پزشکان فرسوده
چرا پزشکان دچار فرسودگی شغلی میشوند؟
خستگی از کار، برشی است کوتاه از جهنم؛ رنجی از شکست، فرسودگی و ناامیدی. چیزی شبیه از جا درآوردن کاسه زانو با چاقویی کُند در میدانهای جنگِ داستانهای گراهام گرین، که «انسان درون» را از پا درمیآورد و آدمها را تبدیل به «مهره سوخته» میکند. 1 مهرههای سوختهای که در وخامت مسخِ شخصیت، «پارانویای بهرهوری» و با «انصرافهای بیصدا»، اقتصاد کارِ جهان را به بحران کشیده و در پی تشدید رفتارهای سیاسی-سازمانی مستبدانه، با یک اثر سرایتی و سوگیرانه، «استعفاهای بزرگ و خاموش» را وارد ادبیات کار، بهرهوری و سیاست کردهاند. خستگی و فرسودگی که مونترو مارین، پژوهشگر ارشد «ذهنآگاهی» دانشگاه آکسفورد، بعد از پاندمی آن را «سندروم بیثباتی و سوگیری انتظاری» نامید و اکنون در میان نسل X، هزاره، Z و بیبی بومرها، به ترتیب دارای نرخ 54، 59، 58 و 31 درصد است. 42 درصد زنان، 35 درصد مردان، 50 درصد زنان رهبر و 57 درصد کارگران را بهطور مداوم دچار فرسودگی میکند. 47 درصد از مادران و 38 درصد از پدران شاغل را تا ماه پایانی سال 2022، به مهرههای سوخته تبدیل کرده است. باعث شده، 44 درصد از شاغلان در براکت 30 تا 60 هزاردلاری بالاترین سطح از نرخ فرسودگی جهان را داشته باشند. 70 درصد کارمندانی که از حمایت و تحت زورگوییهای مدیران محروم هستند تا اواسط سال 2023، با انصرافهای بیصدا، از چرخه کسبوکار خارج شوند؛ 63 درصد از آنها با ضریب احتمالی بالا، در اکثر روزهای سال، دچار بیماریهای مختلف شوند و کار 23 درصدشان به اورژانسها و بستریشدن بکشد. همچنین، به خاطر 75 درصد مدیران ارشد منابع انسانی که به زورگو، خشن و بیمنطقتر شدن مدیران و روسا کمک میکنند، 40 تا 60 درصد از کارمندان ماهر و متخصص را مجبور به ترک مناصب و محیطهای کاری خود کند، دلیلی شود تا شاغلان متخصص، 6 /2 برابر بیشتر از هر زمان دیگری فعالانه به دنبال شغلهای دیگر باشند. 67 درصد از کارگران ماهر، آموزشدیده و هدایتشده در مسیر توسعه کسبوکار و فروش، به دلیل ساعات کاری طولانی، حجم کار زیاد و نادیده انگاشته شدن از سوی مدیران قطعاً به سندروم فرسودگی شغلی که هشت درصد از کل بیماریهای شغلی را تشکیل میدهد، نزدیک /دچار شوند. 57 درصد از مردم در بریتانیا، 50 درصد در ایالات متحده، 37 درصد در اسپانیا، 30 درصد در آلمان و فرانسه و 93 درصد از مردم کشورهای آسیایی که تحت حاکمیت نظامهای سیاسی مستبد هستند و با فرسودگی شغلی دستبهگریباناند، «خستگی بزرگ» را تا آخر سال 2023، بهطور کاملاً محسوس تجربه کنند و این برای 86 درصد از شاغلان دورکار، همراه با بیماری، افسردگی، مسخ شخصیت، ناامیدی، بیانگیزگی و ترک کار باشد. کمااینکه، در حال حاضر، 69 درصد شاغلان دورکار که اغلب متخصصانی متبحر هستند و میتوانند یک اداره را از خانه و از هر کشوری، کنترل و رهبری کنند، دچار فرسودگی شغلی هستند و 48 درصد کارمندانی که از خانه کار میکنند، فاقد حمایت عاطفیاند و تحت فشار از سوی مدیران مستبد که معتقدند آنها به اندازه کافی کار نمیکنند و دستمزد دریافتیشان، حق آنها نیست، ترومای روحی و پنیکهای اضطرابی ناخوشایندی را پشت سر میگذارند؛ مانند اتفاقی که برای 48 درصد از کارگران خط مونتاژ کارخانههای تولیدی، 50 درصد کارکنان شرکتهای فناورمحور، 40 درصد از شاغلان صنعت دارو و 44 درصد پزشکان نیز رخ داده است.
