کراوات سرخ قوام
احمد قوام چگونه روسها را کیش و مات کرد؟
«فعلاً چون توجه نمایندگان معظم قبل از هر چیز معطوف به حل مسائل خارجی و رفع پریشانی و نگرانی خاطر عامه است و اجرای هر برنامه و آغاز اصلاحات داخلی موقوف به حل مشکلات خارجی و استقرار امنیت و رفع اضطراب مردم میباشد، لذا به منظور وصول به مقصود اساسی قبل از ۲۰ ساعت دیگر به مسکو عزیمت خواهم کرد...» نطق احمد قوام در آستانه چهارمین دوره نخستوزیریاش در مجلس در ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ چنین بود. زمانی که محمدرضا پهلوی، ناگزیر از انتخاب او شد که هم راهی برای خروج نیروهای شوروی از ایران بیابد و هم چارهای برای حل غائله آذربایجان و حالا در آستانه هفتاد و پنجمین سال پایان غائله پیشهوری، اردوغان ترک، داعیهدار استقلال آذربایجان میشود که باز هم به یادمان بیاورد سیاستمداران در خاورمیانه تاریخ نمیخوانند.
اشغال ایران
وقتی نمایندگان سیاسی دولتهای شوروی و بریتانیا در سوم شهریور ۱۳۲۰ به سراغ علی منصور، نخستوزیر وقت رفتند تا اشغال نظامی ایران را به وی اطلاع دهند، نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، مرزهای ایران را در نوردیده وارد کشور شده بودند.
ارتش سرخ در همان نخستین روزها مراکز مهمی مانند تبریز، مشهد و شهرهای ساحلی دریای مازندران را به اشغال خود درآورده بود. شمار نیروهای اتحاد شوروی در ایران ۴۰ هزار نفر برآورد میشد که عمده تمرکز آنها آذربایجان ایران بود. اشغال ایران تنها محدود به قوای شوروی و بریتانیا نبود. پس از ورود آمریکا به جنگ، عدهای از نظامیان آن کشور نیز وارد ایران شدند. مسیر تدارکاتی ایران نقش مهمی در پیروزی متفقین علیه ارتش نازیها در جنگ جهانی دوم بازی کرد. در طول سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ صدها میلیون تن کالا، دهها هزار خودرو سنگین و هواپیمای جنگی از مسیر خاک ایران به اتحاد شوروی حمل شد. چند ماهی پس از اشغال ایران عهدنامهای میان این کشور با بریتانیا و اتحاد شوروی امضا شد که به موجب آن کشورهای اشغالگر متعهد شدند پس از پایان جنگ، خاک ایران را ترک کنند. این عهدنامه که به «پیمان اتحاد بین دولت شاهنشاهی ایران و دول اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان» شهرت دارد در ۹ بهمن ۱۳۲۰ به امضای نمایندگان سه دولت ایران، بریتانیا و شوروی رسید.
در فصل نخست این توافق گفته میشود که دو دولت بریتانیا و اتحاد شوروی «مشترکاً و هر یک منفرداً تعهد میکنند که تمامیت خاک ایران و حاکمیت و استقلال سیاسی ایران را محترم بدارند و... پس از آن که کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای او به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد و دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد، قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد». سران متفقین، روزولت، چرچیل و استالین نیز در پایان کنفرانس تهران در بهمنماه ۱۳۲۰، استقلال و تمامیت ارضی ایران را تضمین کردند.
جنگ جهانی دوم در 18 اردیبهشت 1324 با تسلیم بیقید و شرط ارتش آلمان به پایان رسید. چند روز پس از آن دولت ایران در یادداشتهایی به دولتهای شوروی، آمریکا و بریتانیا، پیروزی در جنگ را به آنها تبریک گفت و یادآور شد که بر اساس پیمان اتحاد سهجانبه، وقت آن است که نیروهای نظامی سه دولت پیروزمند، خاک ایران را تخلیه کنند. دولتهای شوروی و بریتانیا به یادداشت ایران پاسخی ندادند، اما فرماندهی نیروهای آمریکایی در ایران، با انتشار اعلامیهای، اعلام کرد که تخلیه ایران بهتدریج صورت خواهد گرفت.
