اثر خانواده
والدین چه اثری روی درآمد آینده فرزندان دارند؟
این مقاله تحرک بیننسلی -تاثیر انتقالی خانواده- را مورد مطالعه قرار میدهد. ما در طول عمر منابع زندگی، درآمد و ثروت را با انگیزه تئوری اقتصادی ایجاد و برآورد میکنیم. در همین راستا؛ تفاوتهای نسلی، چرخه عمر، عدم قطعیت و محدودیتهای اعتباری را توضیح میدهند. این معیارها در زمینه منابع زندگی به ما این امکان را میدهد که انتقال رفاه و منابع طول عمر را در مراحل مختلف چرخه عمر تخمین بزنیم. ما این معیارها را با معیارهای سنتی مانند درآمد حاصل از دستمزد و درآمد قابل تصرفی که در بازههای سنی محدود اندازهگیری میشوند، مقایسه میکنیم که برای نشان دادن ثروت مادامالعمر استفاده میشوند. منابع مادامالعمر مورد انتظار والدین نسبت به معیارهای درآمدی که بهطور سنتی در مطالعات تحرک اجتماعی استفاده میشود، پیشبینیکنندههای قویتری برای بسیاری از پیامدهای مهم کودک (از جمله منابع مورد انتظار در طول زندگی و تحصیلات خود کودکان) است. تغییرات در الگوهای پیشرفت تحصیلی در طول نسلها، بیشتر تغییراتِ بیننسلی در پویایی چرخه زندگی را توضیح میدهد. تحرک نسبی توسط معیارهای درآمد سنتی بزرگنمایی شده است و در آن از تحرک مطلق رو به بالا کمتر یاد میشود. مشخص است که نسلهای اخیر از رفاه بالاتری برخوردار بوده و در مقایسه با والدین خود وضعیت بهتری دارند. در نهایت اینکه مقاله به بررسی انتقال نفوذ خانواده در میان نسلها میپردازد و معیارهای جدیدی را با تئوری منابع طول عمر، ارائه میکند که این امکان را میدهد تا نقش والدین را در مراحل مهم زندگی کودکان مطالعه کنیم.
در این مقاله رویکرد مرسوم برای اندازهگیری تحرک اجتماعی، کششهای بیننسلی (IGEs) درآمد را تخمین میزند و از کار پیشگام بکر و تومز (1979، 1986) پیروی میکند. این رویکرد، دوران کودکی را به عنوان یک مرحله تکدورهای از مدل سهمرحلهای نسلهای همپوشانی میداند که پس از آن بزرگسالی (زمانی که والدین روی فرزندان سرمایهگذاری میکنند) و سپس بازنشستگی میآید. این شرایط عدم قطعیت را نادیده میگیرد و از ملاحظات زمانبندی در مراحل مختلف چرخه زندگی تصویری انتزاعی میسازد و تلاش میکند منابع طول عمر محققشده را در میان نسلها مقایسه کند. به دلایل عملگرایانه (مانند محدودیت دادهها)، منابع تحققیافته که در بازههای زمانی کوتاهتری اندازهگیری میشوند برای نشان دادن درآمدهای مادامالعمر استفاده میشوند. مطالعاتی که بر نقش خطاهای اندازهگیری و همسویی سنین در میان نسلها تاکید میکند و بر فرضیات ضمنی ایستایی یا اشکال محدود غیرایستایی برای توصیف چرخههای زندگی در بین نسلها تکیه دارد.
رویکرد دیگر، عوامل تعیینکننده زندگیهای موفق -آموزش، سلامت، و مشارکت در جنایت- در میان نسلها را اندازهگیری میکند. توسعه مجدد انسانی اهمیت دورههای حساس را در شکلدهی به زمان زندگی نشان میدهد. مهارتها در حضور در بازارهای سرمایه و زمان دریافت درآمد والدین، بهطور قابل قبولی بر سرمایهگذاری والدین و چشمانداز زندگی فرزندان تاثیر میگذارد. این پژوهش نشان میدهد که درآمد دریافتی والدین در دوران جوانی، پیشبینیکننده بهتری برای چشمانداز زندگی کودکان نسبت به درآمد دریافتی والدین در سنین بعدی است. با درک اهمیت سرمایهگذاری کودک در سنین پایین و تاثیر آن بر پیامدهای زندگی کودک، این منابع والدین در آن سنین است که با انتقال نفوذ خانواده مرتبط هستند.
