علیه قلدری
فرزندانمان را چگونه از قلدری همکلاسیها دور نگه داریم؟
بر اساس گزارش یونسکو، یکسوم از جوانان جهان قربانی آزار اطرافیان هستند که از آن به عنوان قلدری (bullying) نام میبریم که عملکرد تحصیلی و وضعیت سلامت روانی آنها را به زوال میبرد و افکار خودکشی و خطر خودکشی را افزایش میدهد. این مقاله یک مداخله چهارماهه تحت هدایت والدین را تحلیل میکند که برای تقویت همدلی در دانشآموزان راهنمایی در چین طراحی شده است. این مطالعه به ارزشیابی 2246 دانشآموز کلاس هفتم و هشتم و والدین آنها میپردازد که آنها را در سطح کلاس درس بهطور تصادفی در شرایط کنترل یا مداخله قرار دادهاند. تحلیلها نشان میدهد که مداخله مورد نظر، باعث افزایش سرمایهگذاری والدین بر فرزندان (از نظر وقت و انرژی) و رسیدگی به آنها و همدلی در خود دانشآموزان و کاهش گزارشهای فردی از آزار و بروز قلدری و قربانی شدن آنها شده است.
مقدمه
به اعتقاد اولوئوس (1978)، قلدری یک رفتار پرخاشگرانه تکراری است که با عدم تعادل قدرت بین دو طرف درگیر مشخص میشود. یک گزارش اخیر تخمین زده است که یکسوم جوانان جهان قربانی قلدری همسالان خود هستند (یونسکو، 2019). علاوه بر این، شواهد زیادی نشان میدهد که قلدری بر عملکرد تحصیلی و سلامت روان نوجوانان تاثیر منفی میگذارد، افکار خودکشی و بنابراین، خطر خودکشی را افزایش میدهد (Sarzosa، 2021؛ Sarzosa and Urzu’a, 2021؛ Hinduja and Patchin, 2010; همکاران، 2009). متاسفانه، پیامدهای نامطلوب قلدری میتواند تا بزرگسالی ادامه یابد (کوپلند و همکاران، 2013).
با وجود اینکه عواقب قلدری کاملاً شناختهشده است، اما علل و راهحلهای مقابله با قلدری در مدارس هنوز ناشناخته مانده است. گمانهزنیهایی در مطالعات روانشناسی رشد نشان میدهد که همدلی، یعنی توانایی تشخیص احساسات دیگران، از بروز حوادث قلدری در مدرسه جلوگیری میکند (Jolliffe and Farrington, 2006). حجم وسیعی از تحقیقات نقش همدلی را در بازدارندگی ترویج رفتارهای ضداجتماعی مورد مطالعه قرار میدهند (ایزنبرگ و میلر، 1987). با این حال، طبق مطالعات موجود و نتایج این مقاله، هیچ مطالعهای بررسی نکرده است که آیا یک مداخله مقیاسپذیر (قابل بررسی آماری) میتواند با تقویت رشد همدلی، قلدری را کاهش دهد یا خیر.
در این مقاله یک مداخله کمهزینه، بسیار مقیاسپذیر و با هدایت والدین طراحی شده تا شکاف تحقیقاتی و سیاستهای اطلاعرسانی را پر کند. هدف این مداخله تقویت همدلی در دانشآموزان راهنمایی، از طریق آموزش و استفاده از مربیان برای والدین آنهاست. چرا پدر و مادرها؟ مطالعات نشان میدهد که والدین و محیط خانه نقش اساسی در رشد عاطفی-اجتماعی کودکان دارند (Cunha و Heckman، 2008؛ Cunha و همکاران، 2010؛ Bono و همکاران، 2016؛ دل بوکا و همکاران، 2017؛ Attanasio. و همکاران، 2020) و چرا دانشآموزان راهنمایی؟ کانها و هکمن (2007) استدلال کردند که اجزای مختلف سرمایه انسانی در مراحل مختلف چرخه عمر دورههای حساسی را پشت سر میگذارند. به عنوان مثال، در حالی که بازده سرمایهگذاری در مهارتهای درک زبان در مراحل اولیه چرخه زندگی اتفاق میافتد (به عنوان مثال، کوهل و همکاران، 2003)، بازدهی برای تقویت مهارتهایی مانند همدلی و جامعهپذیری در دورههای اولیه تا میانه نوجوانی بیشتر است (به عنوان مثال، استاینبرگ، 2015). علاوه بر این، قلدری در مدرسه در اوایل تا اواسط نوجوانی به اوج خود میرسد (فیتزپاتریک و همکاران، 2007).
