شناسه خبر : 48477 لینک کوتاه

قفل توسعه

امنیت ملی در اولویت قرار دارد یا منافع ملی؟

 

زهرا اکبری / نویسنده نشریه 

34برخی معتقدند «منافع ملی» بر «امنیت ملی» ارجحیت دارد چون امنیت ملی، یکی از پایه‌های منافع ملی است اما عده‌ای می‌گویند اگر امنیت ملی نباشد، منافع ملی معنایی ندارد. به‌طور مشخص افرادی نظیر محمدجواد ظریف معتقدند منافع ملی بر امنیت ملی ارجحیت دارد. اما در نگرشی که امنیت ملی را ارجح می‌داند، منافع ملی فدای امنیت ملی می‌شود. در این میان برخی می‌گویند اولویت اصلی در منافع ملی، بقای کشور است اما برخی هم معتقدند امنیت ملی را باید ذیل منافع ملی تعریف کرد چرا که چیزی که امنیت ملی را تضمین کند، در زمره منافع ملی است اما گاهی ممکن است برخی پدیده‌ها امنیت ملی را تضمین کنند اما منفعت ملی نباشند.

با این حال برخی از تحلیلگران روابط بین‌الملل معتقدند اولویت اصلی، منافع ملی است، اولویت دوم تمامیت ارضی است، اولویت سوم امنیت ملی، چهارم عزت ملی و اولویت پنجم، توسعه اقتصادی است. دیپلمات‌ها این طبقه‌بندی را برمی‌شمرند و معتقدند در هر ایدئولوژی و نگرش سیاسی، بقا در مرتبه اول قرار دارد و هیچ‌کس نمی‌گوید که اقتصاد مهم‌تر از بقاست. از نظر آنها اقتصاد زیربنا نیست و اگر بخواهیم اقتصاد را در اولویت بالاتر قرار دهیم، منافع ملی تامین نمی‌شود. آنها مثال کویت را می‌زنند که وضعیت اقتصادی خوبی داشت اما عراق به راحتی توانست این کشور را تصرف کند و دیگر کویتی وجود نداشت و به استان نوزدهم عراق تبدیل شد. در این دیدگاه، حکومتی خوب است که تمامی ابعاد منافع ملی را با یکدیگر حفظ کند. مثال دیگر می‌تواند سوریه باشد که به خاطر وضعیت بد اقتصاد، مردم به این نتیجه رسیدند که باید از حکومت اسد گذر کنند و دلیلی ندارد از حکومتی که منابع را به صورت ناعادلانه توزیع می‌کند و باعث فقر بیشتر آنها می‌شود، دفاع کنند.

در این گزارش تلاش می‌کنیم ضمن بررسی مفاهیم منافع ملی و امنیت ملی، ارتباط میان این دو را بررسی کرده و در نهایت وضعیت منافع ملی و امنیت ملی در ایران را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار دهیم.

تعریف مفاهیم

1- منافع ملی: منافع ملی مفهومی بنیادین در مطالعه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل است که طیف گسترده‌ای از ابعاد و شاخص‌ها را دربر می‌گیرد. درک مبانی نظری و کاربردهای عملی آن برای تحلیل رفتار دولت‌ها ضروری است. اگرچه تفسیر آن در نظریه‌ها و زمینه‌های مختلف متفاوت است، منافع ملی همچنان محرک اصلی سیاست‌های داخلی و خارجی کشورها محسوب می‌شود.  اما به‌طور کلی منافع ملی معمولاً به سه دسته تقسیم می‌شود: یک، منافع اساسی که به اولویت‌های بنیادی مانند تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و امنیت ملی اشاره دارد که برای بقا و حاکمیت یک دولت ضروری هستند؛ دو، منافع حیاتی که شامل منافع غیرضروری برای بقا از جمله دسترسی به منابع انرژی، ثبات اقتصادی یا تسلط منطقه‌ای می‌شود و برای حفظ قدرت و نفوذ دولت مهم است. سه، منافع حاشیه‌ای که شامل منافع مطلوب می‌شود.

البته باید در نظر داشته باشیم که مفهوم منافع ملی اغلب به ‌عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌ها استفاده می‌شود، که تعریف عینی آن را دشوار می‌کند. برای مثال رهبران سیاسی ممکن است هر سیاستی را برای جلب حمایت عمومی در راستای منافع ملی معرفی کنند. منافع ملی همچنین می‌تواند بر اساس تغییرات در نظام بین‌المللی، اولویت‌های داخلی و رهبری تغییر کند؛ برای مثال تغییر منافع ملی ایالات‌متحده از ضدکمونیسم در دوران جنگ سرد به مقابله با تروریسم پس از 11 سپتامبر. علاوه بر این، ابعاد مختلف منافع ملی ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند و نیاز به اولویت‌بندی داشته باشند.