در 11 شهریور ۱۳۲۴ دولت ایران یک بار دیگر خواستار تخلیه ایران از سوی متفقین شد. در این زمان که کنفرانس سه دولت پیروز، شوروی، بریتانیا و آمریکا، در لندن در جریان بود، آنها موافقت کردند که شش ماه پس از پایان جنگ ایران را تخلیه کنند و با انتشار اعلامیهای آن را به اطلاع ایران نیز رساندند.
نقشه استالین
پیشزمینه طراحی ماجرای فرقه دموکرات از دورانی شکل گرفت که استالین و دولت شوروی در اواخر جنگ جهانی دوم، همین که پیروزی خود را نزدیک دیدند بار دگر برای توسعهطلبی دور برداشتند. دولت شوروی در پوشش ایدئولوژی مارکسیسم و لنینیسم، با شعار عدالتخواهانه و محو نظام سرمایهداری از فرصتهای بهدستآمده پس از جنگ جهانی دوم سوءاستفاده کرده و با گستاخی حاکمیتهای ملی را در اروپای شرقی و مناطق اشغالی ارتش سرخ زیر ضرب برد. استالین پس از طرح و نقشه برای آذربایجان و کردستان ایران، اقدامات عملی را به باقروف واگذار کرد تا سیاست او را در آذربایجان و کردستان پیاده کند.
ایده اصلی گرفتن امتیاز نفت شمال از دولت ایران در سال ۱۳۲۳ از سوی سرگئی کافتارادزه، نایب کمیسر وزارت امور خارجه شوروی مطرح شد. کافتارادزه با سفر به تهران و مذاکره با دولت ساعد خواستار امتیاز اکتشاف و استخراج نفت شمال ایران از آذربایجان و خراسان شد؛ اما در همان سال مجلس ایران به پیشنهاد دکتر مصدق با تصویب قانون منع اعطای امتیاز نفت به خارجیان راه هرگونه مذاکرهای را بست. کافتارادزه هم در پایان سفر خود طی یک مصاحبه مطبوعاتی در سفارت شوروی، مواضع دولتش را اینگونه بیان کرد: رویه غیرصمیمانه و غیردوستانهای که از طرف دولت ایران نسبت به دولت شوروی اتخاذ شد، همکاری نمایندگان دولت شوروی را با دولت ساعد در آتیهای نزدیک امکانناپذیر ساخته است. و اینچنین بود که دولت ساعد مدتی بعد سقوط کرد و دولتهای بعدی هم سرنوشتی بهتر نیافتند؛ مرتضیقلی بیات، حکیمالملک، محسن صدر و بار دیگر حکیمالملک نخستوزیران ناکام دیگری بودند که به علت رفتار خصمانه شوروی عمر زمامداریشان به بیش از پنج ماه نرسید.
تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان
روز ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ و یک روز پس از صدور اعلامیه کنفرانس لندن، فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز اعلام موجودیت کرد. این اعلام موجودیت با تظاهرات دستههای مسلح هوادار فرقه در شهرهای آذربایجان همراه بود. حزب توده ایران به عنوان سازمانیافتهترین حزب و تشکیلات چپ در ایران آن زمان، از تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان پشتیبانی کرد و با انحلال سازمان ایالتی خود در آذربایجان، کادرها و اعضای خود را در اختیار فرقه دموکرات قرار داد. بسیاری از کادرها و اعضای حزب با این امر مخالف بودند و آن را مقدمهای برای از بین بردن تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور میدیدند، اما رهبری حزب توده زیر فشار اتحاد شوروی، بر این اقدام پافشاری کرد و به انحلال تشکیلات خود در آذربایجان رای داد. اعتراضات داخلی در حزب قوت گرفت، تا آنجا که به انشعاب گروه بزرگی از فعالان «ملی» حزب انجامید.