این مداخله در دو مدرسه راهنمایی در یانگکنگ، شهرستانی در جنوب چین اجرا شده است. نمونه مورد مطالعه را دانشآموزان پایه هفتم و هشتم این دو مدرسه تشکیل میدهند که دارای 48 کلاس و 2246 دانشآموز هستند. قبل و بعد از مداخله کار میدانی گستردهای انجام شده و سرمایهگذاری والدین و رشد همدلی و سلامت روان کودکان را ارزیابی کردهاند. علاوه بر این، شیوع پنج نوع رفتار قلدری اندازهگیری شده: تهدید، قلدری فیزیکی، شایعهپراکنی، انزوای اجتماعی و آزار اینترنتی. و در نهایت متوجه شدند که قلدری در این محیط گسترده است: حدود 38 درصد از دانشآموزان اعتراف کردند که در طول ترم بلافاصله قبل از مداخله مورد آزار و اذیت دیگران قرار گرفتهاند.
در این بررسی بهطور تصادفی هر یک از 48 کلاس درس را به شرایط کنترل یا درمان اختصاص دادهاند تا تاثیر مداخله بر سرمایهگذاری والدین، همدلی و سلامت روانی کودکان و رفتارهای قلدری را ارزیابی کنند و به این نتیجه رسیدند که مداخله تاثیر چندوجهی بر دانشآموزان و والدین آنها دارد. اول اینکه والدین زمان بیشتری را صرف فعالیتهای مرتبط با همدلی میکنند. علاوه بر این، نشان داده میشود که افزایش زمان حضور والدین در فعالیتهای ایجاد همدلی، سرمایهگذاریهای زمانی (یا مادی) برای شکلگیری مهارتهای دیگر را از بین نمیبرد. در نهایت، والدین همدلتر میشوند و به احتمال زیاد سبک فرزندپروری مقتدرانه (یا دموکراتیک) را اتخاذ میکنند. تحقیقات نشان میدهد که این سبک فرزندپروری با پیامدهای بهتر برای کودکان، مانند همدلی بیشتر و سطوح تنظیم هیجانی (سروف، 2005)، درجات بالاتر استقلال و خودکارآمدی (گیورتز و سگرین، 2014) انگیزه درونی بیشتر برای یادگیری بهتر، ارتباط دارد. همچنین عملکرد تحصیلی (متانا، 2001)، سطوح بالاتر رشد اجتماعی و سلامت روان بهتر (آکیلینو و ساپل، 2001؛ میکلیکوفسکا و هورمه، 2011) و مشکلات رفتاری کمتر (گرولنیک و پومرانتز، 2009) مشاهده میشود.
دوم، مداخله به کودکان کمک میکند همدلی را توسعه دهند. دانشآموزان در کلاسهای تحت درمان، به احتمال بیشتری نسبت به دیگران اجتماعی و همدل هستند. سوم، مداخله بهطور موثر از قلدری جلوگیری میکند.
این مقاله یکی از اولین مقالاتی است که نقش مشارکت والدین را در شکلگیری مهارت همدلی نوجوانان و پیشگیری از قلدری در مدرسه به دقت بررسی میکند. با اجرای یک مداخله در مقیاس بزرگ که به وسیله والدین در محیطی واقعی انجام میشود، نوآوری میکند و علاوه بر این، همدلی ایجاد میکند که به شدت با سایر رفتارهای مطلوب اجتماعی مانند نوعدوستی و مدارا ارتباط دارد.