2- امنیت ملی: امنیت ملی هم یکی از مفاهیم بنیادین در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل است که به توانایی یک دولت برای حفاظت از حاکمیت، تمامیت ارضی، منافع ملی و رفاه شهروندان در برابر تهدیدات داخلی و خارجی اشاره دارد. این مفهوم به‌مرور زمان تکامل یافته و ابعاد مختلفی از نظامی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی را دربر می‌گیرد. 

ابعاد و شاخص‌های امنیت ملی در چهارچوب علوم سیاسی و روابط بین‌الملل شامل: امنیت نظامی، که به معنای حفاظت از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در برابر تهدیدات نظامی است؛ امنیت سیاسی، که به معنای حفاظت از نهادهای سیاسی و ایدئولوژی حاکم در برابر تهدیدات داخلی و خارجی است؛ امنیت اقتصادی، که به معنای تضمین رشد پایدار اقتصادی و دسترسی به منابع استراتژیک است؛ امنیت جهانی، که به معنای تضمین انسجام اجتماعی و حفاظت از ارزش‌های فرهنگی و هویتی است؛ امنیت زیست‌محیطی، که به معنای حفاظت از منابع طبیعی و مقابله با تهدیدات زیست‌محیطی است و درنهایت امنیت سایبری، که به معنای حفاظت از زیرساخت‌های دیجیتال و اطلاعاتی در برابر حملات سایبری است. البته باید در نظر داشته باشیم که امنیت ملی تنها با قدرت نظامی سنجیده نمی‌شود، بلکه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی را نیز دربر می‌گیرد و تهدیدات امنیتی با گذر زمان از حالت نظامی صرف خارج شده و به تهدیدات اقتصادی، سایبری و زیست‌محیطی تغییر یافته است.

ارتباط منافع ملی و امنیت ملی

منافع ملی و امنیت ملی به ‌عنوان دو مفهوم بنیادین در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، ارتباطی عمیق و درهم‌تنیده دارند. این دو مفهوم هرچند از نظر مفهومی متمایز هستند، اما در عمل و سیاست‌گذاری به‌شدت به یکدیگر وابسته‌اند. منافع ملی نشان‌دهنده اهداف و ارزش‌هایی است که یک کشور در سطح داخلی و بین‌المللی به دنبال حفظ یا تحقق آنهاست، در حالی ‌که امنیت ملی ابزار یا چهارچوبی برای حفاظت از این منافع در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محسوب می‌شود. امنیت ملی همچنین به ‌عنوان ابزاری برای تحقق منافع ملی محسوب می‌شود. به این معنا که کشورها برای حفاظت و تحقق منافع خود، نیازمند امنیت هستند. برای مثال، یک دولت نمی‌تواند به اهداف اقتصادی یا دیپلماتیک خود برسد، مگر اینکه امنیت داخلی و خارجی آن تضمین شده باشد. منافع ملی هم تعیین‌کننده اولویت‌های امنیت ملی است. به این معنا که هر کشوری با توجه به منافع ملی خود، تهدیدات امنیتی را تعریف و اولویت‌بندی می‌کند. برای مثال، اگر یک کشور منافع اقتصادی خود را در تجارت بین‌المللی تعریف کند، امنیت دریایی برای آن اهمیت بیشتری خواهد داشت. البته گاهی امنیت ملی و منافع ملی در تضاد با یکدیگر قرار می‌گیرند. برای مثال، استفاده از اقدامات محدودکننده برای حفاظت از امنیت ممکن است با ارزش‌های دموکراتیک و حقوق بشر در تضاد باشد. علاوه بر این، وابستگی متقابل جهانی باعث شده تا کشورها نتوانند به‌تنهایی امنیت و منافع خود را تضمین کنند. اما ارتباط منافع ملی و امنیت ملی در نظریه‌های مختلف روابط بین‌الملل متفاوت است. در نظریه واقع‌گرایی، امنیت ملی و منافع ملی به ‌عنوان اصلی‌ترین اهداف دولت‌ها در نظام بین‌المللی آنارشیک در نظر گرفته می‌شوند. در این نظریه امنیت ملی پیش‌شرط دستیابی به منافع ملی است و قدرت نظامی نقش محوری در تضمین امنیت و تحقق منافع ایفا می‌کند. نمونه تاریخی آن مسابقه تسلیحاتی ایالات‌متحده و شوروی در دوران جنگ سرد برای حفظ منافع ملی و توازن قدرت است.

