آیا تحریمهای غیرهستهای ایران پایانیافتنی است؟
آرامش در سیاست خارجی
در بحبوحه مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری ایران، حسن روحانی رئیس دولت یازدهم برجام و حذف تحریمهای هستهای را بهعنوان بزرگترین دستاورد دولت خویش معرفی کرد و وعده پایان تمامی تحریمهای غیرهستهای علیه ایران را داد.
در بحبوحه مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری ایران، حسن روحانی رئیس دولت یازدهم برجام و حذف تحریمهای هستهای را بهعنوان بزرگترین دستاورد دولت خویش معرفی کرد و وعده پایان تمامی تحریمهای غیرهستهای علیه ایران را داد. وی به پشتوانه تجربه چهارساله ریاست دولت و نیز موفقیت در مذاکرات دورهای و طولانی هستهای تیمی را در کنار خود دارد که به محک روزگار رسیدهاند و آزمون پس دادهاند. وی با اتکا به توانمندی و ظرفیت تیم مذاکرهکننده، پشتوانه مردمی و با علم به رضایت و تمایل تمامی اجزای کلیدی نظام جمهوری اسلامی به حذف تحریمها، این مهم را در حالی وعده داد که دیگر کاندیداها وارد این حوزه در مناظرههای انتخاباتی نشده و وعدهای در آنباره ندادند.
دولت یازدهم از ابتدای کار تا نهایی شدن امضای برجام توانست ایران را از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد بهسلامت خارج کند و در ادامه چهرهای نوین از ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی به نمایش بگذارد؛ چهره نوین از این منظر که طی سالیان متمادی بسیاری از کشورهای منطقه ازجمله عربستان با درک تمایل آمریکا و برخی کشورهای اروپایی سعی در امنیتی کردن مباحث ایران داشتند و به ادعای آنان ایران بازیگری امنیتساز در منطقه و جهان نبوده و تمامی یا بخش عمده ناآرامیها در منطقه بهواسطه نقش فعال این کشور در مناسبات منطقهای بوده است؛ اما برجام در کنار پذیرش «اصل واقعیت» در دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم توانست این چهره را بشکند و ایران بهعنوان کشوری که حاضر به مذاکره و چانهزنی بر سر منافع در میز مذاکره است بازنمایی شود و این یکی از مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم در دوره حاضر بوده است. دستاورد از این منظر که بازی قدرت ایران در منطقه یک بازی سازنده و نه مخرب و موردپذیرش دیگر بازیگران بینالمللی قرار گرفت و به همین واسطه تلاش دیگر دولتهای منطقه برای از صحنه به در کردن و بالا بردن هزینههای جمهوری اسلامی در راستای اجبار به بازگشت او به درون مرزهایش دیگر کارگر نیفتاد و نقش ایران در سوریه و عراق بخشی از فضای حیاتی امنیتی او مورد تایید و شناسایی قرار گرفت؛ از دیگر نتایج این تغییر رویکرد شکسته شدن فضای امنیتی علیه ایران و ورود تهران به جریان معادلات و معاملات منطقهای و بینالمللی در عرصه اقتصاد، انرژی، سیاست، فرهنگ و امنیت بود اما کنار رفتن تحریمهای هستهای تنها بخشی از فشارهایی است که عرصه را بر مردم و دولت در ایران طی سالیان متمادی تنگ کرده است. تحریمهای غیرهستهای که سابقهای به درازای عمر انقلاب اسلامی دارند، هر یک از منظری بخشی از منافع و شریانهای حیاتی دولت و مردم ایران را نشانه گرفتهاند و هر یک به طریقی و به میزانی صدماتی را بر پیکره سیستم وارد آوردهاند. خلاصی از تحریمهای هستهای این جسارت و اراده را در اختیار این دولت قرار داد که تصمیم برای از میان برداشتن سایر تحریمها را عملی و قابل اجرا بپندارد؛ محمدجواد ظریف وزیر خارجه این دولت بارها به این نکته اشاره داشته که در جریان مذاکرات این فهم به دست آمد که میتوان بر سر موضوعات متفاوت مذاکره کرد؛ اینکه نتیجه مذاکرات موردپسند و بر اساس منافع ما قرار گیرد یا خیر، وابسته به پیگیری، استقامت و پشتوانه حمایت نظام و مردم از تیم مذاکرهکننده است.
تحریمها علیه ایران بهطورکلی، پس از انقلاب، اشغال سفارت و بخشی نیز در امتداد چالش هستهای نضج یافتهاند؛ از دید بسیاری در ایران این تحریمها بهراحتی و با امضای رئیس دولت در آمریکا قادر به لغو شدن هستند، اما تحریمها علیه ایران در طی زمان شکل گرفتهاند و به مرور زمان و با ورود دیگر بازیگران پیچیدهتر شدهاند؛ بخشی از تحریمهای ایران اقتصادی، امنیتی، سیاسی، علمی و حتی اجتماعی است؛ که در کنار کشورهای اروپایی نظیر هلند، بلژیک، آلمان و فرانسه، کشورهای دیگر نظیر بحرین، مصر و امارات متحده عربی نیز وارد این دایره تحریمی علیه ایران شدهاند و حذف تمامی این لایههای تحریمی نیازمند توان و ظرفیت بسیار بالایی در تیم مدیریتکننده آن است، چراکه مذاکره با کشوری نظیر ژاپن بهطورقطع با بحرین یا امارات بسیار متفاوت خواهد بود؛ اما نکتهای را نباید از نظر دور داشت و آن درک این نکته است که بسیاری از کشورهای جهان در هراس از مجازاتهای تنبیهی ایالات متحده وارد حلقه تحریمی شدهاند و به طور قطع مذاکره با آمریکا و اتحادیه اروپا امکان رفع تحریمها را با سرعت بیشتری مهیا میسازد.
