شناسه خبر : 48489 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سفر به آینده

اقتصاد جهان تا سال 2040 چگونه خلاق‌تر می‌شود؟

 

آسیه اسدپور / نویسنده نشریه 

دکمه را فشار دهید؛ به طبقه همکف فردا خوش آمدید. اینجا، دنیای ماگل‌ها و جادوگرهاست. در این طبقه، مردم عادی و ساحران با هم در حال رقابت‌اند؛ البته نه برای ساخت هری ‌پاتری دیگر، بلکه برای «صنایع رقابتی جادوگر». تعبیری که اهالی مک‌کینزی، کمی غیرمعمول، آن را در یک گزارش قطور توضیح داده‌اند تا نشان دهند اقتصاد جهان چگونه در «عرصه‌های رقابت» از حالا تا سال 2040 تغییر می‌کند. البته این دفعه، تفسیر و توضیح محققان این موسسه بسیار زِبر، ثقیل و پر‌آمار است. اما بیایید با تصویر‌سازی، کمی این آمار و اعداد را ساد‌ه‌سازی کنیم. تصور کنید چند ساعت روی چند زمان خاص، خوابیده‌اند. اما اینها، ساعت مهاجرت نیستند. زمان سفر شما به سال‌هایی مشخص‌اند و اکنون سال 2005 است. ‌صنایع سنتی وابسته به نفت، گاز یا خرده‌فروشی‌ها، دوران خوبی دارند. بازار دیجیتالی‌ها هم بدک نیست. درآمد تجارت الکترونیک به 15‌ میلیارد دلار رسیده است. آمازون، روی تردمیل سرعت و در حال سرمایه‌گذاری بر شبکه تجاری‌اش است. شرکت ئی‌بِی، سامانه پی‌پال را خریده است. شاپیفای، خودنمایی تجاری می‌کند. دیزنی و پارامونت، آثارشان را به سینماهای سنتی برده‌اند. چانه‌زنی بر سر قیمتِ اجاره دی‌وی‌دی‌های نتفلیکس و بلاک‌باستر بالا گرفته است. اینتل، برای صنایع نیمه‌هادی، اولین پردازنده چندهسته‌ای خود را راه‌اندازی کرده است. اینتل کور آی-۷، پردازنده ۶۴‌بیتی رایانه‌های رومیزی و لپ‌تاپ، در ویتنام، در صدر اخبار فناوری‌های جهان است. حالا دیگر باتری‌های لیتیوم‌ یونی مدرن هم شبکه تجاری خود را از ژاپن فراتر برده‌اند. با مونتاژ این باتری‌ها، هوندا و تویوتا، وارد بازار خودروهای الکتریکی هیبریدی شده‌اند و تسلا رودستر، فاز توسعه خود را استارت زده است. بوی انقلاب فناوری، بوم‌های جدید کسب‌وکار و ظهور بازارهای آدرس‌پذیر (‌TAM) در جهان پیچیده است. اما آیا انقلابی در پیش است؟

