند با تسلط بر دولتها، آموزهها و قوانین مورد نظر خود را در همه ارکان و شئون جامعه جاری کنند. بر این اساس، آنها از ترور، مانند ابزاری کارساز برای گسترش دادن بنیادگرایی بهره میگیرند. از نظر عرصه فعالیت، با اندکی تامل میتوان اذعان داشت که پاکستان به عنوان بهشت تروریستها در جهان شناخته میشود و احتمالاً نقش این کشور در آینده از این حیث افزایش پیدا کند. بهطور کلی، تجربیات تاریخی نشانگر آن است که گروههای افراطی فعال در پاکستان دارای انواع ظرفیتهای تهدیدزا علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هستند. در یک دستهبندی کلی، گروههای ضدشیعی و ضدایرانی پاکستان عبارتاند از:
دیوبندیها: دیوبندیها اگرچه مقلد ابوحنیفه هستند و در معاملات طبق فقه او عمل میکنند، اما در اندیشه و طرز تفکر با افکار محمد بنعبدالوهاب قرابت زیادی دارند. بیشتر گروههای تروریستی پاکستان، شاخهای از دیوبندیها هستند که مسلمانان دیگر را کافر میشمرند و آنان را مهدورالدم میدانند. بمبگذاریها، ترورها و جنایات دیگری که در این کشور انجام میشود، به دست این گروهها صورت میگیرد. گروههای افراطی مانند سپاه صحابه و لشکر جهنگوی در پاکستان، خود را به دیوبندیها منتسب میکنند. گفتنی است در استان سیستانوبلوچستان و جنوب خراسان، بیش از 90 درصد اهل سنت پیرو این مکتب هستند. دیوبندی در حال حاضر نماینده دین رسمی در پاکستان محسوب میشود و طرفداران این مکتب در این کشور روزبهروز در حال افزایشاند. مبلغان دیوبندی، اکنون به بیش از یک میلیون رسیدهاند و به عنوان پرچمداران اهل حدیث و سلفیگری در هند و پاکستان شناخته میشوند.
طالبان: به ادعای طالبان، شیعیان بدعتگذارانی هستند که میتوان آنان را برای عقاید مذهبیشان آزار داد. این رویکرد، خواهناخواه ایران را به عنوان بزرگترین کشور شیعی جهان به چالش میخواند. به تعبیر الیویه روی، همگان ایران را پدرخوانده شیعیان در جهان میدانند. از اهداف گروههای افراطی مانند القاعده و طالبان، نابودی شیعیان است. به اعتقاد آنها، بعد از نابودی غرب، شیعیان باید نابود شوند. از جمله جنایات طالبان میتوان به جهاد 1377 و تشکیل اجلاس پیشاور اشاره کرد که طی آن، 160 نفر از مفتیهای وهابی فتوایی را صادر کردند مبنی بر اینکه همه مردان و پسران بالای هفت سال شیعه باید کشته شوند.
سپاه صحابه: ظهور نیروهای ضدشیعی از جمله سپاه صحابه و اهل حدیث، به دلیل مقابله با نفوذ ایران در منطقه به وجود آمد. این گروه تاکنون فعالیتهای خشونتبار زیادی مانند حمله به عزاداریها، مراکز فرهنگی، ترور افراد و شخصیتهای مهم شیعه انجام داده است. در ابتدا حملات تروریستی این حزب، بیشتر متوجه اعضای نهضت جعفری بود. اما در سالهای اخیر، سیاستمداران، حقوقدانان، بازرگانان، کارمندان و مدیران دولتی شیعهمذهب را نیز آماج حملات تروریستی خود قرار داده است. از جمله اقدامات سپاه صحابه علیه ایران، ترور صادق گنجی، مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور و محمدعلی رحیمی، سرپرست خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در مولتان است.
لشکر جهنگوی: برخی مدعی هستند که لشکر جهنگوی، به وسیله رهبران سپاه صحابه، به عنوان یک شاخه نظامی فعال و جدا از جناحهای سیاسی تاسیس شد تا از طریق ادامه اقدامات خشونتبار فرقهای، به پیشبرد اهداف سیاسی سپاه صحابه کمک کند. لشکر جهنگوی اهداف خود را بدین شرح اعلام داشته است: ایجاد پاکستان سنیمذهب از طریق روشهای خشونتآمیز. ترویج و اعلام نامسلمانی شیعیان و از میان برداشتن پیروان دیگر ادیان به ویژه یهودیان، مسیحیان و هندوها.
