اقتصاد فرمانپذیر نیست
اولویت جراحی سیاست خارجی در گفتوگو با علی ماجدی
دولت سیزدهم مشغول اقداماتی است که اسمش را اصلاحات ارزی یا جراحی اقتصادی گذاشتهاند؛ اقدامی که از سوی حامیان دولت و رسانههایش با تعریف و تمجید همراه است، اما در جامعه نگرانی ایجاد کرده و از نگاه منتقدان، دردسرساز است.
در این زمینه علی ماجدی اقتصاددان و دیپلمات سابق معتقد است؛ بدون افزایش رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش درآمد ارزی کشور، هرگونه جراحی اقتصادی نهتنها نتیجهبخش نخواهد بود، بلکه ممکن است آثار اجتماعی ناگواری پیش آورد. در این شرایط گفتمان سیاست خارجی باید مبتنی بر تنشزدایی، تعامل و تفاهم باشد که لازمه این کار احیای برجام و پذیرش FATF است.
♦♦♦
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند بدون جراحی سیاست خارجی، جراحی اقتصادی امکانپذیر نیست. نظر شما در این رابطه چیست؟ کدامیک اولویت دارد؛ جراحی اقتصاد یا جراحی دیپلماسی؟
اگر بخواهم به پرسشی که مطرح کردید پاسخ دهم، نیاز است با یک مقدمه کوتاه به تقسیمبندی دوران چهلوچندساله جمهوری اسلامی ایران بپردازم. در ادامه گفتمان و رویکرد سیاست خارجی و همچنین سه مولفه مهم اقتصادی را در سه دورهای که به آن اشاره خواهم کرد با یکدیگر مقایسه میکنم. مولفههای مهم اقتصادی که باید مورد قیاس قرار گیرند، عبارتاند از رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم و نرخ ارز. این سه مولفه امکان افزایش درآمد را به ارمغان میآورند. به نظر بنده سه دوره در تاریخ چهلوچندساله جمهوری اسلامی ایران قابل تبیین است: دوران اول از پیروزی انقلاب تا دوره اصلاحات، دوران دوم دوره اصلاحات و دوره سوم دوران بعد از اصلاحات.
دوران اول به دو بخش تقسیم میشود، بخش اول، دوره نخستوزیری آقای مهندس میرحسین موسوی؛ بخش دوم، دوره مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی. در دوره هشتساله اول کشور درگیر جنگ میان ایران و عراق بود و مجالی برای تبیین سیاست خارجی وجود نداشت و کشور بر دفاع از کیان انقلاب متمرکز بود. اما از نظر مولفههای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی رشد منفی داشت. ارز دونرخی شده بود. بنده در دوره چهارساله آخر آقای مهندس موسوی معاون کل وزارت امور اقتصادی و دارایی بودم و نیک میدانستم این دونرخی به نفع کشور نیست، لیکن در دوره جنگ نمیشد اقدام خاصی انجام داد. اما تورم تقریباً کنترل شده بود و مهمترین دغدغه آقای مهندس موسوی علاوه بر اداره جنگ این بود که فشار اقتصادی ناشی از تورم را کاهش دهد و در این زمینه موفق عمل کرد. در دوران مرحوم هاشمی نگاه به شرق مطرح شد و گفتمان سیاسی در آن دوره متمایل به شرق شد. در مورد گفتمان سیاسی ظرفیت خوبی در مورد روابط با همسایگان به ویژه کشورهای عرب خلیج فارس به عمل آمد که نقطه عطف آن رابطه با عربستان بود. اما رابطه با غرب حتی با اروپا موفقیت چندانی نداشت. در رابطه با مولفههای اساسی مطرحشده رشد تولید ناخالص داخلی به صورت نسبی موفقیتآمیز بود، ریاست جمهوری فقید کشورمان به دنبال تکنرخ شدن ارز بود و به آثار مخرب چندنرخی بودن ارز واقف بود و حتی به صورت دستوری نرخ ارز را که به 500 تومان رسیده بود 300 تومان اعلام کرد. اما اقتصاد و نرخ ارز دستورپذیر نیستند و سازوکار خود را دارند. در فاصله کوتاهی ارز چندنرخی رو به افزایش نهاد.