جنگ جادوگران

 ما در سال 2022، صنایعی را داریم که قوانین اقتصادی را تغییر داده‌اند، جهان را تامین مالی می‌کنند، به دنیا انرژی می‌دهند، اما با یک مجموعه سنتی از قوانین اقتصادی بازی می‌کنند. در مقابل آنها، جادوگران -مجموعه صنایع جادوگر- با رشد و پویایی تعریف می‌شوند و در مسیرهایی حرکت می‌کنند که «جریان ارزش اقتصادی» وجود دارد‌. آنها 45 درصد از رشد ارزش بازار را تشکیل می‌دهند و یک‌سوم جریان‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر -از سال 2020 تا 2023- به آنها اختصاص دارد. البته برای آنها یک جریان حرکتی دیگر نیز وجود دارد که همان پویایی است. این پویایی با معیار جدیدی اندازه‌گیری می‌شود که به آن «ماتریس‌ /‌ضریب درهم‌ریختگی» می‌گویند. بر مبنای این ماتریس /‌ضریب، در عرصه‌های صنعتی، نرخ رقابت بسیار بالاتر از صنایع سنتی است. بنابراین صنایع رقابتی، آن صنایعی هستند که در عین جریان ارزش، به سمت عرصه‌های غیرقابل پیش‌بینی آینده حرکت می‌کنند و می‌توانند با حاشیه سود پس از مالیات و درآمد، 9 /1 تا 1 /6 تریلیون دلار تا سال 2040 سودآوری داشته باشند. مثلاً حوزه نیمه‌هادی، می‌تواند حاشیه سودی بین 20 تا 25 درصد ایجاد ‌کند و سومین عرصه بزرگ اقتصادی از نظر سود بالقوه در سال 2040 باشد؛ یا در مقابل، عرصه خودروهای برقی، با استمرار حاشیه سود صنعتی از 4 تا 10 درصد، تا 16 سال دیگر، در رتبه هفتم قرار بگیرد. پیش‌بینی‌هایی که احتمال قطعیت آنها بالاست؛ چون اگر درآمد صنایع رقابتی را بر مبنای سهم رو به رشد از تولید ناخالص داخلی جهانی در نظر بگیریم، صنعتی که سود آن از چهار درصدِ سال 2022 به 10 تا 16 درصد تا 2040 می‌رسد، سهمی 18 تا 34درصدی از رشد کل تولید ناخالص داخلی دارد که جذابیت عرصه‌های فردا را برای سرمایه‌گذاران بیشتر می‌کند. ساده‌تر توضیح دهیم، اگر سود همانی باشد که شما به دست می‌آورید، منهای هزینه سرمایه‌ای که به کار می‌گیرید، طبق معیارهای مک‌کینزی، تمام سود اقتصادی جهان در دست صنایع جادوگر / رقابتی خواهد بود. البته پای یک اما و اگر هم در میان است. جادوگرهای صنعتی آینده، برای توسعه، به تحقیق و توسعه نیاز دارند. آنها، عملاً دو برابر بیشتر به تحقیق و توسعه نیاز دارند. چون «طبقه همکف فردا»، قرار است، محل کسب‌وکارهای جدید باشد و سحابی‌ها، در آن متولد شوند. سحابی‌‌ها، نمایی از چرخه حیات یک ستاره هستند و عرصه‌های رقابتی، ستاره‌های بزرگ جدید این حیات صنعتی هستند. در این عرصه‌ها، نیمی از ارزش یک صنعت در اختیار شرکت‌هایی به ارزش 200 میلیارد دلار یا بیشتر است. این یعنی یک دسته از ویژگی‌هایی وجود دارد که ما را وادار می‌کند بگوییم، «صبر کن». این فقط یک رشد و پویایی متفاوت نیست. عملاً پای چیزهای دیگری در میان است.

