مهرهچین کابینه
محمدباقر نوبخت چگونه به مهرهای تاثیرگذار در دولت تبدیل شد؟
در یکی از جلسات فعالان اقتصادی، محمدباقر نوبخت از اینکه مخاطب همه گلههای فعالان اقتصادی بود شاکی شده و گفته بود «من بهعنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه اینجا هستم و در حد وظایفم پاسخگوی مشکلات هستم.» اما کیست که نداند دایره نفوذ نوبخت در دولت از سازمان برنامه و بودجه فراتر رفته. او دیگر فقط دوست صمیمی روحانی و دبیر حزب اعتدال و توسعه نیست. بلکه یکی از تعیینکنندهترین مهرههای دولت دوازدهم در مناسبات اقتصادی و سیاسی است.
در یکی از جلسات فعالان اقتصادی، محمدباقر نوبخت از اینکه مخاطب همه گلههای فعالان اقتصادی بود شاکی شده و گفته بود «من بهعنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه اینجا هستم و در حد وظایفم پاسخگوی مشکلات هستم.» اما کیست که نداند دایره نفوذ نوبخت در دولت از سازمان برنامه و بودجه فراتر رفته. او دیگر فقط دوست صمیمی روحانی و دبیر حزب اعتدال و توسعه نیست. بلکه یکی از تعیینکنندهترین مهرههای دولت دوازدهم در مناسبات اقتصادی و سیاسی است.
محمدباقر نوبخت، آن زمان که در سال 92 ریاست سازمان برنامه و بودجه و سخنگویی دولت را بر عهده گرفت، گمان نمیرفت نفوذ چندانی داشته باشد. بیشتر یک چهره دانشگاهی به نظر میآمد که دکترای تخصصی اقتصاد را از دانشگاه «پیزلی» اسکاتلند و دکترای تخصصی مدیریت را از دانشگاه آزاد اسلامی گرفته و حالا یکراست به سازمان برنامه و بودجه رفته؛ نهادی که در دولت احمدینژاد آنقدر در حاشیه بود که در نهایت منحل شد.
اما حضور نوبخت کمکم نشان داد او نقطهای حاشیهای را در دولت برای فعالیت انتخاب نکرده. او کاملاً دانسته، مغز برنامهریزی دولت را در دست گرفته و از سازمان برنامه و بودجه، بر اقتصاد ایران حکومت میکند. مهرهها را میچیند، برنامهها را هدایت میکند و اقتصاد را به پیش میبرد و به عقب برمیگرداند.
سالهای پیش نوبخت مرد خندان دولت بود. هر سهشنبه با کتوشلوار خوشرنگ و قیافه آراسته و لبخندی بر لب مقابل خبرنگاران میایستاد و اخبار دولت را منتقل میکرد. بارها از همین موضع هم مورد انتقاد قرار گرفت. چراکه گفتهها و سیاستهایش گاه ضدونقیض بود و همینها سبب انتقادات تندی به او شد. مقام سخنگویی هم به حضور مداوم نیاز داشت و هم به صبوری که گویا دیگر برای نوبخت هیچکدامش میسر نبود.
مرداد 97 که خروج اعضا از کابینه در مجلس کلید خورد و افکار عمومی خواستار برخی تغییرات بودند، نوبخت هم ساز جدایی از کابینه را کوک و در برنامهای اعلام کرد «از همه سمتهای دولتیاش کنارهگیری کرده و تصمیم را به روحانی سپرده است.» در این خروج هم رگههایی از تکدر خاطر وجود داشت. چراکه احتمالاً عدهای گفته بودند بهبود بازار از طریق تغییر کابینه و تیم اقتصادی دولت ممکن است. اما نوبخت معتقد بود «موضوع ارز با سازمان برنامه و بودجه ارتباطی ندارد» او پیشتر گفته بود «جهش ارز ریشه اقتصادی ندارد و سیاسی است». بر این اساس در عجب بود که چرا با به هم ریختن اوضاع اقتصادی، همه خواستار تغییر مهرههای اقتصادیاند! دست آخر او چهره فداکاری از خود نشان داد و گفت «با این حال ترجیح دادم برای اینکه زمینه اصلاح و بهبود در کابینه پیش آید و دست رئیسجمهوری باز باشد داوطلبانه درخواست کنارهگیری کنم. لحظهشماری میکنم که بتوانم همه مسائل را واگذار کرده و به عنوان یک معلم در کلاس دانشگاه حضور یابم.»
اما ساعتی نگذشته مشخص شد این تعارف آقای سخنگو با رئیس دولت بوده. گویا او اعلام کرده بود آماده کنارهگیری است اما روحانی با این جابهجایی موافقت نکرده. نوبخت تلویحاً اعلام کرد از مخالفت روحانی با استعفایش هم آگاه بوده و گفت چراکه روحانی بیش از 30 سال است او را میشناسد و از روحیات و سلوک اجتماعیاش باخبر است. او در آخر به رفیق 30سالهاش قول داد:
ما را ز کوی بادهفروشان گزیر نیست / تا باده در خم است همینجا نشستهایم
شعری که نشان میداد احتمالاً تا پایان دولت روحانی نوبخت بر سر مناصب دولتی خود خواهد ماند و انتظار هر تغییری در دولت روحانی را میتوان داشت جز تغییر نوبخت.