علاوه بر این، هنگام مقایسه منابع طول عمر و ارزشگذاری آنها در بین نسلها با چرخههای عمر چنددورهای، سنین زیادی برای مقایسه وجود دارد. به عنوان مثال، پژوهش Garc ́ıa و همکاران (2022) نشان میدهد که برنامه پیشدبستانی درآمد شرکتکنندگان را در سن 50سالگی افزایش نداد و ازدواج را در آن سن ترویج نکرد- اما هر دو اقدام را در طول سالهای فرزندآوری والدین و فرزندپروری با مزایای قابل توجهی برای فرزندانشان ترویج کرد.
این مقاله این دو موضوع را در مطالعات تحرک اجتماعی با توسعه و تخمین تداوم بیننسلی در معیارهایی از منابع مادامالعمر و بهزیستی که بیشترین پیشبینیکننده پیامدهای موفقیتآمیز دوران کودکی، مانند آموزش، سلامت، و مشارکت در جرم و جنایت هستند، یکپارچه میکند و گسترش میدهد. ارزش تنزیلشده فعلی درآمد آتی (PDV) تشخیص میدهد که زمانبندی رویدادهای کلیدی زندگی در بین نسلها و افراد بسیار متفاوت است. همچنین ثروت مادامالعمر تابع ارزش طول عمر را تخمین میزند و با در نظر گرفتن محدودیتهای عدم قطعیت و نقدینگی، PDV را گسترش میدهد. این شرایط تمایز مهمی را بین اقدامات پیشین و پسین معرفی میکند.
درآمد مادامالعمر و رفاه مادامالعمر معیارهایی از زندگی خوب هستند. اغلب تصور میشود که آنها موضوعات مورد علاقه در مطالعه تحرک اجتماعی هستند. با این حال، درآمد مورد انتظار و رفاه مورد انتظار در سنین مختلف معیارهایی از منابع موجود برای مصرف و سرمایهگذاری کودکان در آن سنین هستند. همچنین معیارهای رفاه سن خاص نیز هستند. زندگی خوب در 35سالگی ممکن است زندگی خوبی در 50سالگی نباشد. همانطور که افراد در طول زندگی پیشرفت میکنند، درآمد پیشبینیشده و رفاه مورد انتظار معیارهای مربوط به رفاه سن به سن هستند. این پژوهش هر دو نوع اندازهگیری را معرفی و تجزیه و تحلیل میکند.
اول، ما از PDV و ثروت مادامالعمر برای تجزیه و تحلیل وابستگی بیننسلی در منابع مادامالعمر و رفاه استفاده میکنیم. ما نتایج را بر اساس معیارهای پراکسی رایج با معیارهای مبتنی بر منابع واقعی مادامالعمر (هر دو قبل و بعد) مقایسه میکنیم.
دوم، ما به صراحت مجموعه اطلاعات عاملی را در مورد منابع فعلی و آینده در نظر میگیریم که بر تصمیمات سرمایهگذاری کودک و معیارهای قبلی منابع مادامالعمر و رفاه در هر سنی حاکم است. ما از مجموعههای اطلاعات تخمینی برای توضیح رسمی تکامل عدم قطعیت و پیامدهای آن استفاده میکنیم.
سوم، با استفاده از ابزارهای توسعهیافته در این مقاله، متوجه میشویم که اندازهگیریهای فوری استفادهشده در حال حاضر از درآمدهای تحققیافته، بهطور قابل توجهی تداوم بیننسلی در طول عمر را دستکم میگیرند.
با بهرهبرداری از دادههای ثبت غنی دانمارکی که در طول 40 سال به طول انجامیده بود، پیوند بسیار محکمتری را در میان نسلها نسبت به اقداماتی که در مطالعات قبلی در مورد تحرک بیننسلی پیشنهاد شده بود، ثبت میکنیم.
به عنوان مثال، وابستگی بیننسلی که با رگرسیونهای log-log) IGE) اندازهگیری میشود برای اندازهگیریهای فوری درآمد دستمزد تحققیافته 29/0 است، اما هنگام در نظر گرفتن منابع طول عمر مورد انتظار در حدود 50/0 و هنگام در نظر گرفتن منابع طول عمر تحققیافته 35/0 است. این الگو برای معیارهای جایگزین تحرک درآمد بیننسلی مانند همبستگیهای پیرسون و انجمنهای رتبهبندی وجود دارد. نتایج ما رویههای متداول را که بر اساس معیارهای پراکسی عکس فوری، در مطالعات قبلی در مورد تحرک درآمد بیننسلی مورد استفاده قرار میگرفت، زیر سوال میبرد. تخمینهای تحرک بیننسلی بر اساس درآمدهای اندازهگیریشده در طول دهه 30، تحرک اجتماعی را بیش از حد نشان میدهد.