مهاجران سوخته
به استناد تازهترین گزارش منتشرشده از سوی انجمن پزشکی آمریکا (AMA)، طی دو سال گذشته، فرسودگی شغلی پزشکان به بالاترین حد خود یعنی 63 درصد رسیده است. از هر پنج پزشک، سه پزشک حداقل یکی از علائم فرسودگی شغلی را دارند. رضایت از یکپارچگی کار-زندگی در میان 1 /46 درصد پزشکان از بین رفته است. 5 /62 درصد از آنها به دلیل پریشانی ناشی از کار، دچار افسردگی شدهاند. از هر پنج پزشک در کشورهای توسعهیافته حداقل یک نفر و در کشورهای مبتلا به بدرفتاری نهادی-حاکمیتی، سیاسیسازی علم پزشکی و رشد نگرشهای ضدعلم، حداقل چهار نفر قصد خروج از کشورشان را دارند یا مهاجرت کردهاند؛ تا عملاً فرسودگی پزشکی به یک مشکل اساسی در سیستمهای مراقبتی-بهداشتی تبدیل شود و بهطور بالقوه میلیاردها دلار هزینه را به دولتها تحمیل کند؛ به نحوی که طبق یافتههای برنامه «STEPS Forward» در ماژول شادی، تبدیلشدن فقط 55 پزشک به مهرههای سوخته برای کشورها چیزی بالغ بر 4,912,510 دلار هزینه دارد و میتواند بر اساس شش شاخص کلیدی «حجم کار، کنترل، پاداش، جامعه، انصاف و ارزشها» دامنه اثرگذاری مالی و اجتماعی سنگینی را به همراه داشته باشد؛ موضوعی که در پژوهش «فراتر از فرسودگی: از اندازهگیری تا پیشبینی» نیز به اثبات رسیده است. بارت بلکبرن و شش همکار دیگرش در این کار مطالعاتی که به درخواست «AMA» انجام و نتایجش هفته گذشته در «NBER» دفتر ملی تحقیقات اقتصادی منتشر شد، با ارائه الگوهای جامعتری از تاثیرات فرسودگی شغلی، طبق دو فرضیه 1- «پزشکانی که فرسودگی شغلی را تجربه میکنند در کار بهرهوری کمتری دارند» و 2- «پزشکانی که مهره سوخته شدهاند، رضایت کمتری از بیماران دارند»، نشان دادند هزینه فرسودگی شغلی پزشکان حتی فراتر از گردشهای مالی و به شدت نگرانکننده است. آنها، با تمرکز بر اینکه آگاهی اندک از عوامل تعیینکننده و هزینههای فرسودگی در سطح سازمانی-نهادی، ارزیابی دقیق مداخلهگرها برای کاهش خستگی شغلی را دشوار میکند، فرسودگی شغلی را «سندرم روانشناختی ناشی از پاسخ طولانیمدت به عوامل استرسزای بینفردی مزمن در محیط کار» تعریف کردند که عامل پسرفت علم پزشکی، عدم مشارکت شغلی، اختلالات بهرهوری، مراقبت ناامن از بیماران، اعتیاد به سیگار، رشد مهاجرت اجباری، سوگیری در ترک کار، استعفای بیصدا و عمقدهی به بحران نیروی کار است و میتواند یک کشور را وادار به واردات پزشک و گرفتار به «ترومای ثانویه اقتصادی» کند. این محققان، با تحلیل دادههای حدود 500 پزشک در سالهای
2022-2021 و همسوسازی دادهای با شاخصههای اقتصاد پایه، تایید کردند کمبود پزشک به معنای مراقبت کمتر و خدمات گرانتر است. آنها با احتساب اینکه طی یک دهه گذشته، انگلستان، هفت میلیون درخواست از سوی پزشکان عمومی مهاجر ثبت کرده است؛ در حال حاضر، جهان با کمبود حداقل 8 /2 میلیون پزشک مواجه است؛ حدود 270 هزار متخصص مراقبتهای بهداشتی مهاجر اکنون در ایالاتمتحده زندگی میکنند اما راننده یا صندوقدار اوبر هستند؛ حداقل 10 هزار دلار و چهار تا پنج سال زمان نیاز است تا پزشکان مهاجر، مجوز مجدد دریافت کنند و در همین حال پزشکان عمومی مهاجر در صورت پذیرش میتوانند در آلمان، سوئیس، آمریکا، کانادا و لوکزامبورگ تا 352 هزار دلار در سال درآمد داشته باشند و این یکی از عمدهترین دلایل مهاجرت پزشکان فرسوده از کشورهای کمدرآمد یا متوسط (LMIC) به کشورهای پردرآمد در سال 2023 است، میزان خطرناک بودن فرسودگی پزشکی را نشان دادند.