دوران دوم، دوره هشتساله اصلاحات بود. در این دوره گفتمان سیاسی تغییر کرد و گفتوگوی تمدنها و تنشزدایی فضای جدیدی را در صحنه جهانی پدیدار کرد. در این دوره نظیر تمام سالهای گذشته رابطهای با آمریکا برقرار نشد. نکته مهم دیگر گسترش رابطه با اروپا بود. این رویکرد سیاسی نتایج اقتصادی خود را به ارمغان آورد. در این دوره ما شاهد افزایش رشد تولید ناخالص داخلی بودیم، کمترین نرخ تورم را داشتیم گرچه نرخ ارز افزایش یافت اما کمترین نرخ در این دوره هشتساله بود. مضاف بر این ارز به صورت واقعی تکنرخی شد نه دستوری. بنابراین سیاست خارجی تنشزا زمینه بهرهوری از سرمایهگذاری خارجی و موفقیت در اقتصاد را فراهم کرد.
در دوره سوم که با ریاستجمهوری آقای احمدینژاد آغاز شد؛ سیاست خارجی راه دیگری را انتخاب کرد. در این دوره بیشترین تحریمها علیه کشور صادر شد. نادیده گرفتن ساختارهای بینالمللی نظیر سازمان ملل و به سخره گرفتن تحریمها سنگینترین ضربه را به پیکره اقتصاد وارد کرد. در دوره هشتساله ایشان که با بالاترین درآمد ارزی کشور همراه بود نرخ ارز بیش از دوران قبلی خود افزایش یافت و مجدداً چندنرخی حاکم شد. رشد تولید ناخالص داخلی منفی و تورم لجامگسیخته شد. در بخش دوم این دوره که به ریاستجمهوری آقای روحانی آغاز شد با توجه به شناخت ایشان از موضوع هستهای و سایهای که این مساله بر سیاست خارجی و اقتصاد کشور انداخته بود تمام تمرکز خود را برای حل این مساله گذاشتند و در این زمینه موفق شدند. برجام زمینه را برای توسعه روابط اقتصادی فراهم کرد. به نحوی که در یکسال و اندی که از تصویب برجام گذشته بود، هیاتهای متعددی از کشورهای اروپایی، به ایران آمدند. اما با خروج و بدعهدی آمریکا مجدداً مسیر اقتصادی به دوران قبل برگشت. متاسفانه به طور مجدد اشتباهی که از زمان مرحوم هاشمی صورت گرفته بود این بار هم اتفاق افتاد و با نرخ ارز دستوری 4200تومانی زمینه رانت و فساد آغاز شد.
اما برای نتیجهگیری و پاسخ به پرسش شما گرچه برای ارزیابی نباید زود قضاوت و نتیجهگیری کرد، اما باید گفت بدون افزایش رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش درآمد ارزی کشور، هرگونه جراحی اقتصادی نهتنها نتیجهبخش نخواهد بود، بلکه ممکن است آثار اجتماعی ناگواری پیش آورد. در این شرایط بنا به آنچه شرح داده شد گفتمان سیاست خارجی باید مبتنی بر تنشزدایی، تعامل و تفاهم باشد که لازمه این کار احیای برجام و پذیرش FATF است.
از نظر برخی از کارشناسان با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور در صورتی که نرخ ارز به درستی یکسانسازی شود، مزیتهایی در درازمدت در پی خواهد داشت. به این معنا که هر چه محیط اقتصاد کلان در کشور پایدار، باثبات و کمریسکتر شود، دسترسی اقتصاد به ارز بیشتر شده و انتظارات مثبت ادامه خواهد داشت. نظر شما در این رابطه چیست؟
شما از هر اقتصاددانی بپرسید پاسخ میدهد که تکنرخی شدن ارز از بسیاری از فسادها و رانتخواریها جلوگیری میکند، تخصیص بهینه منابع ارز میان کالاهای مختلف سریعتر انجام میشود، اداره کردن کشور بسیار راحتتر خواهد بود، پسانداز ملی افزایش خواهد یافت و در نهایت از فرار سرمایه جلوگیری خواهد شد. نرخ ارز به عنوان یک عامل مهم اقتصادی، همیشه معضلی برای کشور بوده است. در حال حاضر هم همین ارز 4200تومانی باعث شده که ما امروز به این جراحی اقتصادی دست زدهایم.