3- چالشهای مرزی
اینگونه ارزیابی شده است که مرزهای شرقی ایران در همسایگی کشور و دولتهای ضعیف و بیثبات مانند پاکستان و افغانستان همواره دچار تنش و بحران بوده است. بهطورکلی، ایران دارای 8 /924 کیلومتر مرز مشترک با پاکستان است که 4 /613 کیلومتر از آن خشکی و 4 /311 کیلومتر از آن آبی است. هرچند ایران و پاکستان، اختلافات مرزی در مرزهای خشکی خود ندارند، عوامل متعددی وجود دارد که سبب بروز چالشهای اساسی در این بخش از مرزهای دو کشور شده است. از آنجا که افغانستان در همسایگی ایران، بیش از 95 درصد تریاک دنیا را کشت میکند، پاکستان پس از ایران (55 درصد) با 30 درصد، مسیر بعدی انتقال مواد مخدر است. این کشور به عنوان جولانگاه قاچاقچیان حرفهای و بینالمللی شناخته میشود. وجود مناطق قبایلی خودمختار و خاکستری مانند خیبر، سرحد و مند سبب شده است لابراتوارهای متعددی برای تولید و تبدیل مواد مخدر در این کشور فعال باشند. همچنین، برخی معتقدند مهمترین عامل افزایش قاچاق مواد مخدر از طریق پاکستان، نداشتن اعتقاد و پایبندی جدی مسئولان پاکستانی اعم از مقامهای سیاسی، قضایی و پلیس و دیگر دستگاههای ذیربط در مقابله با قاچاق و ترانزیت مواد مخدر است. تاکنون کلکسیونی از پروژهها و طرحهای انسدادی از احداث کانال، خاکریز، سیمخاردار تا احداث پاسگاه، برجک، راه و دیوار بتنی... در مرزهای شرقی به نمایش درآمده است، اما در عمل، اثربخشی مطلوبی نداشتهاند. رویآوری احتمالی به مبادلات غیررسمی، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و ترددهای غیرقانونی اتباع پاکستانی و افغانی، قاچاق سوخت و کالا، فعالیتهای گروههای تروریستی و اشرار، سبب ناامنی در مرزهای شرق ایران شده است؛ بهطوری که مسائل یادشده، همواره از مشکلات و دغدغههای مرزبانان، نیروهای امنیتی، مسئولان سیاسی و امنیتی محلی و ملی و ساکنان مناطق مرزی بهشمار میروند.
در حال حاضر، تنش بین کشورها منحصر به مرزهای خشکی نمیشود و در مناطق آبی (غیرخشکی) هم وجود دارد. تنشها مربوط به کنترل آبراههها یا تنگهها (تنگه هرمز)، وجود منابع نفت و گاز در فلات قاره (خلیجفارس) یا بندری ساحلی (چابهار و گوادر) رو به رشد و توسعه است که همه اینها به دلیل نامشخص بودن مرزهای دریایی بین کشورهای ساحلی به وجود آمده است. هرچند ایران و پاکستان اختلاف عمدهای در زمینه مرزهای خشکی ندارند، مسئله مرز دریایی این دو کشور در خلیج گوادر هنوز به سرانجام نرسیده است. انزوای جغرافیایی این خلیج، به دلیل پرت بودن، دورافتادگی و ناشناخته بودن قابلیتهای عظیم دریای عمان و اقیانوس هند برای ایرانیان، سبب کمرغبتی یا حساسیت اندک دولتها به تعیین مرز دریایی در این خلیج شده است. این در حالی است که قابلیتهای عمده گوادر در آینده نزدیک، ایران و پاکستان را وارد این عرصه خواهد کرد.