پس از این ماجرا نوبخت اعلام کرد از سمت سخنگویی استعفا میدهد تا «عزیز دیگری این کار را بر عهده بگیرد» و او تمام وقتش را صرف سازمان برنامه و بودجه کند. اما گذر زمان نشان داد تمرکز او کمتر بر بودجهریزی بود و بیشتر بر برنامهریزی آینده حزب اعتدال و توسعه متمرکز شده بود. اما نه به تنهایی.
حلقه اصلی تشکیلدهنده حزب اعتدال و توسعه فاطمه هاشمی، اکبر ترکان، محمود واعظی، محمدرضا نعمتزاده، محمدعلی نجفی و مرتضی بانک بودند. از آن حلقه اولیه، سهم اکبر ترکان و محمدرضا نعمتزاده چهار سال حضور در دولت اول روحانی بود. در نهایت نعمتزاده به دولت دوم دعوت نشد و ترکان هم بازنشسته شد. به نظر میرسد آخرین شانس فعالیت سیاسی محمدعلی نجفی هم حضور در شهرداری تهران بود و حواشی متعدد، پایان حیات سیاسی او را اعلام میکرد. خانواده هاشمی گرچه هنوز مورد محبت روحانیاند اما به نظر نمیآید در حزب اعتدال و توسعه به صورت جدی به بازی گرفته شوند. میماند سه چهره دیگر، محمود واعظی، محمدباقر نوبخت و مرتضی بانک. چهرههایی که قصد ندارند، پایان دولت دوازدهم، پایان فعالیت سیاسیشان باشد و برای دولت آتی برنامه دارند.
محمود واعظی در دفتر ریاستجمهوری، حضور اسحاق جهانگیری را به حداقل رساند. محمدباقر نوبخت هم با دعوت معاون خود به وزارت اقتصاد بهعنوان وزیر، دو جایگاه اصلی از سهگانه تصمیمگیری اقتصادی را در دست گرفت. آن هم درست زمانی که همه اقتصاددانان هشدار میدهند دولت باید اصلاحات اقتصادی را آغاز کند. دولت اول روحانی دولتی بسیار امیدوارکننده بود. چهرههایی در دولت بودند که نوید بهبود اقتصاد را میدادند و به نظر میرسید تعلل در اصلاحات تمام میشود و دولت از آخرین شانس خود برای انجام اصلاحات نهایت استفاده را میبرد. سال 96 سال بزنگاه توسعه و رشد بود که از دست رفت.
پس از آن دولت دستبهعصاتر شد و ماجرای اصلاحات برای همیشه در دولت مختومه شد. در کمتر جلسه اقتصادی رسانهای شده حرفی در دفاع از اقتصاد آزاد و اصلاحات ضروری اقتصادی زده میشود. یک تحلیل بسیار بدبینانه آن است که حزب اعتدال و توسعه سودای کسب دولت سیزدهم و چهاردهم را دارد. از طرفی چون میداند هزینه اصلاحات سیاسی بالاست و میتواند منجر به نارضایتی بیشتر مردم از روحانی و حلقه اول او شود، ترمز هر اصلاحی را کشیده است.
شاید چنین تحلیلی بدبینانه باشد یا بیش از حد لازم مغز سازمان برنامه و بودجه را آیندهنگر تصور کرده باشد. اما هرچه هست میتوان گفت نوبخت، به ترمز اصلاحات در کابینه تبدیل شده است. حمید چیتچیان، وزیر نیروی دولت یازدهم پس از خروج از دولت یادداشتی در دنیای اقتصاد منتشر کرد و در آن از کارشکنی و ممانعت جدی نوبخت برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی سخت گله کرد. او گفته بود: «هنگام تدوین لایحه بودجه 93 تلاش کردیم قیمت آب و برق را افزایش دهیم اما با مخالفت سرسختانه سازمان برنامه مواجه شدیم. قرار شد ماجرا با حضور کارشناسانی از داخل و خارج وزارت نیرو و حتی بخش خصوصی انجام شود. پیشنهادها توسط آقای جهانگیری بهصورت کتبی به سازمان برنامه و وزارت نیرو ابلاغ شد. ولی دریغ از اینکه سازمان برنامه حتی یک مورد از آنها را اجرا کند.»
نوبخت مدتهاست به یکی از اصلیترین مهرههای دولت بدل شده. برنامه میدهد، مقابل مجلس میایستد و میگوید مصوبهاش قابلیت اجرایی ندارد، حتی وزیر جابهجا میکند. سالهای آتی او به کجا میرود؟ باید منتظر ماند و دید.