اتحاد امنیتی
آیا ترکیه و عربستان به ابزار فشاری علیه ایران در منطقه تبدیل میشوند؟
تحولات منطقه و جهان در سالهای اخیر گزاره «عدم قطعیت» را بسیار پررنگ کرده است؛ تدوین سیاست خارجی و امنیتی یکپارچه را برای بسیاری از بازیگران منطقه نظیر ایران، ترکیه و عربستان سعودی دشوار کرده است. سقوط کابل به دست طالبان، جنگ اوکراین، تنش در دریای چین و روند پرونده هستهای ایران از زمره تحولاتی هستند که به عنوان مولفه اثرگذار در تبیین تحولات منطقهای مورد توجه قرار میگیرند.
در کنار عدم قطعیتهای موجود هر یک از بازیگران اصلی منطقهای نیز باتوجه به اولویتها و راهبردهای سیاسی و امنیتی دستور کاری متفاوت را تدوین کردهاند که از آن زمره میتوان به ترکیه اشاره کرد. ترکیه پس از جنگ عراق و سوریه رویکرد متفاوتی به خارج را دنبال کرده و از بازیگری که تمرکز خود را روی تعمیم و گسترش روابط و تعاملات اقتصادی و سیاسی قرار داده بود گزینه نظامی و امنیتی را بسیار عیان و در آنسوی مرزهای خود دنبال میکند که پیامدهای آن در عرصه داخلی و منطقهای قابل مشاهده است. بهطوری که نرخ برابری لیر در برابر دلار در سال جاری به بالاترین رقم آن در تاریخ این کشور رسیده و مردم این کشور با تورم افسارگسیختهای در حوزه معاش و مسکن دستبهگریبان هستند که این امر موج اعتراضات گستردهای را علیه دولت اردوغان شکل داده است. اعتراضات اجتماعی تبدیل به بحرانی امنیتی برای این کشور شده و دولت را مجبور به پذیرش سطحی از تغییر کرده است. در این راستا میتوان به روند عادیسازی روابط با کشورهای عربی به خصوص عربستان و امارات با هدف جذب سرمایه و بهبود اوضاع اقتصادی اشاره کرد.
عراق، سوریه، لیبی و قتل خاشقجی از زمره مواردی است که در سالهای اخیر موجب سردی روابط ترکیه و عربستان سعودی شده است. سفر اردوغان به قطر و همزمانی آن با سفر ولیعهد سعودی به این کشور گمانهزنیها درباره تمایل رسمی برای ازسرگیری روابط را نشان داد که در ادامه آن دیداری نیز در حاشیه کنفرانس تاشکند میان مقامات دو کشور صورت گرفت. در این روند قطر همان نقشی را برای ترکیه ایفا میکند که ایران و ترکیه برای قطر در سال 1396 ایفا کردند. قطر امیدوار است نزدیکی ترکیه و سعودی نقش کریدوری این کشور در تبادلات منطقهای را ارتقا بخشد.
با این همه سخنان اخیر اردوغان مبنی بر تهدید یونان به حمله نظامی این سوال را مطرح میکند که بهرغم وجود مشکلات حاد اقتصادی و انتقادات روزافزون بر بودجه هنگفت نظامی (بودجه نظامی سال 2020 نسبت به سال قبل از آن 30 درصد افزایش پیدا کرده است) استمرار روند ماجراجویی در حوزه سیاست خارجی از چه منطقی پیروی میکند؟ جنگ در اوکراین، بحران قرهباغ، بحران افغانستان و چالش سوری-عراقی هر یک سطحی از هزینه و فایده برای اردوغان به همراه داشته است. نکته حائز اهمیت در روند گذار دستگاه سیاست خارجی ترکیه و از سوی دیگر عربستان سعودی ظرفیت ایجاد جبهه متحد در منطقه است. این مساله در سالهای گذشته به هیچ عنوان امکانپذیر نبود اما به نظر میرسد تحولات منطقهای در کنار رویکردهای جهانی بازیگرانی چون آمریکا، روسیه و چین این کشورها را بر آن داشته است تا به بازتعریف نگاه منطقهای خود روی آورند. آنچه در قرهباغ، افغانستان و اوکراین روی داد در کنار پیامدهای سیاسی و امنیتی آن تغییرات ژئوپولیتیک و بالطبع کریدوری زنگ خطر را برای این کشورها به صدا درآورده و زمینه همسویی استراتژیک آنها را فراهم کرده است.