بهطور خاص، مطالعه ما به چهار رشته کمک میکند. اول، این مقاله به پیشگیری از رفتار قلدری کمک میکند. بیشتر مطالعات بر تاثیرات قلدری بر دانشآموزان (عمدتاً قربانیان) مانند سلامت روان، طرد اجتماعی و پیامدهای آموزشی تمرکز دارند (براون و تیلور، 2008؛ اریکسن و همکاران، 2014؛ پونزو، 2013). این مقاله ارتباط نزدیکی با مقاله Sarzosa- Urzu’a و (2021) دارد، که یک الگوی تجربی از قلدری را با پیامدهای متعدد و مهارتهای نهفته ساخته و برآورد کردند. با این حال، تجزیه و تحلیل آنها فقط بر روی افرادی که به دلیل محدودیت دادهها مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، متمرکز بود. در مقابل، در اینجا شواهد بیشتری در مورد انواع رفتارهای قلدری در بین قلدرها و قربانیان ارائه میدهد.
دوم، این مقاله به شدت به مطالعات مربوط به فرزندپروری متصل است. مطالعات موجود در مورد مشارکت والدین بیشتر بر بهبود مهارتهای شناختی و غیرشناختی در اوایل دوران کودکی تمرکز دارند (بونو و همکاران، 2016؛ دل بوکا و همکاران، 2017؛ آتاناسیو و همکاران، 2020). این مقاله مکمل مطالعات دیگر با ارائه شواهدی مبنی بر اهمیت مشارکت والدین در رشد کودکان در سالهای بعد، یعنی نوجوانی است.
سوم، رشتهای از مطالعات وجود دارد که چگونه زمان والدین با کودکان تاثیر مثبتی بر نتایج شناختی کودکان میگذارد. به عنوان مثال، فیورینی و کین (2014) یادداشتهای روزانه استفاده از زمان را، از نمونه بزرگی از کودکان در مطالعه طولی کودکان استرالیایی، تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند زمانی که کودکان صرف فعالیتهای آموزشی با والدین میکنند، عامل بسیار سازندهای برای مهارتهای شناختی است.
Villena-Roldan و R ́ıos-Aguilar (2012) از ابزارهای مختلفی برای زمانی که والدین با فرزندان خود صرف میکنند استفاده کردند و دریافتند که زمانی که مادر با کودک بهطور مستقیم صرف میکند بر نمرات ریاضی فرزندان آنها تاثیر میگذارد.
چهارم، پژوهش ما همچنین مبتنی بر مطالعات مهارتهای همدلی، بهویژه رفتارهای اجتماعی است (Kosse et al. ,2020). این مطالعه چهرههای دلبستگی اجتماعی و تعاملات اجتماعی شدید را به عنوان دو محرک اصلی جامعهپذیری کودک شناسایی کرد که به عنوان نوعدوستی، اعتماد و رفتارهای مرتبط با دیگران در زندگی روزمره اندازهگیری میشود. پژوهش حاضر اما، نقش مشارکت والدین در هدایت رفتارهای کودکان و تمرکز برخلاف جامعهگرایی، یعنی رفتارهای قلدری، را تکمیل میکند. این مطالعه برای پیروی از چهار شرط شفاف (2020) طراحی شده است. ابتدا دانشآموزان پایه هفتم و هشتم در دو مدرسه (یکی دولتی و دیگری خصوصی) در یک شهر کوچک انتخاب شدهاند که البته دانشآموزان در شهرستانها نیمی از کل دانشآموزان در چین را تشکیل میدهند. نمونه نشان میدهد که دانشآموزان تحت سطوح استرس بالایی از تحصیل هستند و زمان کمی از والدین خود دریافت میکنند. دوم، تقریباً هیچ نرخ فرسایشی از طرف دانشآموز موجود نیست. سوم، رفتار مشارکت والدین، برای آنها کاملاً طبیعی است، زیرا بسیاری از آنها اغلب تکالیف خانه را از معلمان دریافت میکنند. خواندن و صحبت کردن با کودکان نیز بخشی از برنامه روزانه محسوب میشود. جلسات آزمایشی در محیط خانواده و مدرسه برگزار شد و همه تصمیمات واقعی بود. در نهایت، مداخله تقریباً هیچ هزینهای ندارد، فقط به تلاش معلمان برای اطلاع دادن به والدین نیاز دارد. شرکتکنندگان هیچ انگیزه مادی برای شرکت در مداخله دریافت نکردند، که به افزایش امکان مداخله مقیاسپذیر کمک کرد.