کلاسیک؛‌ مثل 12 مرد خشمگین

این صنایع رقابتی آینده، از نظر جغرافیایی بر حاشیه اقیانوس آرام متمرکز هستند؛ به‌ویژه در ایالات‌متحده که حدود دوسوم آنها را شامل می‌شود. یا حتی در چین. از سوی دیگر، اروپا کمتر از 10 درصدِ ارزش این عرصه‌های رقابتی را به خود اختصاص می‌دهد. یعنی دنیای تجارت به نوعی از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام منتقل شده است و حالا «معجون عرصه‌ساز صنایع رقابتی»، معیارها را تغییر می‌دهد. حتی به نظر می‌رسد فرمول خاصی وجود دارد که این صنایع بر اساس آن اداره می‌شوند و سه‌ چرخه بزرگ را پشت سر می‌گذارند: اول، «تغییر پله‌ای»، چیزی شبیه بالا رفتن از یک نردبان که بستر جدیدی برای صنعت ایجاد می‌کند. تغییری که نوع جدیدی از رقابت را می‌سازد. یک مثال کلاسیک بزنیم. چه کسی بازیکن شماره یک خودروهای برقی و الکتریکی است؟ پاسخش مشخص است. تسلا و بی‌وای‌دی شنژن. شرکت‌هایی که در این پلت‌فرم متولد شده‌اند. اما با وجود بیش از 100 سال تحقیق و توسعه، بازیکنان موتور احتراقی در زمان ایجاد این پلت‌فرم تغییر نکرده و فقط تفنگ نوآوری جدیدتر شده است. دومین رخداد یا معیار، «تشدید پویایی» است. البته تصادفی نیست که کلمه «تشدید» را به کار می‌بریم. به نظرتان تشدید در یک مسابقه تسلیحاتی یا هسته‌ای، «پویایی» و چرایی کاربرد را نشان نمی‌دهد؟ در یک مسابقه ساخت تسلیحات خودران یا هسته‌ای، قطعاً رقابت فقط در تعیین قیمت یا میزان تبلیغات سیاسی-نظامی نیست، بلکه اساساً پای سنجش توانایی و قدرت در میان است. اگر زیاد و هوشمندانه سرمایه‌گذاری کنید و قدرت بیشتری داشته باشید، بی‌‌برو‌برگرد، می‌توانید ارزش پیشنهادی خود را تغییر دهید و چه‌بسا صندلی زورگویی بگیرید. اما سومین چیزی که این معجون را کامل می‌کند یک بازار بزرگ است. سه ‌چرخه تغییراتی که ‌دوازده عرصه را وارد میدان‌های جدید با بازیگران باهوش‌تر کرده است. دوازده عرصه‌ای که از سال 2005 تا 2020 رشد و پویایی بزرگی را نشان دادند. صنایع عرصه‌های تجارت الکترونیک، داروسازی زیستی، وسایل نقلیه الکتریکی، اینترنت مصرف‌کننده و خدمات ابری در این بازه زمانی، سهم تولید ناخالص داخلی جهانی خود را از 3 به 9 درصد رسانده و سه برابر کردند. در حالی که در همین مدت، صنایعِ غیر‌‌عرصه‌های رقابتی در درآمد و ارزش بازار فقط نرخ رشد مرکب سالانه‌ چهار و شش‌درصدی داشتند. تفاوت‌های چشمگیری که می‌تواند درک ما را از عرصه‌های آینده بهتر کند. در سال 2005، هیچ آیفون یا اپ‌استوری وجود نداشت و هیچ‌کس با مهاجرت ابری آشنا نبود، اما اگر دقت کنید، ما اولین خودروهای الکتریکی را در همان سال 2005 خواهیم دید. درست است، تعداد زیادی از آنها وجود نداشت، اما فناوری باتری به آن نقطه مطلوب رسیده بود. تسلا وجود داشت، اگرچه هنوز بزرگ نبود. آمازون وجود داشت و نشانه‌های فناوری را به صورتمان نشانه رفته بود. عرصه آینده‌ نیمه‌هادی‌ها با رشد شرکت تایوانی‌ «‌‌TSMC‌» و مدل‌های ریخته‌گری روشن بود، عملاً صنعت به اجزای عمودی تخصصی تقسیم شده و رشد اقتصادی حاصل از نوآوری در تعداد نسبتاً کمی از صنایع متمرکز مانده بود. در معنایی کامل، آینده در گذشته تصویری روشن داشت.

ایست قلبی تکنولوژی

اما آیا این بدان معناست که حالا هم با دقتی 100‌درصدی می‌توانیم، دستمان را روی قلب یکدیگر بگذاریم و قسم بخوریم این دقیقاً همان چیزی است که قرار است برای آینده‌ بعد از 2024 هم اتفاق بیفتد؟ قطعاً نه. اما می‌توانیم ادعا کنیم، عرصه‌هایی که قرار است در سال 2040 مهم باشند، برای اهالی فناوری و تجارت مهم تلقی می‌شوند. هرچند برخی از عرصه‌هایی که انتظار داریم در سال چشم‌انداز، رقابتیِ تحول‌ساز باشند فعلاً در مجموعه کنونی عرصه‌ها موجودیت ندارند یا ادامه بازی‌های گذشته‌اند و کامل نشده‌اند. مثلاً، ورزش هنوز به صورت کامل دیجیتالی نشده است که بخواهد در سال 2040، نماد و نمود کامل نهایت تکنولوژی در آن سال باشد. در مقابل برخی از عرصه‌ها وجود دارند که اکنون فکر می‌کنیم نوپا هستند اما صرفاً نوپا نیستند، بلکه محور تعین‌گر آینده‌ صنعتی‌اند، مانند وسایل نقلیه خودران، باتری‌ها، روباتیک، فضا یا حتی عجیب‌ترینشان داروهای لاغری؛ و این همان تغییر بازی است. شرکتی مانند نوو نوردیسک‌، در سال ۱۹۲۳ با تمرکز بر تولید داروها و محصولات مرتبط با دیابت و بیماری‌های متابولیکی تاسیس شد. اولین محصول آن «انسولین مخلوط» یا «انسولین نوو» بود که سروصدای زیادی در جهان به پا کرد و در پی همکاری‌های مشترکش با ارائه محصولات ‌‌1‌‌-‌GLP، ارزش‌گذاری‌های کاملاً بنیادین در چشم‌اندازهای تکنولوژیک خود را اثبات کرد. محصولات ‌‌‌‌1‌‌-‌GLP، اکنون به ‌عنوان تراپی‌های جایگزین برای انسولین استفاده می‌شوند و داروهایی مانند ویکتوزا و اوزمپیک، نه‌تنها با درمان بیماری‌های مزمن ناشی از چاقی که با ایجاد بازارهای جدید و مسیرهای دارویی نوین، جریان ارزش مالی عرصه پزشکی را تغییر داده است. ارزش بازار 570 میلیارددلاری نوو نوردیسک اکنون بزرگ‌تر از کل اقتصاد دانمارک است و البته این تغییر فقط درباره پزشکی و بازارهای دارویی نیست. حالا بسیاری از عرصه‌های به ظاهر غیر‌مرتبط مانند پوشاک و غذا نیز با داروهای لاغری ارزش اقتصادی پیدا کرده‌اند و استقبال عمومی جهانی، اعداد تجارت در آنها را نجومی کرده است. گویی عرصه‌های رقابتی به نقطه بلوغ در منحنی S رسیده‌اند. منحنی که تقریباً همه چیز را با نوآوری تعیین می‌کند تا وقتی که از نقطه عطف بگذرد و به ناگهان همه‌چیز هیجان‌انگیز ‌شود. البته هیجانی که با فاکتور ژئوپولیتیک و جغرافیا گاهی ایست رکودی هم دارد.

