زیر پوست لندن
چرا باید کتاب جدید کارولین نولز را خواند؟
در حال حاضر که مردم در اکثر مناطق جهان با شدت و ضعفی متفاوت، در حال تلاش برای بقا و تامین حداقل نیازهای خود هستند، «کارولین نولز» کتابی در نقد و نکوهش ابرثروتمندان به بازار روانه کرده است. او در کتاب «پول کلان» ما را به «راه رفتن در لندن پلوتوکراتیک» دعوت میکند.
کارولین نولز خوانندگان را به سفری در لندن میبرد تا نشان دهد این شهر چگونه به بهشتی بیبدیل برای ابرثروتمندان و پلوتوکراتها تبدیل شده است و آنها در لندن چه میکنند. واژه پلوتوکراسی به عنوان جامعهای که مستقیم یا با واسطه، به وسیله ثروتمندان اداره شده و آنان قوانین را تعیین و اجرا میکنند، در واقع از کلمه پلوتوس، خدای ثروت در یونان باستان مشتق شده است. تعریف پلوتوکراسی عبارت است از حکومت کسانی که دارای ثروت هستند یا کسانی که تضمین میکنند که ثروتمندان قدرت و کنترل بر تصمیمگیری را حفظ میکنند. در نتیجه، پلوتوکراسیها اغلب با کشورهایی مرتبط هستند که شکاف درآمدی زیادی میان ثروتمندان و فقیر دارند. بعضی شهرها در یونان باستان، امپراتوری روم، تمدن کارتاژ و... از اولین نمونههای اجرای پلوتوکراسی در سطح جهان محسوب میشوند. پلوتوکراتها تصمیمگیرندگان سیاسی هستند که به نحوی سیاستهای عمومی را ایجاد میکنند که مستقیماً برای کسانی که درآمد زیادی دارند مزیت ایجاد کند. با این حال، اصطلاح پلوتوکرات صرفاً به کسی که دارای قدرت سیاسی است اشاره نمیکند و بیشتر مخصوص کسانی است که خودشان ثروتمند هستند. چه یک فرد یا یک طبقه از مردم، پلوتوکراتها برای پر کردن دولت با افراد یا گروههای دیگر کار میکنند.
خانم نولز در کتابش تلاش میکند نشان دهد چرا لندن به عنوان نمونه مدرن پلوتوکراسی شناخته میشود و اصلاً این واژه چه معنا و تبعاتی دارد. بدیهی است برای عامه مردم که هزینههای روزمره زندگی عملاً پساندازی برایشان باقی نمیگذارد، درک اینکه پلوتوکراتها چقدر ثروت دارند و آن را صرف چه چیزهایی میکنند، چندان ساده نیست. دنیای پلوتوکراتهای لندن هم بسیار پنهان و هم بهطور همزمان بسیار قابل مشاهده است. برج شارد لندن که میتواند نظرات زیادی را به خود جلب کند، یکی از این نمونههاست. پولهای کلان سرمایهداران قطری که در انگلستان هزینه شده و حتماً دلیلی پشت آن وجود دارد، یکی از نمونههای پنهان ولی آشکار از داراییهای آوردهشده به لندن است. اما داراییهای توانگران لندنی همیشه اینقدر قابل مشاهده و در معرض دید نیست، بسیاری از خیابانهای لندن و حومه تبدیل به مکانهایی شدهاند که رد پلوتوکراتها را پشت دیوارهای بلند و درهای بسته و نگهبانان امنیتی پنهان میکنند. تلاش خانم نولز نشان دادن چیزی است که در پشت این دیوارها در جریان است و موفق شده مصاحبههایی با افراد مختلف شریک در آن، چه صاحبان ثروت و همسران آنها و چه خدمه خانهها و ماموران امنیتی ترتیب دهد که البته همه با نام مستعار ثبت شدهاند و همین موضوع تا حدی باعث شده وی به هدف اولیه خود که روشنگری زندگی توانگران لندنی است، دست پیدا نکند.