برخلاف تخمینهای سنتی که دانمارک را کشوری بسیار متحرک میدانند، متوجه میشویم که حتی در یک دولت رفاه سخاوتمندانه با بیمههای اجتماعی قابل توجه و توزیع مجدد از طریق مالیات و نقل و انتقالات، وابستگی شدیدی به منابع مادامالعمر در بین نسلها وجود دارد. تحرک اجتماعی نسبی بیشتر برای کودکان خانوادههای محروم بیان شده است.
معیارهای پیش از زندگی منابع والدین، پیشبینیکنندههای قویتری برای منابع طول عمر کودک و پیامدهای کودک نسبت به معیارهای سنتی درآمد والدین و منابع مادامالعمر والدین هستند. آنها مهارتهای شناختی، تحصیلات، جرم و جنایت و بارداری نوجوانان را بهتر پیشبینی میکنند- حتی در مقایسه با معیارهای درآمد محققشده والدین که میانگین آن 40 سال است. اندازهگیریهای پیشین طول عمر، نتایج کودک را بهتر پیشبینی میکنند، زیرا آنها منابعی را که والدین هنگام تصمیمگیری سرمایهگذاری روی آنها عمل میکنند، بهتر نشان میدهند.
علاوه بر این، PDV مورد انتظار و ثروت مادامالعمر، تفاوتهای بیننسلی را در مسیرهای درآمدی و زمانبندی دستیابی به تحصیلات بهتر نشان میدهد. تفاوت در پیشرفت تحصیلی بیشتر تاثیر تغییرات جمعیتی بینگروهی بر تحرک اجتماعی را واسطه میکند. در مقابل، تغییرات اساسی بینگروهی در پیشرفت تحصیلی و تشکیل خانواده (سن ازدواج، زندگی مشترک و تولد فرزندان) باعث میشود که درآمد اندازهگیریشده در محدوده سنی ثابت در بین گروهها، نمایهای نادرست از انتظارات فردی از منابع طول عمر و رفاه، در سنینی که محاسبه میشوند، باشد.
در حالی که تحرک نسبی (اندازهگیریشده با کشش درآمد بیننسلی، IGE) با استفاده از معیارهای درآمد سنتی بزرگنمایی شده است، عکس این امر برای معیارهای تحرک مطلق رو به بالا صادق است. نسلهای کنونی نسبت به نسلهای قبلی وضعیت بهتری دارند. هنگامی که توزیع مجدد از طریق مالیات و نقل و انتقالات را در نظر میگیریم و عدم اطمینان و هموارسازی درآمد، بازارهای اعتباری ناقص، اصلاحات در بازارهای مالی و تاخیر در ورود به بازار کار را در نظر میگیریم، اکثریت قریب به اتفاق گروههای اخیر بهتر از والدین خود عمل میکنند. این به ویژه برای کودکان خانوادههای مرفه صادق است.
تداوم نابرابری در بین نسلها که در این مقاله مستند شده است، اهمیت ادغام پویایی چرخه زندگی فردی و خانواده را همراه با توصیف دقیق محیطهای سیاست در انجام مطالعات تحرک اجتماعی نشان میدهد. ارزیابی تحرک بیننسلی از طریق لنز مورد استفاده در اینجا به درک بهتر اهمیت عواملی مانند نقش خانواده، تغییرات در چرخههای زندگی فردی در طول نسلها، و انتظارات و مسیرهایی که افراد در طول زندگی خود با آن مواجه هستند، کمک میکند.
این مقاله شامل بخشهای مختلفی است: بخشهایی که دادههای ما را شرح داده و آمار توصیفی را ارائه میدهد. بخشهایی که معیارهای طول عمر ما را معرفی میکند و شناسایی و برآورد آنها را مورد بحث قرار میدهد. بخشهایی که تغییرات چشمگیر در چرخه زندگی در گروهها را مستند میکند. همچنین بهترین پیشبینیکنندههای پیامدهای مهم کودک را بررسی میکند و ویژگیهای پیشبینی برتر معیارهای منابع طول عمر ما را نشان میدهد. بخشهایی که برآوردهای تجربی اصلی ما از تحرک بیننسلی را ارائه میدهد. این انگیزه اهمیت استفاده از معیارهای پیشینی مادامالعمر را نسبت به معیارهای قبلی سنتی نشان میدهد. بخشهایی که عواملی را ارائه میکند که بیشترین تاثیر را بر تحرک اجتماعی تخمین میزند. بخشهایی که تحرک مطلق را تحلیل میکند و به پایان میرسد.
