کاهش وزن
بحران اقتصادی چگونه باعث به خطر افتادن سلامت نوزادان میشود؟
این مقاله تلاش میکند تا از «بحران اقتصادی» شدید ترکیه در سال 2008 به عنوان یک شبهآزمایش برای ارزیابی اثر بدتر شدن شرایط اقتصادی در دوران بارداری، بر «تولد نوزادان» استفاده کند. بر این اساس سعی شده تا با بهرهبرداری از تغییرات زمانی و مکانی در مشکلات اقتصادی در سراسر استانهای این کشور، نشان داده شود که رکود اقتصادی عمیق، به طرز قابل توجهی به کاهش وزن در هنگام تولد منجر شده است. علاوه بر این، با توجه به دادههایی که در مقاله فوق در دسترس است؛ توجه بر موضوع مهم دیگری هم باید جلب شود و آن اینکه چنین اثراتی عمدتاً در کودکان متولدشده از مادرانی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین مشاهده میشود. در واقع دادهها نشان میدهند محدودیتهای مالی ممکن است مهمترین عامل در اثرگذاری بحرانهای اقتصادی بر تولد نوزادان در ترکیه باشد. این مطالعه همچنین نشان میدهد، مادرانی که در استانهایی که تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار گرفتهاند، زندگی میکنند احتمالاً بیشتر نوزادان نارس به دنیا میآورند و همچنین احتمالاً طول بارداری کوتاهتری هم خواهند داشت. هر دو این موضوعات باعث افزایش تعداد نوزادان با وزن کمتر در هنگام تولد میشوند. در نهایت، به عنوان توضیح تکمیلی این پژوهش باید گفت تجزیه و تحلیلها نشان دادهاند که باروری انتخابی، سقط جنین و مرگومیر نوزادان در طول رکود اقتصادی رایجتر از زمانهای عادی است. این امر خود نقش مهمی در توضیح «تاثیر وضعیت اقتصادی ترکیه بر نتایج تولد نوزادان» در پژوهش فوق ایفا میکند.
مقدمه
اقتصادهای سراسر جهان بهطور فزایندهای در معرض بحرانهای متعدد قرار گرفتهاند، زیرا سیستمهای مالی و تجاری کشورها در چند دهه گذشته یکپارچهتر و بههمپیوستهتر شدهاند. این آسیبپذیری اخیراً با همهگیری جهانی ویروس کرونا که به محدودیت در فعالیتهای اقتصادی و از دست دادن مشاغل بزرگ منجر شد، به شکل یک رکود جهانی در سال 2020 به منصه ظهور درآمد و آشکارتر شد. حالا پس از قطعی شدن این آثار منفی، این نگرانی وجود دارد که اقتصاد جهانی وارد رکود گسترده شود. در ادامه این امر امکان دارد بازارهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه هم به دلیل مسائلی مانند شرایط جوی نامساعد ناشی از تغییرات آبوهوایی، درگیریهای مداوم در مناطقی مانند اوکراین و تحریمهای اقتصادی با بحرانهای مالی مواجه شوند (گوئنت و همکاران، 2022). بر اساس پژوهشها و نظرات کارشناسان گفته میشود که چالشهای اقتصادی ناشی از این تحولات ممکن است اثرات منفی گسترده و طولانیمدتی (بهویژه بر جمعیتهای آسیبپذیر) داشته باشد. در این میان ممکن است نوزادانی که در کشورهای نوظهور و در حال توسعه به دنیا میآیند، به دلیل دسترسی محدود به مراقبتهای بهداشتی و سیستمهای شبکه ایمنی-رفاهی ضعیفتر، در برابر پیامدهای نابسامانی اقتصادی آسیبپذیرتر از دیگران باشند. علاوه بر این، استرس و اضطراب ناشی از ناامنی مالی و عدم اطمینان میتواند بر سلامت مادر و جنین نیز اثر منفی بگذارد. همچنین مشخصاً رکود به افزایش فقر منجر میشود و فقر طیفی از پیامدهای منفی را بر سلامت زنان باردار و نوزادان، (از جمله سوءتغذیه و افزایش خطر ابتلا به