بررسی تجربه برخی از کشورها

رابطه منافع ملی و امنیت ملی از منظر علوم سیاسی و روابط بین‌الملل بسیار عمیق و دوسویه است. امنیت ملی ابزاری برای تحقق منافع ملی است و منافع ملی تعیین‌کننده تهدیدات و اولویت‌های امنیت ملی است. این دو مفهوم در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دولتی همواره در تعامل هستند و تجربه کشورها نشان می‌دهد که هماهنگی میان آنها کلید دستیابی به ثبات و توسعه پایدار است.

ایالات‌متحده آمریکا:

منافع ملی: رهبری جهانی، گسترش بازارهای آزاد و حفاظت از ارزش‌های لیبرال. امنیت ملی: تدوین استراتژی‌های نظامی و اقتصادی برای حفظ منافع. نمونه: جنگ عراق (2003) که با هدف حفظ منافع اقتصادی و استراتژیک انجام شد، هرچند از نظر برخی منتقدان به تضعیف امنیت ملی منجر شد.

چین:

منافع ملی: حفظ تمامیت ارضی، توسعه اقتصادی و افزایش نفوذ بین‌المللی. امنیت ملی: سیاست‌های امنیتی و نظامی چین با تاکید بر «ابتکار کمربند و راه» به ‌عنوان ابزاری برای تامین منافع اقتصادی و استراتژیک. نمونه: افزایش سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی در آفریقا و آسیا.

روسیه:

منافع ملی: بازیابی جایگاه خود به ‌عنوان یک قدرت جهانی و حفاظت از نفوذ منطقه‌ای. امنیت ملی: استفاده از سیاست‌های نظامی و اطلاعاتی برای مقابله با نفوذ غرب در کشورهای همسایه.  نمونه: الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 به ‌منظور حفظ منافع ژئوپولیتیک.

اتحادیه اروپا:

منافع ملی: حفظ صلح و رفاه اقتصادی در میان اعضا. امنیت ملی: از طریق نهادهایی مانند ناتو و سیاست‌های مشترک امنیتی و دفاعی. نمونه: مقابله با بحران مهاجرت و تهدیدات تروریستی در دهه گذشته.

بررسی وضعیت ایران

ایران به ‌عنوان کشوری با تاریخ، تمدن و موقعیت استراتژیک برجسته، همواره با چالش‌ها و فرصت‌های متعددی در حوزه منافع ملی و امنیت ملی روبه‌رو بوده است. این دو مفهوم در سیاست‌گذاری داخلی و خارجی ایران به شکلی جدایی‌ناپذیر به هم گره خورده‌اند. ساختار قدرت، ایدئولوژی حاکم و الزامات منطقه‌ای و بین‌المللی تاثیر زیادی بر تبیین و مدیریت منافع و امنیت ایران دارند. از نظر عینی، منافع ملی ایران را می‌توان به چهار حوزه کلیدی تقسیم کرد:

1- حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی: مقابله با هرگونه تهدید خارجی به مرزها و حاکمیت ملی اولویت اصلی منافع ایران است. تجربیات تاریخی مانند جنگ تحمیلی، اهمیت این مسئله را دوچندان کرده است. 2- توسعه اقتصادی و بهره‌برداری از منابع انرژی: ایران به ‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، منافع خود را در تضمین صادرات انرژی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و کاهش وابستگی به نفت دنبال می‌کند.  3- نقش‌آفرینی منطقه‌ای: موقعیت استراتژیک ایران در خاورمیانه ایجاب می‌کند که منافع خود را در ایجاد ثبات منطقه‌ای، حفظ نفوذ در کشورهای همسایه (مانند عراق و سوریه) و مقابله با تهدیدات امنیتی مانند تروریسم تعریف کند. 4- ارتقای قدرت نرم: ایران از ابزارهای فرهنگی، مذهبی و تمدنی خود برای پیشبرد منافع ملی استفاده می‌کند. دیپلماسی عمومی، تقویت زبان فارسی و ترویج فرهنگ ایرانی از جمله این ابزارها هستند.

امنیت ملی ایران در عمل با توجه به شرایط خاص داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تعریف می‌شود:

1- حفظ بازدارندگی نظامی: توسعه توان نظامی از جمله برنامه موشکی و سامانه‌های دفاعی، یکی از ابزارهای اصلی ایران برای مقابله با تهدیدات خارجی است. 2- مدیریت تهدیدات منطقه‌ای: حضور ایران در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان با هدف مقابله با تهدیدات مستقیم از سوی گروه‌های تروریستی یا نیروهای خارجی انجام می‌شود. 3- چالش‌های داخلی: مسائلی مانند نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی می‌توانند تهدیدی برای امنیت داخلی ایران باشند. 4-مقابله با تهدیدات سایبری: حملات سایبری به زیرساخت‌های حیاتی ایران، مانند تاسیسات هسته‌ای، بخشی از تهدیدات نوین امنیتی است که ایران برای مقابله با آنها تلاش می‌کند.