خلاصه
نتایج ما اهمیت در نظر گرفتن اینکه کدام معیارها تجزیه و تحلیل میشوند، چه چیزی را دربر میگیرند و شرایط اقتصادی غالب در هنگام تحلیل الگوهای تحرک مطلق چیست را نشان میدهد. برآوردهای تحرک نسبی بر اساس معیارهای درآمد سنتی که مسیرهای مختلف چرخه زندگی را نادیده میگیرند (در میان سایرین) تحرک بیننسلی را بیش از حد نشان میدهند. برآوردهای تحرک مطلق بر اساس معیارهای درآمد سنتی که تغییرات در محیطهای اقتصادی را در نظر نمیگیرند، به شدت دستاوردهای رفاهی را در طول نسلها دستکم میگیرند. SDFها از نظر آماری در گروههای آموزشی برای هر دو نسل متفاوت هستند.
نتیجه
درآمد پدران و پسران که در فواصل سنی یکسان در بین گروهها اندازهگیری میشوند، رایجترین معیار مورد استفاده در مطالعات تجربی تحرک بیننسلی است. این مقاله نشان میدهد که به دلایل بسیاری، رویکرد سنتی گزارش ناقصی از تحرک بیننسلی ارائه میدهد. برای یک چیز، خانوادهها، و نه پدرها به تنهایی، زندگی کودک را شکل میدهند، اما بسیاری از عوامل دیگر در کار دخیل هستند. ما معیارهای جدید با انگیزه تئوری منابع طول عمر مورد انتظار را ارائه میکنیم که به ما امکان میدهد منابع طول عمر مورد انتظار والدین را در مراحل حیاتی سرمایهگذاری در زندگی کودکان مطالعه کنیم.
این اقدامات تفاوتهای بیننسلی را در پویایی خانواده، چرخه زندگی، عدم قطعیت درآمد، مجموعه اطلاعات نماینده و محدودیتهای وامگیری در دوران جوانی در نظر میگیرد.
به دلیل ارتباط نزدیکتر با منابعی که والدین برای تصمیمگیری در سرمایهگذاری روی کودکان برنامهریزی میکنند، معیارهای طول عمر مورد انتظار خاص سن، پیشبینیکنندههای بهتری برای پیامدهای سرمایه انسانی کودک هستند. در این راستا، اندازهگیریهای مورد انتظار ما در طول عمر، تاثیر بلندمدت خانواده را بر کودکان کمی میکند. اندازهگیریهای تحققیافته در طول عمر بهطور قابلتوجهی با معیارهای طول عمر مورد انتظار مرتبط با تصمیم، همبستگی کمتری دارند.
با محاسبه مالیات و نقل و انتقالات، عدم قطعیت سود و بازارهای اعتباری ناقص، تداوم بیننسلی بسیار بالاتری را در معیارهای طول عمر مورد انتظار در مقایسه با آنچه با استفاده از معیارهای سریع درآمدی که ادعا میشود درآمد تقریبی مادامالعمر و در مقایسه با معیارهای طول عمر تحققیافته، دیده میشود، برآورد میکنیم. شواهد ما در مورد انواع بررسیهای مشخصات و معیارهای جایگزین پایداری قوی است.
معیارهای متعارف درآمد، تحرک مطلق را در مقایسه با معیارهای طول عمر مورد انتظار ما دستکم میگیرند. تجزیه و تحلیل IGE، نقش تفاوتهای مهم بیننسلی را در پیشرفت تحصیلی و زمان تشکیل خانواده در توضیح تفاوتهای بین معیارهای سنتی و طول عمر مورد انتظار IGEها برجسته میکند. تغییر در الگوهای پیشرفت تحصیلی محرک اصلی IGE بالاست. پویایی چرخه زندگی در بین گروهها بسیار تغییر کرده است. گروههای اخیر تحصیلات بیشتری کسب میکنند و بهعنوان یک گروه، در اوایل بزرگسالی با مشخصات درآمدی قابلتوجهی مواجه میشوند. استفاده از تئوری اقتصادی بهکاررفته در دادههای مربوط به پویایی چرخه زندگی فردی و خانواده، درک عمیقتری از مکانیسمهای شکلدهنده تحرک اجتماعی به دست میدهد.