4- رقابت بندرهای دریایی گوادر و چابهار
در حال حاضر، یکی از جنبههای رقابتی مهم دو کشور ایران و پاکستان در مورد دو بندر راهبردی چابهار و گوادر است. دلایل مهم این رقابت نهتنها از نظر اقتصادی حائز اهمیت است، بلکه در طرح توسعه این بندرها چند عامل سیاسی نهفته است که سبب بروز پارهای از رقابتها و تنشها شده است؛ برای مثال، حضور دو قدرت اثرگذار چین و هند در ساخت و توسعه این بندرها، به اهداف رقابتی این قدرتها جنبه عینی میبخشد. کشورهای چین و هند در رقابتی شدید، قصد در دست گرفتن بازارهای افغانستان، آسیای مرکزی و روسیه و ایجاد روابط نزدیکتر با این کشورها را دارند. مسائل متعدد اقتصادی، امنیتی، مسیرهای امن ترانزیتی و... چین را ترغیب کرده است تا به توسعه بندر گوادر بپردازد. از آنجا که مسیر اصلی تجارت دریایی چین از تنگه مالاکا و اقیانوس هند است، جایگزینی این مسیر تجاری از طریق گوادر از هر سه بعد مسافت، ابعاد اقتصادی و امنیتی برای چین بهصرفهتر و مطمئنتر است؛ چراکه مالاکا به دلیل مسافت زیاد و ناامنی ناشی از هجوم دزدان دریایی، مسیر مطمئنی برای چین محسوب نمیشود. از سوی دیگر، هند نیز به دلایل متعدد قصد توسعه بندر چابهار را دارد. اول اینکه بندر چابهار با قرار گرفتن در مسیرهای منتهی به سراسر آسیای جنوبی و جنوب خاوری و جنوب شرقی اروپا دارای موقعیتی ممتاز است که روزانه مبادله میلیونها بشکه نفت و حجم کلانی از کالا و سرمایه از این مسیر دریایی صورت میگیرد. علاوه بر این، هند برای ورود به افغانستان و آسیای مرکزی به مسیر امن و مطمئنی نیاز دارد. کمااینکه با انتخاب این مسیر، از پاکستان بینیاز میشود. در پی سفر محمدجواد ظریف به هند در آگوست 2015 وی در دیدار با مودی، اولویتهای ایران برای مشارکت با هندیها را حوزه حملونقل (به ویژه کریدور شمال-جنوب) و همچنین سرمایهگذاری در راهآهن قزوین-رشت-آستارا و توسعه بندر چابهار عنوان کرد. هرچند هند قول داده است که در توسعه این بندر به ایران کمک کند، همچنان چابهار توسعه نیافته و زیرساختهای مطلوب را ندارد. پاکستانیها معتقدند در صورت توفیق در پروژه بندر گوادر، به دلیل منافع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی، این بندر در بلندمدت با حل مشکلات درونی و بیرونی پیچیده خود و دور کردن چابهار از رقابت، حتی قابلیتهای ترانزیتی بندرعباس را در معرض تهدید قرار خواهد داد. همچنین چین گفته است که بندر گوادر باید تا سال 2050 به یک بندر مهم در منطقه تبدیل و جایگزین بندر دوبی شود؛ بهطوری که همزمان قدرت پهلودهی 88 کشتی مادر را دارا باشد؛ بنابراین، با توجه به اینکه در حال حاضر چین در حال عملیاتی کردن طرح توسعه گوادر است و هند قرار است در توسعه بندر چابهار به ایران کمک کند، به نظر میرسد در آینده، این دو بندر رقیب سرسختی برای یکدیگر باشند؛ به گونهای که توسعه یکی، دیگری را بهطور کامل تحتالشعاع خود قرار دهد. علاوه بر این، به مرور جایگاه پراهمیت این بندرها برای کشورهای منطقه و جهان، سبب تشدید رقابت کشورهای رقیب (ایران و پاکستان، چین، هند و حتی آمریکا و روسیه) خواهد شد.
5- تهدیدهای هستهای
پاکستان با وجود تعقیب برنامههای مخفیانه هستهای، کمتر به پنهانکاری در مورد اصل فعالیتهای هستهای خود میپردازد و تقریباً بر همه آشکار است که پاکستان پس از دستیابی به سلاح هستهای در پی افزایش تعداد آنهاست. در این راستا، یک مرکز تحقیقاتی در آمریکا در سال 2003، تعداد تسلیحات اتمی پاکستان را بین 24 تا 48 سلاح هستهای تخمین زده است. کریستنسن و نوریس معتقدند که پاکستان در سال 2009، 70 تا 90 کلاهک هستهای در اختیار داشته است که این میزان در سال 2011، به 90 تا 110 کلاهک رسیده است. آنها همچنین بر این باورند که شمار کلاهکهای هستهای پاکستان میتواند طی یک دهه به 220 تا 250 کلاهک برسد. نگرانی عمده، مربوط به محیط افراطی و ناامن پاکستان و دستیابی احتمالی گروههای خطرناک به این فناوری است. پاکستان دارای سلاحهای هستهای است و تهدید جدیتر سرقت پلوتونیوم با بمبهای کوچک و قابل حمل هستهای این کشور به وسیله سازمانها و گروههای بنیادگرا مانند طالبان و القاعده ممکن است عملیات تروریستی را در هر کشور دیگری سامان دهد.