تنشهای پیدا و پنهان در کنار بحرانهای موجود کشورهای اصلی را متوجه این مهم کرده است که چارهای جز انتخاب ندارند. در این راستا میتوان به سفر بایدن به عربستان و گفتوگوهای ردهبالای امنیتی میان ترکیه با رژیم صهیونیستی، روسیه و آمریکا اشاره کرد. در صورت ادامه روند پرونده هستهای، این روند به هر سو که حرکت کند به طور قطع حائز پیامدهای جدی امنیتی برای ایران خواهد بود. اگر سناریوی ایجاد محور ترکی-عربی را بپذیریم؛ احتمال نقشآفرینی تلآویو در آن بسیار بالا خواهد بود و مشارکت اسرائیل در جبهه متحد منطقهای به طور قطع مطلوب جمهوری اسلامی نیست. در دو سال اخیر مقامات سطح عالی امنیتی اسرائیل روی مولفه نفوذ به داخل ایران و نفوذ به میان شرکای منطقهای ایران تاکید کردهاند.
در صورت کنار هم گذاشتن حلقههای این پازل یعنی پذیرش پروژه امنیتی اسرائیل علیه ایران، پیمان ابراهیم، روابط سطح عالی اسرائیل با ترکیه، آذربایجان و کشورهای عربی، زمینه تشکیل جبهه عربی-ترکی و بیسرانجامی پرونده هستهای ایران میتوان این سناریوی امنیتی را مطرح کرد که در آینده ترکیه و عربستان سعودی میتوانند به ابزار فشاری علیه جمهوری اسلامی در منطقه تبدیل شوند. البته این قید را نباید از نظر دور داشت که سطح دوری و نزدیکی روابط بسیاری از کشورهای منطقه وابسته به پرونده هستهای ایران و عادیسازی روابط ایران و سعودی است. همانطور که پیشتر اشاره شد منطقه سراسر عدم قطعیت است و هرآن باید منتظر رویدادی شگفتآور -نظیر آنچه در کابل رخ داد- بود. به واقع روابط عربستان و ترکیه اگرچه تا اندازه بالایی روی متغیر ایران دور میزند اما از سوی دیگر تغییرات ژئوپولیتیک احتمالی در آینده نیز مزید بر علت شده و آنها را به یکدیگر نزدیک کرده است.
از سوی دیگر باید از نگاه سعودی به منطقه نگریست و به این سوال پاسخ داد که تقویت همگرایی منطقهای (با تاکید بر نزدیکی با رقیب منطقهای یعنی ترکیه) حائز چه منافعی برای این کشور است و چه مخاطراتی سعودی را در این مسیر قرار داده و چه عواملی ترغیبکننده این کشور بودهاند. یکی از گمانهزنیها از دلِ پیشبینی عدم توفیق برنامه هستهای ایران بیرون میآید. سعودی به این گزینه به طور جدی میپردازد که اگر فشار بر ایران افزایش پیدا کند، این کشور چه سیاستی را در دستور کار قرار خواهد داد. به نظر میرسد دو مدل طراحی شده است: 1- کاهش سطح حضور و نفوذ منطقهای ایران در عراق و سوریه؛ که در صورت تحقق آن عربستان و ترکیه باید خلأ ایران را در این دو منطقه پر کنند و این امر نیازمند همسانسازی گامها و همکاری سیاسی و امنیتی میان دو کشور است؛ 2- افزایش حضور منطقهای ایران با هدف تحت فشار قرار دادن رقبای منطقهای و افزایش هزینههای اسرائیل و آمریکا در منطقه؛ در صورت تحقق این سناریو نیز ترکیه و عربستان سعودی به این باور رسیدهاند که باتوجه به مشکلات داخلی و نگرانیهای امنیتی منطقهای باید بخشهای نظامی، سیاسی و امنیتی این کشورها به صورت هماهنگ گام بردارند.
در عین حال، منطقه همچنان با عدم قطعیتهای بسیاری روبهرو است که یکی از آنها سرریز بحران از خارج از منطقه است. تقویت فعالیتهای نظامی چین در دریای چین، ادامه جنگ اوکراین و قطببندی منطقه، از مدیریت خارج شدن بحران داخلی در عراق، تنش نظامی میان ترکیه و یونان و گسترش دامنه آن به دریای مدیترانه، بحرانیتر شدن اوضاع داخلی لبنان، شکست فضای امنیتی در اردن و تسری بحران از افغانستان به آسیای مرکزی یا پاکستان از زمره تحولاتی است که در صورت وقوع بازیگران اصلی منطقهای نظیر ایران، ترکیه و عربستان را مجبور به تغییر رویکردهای پیشین و حتی انعقاد پیمانهای نظامی و امنیتی جهت گذار از بحران میکند. از اینرو، آنچه در روابط کشورهای فوق مشاهده میشود، این است که همچون روابط استراتژیک ترکیه و قطر، عادیسازی روابط ترکیه و سعودی یا تشکیل جبهه متحد منطقهای میتواند با تولد بحرانی دیگر دستخوش تغییرات بنیادین شود.