همانطور که شما هم توضیح دادید دولت اصلاحات سیاست تکنرخی کردن ارز را در دستور کار خود قرار داد. تکنرخی کردن ارز ابتدا در برنامه سوم توسعه گنجانده شد و در حالی که اقتصاد کشور شرایط باثباتی را تجربه میکرد و صندوق ذخیره ارزی نیز تشکیل شده بود، دولت به استقبال تکنرخی کردن ارز رفت. از نظر شما چه امری باعث شد تکنرخی شدن ارز در دوران اصلاحات با موفقیت همراه شود؟
در دوره اصلاحات نوع تعامل با جهان خارج به ویژه با کشورهای اروپایی باعث شد که خارجیها نظر متفاوتی به اقتصاد کشور ما داشته باشند. دوره گفتوگوی تمدنها و تنشزدایی باعث شد که رابطه ما با جهان خارج (منهای آمریکا) یک رابطه متوازن نسبی شود. علت اینکه ما در دوران اصلاحات موفق شدیم ارز را تکنرخی کنیم، نرخ تورم را کنترل کنیم و به جذب سرمایهگذاری خارجی بپردازیم؛ این بود که یک رابطه سیاسی متوازن و تنشزا در پیش گرفتیم. نوع سیاست و رویکرد دولت اصلاحات در سطح جهان خارج و نسبت به کشورهای همسایه یک دوران آرامش بود. در این دوره ما رابطهای با آمریکا نداشتیم اما یک رابطه متعادل و غیرتنشزا با کشورهای منطقه و با اروپا داشتیم. این دو مورد را که نمیشود نادیده گرفت. بنابراین اگر ما یک تنشزدایی واقعی را به کار ببریم میتوانیم به اهداف اقتصادی برسیم. اینکه ما بخواهیم تغییر اقتصادی دهیم و کاری با برجام نداشته باشیم اشتباه است؛ ما چندبار این را امتحان کردیم و به شکست انجامیده است. شما زمانی میتوانید تحول اقتصادی ایجاد کنید که تولید ناخالص داخلی و متعاقب آن درآمدهای مردم افزایش پیدا کند. زمانیکه تولید ناخالص داخلی شما ثابت باشد یا رشد منفی داشته باشد هر کاری هم انجام دهید نرخ تورم و بیکاری افزایش پیدا میکند. اگر ما بخواهیم یک اقتصاد موفق داشته باشیم باید یک سیاست خارجی کاملاً تنشزدا را در پیش بگیریم. زمانیکه با جهان خارج کار کنیم سرمایههای خارجی وارد کشور میشود، متعاقب آن نفت به فروش میرسد و تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا میکند و در نتیجه سطح زندگی مردم بهتر خواهد شد.