بیماریهای عفونی) به همراه دارد. در نهایت باید گفت، رکود اقتصادی میتواند به افزایش رفتارهای پرخطر مانند سوءمصرف مواد مخدر منجر شود. همین گزاره منفی میتواند تاثیرات منفی بر سلامت و رفاه نوزادان داشته باشد. لازم به یادآوری است که در این مقاله، با استفاده از دادههای میان سالهای 2008 و 2013 بررسیهای سلامت جمعیتی (DHS)، تاثیر یک بحران اقتصادی بزرگ در ترکیه بر وزن نوزادان هنگام تولد و سایر پیامدهای تولد بررسی شده است. مانند بسیاری از کشورهای دیگر، اعم از توسعهیافته و در حال توسعه، ترکیه به شدت تحت تاثیر رکود اقتصادی جهانی سال 2008 قرار گرفت. این بحران به کاهش 8 /4درصدی تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری 14درصدی و کاهش قابل توجه دستمزدهای واقعی و قدرت خرید در این کشور منجر شد. بحران شدید اقتصادی بهطور قابل توجهی شرایط قبل از تولد را برای کودکان متولدشده در این دوران بدتر کرد. این شرایط ناشی از رفتار فردی یا خانوادگی نبود، و فرصتی منحصربهفرد برای بررسی رابطه علت و معلولی بین شرایط دشوار در دوران لقاح و نتایج تولد نوزاد ایجاد میکرد. در این میان لازم به ذکر است که در این مقاله بهطور خاص پیامدهای تولد کودکان در استانهای کموبیش آسیبدیده، که در معرض رکود اقتصادی در طول دوره بارداری هستند با کودکانی که تحت تاثیر این بحران قرار نگرفتهاند، مقایسه شده است. «وزن هنگام تولد» به دلیل تاثیری که در طول زندگی فرد بر سلامت، تحصیلات و شغلش دارد یک پیامد مهم اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود. به عنوان مثال، نوزادان با وزن کم هنگام تولد (وزن کمتر از 2500 گرم) در مقایسه با نوزادانی که هنگام تولد وزن بیشتری دارند، خطر مرگومیر یکساله بالاتری را پشت سر میگذارند (موریس و همکاران، 1998؛ آلموند و همکاران، 2005). علاوه بر این، کودکان زندهمانده بیشتر احتمال دارد که دچار اختلال در رشد حرکتی و عصبی و بیماریهای مزمن شوند (استراوس و توماس، 1998؛ آدایر، 1989؛ دی بو و هاردینگ، 2006). همچنین نوزادان کموزن در مقایسه با نوزادانی که با وزن بالاتر به دنیا میآیند، توانایی شناختی پایینتری هم دارند، به سطوح تحصیلی پایینتری دست مییابند و نتایج ضعیفتری را در بازار کار تجربه میکنند (کوری و هیسون، 1998؛ کیس و همکاران، 2005؛ بهرمن و روزنزوایگ، 2004؛ بلک، دورو و سالوانز، 2007). همچنین یک رابطه مثبت مستند بین وزن هنگام تولد و قد بزرگسالان وجود دارد که اثرات موهبتهای اولیه سلامت را بر آینده تشدید میکند (کیس و پکسون، 2008؛ پرسیکو، پستلوویت و سیلورمن، 2004). بنابراین، شواهد علّی که به درک ما از عوامل تعیینکننده وزن هنگام تولد کمک میکند، برای سیاستهای اقتصادی و عمومی در کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته بهطور یکسان از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه بر مدت بارداری، دادههای تقویم DHS (که شامل اطلاعاتی در مورد سقط جنین یا فرزند مرده به دنیا آوردن است) به ما این امکان را میدهد که بین منابع بالقوه ناهمگن در اثرات تخمین زدهشده تمایز قائل شویم. این مقاله بینشهای تازهای را به مطالعه موجود در مورد تاثیر شوکهای اقتصادی بر تولد کودکان اضافه میکند. راههای مختلفی وجود دارد که شوکهای اقتصادی میتوانند بر وزن