61

نیروگاه‌های هسته‌ای آموزشی

شرکت‌های بزرگ و شگفت‌انگیز زیادی وجود دارند که کارهای خارق‌العاده‌ای انجام داده‌اند و از منظر صنعتی، کنشگر عرصه‌های رقابتی به حساب می‌آیند. به معنایی دیگر، اگر سفری دور جهان داشته باشیم، صنایعی را می‌بینیم که ادامه صنایع سنتی‌اند و از نظر منطقه‌ای رشد بالایی دارند، اما در دسته‌بندی عرصه‌های رقابتی قرار نمی‌گیرند، زیرا ماهیت جهانی ندارند و به خاطر منطقه‌ای بودن، اگر در معیار‌های رقابتی قرار بگیرند، شروع به سقوط می‌کنند و رادیکال سرمایه‌گذاری در آنها کاهش می‌یابد. بگذارید یک مثال بزنیم. در ایالات‌متحده، شش شرکت بزرگ فناوری مجموعاً بیش از 400 میلیارد دلار در سال برای هزینه‌ سرمایه‌ای‌«‌Capex» و تحقیق و توسعه، خرج می‌کنند. نوعی از تشدید با این دیدگاه که این پول، فردا را می‌سازد. این شرکت‌ها، از بسیاری جهات، بزرگ هستند و در سراسر جهان با یک پراکندگی قابل تفکیک، به خاطر سرمایه‌گذاری‌های بنیادی شهرت دارند. اما مشابه این شرکت‌ها در اروپا یا آسیا با آن مقیاس سرمایه‌گذاری آمریکایی ‌واقعاً به سختی پیدا می‌شوند. چون آنها بازیکنان منطقه‌ای هستند که رفتار فراتر از مرزهایشان سخت است و تحت تاثیر عوامل نوسانی‌اند. عواملی واقعاً بزرگ‌ چون ژئوپولیتیک، سرعت انتقال انرژی، سرعت توسعه فناوری و نابرابری که از میان آنها زور نابرابری بیشتر است. کشوری با صنایعی را در نظر بگیرید که می‌دانند تغییر بزرگ در توسعه فناوری، نیازمند هوش مصنوعی است. اما آنها برای آموزش هوشمند نیاز به اینترنت قوی، زیر‌ساخت‌های توسعه و تبادل شبکه‌ای و سرعت توسعه فناوری دارند و حاضر به سرمایه‌گذاری در آن هم هستند، ولی نمی‌توانند، چون آن عوامل پیش‌نیاز را ندارند. کمااینکه، اگر فقط به پیش‌بینی‌ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که عرصه رقابتی بعد از سال 2024، نیازمند گیگاوات‌های خوشه‌های آموزشی است و با ورود مولفه نابرابری، فعلاً از آن دور هستیم. چون در دنیایی که برای یک الگوی آموزشی، به خوشه‌ای گیگاواتی معادل یک نیروگاه هسته‌ای نیاز است و توانایی هزینه برای آن وجود ندارد یا سیاست دخیل است، چون اولویت‌های سرزمینی متفاوت‌اند، پیش‌بینی قاطع برای داشتن یک عرصه رقابتی آموزشی در سال 2040 غیر‌منطقی است و نیاز به جادوگران مدرسه هاگوارتز و نبرد بین ماگل‌ها و ساحره‌های داستان‌هایی چون هری‌ پاتر داریم.

