تحول اقتصادی عشق
عشق چه ارتباطی با توسعه اقتصادی دارد؟
اگر با دنیای فیلم و سینما آشنا باشید، احتمالاً فیلم کازابلانکا (Casablanca) ساخته مایکل کورتیز، فیلم بر بادرفته (Gone with the wind) ساخته ویکتور فلمینگ املی، تایتانیک ساخته جیمز کامرون، یا فیلم فرانسوی املی (Amélie) را دیدهاید یا حداقل اسم آنها به گوشتان خورده است. تمامی اینها جزو برترین فیلمهای عاشقانه جهان هستند و از نظر خیلیها از میان این فیلمها، کازابلانکا، بهترین فیلم رمانتیک تمام تاریخ سینماست. داستان این چهار فیلم همانطور که از ژانرشان مشخص است، حول محور عشق و عاشقی میچرخد. چیزی که نهفقط در دنیای سینما بلکه در شعرها، داستانها و متون باقیمانده از چندصد سال پیش هم به چشم میخورد. داستانهایی همچون رومئو و ژولیت، کلوپاترا و مارک، لیلی و مجنون و داستان شیرین و فرهاد نمونهای از مشهورترین داستانهای عاشقانه در تاریخ و ادبیات ایران و جهان هستند. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا شما به عشق حقیقی اعتقاد دارید؟ و آیا مفهوم عشق از ابتدای پیدایش بشر به وجود آمده است یا ساخته ذهن انسانهاست؟ بدون شک داستانهای عاشقانه، فیلمها و آهنگهای رمانتیک بر دیدگاه شما نسبت به عشق و مفهوم آن تاثیر بسزایی داشته است. در اغلب این داستانها، عشق دقیقاً در مرکز ارزشگذاریها قرار دارد. چیزی که در جامعه مدرن هم میشود تا حدی آن را مشاهده کرد. به طور کلی، یکی از مهمترین اهداف هر انسانی در زندگی، پیدا کردن پارتنر و معشوقه مناسب خودش است که بتواند به زندگی بلندمدت و ازدواج با او فکر کند. امروزه مفهوم عشق در جایجای زندگی به چشم میخورد؛ در سینما، نقاشیها، کتابها و حتی انیمیشنهایی که برای کودکان ساخته میشود. یافتههای مورخان درباره «عشق» نتیجه بسیار جالبی در برداشته است. چیزی که به نظر میرسد این است که از گذشتههای خیلی دور مفهوم «عشق» نزد انسانها خیلی مفهوم مهم و والایی بوده، اما مورخان فرهنگی اعتقاد دیگری نسبت به این موضوع دارند. آنها معتقدند که اهمیت عشق در دوره قرون وسطی و اوایل اروپای مدرن افزایش یافت. به عنوان مثال، دنیس دو روژمون در کتاب عشق و دنیای غرب به طور مشهود نشان میدهد که «عشق رمانتیک»، این ایده که عشق در وجود انسان مرکزی است، ناگهان در فرانسه در قرن دوازدهم ظهور کرد. در اواخر قرن دوازدهم بود که دهها داستان عاشقانه، از تریستان و ایزولت گرفته تا فلوریس و بلانشفلور، ناگهان پدیدار شدند و در سراسر اروپای غربی منتشر شدند. با این حال، تحقیقات اخیر نشان داده است که ظهور عشق رمانتیک تنها یک پدیده غربی نیست و مورخان ادبیات، افزایش مشابهی در اهمیت دادن به مفهوم عشق را در جهان عرب، هند، ایران، چین و ژاپن در همان دوره زمانی ذکر کردهاند. اما چه چیزی باعث ظهور عشق در جوامع بشری شده است؟ چگونه میتوان چنین همگرایی فرهنگی بین مناطق اوراسیا را توجیه کرد؟ چهل سال پیش، ژرژ دوبی، مورخ قرون وسطایی، این فرضیه را مطرح کرد که توسعه اقتصادی در توضیح ظهور عشق در اروپای غربی نقش کلیدی داشته است. در همین راستا، دادههای جدیدتری هستند که نشان میدهند شکوفایی ادبیات رمانتیک در دوره قرون وسطی مرکزی (1000 تا 1300) با افزایش بیسابقه جمعیت، رشد شهرنشینی و تولید ناخالص داخلی (GDP) سرانه رابطه مستقیم دارد. اما آیا توسعه اقتصادی و عشق رمانتیک به هم مرتبطاند؟ آیا رابطه علّی بین توسعه اقتصادی و عشق وجود دارد؟ آیا این ارتباط در خارج از اروپای غربی نیز برقرار است؟ گروهی از محققان با استفاده از مجموعهای از دادههای مربوط به داستانهای ادبی باستانی برای 19 منطقه جغرافیایی و 77 دوره تاریخی که شامل 3800 سال، از عصر برنز میانه تا دوره مدرن اولیه میشود، به بررسی این موضوع پرداختند. نیکلاس بومارد، الیز هویلری، الکساندر هیافیل و لو صفرا در مقاله خود که با نام «سیر تحول فرهنگی عشق در تاریخ ادبیات» در مارس 2022 در ژورنال «Nature Human Behaviour» به چاپ رسید، نشان میدهند که عناصر رمانتیک در داستانهای ادبی اوراسیا در هزاره گذشته افزایش یافته است، و سپس عوامل اکولوژیک این افزایش را بررسی میکنند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
سنجش اهمیت عشق در تاریخ
در علوم طبیعی همچون فیزیک و شیمی، پژوهشگران از روشهای راحتتری برای پی بردن به رابطه علی بین متغیرها استفاده میکنند. آنها با انجام آزمایشهای متعدد و متفاوت بر روی دو شیء یکسان میتوانند وجود چنین رابطهای را دریابند. اما این موضوع در بررسیهای مربوط به علوم اجتماعی ناممکن است. به عنوان مثال در بررسی اثر سیگاری شدن بر کاهش طول عمر، باید طول عمر فردی را که سیگار میکشد، با طول عمر همان فرد اگر سیگار نمیکشید مقایسه کنیم و تفاوت این دو از یکدیگر برابر میشد با اثری که سیگار کشیدن بر طول عمر آن فرد میگذاشت. همانطور که معلوم است چنین چیزی ممکن نیست؛ زیرا یک فرد در آن واحد نمیتواند هم سیگاری باشد و هم نباشد. این موضوع باعث به وجود آمدن مشکلات اساسی در بررسی رابطه علی و معلولی در مسائل مربوط به علوم اجتماعی میشود. علاوه بر اینها، آزمایش تئوریهای علی به دلیل مشکلات مربوط به شناسایی و بررسی در مسائل تاریخی بسیار دشوار است. در اصل، اندازهگیری وابستگیهای عاشقانه در تاریخ، با استفاده از مولفههای بسیار متنوع همچون نامههای خصوصی، بناها و آرامگاهها و سخنرانیهای عمومی امکانپذیر است. با این حال، در بسیاری از موارد نمیتوان یک مجموعه اطلاعات از چنین اسنادی را به دست آورد. به عنوان مثال، نامههای خصوصی و رسالههای فلسفی در مورد عشق تنها زمانی در دسترس هستند که منابع فراوان در مورد آنها موجود باشد. در مقابل، داستانهای ادبی در تاریخ اوراسیا همه جا حضور داشتهاند و به طور گسترده از سوی مورخان ادبیات مورد مطالعه قرار گرفتهاند (اگرچه استفاده از آثار ادبی محدودیتهایی نیز دارد). علاوه بر این، محتوای رمانهای عاشقانه، اشعار حماسی و تراژدیها به خوبی منعکسکننده «علاقه انسان به عشق، روابط اجتماعی و موقعیت اجتماعی» هستند. از طرفی استفاده از ادبیات داستانی برای سنجش اهمیت عشق دشوار است، زیرا فرهنگهای مختلف و دورههای مختلف ممکن است از کلمات بسیار متفاوتی برای صحبت در مورد عشق استفاده کنند. همچنین، در حالی که افراد در مورد احساسات خود در برخی فرهنگها بسیار باز هستند، در فرهنگهای دیگر ممکن است مردم آشکارا در مورد عشق و وابستگی صحبت نکنند. از این رو، این مقاله با متمرکز شدن بر داستان و روایتهای عاشقانه بر این مشکل غلبه کرده است. داستانهای رمانتیک ابزارهای داستانی مشابهی دارند (عشق در نگاه اول، جداییهای غمانگیز، وفاداری در عشق و خودکشی برای عشق). در تمامی این آثار از عناصر روانشناختی شناختهشده مربوط به عشق استفاده میشود: همچون ایدهآلسازی شریک زندگی، وابستگی عاطفی، تعهد طولانیمدت و اولویتبخشی به عشق در زندگی. نمونههای بسیاری از آثار عاشقانه را میتوان در ادبیات جهان یافت، از لیلی و مجنون در ادبیات عربی تا خسرو و شیرین در فارسی و از نالا و دامایانتی در سانسکریت تا خودکشیهای عاشقانه در سونزاکی در ژاپن و همچنین رمانهای یونانی و داستانهای عاشقانه در دیگر مناطق جهان که میتوانند بهعنوان ابزاری مناسب برای مطالعه سیر تکامل عشق در تاریخ به کار روند.
تأثیر علی رشد اقتصادی بر شکوفایی عشق
دوبی در کتاب «عشق و ازدواج در قرون وسطی» این ایده را مطرح میکند که شکوفایی عشق رمانتیک محصول توسعه اقتصادی است. نویسندگان این مقاله در این پژوهش، ایده دوبی را مورد بررسی قرار میدهند. آنها با ترکیب تاریخ ادبی، تکامل فرهنگی، روشهای علی و تحلیلی و با استفاده از الگوهای اقتصادی نشان میدهند که توسعه اقتصادی در جوامع باستانی به افزایش اهمیت عشق رمانتیک کمک کرده است. این نتیجه مطابق با آثار کلاسیک در مردمشناسی است که میگوید تفاوت بین جوامع مختلف در آن است که عشق در جوامعی که از نظر فرهنگی مدرنترند، جایگاه مهمتری دارد. اما هنوز یک سوال مهم پا برجاست: چرا افزایش ترجیحات عاشقانه در پاسخ به توسعه اقتصادی رخ میدهد؟ یک احتمال این است که توسعه اقتصادی، افراد را از محدودیتهای خانوادگی رها میکند و به افراد این امکان را میدهد که همسر خود را خودشان پیدا کنند و اغلب آنها را با عشق انتخاب میکنند تا اینکه بخواهند برخی ملاحظات را که غالباً در زمان ازدواج مطرح میشود، داشته باشند. بنابراین توسعه اقتصادی و آزادی در ازدواج، اهمیت فرهنگی عشق را افزایش میدهد. با این حال، باید توجه داشت که آنچه در این مقاله به عنوان مولفهای از گسترش عشق اندازهگیری شد، رفتارهای واقعی (یعنی ازدواج برای عشق) نیست، بلکه ترجیحات مردم برای عشق است. در واقع آزادی ازدواج برای عشق و ترجیح عشق همیشه با هم نیستند. از این رو باید راه دیگری برای توضیح رابطه علی بین عشق و توسعه اقتصادی پیدا کرد. در این راستا، نویسندگان این مقاله به بررسی رفتار انسان در مناطق مختلف جغرافیایی (بومشناسی) پرداختند. در بومشناسی رفتاری انسان، عشق به عنوان وسیلهای احساسی در نظر گرفته میشود که ایجاد و حفظ «پیوند طرفین» را تسهیل میکند که این عشق برای تامین سرمایهگذاری مورد نیاز برای تربیت فرزندان ضروری است. طبق این ایده، در جوامع مختلف، زمانی که سرمایهگذاری والدین زیاد است، سرمایهگذاری عاشقانه و دلبستگی عاطفی نیز بیشتر است. حالا چرا چنین چیزی منجر به افزایش عشق میشود؟ سرمایهگذاریهای والدین بر روی فرزندانشان بسیار منعطف است و با توجه به سطح منابع در دسترسشان تغییر میکند. هنگامی که منابع افزایش مییابد، والدین تمایل دارند زمان بیشتر و توجه بیشتری را برای فرزندان خود سرمایهگذاری کنند. همین افزایش توجه والدین به فرزند باعث میشود که فرد در آینده، اهمیت بیشتری به مفاهیم انسانی همچون عشق و محبت بدهد. بنابراین ممکن است اهمیت فزاینده عشق رمانتیک در ادبیات اوراسیا ناشی از تغییر در سرمایهگذاری والدین در پاسخ به شرایط زندگی بهتر باشد. به عبارت دیگر، اهمیت بیشتر عشق در روایتهای ادبی با میزان سرمایهگذاری و توجه نسبت به کودکان در جامعه در ارتباط است. فراتر از مورد عشق و ازدواج، نتایج این مقاله نشان میدهد که پاسخهای افراد به تغییرات بومشناختی میتواند راه جدیدی برای مطالعه تغییرات تاریخی در جوامع بشری ایجاد کند. کارهای اخیر در علوم رفتاری در واقع نشان دادهاند که دسترسی افراد به سطح بالاتری از منابع، با توجه بیشتر به مفاهیم عاشقانه و سرمایهگذاری والدین بر روی فرزندان در ارتباط است، اما علاوه بر این، با توجه بیشتر به سلامتی و بهداشت فردی نیز ارتباط دارد.
جمعبندی
از اواخر قرن نوزدهم، علاقه شدیدی به مفهوم عشق در آثار ادبی به وجود آمد، به طوری که مورخان فرهنگی زیادی به این موضوع اشاره کردند که اهمیت عشق در دوره قرون وسطی و اوایل اروپای مدرن در جامعه افزایش یافت. از طرفی، بررسیهای اخیر مورخان نشان میدهد که این موضوع محدود به اروپا نبوده و افزایش مشابهی در اهمیت دادن به عشق در فرهنگهای چینی، عربی، فارسی، هندی و ژاپنی در همان دوره رخ داده است. چرا چنین همگرایی در فرهنگهای بسیار متفاوت وجود داشته است؟ نیکلاس بومارد، الیز هویلری، الکساندر هیافیل و لو صفرا در مقالهای که با نام «سیر تحول فرهنگی عشق در تاریخ ادبیات» به چاپ رسید، با استفاده از رویکردهای کمی و کیفی و همچنین مجموعهای از اطلاعات مربوط به داستانهای ادبی باستانی برای 19 منطقه جغرافیایی و 77 دوره تاریخی، به بررسی این موضوع پرداختند. آنها با بررسی عناصر رمانتیک در داستانهای ادبی متوجه میشوند که این عناصر در کتب و داستانهای ادبی در ناحیه اوراسیا در هزاره گذشته افزایش یافته است؛ سپس عوامل اکولوژیکی را که باعث به وجود آمدن چنین افزایشی شده است بررسی میکنند. مطابق با فرضیههای تاریخ فرهنگی و بومشناسی رفتاری، آنها به این نتیجه میرسند که سطح بالاتر توسعه اقتصادی در جوامع، به شدت با توجه بیشتر به مفهوم عشق در ادبیات کهن مرتبط است.