نوزاد هنگام تولد تاثیر بگذارند. اگر خانوارها شوک درآمدی منفی را تجربه کنند، ممکن است نیاز به کاهش هزینههای بهداشتی داشته باشند و ممکن است ابزاری برای به دست آوردن مداوم مواد غذایی مغذی و ریزمغذیها نداشته باشند. این میتواند متعاقباً به تاثیرات منفی بر نتایج بارداری و زایمان منجر شود. سوءتغذیه، به ویژه در ماههای بحرانی دوره بارداری، به تولدهای سخت منجر میشود (استفنسون و سیموندز، 2002؛ لومی، 1998؛ آلموند و مازومدر، 2011). شوکهای اقتصادی علاوه بر ایجاد پیامدهای منفی تولد از طریق کاهش دسترسی به غذا، ممکن است سطح استرس مادر را نیز افزایش داده و به وزن کم هنگام تولد منجر شود (آیزر و همکاران، 2016). نشان داده شده است که استرس در دوران بارداری با وزن کم هنگام تولد مرتبط است (به عنوان مثال، بیدون و سافتلاس، 2008؛ پارلبرگ و همکاران، 1995؛ مولدر و همکاران، 2002؛ وادوا و همکاران، 1993). در نهایت، دسترسی محدود به مراقبتهای دوران بارداری، به ویژه در سهماهه سوم بارداری، با وزن کم هنگام تولد و سایر عوارض همراه است (به عنوان مثال، گروسمن و جویس، 1990؛ رایشمن و تیتلر، 2003؛ روس و همکاران، 2004؛ جول و تریونفو، 2006؛ وهبی و همکاران، 2009).
در حالی که مطالعات زیادی وجود دارد که به بررسی اثرات سلامتی رکود میپردازد، اکثریت آنها بر سلامت بزرگسالان متمرکز شدهاند یا از دادههای مربوط به دوره قبل از 2000 استفاده میکنند
(Belles-Obrero et al., 2016; Palmer et al., 2016). قابل ذکر است که برخی پژوهشها به نکات استثنایی هم رسیدهاند. یکی از استثناهای قابل توجه مربوط به پیامدهای بحران اقتصادی آرژانتین در سال 2001 بر نوزادان است. بررسی این مورد نشان میدهد که وزن هنگام تولد با توجه به سهماه اول و سوم بارداری به صورت دورهای است. همچنین اولافسون (2016) فروپاشی اقتصاد ایسلندی را در سال 2008 بررسی کرد و دریافت که قرار گرفتن در معرض بحران در سهماه اول به کاهش قابل توجه وزن هنگام تولد در میان گروههای آسیبدیده نوزادان منجر شد. در این مقاله، تلاش شد تا ابتدا، از تحقیقات قبلی با ارائه شواهدی از باروری انتخابی، سقط جنین و مرگومیر نوزادان در طول یک بحران اقتصادی در زمینه یک کشور در حال توسعه، Dehejia و Lleras- Muney , 2004 استفاده شود که قبلاً چنین یافتههایی را در ایالات متحده مستند کرده بودند. علاوه بر این، نقشهای احتمالی محدودیتهای مالی، استرس مادر و مراقبتهای دوران بارداری را بهعنوان عوامل احتمالی کمککننده بررسی کردهاند. این موضوع از آن جهت مهم است که توانایی دولتها در توسعه سیاستهای موثر برای محافظت از جمعیتهای آسیبپذیر در برابر اثرات مضر رکود اقتصادی، مستلزم درک مکانیسمهای پشت این اثرات منفی است. در نهایت، این اولین مطالعهای است که اثرات بحرانهای مالی را بر تولد در ترکیه و منطقه خاورمیانه، که دارای سابقه بیثباتی اقتصادی و سیاسی است، بررسی میکند. از آنجا که کودکان و جوانان از آسیبپذیرترین اقشار این منطقه هستند (که این مناطق جمعیت جوان زیادی هم دارند) وزن هنگام تولد، پیشبینیکننده مهمی برای درک موفقیت اجتماعی-اقتصادی آینده است و توجه پژوهشگران و سیاستگذاران را میطلبد. با استفاده از دادههای بررسیهای سلامت جمعیتی (DHS) در سالهای 2008 و 2013، نشان داده میشود که