18 جنگجوی بقا

اما با همه با این شرایط و نوسان‌های عاملی، اگر ما یک رهبر تجاری باشیم، باید دست از تلاش برداریم و صرفاً راضی به بقای صنعت و تجارت سنتی‌مان در بازارهای رقابتی عرصه‌های نوین باشیم؟ دقیقاً باید چه کاری انجام دهیم؟ در ظاهر، پاسخ، مجاورت رقابتی در عرصه‌ها، کشف نقطه پویایی یا حل شدن در عرصه‌های نوین است. اما اگر گذشته راهنما باشد و می‌خواهیم از منحنی‌های حیاتی شکل‌آوری اقتصاد فردا با هدف پایدارتر کردن آن سودی داشته باشیم، به چهار «مگاعنصر» دیجیتالی‌ شدن مداوم، نوآوری‌های دنیای فیزیکی، انتقال انرژی جهانی و پویایی رشد سرمایه جهانی نیاز داریم. علاوه بر آن، برای ایجاد صنعتی که جهان را تغییر می‌دهد، امروز چیزی در حال وقوع است که قابل توجه و متفاوت است و آن شکل‌گیری عرصه‌های بالقوه فرداست. ما اکنون، عرصه‌های ادامه‌داری را داریم که‌ از 12 عرصه فعال کنونی تشکیل شده‌اند و احتمالاً به رشد و پویایی بالا تا سال 2040 ادامه خواهند داد. عرصه‌های اسپین‌آفی نیز وجود دارند که شامل بخش‌های خاصی از عرصه‌های فعلی با مسیرهای رشد و پویایی بالا هستند؛ و گروه سوم، عرصه‌های نوظهور متشکل از صنایع جدید هستند که پتانسیل بالایی برای رشد و پویایی دارند و نشانه‌های اولیه مبنی بر ادغام عناصر معجزه‌گر و جادویی آفریننده عرصه‌های رقابتی در آنها مشهود است. این سه گروه با هم 18 عرصه بالقوه آینده را تشکیل می‌دهند که به‌شدت خاص هستند، با دو ویژگی رشد بالا و پویایی تعریف می‌شوند، سهم بزرگی از رشد اقتصاد را به خود اختصاص می‌دهند و سهم بازار بازیگران درون آنها به میزان بسیار زیادی متغیر است. این 18 عرصه بالقوه آینده، می‌توانند اقتصاد جهانی را تغییر دهند و تا سال 2040 بین 29 تا 48 تریلیون دلار درآمد و دو تا شش تریلیون دلار سود ایجاد کنند. سهم آنها از تولید ناخالص داخلی جهانی نیز می‌تواند از چهار درصد امروز به 10 تا 16 درصد افزایش یابد. از این‌رو، درک این عرصه‌های بالقوه برای کارآفرینان و شرکت‌های فعلی که می‌خواهند مستقیماً در عرصه‌ها رقابت کنند، سایر شرکت‌هایی که تحت تاثیر ظهور عرصه‌ها قرار می‌گیرند، سرمایه‌گذارانی که به دنبال تخصیص سرمایه به این صنایع‌اند، افرادی که به دنبال شغل هستند، و سیاست‌گذارانی که علاقه‌مند به چگونگی و مکان تاثیر این صنایع بر کشورهای خود هستند، بسیار اهمیت دارد. تجارت الکترونیکی، نرم‌افزار و خدمات هوش مصنوعی، خدمات ابری، وسایل نقلیه برقی، تبلیغات دیجیتال، وسایل نقلیه خودران، باتری‌ها، نیمه‌هادی‌ها، فضا، امنیت سایبری، ساخت‌وساز مدولار، روباتیک، بازی‌های ویدئویی، داروهای چاقی، تحرک هوایی آینده، ویدئو استریمینگ، نیروگاه‌های شکافت هسته‌ای و بیوتکنولوژی صنعتی و مصرفی، 18 عرصه بالقوه فردا هستند. 

دراین پرونده بخوانید ...