با توجه به اینکه تنشزدایی در سیاست خارجی به معنای از بین بردن موانع بینالمللی بر سر راه توسعه کشور و جذب منابع بینالمللی برای توسعه بهتر و قوی شدن کشور است؛ با وجود این چرا سیاست تنشزدایی به کار گرفته نمیشود؟ چه موانعی پیشروی این سیاست است؟
برای تنشزدایی باید دو کار انجام شود؛ باید با غرب (منهای آمریکا) نظیر شرق کار کنیم. ما حداقل باید با اروپا کار کنیم. ما در گذشته هم با اروپا کار کردیم. بخشی از این تحریمها در زمان آقای هاشمی و زمان آقای خاتمی هم بوده است. در زمان آقای احمدینژاد این تحریمها گستردهتر شد. پس اگر رابطه ما با جهان خوب شود و برجام احیا شود و دنیا هم بپذیرد، آمریکا مانع سرمایهگذاریهای اروپا در ایران نمیشود. ما در دوران اصلاحات با اروپا کار کردیم. در زمینه نفتی شرکت توتال در ایران سرمایهگذاری کرد. اما در زمان آقای احمدینژاد کشوری در ایران سرمایهگذاری نکرد. در زمان آقای روحانی هم قرار بود سرمایهگذاری شروع شود اما به دلیل بدعهدی آمریکا و خروج ترامپ از برجام این اتفاق نیفتاد. بنابراین باید برجام احیا شود. بارها هم گفته شده بنده هم مثال تاریخی آوردم. توصیه من این است که با واقعبینی به سیاستهای چهلساله خودمان نگاه کنیم و از همین سیاستهای چهلساله هر کجا که موفق بوده بهرهبرداری کنیم. هر کسی میتواند بیاید و انجام دهد صرف نظر از تقسیمبندیهای سیاسی که من کاری به آنها ندارم البته شاید مهم باشد اما بحث من این نیست. بحث من اصل سیاستهاست نه اشخاص.
اخیراً نقل قولی شنیدیم از جعفر قادری، نماینده مجلس شورای اسلامی، مبنی بر اینکه اگر بدون اصلاح ساختاری تن به جراحیهای اقتصادی دهیم، این جراحیها به مرگ اقتصاد کشور منجر میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
آزموده را دوباره آزمودن خطاست. اگر قرار بود با یارانهها قضیه حل شود زمان آقای احمدینژاد حل میشد. الان این یارانه داده شده اما چه کسی محاسبه دقیق کرده است این میزانی که یارانه داده میشود میتواند تورم موجود را پوشش دهد؟ شما از هر اقتصاددانی بپرسید وقتی قیمتهای کالاهای اساسی افزایش پیدا کند میشود بقیه قیمتها را ثابت نگه داشت؟ آیا ما توانستیم این کار را انجام دهیم؟ اگر در این چهل سال توانستیم الان هم میتوانیم، اگر نتوانستیم الان هم نمیشود. اقتصاد فرمانپذیر نیست. درواقع اقتصاد مولفهها و عاملهای خودش را دارد و براساس فرمولبندیهایی که در علم اقتصاد شناخته شده حرکت میکند. شما میتوانید با سیاستها مقداری جرح و تعدیل کنید. اگر میشد اقتصاددانها همه کار بکنند تمام دنیا باید یک رشد اقتصادی بالا داشت. اما اقتصاد فرمانبری ندارد. شما الان هم نگاه کنید دوره ثبات اقتصادی و نرخ تورم یک یا دودرصدی که در اروپا و آمریکا بوده بهخاطر جنگ روسیه و اوکراین از بین رفته است. در آلمان نرخ تورم هشتدرصدی دارید؛ آمریکا و کانادا هم همینطور. کدامیک از دولتها میخواهند نرخ تورم افزایش پیدا بکند آن هم بعد از یک یا دو دهه ثبات اقتصادی. آنها نمیخواهند شرایط را بهتر کنند؟ تلاششان را هم میکنند اما نمیتوانند. وقتی منابع کم شد گندم کم شد دولتها نتوانستند نرخ تورم را کاهش دهند. بنابراین اقتصاد فرمانپذیر نیست، سیاستپذیر است، اگر سیاستها را درست اجرا کنید میتوانید تعدیلش کنید. حرکتهای اقتصادی در همه دنیا با سیاستهای صحیح اتفاق میافتد. یکی از این سیاستها سرمایهگذاری خارجی است. بنابراین جراحی اقتصادی بدون درآمد و سرمایهگذاری که مستلزم تنشزدایی است امکانپذیر نیست و یک تیم اقتصادی قوی میخواهد. بنابراین جراحی اقتصادی امکانپذیر نیست، با یک عدد مشخص یارانه نمیشود، مگر اینکه سطح درآمدها افزایش پیدا کند.