مجموع هزینهها، که هزینههای فرصت ورودیهای زمان داوطلبانه والدین را در بر میگیرد، حدود 20 برابر کمتر از برنامههای سنتی پیشگیری از قلدری در کل مدرسه است، مانند برنامه معروف پیشگیری از قلدری اولوئوس (OBPP) (Olweus and Limber, 2010). هزینه کم این برنامه آن را آسان میکند، حتی اگر تاثیر آن در ساختار متفاوت از نمونه این مقاله متوسط یا جزئی باشد.
نتیجهگیری
ارزیابی این برنامه در این مقاله با تاثیر مستقیم برنامه بر مشارکت والدین و مهارتهای فرزندپروری شروع شده است، که بیشتر بر مهارتهای همدلی، ویژگیهای مثبت و سلامت روان دانشآموزان تاثیر میگذارد. بهبود مهارتهای عاطفی-اجتماعی دانشآموزان به یک فضای آموزشی بهتر با قلدرها، قربانیان و تماشاگران کمتر، در کلاسهای تحت درمان منجر میشود.
برای مقابله با مساله افزایش قلدری در مدرسه و مهارتهای عاطفی-اجتماعی پایین در میان نوجوانان، از یک برنامه آزمایشی مشارکت مستقیم والدین در دو مدرسه راهنمایی بزرگ در یک شهرستان چین انجام شده است که 2246 دانشآموز کلاس هفتم و هشتم و والدین آنها را هدف قرار داده است. با استفاده از شواهد تحقیقاتی که نشان میدهد رفتار قلدرمآبانه معمولاً با کمبود مراقبت والدین و سطوح پایین همدلی همراه است، مداخله انجامشده در این مقاله شامل فعالیتهایی است که به مدت چهار ماه طول میکشد تا رابطه نزدیکتر بین والدین و فرزندان ایجاد شود. والدین گروههای درمانی تشویق شدهاند که فیلمهای آموزشی ماهانه همدلانه را تماشا کنند و مقالات دوهفتهای درباره همدلی و فرزندپروری مثبت با فرزندان خود را مطالعه کنند.
با نرخ پذیرش ماهانه تقریباً 40 درصد، این برنامه همچنان در کاهش حوادث قلدری در مدرسه و بهبود همدلی دانش آموزان بهطور متوسط موثر است. علاوه بر این، دانشآموزان تحت درمان نسبت به دانشآموزان درماننشده نسبت به استرس مقاومتر، با اعتمادبهنفس بیشتر و کمتر در معرض افسردگی هستند.
این برنامه همچنین سطوح همدلی والدین تحت درمان را بهبود میبخشد، که آنها موفق میشوند آن را در رفتارهای والدی خود بگنجانند. والدین در گروههای تحت درمان با افزایش 9 /3درصدی در اتخاذ سبک فرزندپروری دموکراتیک مواجه شدند.
در نهایت، نشان داده میشود که همین بهبود متوسط هم در تغییر شرایط آینده موثر است. این برنامه به دلایل مختلفی میتواند به راحتی افزایش یابد: 1- مداخله ساده است و به راحتی از طریق یک برنامه کاربردی تلفن هوشمند تنظیم میشود که هزینه کمی دارد. 2- برنامه کاملاً داوطلبانه است و احتمالاً بر روابط والدین و معلمان تاثیر نمیگذارد. 3- مداخله فقط برای یک ترم طول میکشد. و 4- افزایش زمان صرفشده در برنامه بهطور موفقیتآمیزی والدین را وادار میکند تا زمان بیشتری را با فرزندان خود بدون درگیر کردن سرمایهگذاریهای مادی بگذرانند. ادغام یک سازوکار تشویقی در این نوع برنامه مشارکت مستقیم والدین، ممکن است اثرات بزرگتری بر رشد شخصیت دانشآموزان و کاهش قلدری در مدرسه ایجاد کند که نقش تربیت و همدلی را پررنگ میکند.