کتاب جدید کارولین نولز را که استاد جامعهشناسی دانشگاه لندن و مدیر برنامه زیرساختهای شهری آکادمی بریتانیاست، در ماه می سال 2022 انتشارات پنگوئن به بازار کتاب ارائه کرد. او که پیش از این، تحقیقاتی را در لندن، هنگکنگ، پکن، فوژو، آدیس آبابا و سئول انجام داده، این بار بر ورود و خروج جریان پول به کشور خود متمرکز شده است. در کتاب «پول کلان» وی تلاش کرده است در حدود 300 صفحه، وضعیت و نوع زندگی ثروتمندان لندنی و اثرات آن را بر جامعه بررسی کند. نولز مینویسد در کنزینگتون و چلسی که محل سکونت بعضی از ثروتمندترین افراد شهر است، حدود 40 درصد کودکان در فقر زندگی میکنند. این نابرابری شدید که بعد از بحرانهای مالی اخیر و جریانهای همهگیری شدیدتر هم شده است، خطر ناآرامیهای سیاسی جدی را به دنبال دارد و لندن را به یک بمب در شرف انفجار و همزمان یک آزمایشگاه زنده و ارزشمند جامعهشناسی تبدیل کرده است. نولز همچنین اعتقاد دارد این تقابل در هیچ کجا بیشتر و شخصیتر از رابطه بین این ابرثروتمندان با خدمه محل سکونت یا کارشان مشاهده نمیشود. در واقع نولز در این عقیده تنها نیست. بسیاری از تحلیلگران وضعیت فعلی لندن بهطور خاص و بریتانیا بهطور عام را دوران طلایی دوم نامیدهاند. دوران طلایی اول به سالهای 1865 تا 1898 در ایالات متحده گفته میشود که ویژگی شاخص آن سرعت بالای صنعتی شدن این کشور بود که به ثروتمند شدن عده معدودی انجامید در حالی که بخش بزرگی از جامعه در فقر زندگی میکردند. در حال حاضر نیز این ابرثروتمندان بخش بسیار کوچکی از جامعه بریتانیا را تشکیل میدهند اما در مقابل حدود دو میلیون نفر در بخش خدمات خانگی بریتانیا کار میکنند، یعنی بالاترین آمار خدمتکار خانگی از دوران ویکتوریا به بعد.
نولز در کتابش تلاش میکند مسیری را که ابرثروتها در لندن طی میکنند نشان دهد. به گفته وی، ثروت در لندن در شرق تولید و در غرب استفاده میشود. مسیر پیادهروی پرماجرای نولز از شوردیچ در شرق لندن آغاز میشود؛ جایی که از ترکیب فناوری، بنگاههای سرمایهگذاری و موسسات مالی با ارثیههای کلان، ثروتهایی هنگفت در مقیاسهای نامعمول تولید میشود. سفر وی به سمت میفر، بلگرویا و سنت جیمز و صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی مستقر در آنها ادامه پیدا میکند؛ محلههایی که هم ثروتهای کلان در آنها تولید میشود و هم فرصتهای بینظیری برای هزینه کردن این ثروت در اختیار ابرثروتمندان قرار میدهند. نولز همچنان سفر خود را به سمت غرب لندن ادامه میدهد و نگاهی نزدیک و بیواسطه به زندگی خانگی در کنزینگتون و سپس چلسی میاندازد. در شمال ریجنت پارک توقف میکند و سپس به ریچموند میرود. در طول مسیر از کاخها، زمینهای چوگان، باشگاههای خصوصی، گالریهای هنری و خانههای حراج، مغازههای لوکس و گرانترین خیابانهای مسکونی پایتخت دیدن میکند و جزئیات مهم اما کمتر دیدهشده آنها را شرح میدهد. وی مسکن ثروتمندان، تعطیلات آنها و عادتهای باشگاهی و غذاخوری آنها را بررسی میکند. اینکه چگونه در صحنه هنری پرجنبوجوش لندن میچرخند و برای چه آثاری بخشی از ثروت افسانهای خود را هزینه میکنند. چگونه گروه پیچیده و پرتعدادی از مشاوران هزینههای آنها را مدیریت میکند. وضعیت زنان در این زیستگاهها چگونه است و به ویژه، چگونه مادران با آموزش به فرزندان خود یاد میدهند با چه روشی ثروتمند شوند و به این ترتیب نسل بعدی پلوتوکراتها را تولید میکنند. دنبال کردن پول در نهایت نولز را به مرز غربی شهر و خیابانهای ساکت ویرجینیا واتر در حومه سوری میرساند، جایی که به قول وی، ردپای ثروت در پشت دیوارهای بلند و دروازههای باشکوه با نگهبانانی هوشیار و باغهایی زیبا با باغبانان وسواسی محو میشود.