مروری بر وقایع اخیر
گزارشها حاکی از این است که تهران و اسلامآباد در اولین سفر ابراهیم رئیسی به پاکستان، بعد از تنش مرزی سه ماه پیش میان دو کشور، هشت سند همکاری و توافقنامه و یادداشت تفاهم امضا کردهاند. این سفر تنها سه ماه پس از حمله ایران به نقاطی در خاک ایالت بلوچستان پاکستان و حمله متقابل پاکستان به نقاطی در استان سیستان و بلوچستان ایران انجام شد. تنش در روابط دو کشور پس از آن بالا گرفت که ایران در 26 دی با «موشک و پهپاد» به محل استقرار گروه جیشالعدل در ایالت بلوچستان پاکستان حمله کرد. در اقدامی متقابل پاکستان نیز حملات نظامی را علیه مخفیگاههای تروریستها در استان سیستان و بلوچستان ایران انجام داد.
حمله موشکی و پهپادی ایران
حمله «موشکی و پهپادی» ایران به مقر گروه جیشالعدل در داخل پاکستان که در 26 دی 1402 صورت گرفت، شاید بیش از حمله موشکی ایران به اهدافی در اربیل در عراق و ادلب در سوریه قابل تامل باشد. حمله ایران به اهدافی در خاک عراق به ویژه در اقلیم کردستان این کشور در موارد متعددی چه به صورت حملات پهپادی یا توپخانهای، یا موشکی و شاید با همین شدت، پیشتر نیز صورت گرفته است. ایران همچنین در مواردی و شاید در مقایسه با حملات انجامشده به عراق به تعداد بسیار کمتر، اهدافی در داخل سوریه را مورد حمله موشکی قرار داده است. اگرچه باید گفت که عمق حمله اخیر ایران به سوریه که در ادلب بود از اهمیت بسیار زیادی در مورد قدرت و برد موشکی ایران برخوردار است. اما حمله ایران به هدفی در داخل خاک پاکستان به این صورت و به ویژه با توجه به زمان آن بسیار کمسابقه است. به گفته مقامهای محلی، حمله موشکی و پهپادی ایران به منطقه «سبزکوه» در نزدیکی شهر پنجگور در بلوچستان پاکستان بوده است؛ منطقهای که صعبالعبور است. در واکنش به این حمله وزیر خارجه دولت موقت پاکستان در گفتوگوی تلفنی با حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، تاکید کرد که اسلامآباد «حق پاسخگویی» به اقدام تهران در «نقض بیدلیل حریم هوایی» این کشور را برای خود محفوظ میداند. بر اساس اطلاعیه وزارت خارجه پاکستان، جلیل عباس جیلانی که در راس هیاتی برای شرکت در اجلاس وزیران جنبش غیرمتعهدها به اوگاندا سفر کرده است، در این روز تماسی تلفنی از طرف حسین امیرعبداللهیان داشت. این اطلاعیه میگوید، وزیر خارجه پاکستان حمله هوایی ایران به خاک این کشور را «بیقیدوشرط» محکوم کرده و هشدار داده که «این حادثه به روابط دوجانبه پاکستان و ایران آسیب جدی وارد کرده است». جیلانی سپس تاکید کرد، این حمله نهتنها «نقض جدی حاکمیت پاکستان» است، بلکه به منزله «نقض فاحش قوانین بینالمللی و روح روابط دوجانبه» بین پاکستان و ایران است. او همچنین با بیان اینکه «تروریسم یک تهدید مشترک برای منطقه است و رفع آن به تلاشهای هماهنگ نیاز دارد»، تاکید کرد که اقدامات یکجانبه میتواند بهطور جدی صلح و ثبات منطقه را به خطر بیندازد. وزیر خارجه پاکستان در نهایت گفت: «هیچ کشوری در منطقه نباید دست به چنین اقدامی بزند.» در اقدامی متقابل پاکستان نیز به سراوان در سیستان و بلوچستان ایران حمله کرد و گفت گروه بلوچ مخالف اسلامآباد را هدف قرار داده که ۱۰ نفر از جمله چهار کودک کشته شدند.