تعادل میان ایدئولوژی و عمل‌گرایی

دیپلماسی فعال و تاکید بر توسعه اقتصادی می‌تواند منافع ملی را بهبود بخشد، در حالی ‌که نیروهای میدان نقش حیاتی در تامین امنیت ملی ایفا می‌کنند. با این حال، هماهنگی میان این دو حوزه و ایجاد تعادل میان ایدئولوژی و عمل‌گرایی می‌تواند ایران را به کشوری پایدارتر و قدرتمندتر در منطقه و جهان تبدیل کند.

 نقاط قوت دیپلماسی و توسعه برای منافع ملی به شرح زیر است:

1- دیپلماسی منطقه‌ای: تلاش ایران برای بهبود روابط با کشورهای همسایه، مانند توافقات اخیر با عربستان سعودی، گامی مهم در تقویت منافع ملی و کاهش تنش‌های منطقه‌ای است.  2- پیگیری همکاری‌های بین‌المللی: عضویت در سازمان‌های بین‌المللی مانند شانگهای و نزدیکی به قدرت‌های شرقی (چین و روسیه) فرصتی برای تقویت منافع اقتصادی و سیاسی ایران فراهم کرده است.

3- قدرت نرم ایران: استفاده از میراث فرهنگی، علمی و تاریخی ایران در دیپلماسی فرهنگی و عمومی، ابزاری قدرتمند برای تقویت وجهه بین‌المللی ایران و پیشبرد منافع ملی است. 4- توجه به توسعه اقتصادی: گسترش پروژه‌های زیرساختی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و افزایش همکاری‌های تجاری می‌تواند منافع ملی ایران را در زمینه اقتصادی بهبود ببخشد.

نقاط مثبت نیروهای میدان برای امنیت ملی نیز به شرح زیر است:

1- قدرت بازدارندگی: توانمندی‌های نیروهای میدان (مانند سپاه قدس) در مقابله با تهدیدات منطقه‌ای، نقش بسزایی در حفظ امنیت ایران و تقویت بازدارندگی در برابر دشمنان داشته است. 2- مدیریت بحران‌های منطقه‌ای: حضور نیروهای میدان در مناطقی مانند سوریه و عراق به ایران کمک کرده است تا از گسترش تهدیدات مستقیم به مرزهای خود جلوگیری کند. 3- حفظ عمق استراتژیک: ایجاد و تقویت ارتباط با گروه‌های هم‌پیمان در منطقه (مانند حزب‌الله لبنان) امکان دفاع از امنیت ملی ایران را در خارج از مرزهای کشور فراهم کرده است. 4- مقابله با تهدیدات تروریستی: اقدامات نیروهای میدان در خنثی‌سازی فعالیت‌های گروه‌های تروریستی (مانند داعش) امنیت داخلی و منطقه‌ای ایران را تقویت کرده است.

راهکار

تعادل میان امنیت ملی و منافع ملی، کلید دستیابی به توسعه پایدار است. این تعادل مستلزم تعریف اهداف مشترک، بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماسی و میدان، و تمرکز بر امنیت اقتصادی است. ایران می‌تواند با تدوین یک استراتژی جامع، ضمن کاهش تهدیدات، از فرصت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای تحقق شکوفایی اقتصادی بهره‌برداری کند. در همین راستا باید امنیت ملی و منافع ملی بر اساس یک برنامه جامع تعریف شوند که اهداف بلندمدت توسعه‌ای را شامل شود. این اهداف باید به نحوی طراحی شوند که منافع ملی (مانند رشد اقتصادی) به تقویت امنیت ملی کمک کند و برعکس. امنیت ملی تنها با توان نظامی حاصل نمی‌شود؛ بلکه اقتصاد قدرتمند یکی از ارکان اصلی آن است. کاهش وابستگی به منابع خارجی و افزایش تولید داخلی می‌تواند امنیت اقتصادی و ملی را تضمین کند. ایجاد انسجام اجتماعی و کاهش اختلافات قومی و مذهبی، امنیت ملی را تقویت می‌کند و فضای لازم برای دستیابی به منافع ملی فراهم می‌شود. موقعیت جغرافیایی ایران به ‌عنوان یک کشور استراتژیک در خاورمیانه، می‌تواند در خدمت منافع اقتصادی (مانند ترانزیت انرژی) و امنیت ملی (کنترل مسیرهای حساس) قرار گیرد. 

دراین پرونده بخوانید ...