اما دیدن نشانههای ثروت این گروه از بیرون، تنها کاری نیست که نولز در کتابش در پی انجام آن است. وی تلاش میکند روایتی بسیار نزدیکتر و دست اولتر از نحوه زندگی این افراد داشته باشد اما دسترسی به این گروه از ثروتمندان، حتی وقتی قصد مصاحبه و نوشتن کتابی برای زیرسوال بردن آنان را ندارید هم، بسیار سخت است. نولز نیز آنطور که در کتاب اشاره میکند از این قاعده مستثنی نبوده است (البته به جز الیگارشهای روس مشتاق صحبت). همین مشکل او را به سمت مصاحبه با گروه خدمه سوق میدهد. روایتی بسیار دست اول از گروهی که البته به دلیل امضای قراردادهای عدم افشا نمیتوانند با نام واقعی خود در مصاحبه حضور داشته باشند.
نولز میگوید: «از دهه 90 چیزی در جریان است که مردم را از کشورهای دیگر به لندن کشانده است.» آمار نشان میدهد در سال 2020 حدود 50 درصد از املاک معاملهشده در مرکز لندن به خریداران خارجی واگذار شدهاند. همچنین بر اساس گزارش مجله فوربس، لندن در حال حاضر چهارمین رتبه در میان شهرهای میزبان میلیاردرها را در جهان دارد. در نتیجه، چیزی که نولز آن را «یک اکوسیستم کامل» برای بهرهبرداری ثروت مینامد، در این شهر توسعه داده شده است: ساختار شهری و اجتماعی لندن نهتنها برای زندگی که برای کار و تولید ثروت پلوتوکراتها بهینه شده است. صندوقهای تامینی، شرکتهای سهام خصوصی، و آنچه به عنوان دفاتر خانوادگی شناخته میشود (یک شرکت خصوصی که در زمینه مدیریت سرمایهگذاری و داراییهای خانوادگی، فعالیت میکند. سرمایه مالی این شرکتها، ثروت شخصی خانوادگی است، که اغلب از داراییهای نسلهای پیشین خانواده، انباشته شده است و نحوه سرمایهگذاری از سوی یک تیم اختصاصی نظارت میشود). بیشتر این اکوسیستم درست در شمال ولسلی، در داخل و اطراف میفر قرار دارد، که دارای بالاترین تراکم شرکتهای سهام خصوصی در جهان است. سیاستهای تسهیلکننده برای جذب سرمایه، در دهههای گذشته در بریتانیا رواج داشته و حتی در قرن بیست و یکم بیشتر هم شده است. هدف البته آنطور که ماندلسون در نقلقول معروف: «من تا وقتی افراد ثروتمند مالیات خود را پرداخت کنند، اهمیتی به روش ثروتمند شدن آنها نمیدهم» کسب درآمد از این گروه بود. هدفی که به نظر میرسد حتی در صورت واقعی بودن، چندان موفق نبوده است. افراد ثروتمند در فرار مالیاتی بسیار بااستعداد هستند. این موضوع به جایی رسیده است که یکی از ثروتمندانی که نولز میتواند با وی مصاحبه کند خود معترف است افرادی مانند وی باید مالیات بیشتری بپردازند و معافیتهای مالیاتی باید تنها شامل ایجادکنندگان ثروت عمومی باشد. نولز مینویسد: «فهمیدم بسیاری از