سفر رئیسی به پاکستان
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری کشورمان به منظور تقویت همکاریهای تجاری و دیپلماتیک در ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در آغاز یک سفر رسمی دوروزه در میان تدابیر شدید امنیتی وارد اسلامآباد شد. در این سفر آقای رئیسی علاوه بر جمعی از بازرگانان و فعالان اقتصادی با محمد شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان و آصف علی زرداری، رئیسجمهور این کشور دیدار کرده است. در بیانیهای که پس از دیدار روسای جمهور دو کشور منتشر شد، آمده است که آنها در مورد طیف وسیعی از مسائل دوجانبه گفتوگو کردهاند و متعهد شدهاند برای مبارزه با تروریسم همکاری کنند. همچنین در این سفر هشت سند همکاری در زمینههای تجارت، اقتصاد، امنیت و کشاورزی با پاکستان به امضا رسیده است. ابراهیم رئیسی در این سفر روابط ایران و پاکستان را فراتر از همسایگی توصیف کرده و گفته است با وجود آنکه تقویت روابط ایران و پاکستان مطلوب «برخی بیگانگان» نیست، اما با توجه به ظرفیتهای متنوع، متعدد و متقابل موجود روابط دو کشور اسلامی باید ناظر بر تامین منافع دو ملت بیش از پیش گسترش یابد.
جمعبندی
پیرمحمد ملازهی، تحلیلگر ارشد مسائل شبهقاره در رابطه با دورنمای روابط ایران و پاکستان معتقد است، روابط ایران و پاکستان همیشه با فرازونشیبهایی همراه بوده است؛ اگرچه شاید بشود گفت که از سال ۲۰۲۱ به بعد این روابط در بهترین سطح خود قرار داشت. اما حمله موشکی و پهپادی ایران به پاکستان تاثیر منفی بر مناسبات میان دو کشور داشت. بعد از این ماجرا پاکستان سفیرش را از ایران فراخواند و یکی از روستاهای مرزی ایران را با موشک مورد حمله قرار داد. طی این حمله سه زن و چهار کودک کشته شدند. اگرچه بعد از این ماجرا دو کشور توانستند اوضاع را کنترل کنند اما در هر حال تاثیر بسیار مخربی بر مناسبات دو کشور داشت. اگرچه در همان زمان هم به نفع پاکستان نبود که امنیت مرزهایش با ایران را به هم بزند؛ زیرا در بقیه مرزها دچار چالش است. پاکستان بهطور کلی چهار همسایه زمینی دارد. هند، ایران، افغانستان و یک باریکه کوچک در منطقه کشمیر با چین. پاکستان بهطور کلی با هند مشکلات بسیاری در رابطه با مسئله کشمیر دارد و سه جنگ را با هند پشت سر گذاشته است. وضعیت پاکستان با افغانستان هم بحرانی شده و اخیراً برخوردهایی میان این دو کشور و طالبان ایجاد شده است. مطالباتی که دولت پاکستان از طالبان داشت تا فشار را بر هند افزایش دهد، برآورده نشد و دورهای از چالش میان دو کشور شکل گرفته است. در همین راستا پاکستان تمایل نداشت با ایران هم درگیر شود.
اگرچه همانطور که عرض کردم دو کشور توانستند اوضاع را کنترل کنند و سه ماه بعد از این ماجرا ابراهیم رئیسی به پاکستان سفر کرد. البته این سفر در ایران بسیار خوشبینانهتر از آن چیزی که در واقعیت بود، نشان داده شد. این درست است که پاکستان کالاهایی را تولید میکند که در بازار ایران مصرف دارند و ایران هم کالاهایی تولید میکند که در بازار داخلی پاکستان مصرف دارد؛ و توافقهایی هم که در ارتباط با مرز، تجارت و دریافت سوخت صورت گرفت تا حدی مثبت است و به نفع دو کشور است. ولی از جهات دیگر به نظر میآید که ایران خیلی خوشبینانه برخورد کرد و شاید همین خوشبینی سبب شده است که واقعیتها آنگونه که هست ارزیابی نشود.
در مجموع اما برداشت من این است که زمینههای مثبتی برای همکاری دو طرف وجود دارد. پاکستان نخستین کشوری بود که پس از انقلاب اسلامی حکومت ایران را به رسمیت شناخت. همچنین زمانی هم که پاکستان تاسیس شد، ایران نخستین کشوری بود که این حکومت نوتاسیس را به رسمیت شناخت. بسط روابط پاکستان و ایران بستگی به کار رسانهای و اراده دولتها دارد. هنوز نیاز است که ایرانیها پاکستان و امکانات این کشور و ساختار آن را بیشتر بشناسند.
منابع:
1- تبیین مدل ژئوپولیتیک روابط ایران و پاکستان، حمیدرضا محمدی
2- تحلیل دوسطحی از ژئوپولیتیک واگرایی روابط ایران و پاکستان، حمیدرضا محمدی
3- الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017، محمد اخباری