آنچه از تحلیلهای اندیشکدههای طراز اول آمریکایی و اروپایی برمیآید نگاه به ایران بهعنوان بازیگری سازنده در موضوعات منطقهای و بینالمللی شکلگرفته و در اکثر قریب بهاتفاق این تحلیلها دیده میشود که به سیاستگذاران آمریکایی توصیه میکنند اگر راههای تنفس و بازی ایران بهعنوان یک بازیگر قدرتمند منطقهای با پتانسیل و ظرفیت مورد تایید قرار نگیرد ایران لاجرم نمیتواند این ظرفیت را درون مرزهایش نگه دارد و برای گسترش حوزه نفوذ راهی جز ایستادن مقابل شما ندارد؛ از اینرو میبایست حوزه حیاتی را بر او نبست و قدرت او را مورد شناسایی قرار داد و منافع و نیازهایش را بازتعریف کرد و با رویکردی جدید ایران را در عرصه منطقهای و بینالمللی شناخت و بر اساس این شناخت حوزه تهدید و منافع او را درک کرد و با آنها وارد مذاکره شد؛ آنچه در این تحلیلها مشاهده میشود بازگویی ادبیات داخلی دولت یازدهم است که تلاش داشته این ادبیات را ایجاد کند که ایران بازیگری است که برای به دست آوردن منافعش در وهله نخست مذاکره میکند و نه جنگ؛ سازنده بودن نقش ایران و امنیتساز بودنش در منطقهای پرآشوب که دولتها در حال پوست انداختن هستند و بهواسطه آن هرجومرج در بسیاری از مناطق قابل مدیریت و حل نیست، میتواند شریک و متحدی برای ایجاد امنیت و ثبات در منطقه باشد، این همان چیزی است که دولت بارها روی آن تاکید داشته است؛ و در مقابل تلاشهایی را در آمریکا میبینیم که میخواهند این تصویر را در هم شکنند (ارائه 53 طرح به کنگره علیه ایران بخشی از این تلاشها بوده است) چراکه آن بخش تندرو در آمریکا دریافتهاند تا زمانی که ایران بازیگری موجه و ثباتساز نام گیرد، ادامه مبارزه با او و محکوم کردن اقداماتش از منظر افکار عمومی بینالمللی موجه نخواهد بود، به همین واسطه و با این پشتوانه به نظر میرسد، حسن روحانی وعده پایان تحریمها را به جد مطرح کرده است.
دولت یازدهم در مسیر مذاکرات هستهای دریافت فضای بینالمللی نیازمند آرامش و بازگشت ثبات و مقابله با سرریز بحرانهای منطقه خاورمیانه به دیگر مناطق بالاخص اروپاست و ایران میتواند چنین نقشی را بازی کند و در ازای آن امتیازات مهمی را برای خود طلب کند که از آن جمله میتواند رفع تحریمهای غیرهستهای باشد. از دیگر رو، مساله ناامنی در منطقه بدون حضور موثر ایران به چه صورت قابل حل است، سوریه، عراق، یمن، افغانستان، پاکستان و دیگر مناطق در حالی که در سیطره افراطگرایان قرار گرفتهاند، ایران با رویکردی متفاوت که کشورهای غربی نیز بدان اذعان دارند، ادبیات معتدل و منطقی خویش را پیش میبرد که بسیار متفاوت از کشورهای پیرامون آن است. مقبولیت و مشروعیت تیم مذاکرهکننده ایرانی در عرصه بینالمللی این جسارت را به حسن روحانی میدهد که وعده پایان تمامی تحریمها را بدهد، چراکه او بهخوبی دریافت تحریمهایی که بهواسطه کینهورزی، فهم نادرست از بازیگری ایران، بسته بودن شریانهای گفتوگو و... ایجاد شدهاند، با گفتوگوی مجدد و حل سوءتفاهمها و مذاکره بر سر اختلافات قابل جرحوتعدیل و درنهایت قابل حل خواهد بود؛ و بخشی از این امید مرهون انتخابات پرابهام قانون اساسی در ترکیه و هراس بینالمللی از قدرتنمایی اردوغان در مرزهای جنوبیاش، فضای پرآشوب عراق و سوریه و نیز بازیگری پرابهام عربستان، روسیه و ترکیه نیز خواهد بود؛ شاید پیش از این انتخابات، ترکیه میتوانست عیار ایران را در مذاکرات به چالش بکشد، اما در صورت روی کار آمدن مجدد دولت میانهرو حسن روحانی (و بهزعم تحلیلگران غربی در مقابل دولت تندرو اردوغان) این مهم بسیار نزدیک بهواقع خواهد بود؛ و در صورت بازی درست و رویکرد صحیح دولت میتواند فرصت بسیار مهمی هم در منطقه و هم در حوزه بینالمللی برای ایران باشد. برای ایران به این معنا که، بازیگری سازنده ایران نیازمند شکوفایی ظرفیتهای معطلمانده آن به واسطه بسته بودن درهای صادرات و ورود سرمایه (حداقل بخشی از مشکل) است و بدنه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در ایران بتواند با خارج از مرزها در ارتباط باشد و دولت به عنوان یک کارگزار توان بهتری برای انجام وظایف داخلی و خارجی خود آن هم بدون شرایط دستوپاگیر تحریمی داشته باشد. این مهم تامینکننده بخشی از رضایت ایران و در نتیجه ترغیب ایران برای مذاکره و همراهی با مسائل اولویتدار برای دیگر بازیگران خواهد بود.