خستگی عمیق
بارت بلکبرن و همکارانش، برای تخمین سطح فرسودگی شغلی در یک سیستم بهداشتی، بر مبنای نظریههای موجود، «خستگی، بدبینی و ناکارآمدی» را به عنوان سه بعد فرسودگی شغلی در نظر گرفته و برای آنها 15 گویه تعریف کردند. این گویهها که سوالات این پژوهش را در قالب طیف لیکرت ششدرجهای، شامل میشوند، پس از تحلیل عاملی تاییدی «CFA»، بین 500 پزشک منتخب توزیع شدهاند. با این توضیح که پزشکان به دو گروه /کانال تقسیم شده بودند. کسانی که از اول جولای 2022 در مراکز مراقبتهای بهداشتی کار میکردند در کانال اول و کسانی که شغلشان را در بازه زمانی اول جولای 2021 تا 30 ژوئن 2022 ترک کرده بودند، در کانال دوم جای گرفته بودند. هزینههای مرتبط با پزشکان فعال دچار فرسودگی شغلی نیز با مقایسه میزان تفاوت در سطوح بهرهوری و میزان رضایتِ بیمارانِ پزشکانی که فرسودگی شغلی را همچنان تجربه میکنند در مقایسه با کسانی که دچار فرسودگی شغلی نیستند، برآورد شده و ارزیابیها نشان دادند، 2 /46 درصد از پاسخدهندگان از فرسودگی و افسردگی شغلی رنج میبرند که این درصد با برآوردهای ملی 2 /38 تا 8 /62 درصد بین سالهای 2011 و 2021 مطابقت دارد و حاکی از آن است که سه بعد فرسودگی شغلی با هم مرتبط اما از یکدیگر متمایزند و همیشه همبستگی ندارند؛ مثلاً چون در این پژوهش، فرسودگی شغلی با خستگی شروع میشود و با ناکارآمدی به پایان میرسد، پزشکانی که از ناکارآمدی رنج میبرند یعنی وارد مراحل شدید و سختتر فرسودگی شغلی شدهاند؛ از اینرو اگر ناکارآمدی با معیار بهرهوری سنجیده شود، همانگونه که یافتههای توسعه الگوی سنجش بهرهوری با استفاده از الگوهای یادگیری ماشینی (Machine Learning) تایید میکنند، بهرهوری یک پزشک، میتواند به مثابه یک هشدار در مورد ترک محل کار عمل کند و به سازمان و نظامهای درمانی اطلاعات واضحی از سطح فرسودگی شغلی بالقوه، استعفاهای بزرگ، سوگیریهای منجر به فرار مغزها و هزینههای مالی ناشی از آنها بدهد. برای نمونه نشان دهد که یک پزشک فرسوده بهطور متوسط، تقریباً برابر با 81هزار دلار در سال، بازدهی کمتری نسبت به پزشکان فعال و به دور از سندروم خستگی شغلی دارد و وابسته به بُعد آن، افزایش تنها یک واحد در مقیاس فرسودگی شغلی میتواند با کاهش بهرهوری او تا 69 هزار دلار در سال همراه باشد. علاوه بر آن چون، ابعاد مختلف فرسودگی شغلی روابط متفاوتی با بهرهوری دارند و رابطه مثبت ناکارآمدی با بهرهوری، منعکسکننده تاثیر معکوس اقدامات انتخابی اجرایی است، پزشکانی که فرسودگی شغلیشان را بر اساس ناکارآمدی اندازهگیری میکنند، 14 درصد کمتر احتمال دارد که پس از مواجهه با بیمار، بازبینی «عالی» دریافت کنند، پزشکانی که نمرات بالایی از مسخ شخصیت دارند، احتمال دارد 5 /13 درصد در کیفیت پایین مراقبت از بیمار نقش بیشتری داشته باشند، در حالی که پزشکانی که نمرات بالایی از خستگی عاطفی و ناکارآمدی دارند،70 درصد بیشتر متمایل به ترک شغل خود هستند، خطرات غیرضروری بیشتری را متحمل میشوند و میتوانند چنانچه از پزشکان خط مقدم در اورژانسها و مراقبتهای ویژه باشند، چون به نقطه بحرانی شغلی خود میرسند و عامل حوادث و خطاهای غیرقابل جبران پزشکی میشوند، ترومای ثانویه، به ویژه در رابطه با روندهای درمانی بیکیفیت را تجربه کنند و کلِ بدنه یک سیستم بهداشتی را زیر سوال ببرند؛ و این بدان معناست که فرسودگی شغلی نهتنها بر ترازنامه مراکز بهداشت و درمان تاثیر میگذارد که باعث میشود فرسودهترین پزشکان به مهرههایی سوخته تبدیل شوند و ترک شغل یا بازنشستگی زودتر از موعد و خودخواسته را در میان دیگر همکارانشان نیز همانند یک رفتار گلهای و سوگیرانه ترویج دهند؛ رفتاری که اگر عواقب آن را با محاسبه هزینههای استخدام، هزینههای مهاجرتی، درآمد ازدسترفته و بر اساس دادههای واقعی کمیسازی کنیم، بسته به نوع پزشک و جغرافیای کار او، عدد بار مالی خروج فقط یک پزشک از نظام درمانی را به 391 هزار دلار و هزینه کل فرسودگی شغلی را برای سازمان و سیستمهای مراقبتی و بهداشتی به بیش از 80 میلیون دلار میرساند، مجموع هزینههای گردش مالی را به تنهایی به بیش از 9 /4 میلیون دلار در سال افزایش میدهد و گاه آن را فقط برای یک سیستم تا چهار برابر این عدد رشد میدهد و در کوچکترین و محافظهکارانهترین برآوردها، عاملی چون ترک سیگار به دلیل خستگی، ناکارآمدی یا بدگمانی، عملاً پنجمیلیون دلار در سال به یک سیستم بهداشتی و مراقبتی ضرر وارد میکند؛ و به این دلیل، نیاز است تصمیمگیران در اقتصاد درمان، هشدارهای زودهنگام را به خوبی دریافت کنند تا مداخلهگری مثبتی داشته باشند و در مقابل، کارگزاران سیاسی و نظامهای حاکمیتی، رفتارهای سیاسی خود را اصلاح کنند تا با فرار مغزهای پزشکی، در عینِ انکار سیاستهای خودکامهای خویش، مجبور به وارد کردن پزشک از کشورهای گروه «LMIC» نشوند و مردم را دچار خودسوزی درمانی و انکار بیماری به بهای از دست دادن جان خود و عزیزانشان نکنند.
پینوشت:
1- از نظر تاریخی، گراهام گرین اولین نویسندهای است که از اصطلاح فرسودگی شغلی استفاده کرد و با داستان معماری که نه معنایی در حرفهاش یافت و نه لذتی از زندگی برد، «فرسودگی شغلی» را به عنوان حالتی از فرسودگی، خستگی و ناامیدی در پی فعالیت حرفهای که خواستهای مورد انتظار را پاسخ نمیدهد، به حوزه روانشناسی وارد کرد.