افراد ثروتمند هم نسبت به نابرابری تشدیدشونده و بهخصوص سطح فقر در لندن حساس شدهاند و آن را مضطربکننده توصیف میکنند.» این البته به ساختار شهری لندن هم مرتبط است که به دلیل قدمت، بسیاری از محلاتی که در حال حاضر به عنوان محل سکونت، کار یا رفتوآمد ابرثروتمندان شهرت دارند، ساکنان قدیمی و محلی فقیری دارند. این بدان معناست که تضاد طبقاتی برای افراد بسیار ملموستر و در نتیجه آزاردهندهتر است و امکان بروز اعتراض را بیشتر میکند. البته نولز تاکید میکند مشاهدات وی نشان میدهد پیشرفتهترین شکل اعیانگرایی -پلوتوکراتیزه کردن- در حال ایجاد مناطقی در شهر است که افرادی غیر از ابرثروتمندان، فقط میتوانند به عنوان خدمتکار یا کارگر وارد آن شوند.
«پول کلان» یک مطالعه جامعهشناختی دانشگاهی است. اما احتمالاً سبک نوشتار رمانگونه آن باعث خواهد شد در نگاه اول متوجه این موضوع نشوید. کتاب با معرفی شخصیتها آغاز میشود: فهرستی از مصاحبهشوندگان نولز با نامهای مستعار مانند «بلیزر» و «استورجن» تا ویژگیهای خاص آنها را منعکس کند. پس از این، خواننده نقشهای مصور را میبیند که درخور یک رمان فانتزی است که مسیر مورد بررسی نولز در داخل و حومه لندن را نشان میدهد. سپس در 20 فصل با نثری بسیار روان و رمانگونه زندگی اجتماعی و مشاهدات نولز از دنیای ثروتمندان شرح داده میشود. نولز گهگاه مکث میکند و برای مستندسازی بیشتر و تقویت استدلال خود با مشاهدات مشابه به دانشگاهیان همکار خود استناد میکند. هرچه جامعهشناسان بیشتری به این سبک بنویسند، این رشته بهتر میتواند مخاطبان خارج از حیطه متخصصان را به خود جذب کند.
تجملات شرح دادهشده در هر فصل فراوان است. از خاویار «انسانی» گرفته (اصطلاحی برای نوعی روش استخراج خاویار بدون صدمه به ماهی، که البته با رفتار ابرثروتمندان با همنوعانشان به نوعی تضاد دارد) تا استخرهای زیرزمینی که با هزینههای هنگفت در زیرزمین خانههای مرکزی شهر ساخته میشوند. اما نولز در میان شرح این موارد به زیانهای این دسته از افراد برای زیست شهری میپردازد. زیانهایی که بعضاً تا بیخانمانی شهروندان عادی میتواند پیش برود. در نهایت پول کلان، جز پیشنهاد بازتوزیع ثروت، بدون دادن راهکاری مشخص برای انجام آن، راهحلی برای موضوع اختلاف طبقاتی و سلطه پلوتوکراتها ندارد، اما قابل انکار نیست که بدون بررسی و مشاهدات مستند و قابل اتکایی مانند آنچه در این کتاب انجام شده، هیچگاه نمیتوان راهحلی برای آن پیدا کرد و از این نظر «پول کلان» یک اثر مهم است که نهتنها باید خوانده شود که لازم است انجام بررسیهایی مشابه آن و انتشار آنها ادامه داشته باشد.