پیامدهای تولد در استانهای بحرانزده در طول فروپاشی اقتصادی بهطور قابل توجهی بدتر شده است و این اثرات نامطلوب بهداشتی عمدتاً در کودکان متولدشده از مادرانی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین مشاهده شده است. چنین دادهای نشان میدهد که محرک اصلی اثرات تخمینی بحرانهای اقتصادی در ترکیه میتواند محدودیتهای مالی باشد. این مقاله همچنین دریافته است که چنین اثرات مضری بر سلامت نوزاد، از قرار گرفتن در معرض مشکلات مالی در سهماه اول بارداری ناشی میشود. البته این اثرات تخمینی برای کودکانی که از مادرانی با شاخصهای اجتماعی-اقتصادی کمتر مطلوب متولد میشوند، بزرگتر است. مطابق با نتایج وزن هنگام تولد، تجزیه و تحلیل ما همچنین نشان میدهد که مادرانی که در استانهایی زندگی میکنند که به شدت تحت تاثیر رکود اقتصادی قرار گرفتهاند، احتمال بیشتری دارد که نوزادان نارس و نوزادانی با طول بارداری کوتاهتر داشته باشند، که هر دو باعث افزایش وجود نوزادان با وزن کمتر هنگام تولد میشوند. تجزیه و تحلیلهای این مقاله نشان میدهد که در طول یک رکود اقتصادی، خانوادههای تحصیلکردهتر و ثروتمندتر ممکن است تصمیم بگیرند فرزندان کمتری داشته باشند. اما اگر این تصمیم محقق نشود بهطور بالقوه از طریق باروری انتخابی یا سقط جنین، ممکن است نرخهای بالاتری از مرگومیر نوزادان وجود داشته باشد. مشخصاً موضوعات مطرحشده به پیامدهای زایمانی که پیشتر به آنها اشاره کردیم کمک میکنند.
نتیجه
همانطور که گفته شد در این مقاله، از بحران اقتصادی که در سال 2009-2008 در ترکیه رخ داد به عنوان یک آزمایش طبیعی برای بررسی تاثیر شرایط اقتصادی چالشبرانگیز بر نتایج تولد استفاده شده است. استراتژی شناسایی استفادهشده در این مقاله، از تغییرات زمانی و مکانی بحران اقتصادی که با تولید ناخالص داخلی استان اندازهگیری میشود، بهرهبرداری کرده است. پژوهشگران با استفاده از دادههای چند موج DHS ترکیه، متوجه شدند کودکان متولدشده از مادرانی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین، نسبت به بحران اقتصادی حساستر هستند، در حالی که کودکان متولدشده از مادران مرفهتر، تحت تاثیر قرار نمیگیرند. یافتههای این مقاله پیامدهای سیاسی مهمی دارد، زیرا سلامت ضعیف نوزاد میتواند پیامدهای طولانیمدتی از جمله تاخیر در رشد، افزایش عوارض و مرگومیر و کاهش بهرهوری در بزرگسالی را به همراه داشته باشد. بنابراین درک عواملی که به سلامت ضعیف نوزاد منجر میشوند از سوی دولت و ایجاد مداخلاتی که میتواند این خطرات را کاهش دهد، از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور ارتقای رفاه جمعیتهای آسیبپذیر و کاهش نابرابریهای درآمدی بالقوه در آینده، برای سیاستگذاران مهم است که تاثیر بحرانهای اقتصادی بر سلامت نوزادان را در نظر بگیرند و مداخلات هدفمندی را برای حمایت از خانوادههای دارای پسزمینههای اجتماعی-اقتصادی پایین در طول زمان توسعه دهند و آنها را از مشکلات اقتصادی برهانند. یافتههای این مقاله همچنین بر نیاز به پرداختن به نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی اساسی که به سلامت ضعیف نوزاد منجر میشود، تاکید میکند، زیرا پرداختن به این نابرابریها ممکن است راه مهمی برای کاهش تاثیر بحرانهای اقتصادی بر سلامت نوزادان باشد.