با اینحال تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان هنوز به معنای تشکیل حکومت و تصرف نهادهای قدرت در این بخش از کشور نبود، اما نمایشهای خیابانی واحدهای مسلح هوادار فرقه دموکرات در شهرهای آذربایجان و حملات آنها به پادگانها و پاسگاههای ارتش و ژاندارمری ادامه داشت تا اینکه روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ پادگان ارتش در تبریز تسلیم نیروهای مسلح فرقه شد و جعفر پیشهوری، رهبر فرقه دموکرات، تاسیس حکومت خودمختار آذربایجان را اعلام کرد. چهل روز بعد نیز حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمد در شهر مهاباد جمهوری خودمختار اعلام کرد. در پی رویدادهای تبریز و مهاباد دولت ایران از دولت شوروی و دخالت آن کشور در امور داخلی ایران، به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت برد، اما این شکایت نتیجه چندانی در پی نداشت. شورای امنیت از دو طرف خواست تا با مذاکره مستقیم مشکل حضور ارتش سرخ در خاک ایران را حلوفصل کنند.
قوام در مذاکره
قوام در هفتم بهمنماه ۱۳۲۴ برای چهارمین بار در تاریخ ایران به نخستوزیری رسید و دکترین سیاسی خود را بر پایه مذاکره با روسها قرار داد. او قبل از عزیمت به شوروی دست به اقداماتی زد تا اعتماد روسها را به دست آورد. مهمترین آن انتخاب مظفر فیروز به عنوان معاون سیاسی نخستوزیر و مدیرکل تبلیغات بود. مظفر به علت نزدیکی با روسها نقش مهمی در انتخاب قوام به نخستوزیری ایفا کرده بود. قوام در روز ۲۹ بهمن، یک روز پس از معرفی کابینهاش برای مذاکره با استالین راهی شوروی شد.
در دوم اسفندماه ۱۳۲۴، قوام با کراوات سرخی که به گردن آویخته بود در کاخ کرملین با استالین ملاقات کرد. در این دیدار قوام دو خواسته مهم ایران یعنی خروج سریع نیروهای نظامی شوروی و عدم حمایت از فرقه دموکرات آذربایجان را با استالین مطرح کرد؛ اتحاد شوروی در پاسخ به دو خواسته قوام تنها اعلام کرد که نیروهای نظامی خود را از نواحی خراسان، شاهرود و سمنان خارج میکند؛ «زیرا به موجب ماده ۶ معاهده ۱۹۲۱ حق داریم قوایی را در ایران نگاه داریم، اما موضوع آذربایجان، یک موضوع داخلی است که ما مداخله نداریم، ولی خودمختاری در آنجا چه ضرری دارد و مغایر با استقلال ایران نیست و اساساً ما نظر ارضی نسبت به ایران نداریم».
در تهران چشم امید همه به مذاکرات قوام در مسکو بود؛ اما قوام ارسال هرگونه خبری به تهران را ممنوع کرده بود. با پایان یافتن ضربالاجل تخلیه ایران توسط نیروهای متفقین در یازدهم اسفندماه ۱۳۲۴ و عدم تخلیه کامل ارتش شوروی از ایران، قوام تصمیم خود مبنی بر ترک مسکو را به اطلاع وزارت خارجه شوروی رساند. زمانی که استالین از قصد قوام خبردار شد، درصدد دلجویی برآمد و ضیافتی به افتخار قوام در کرملین ترتیب داد.
استالین در این ضیافت دست سادچیکف را به عنوان سفیر فوقالعاده خود در ایران در دست قوام گذاشت تا مذاکرات در خصوص نفت شمال با او در تهران ادامه یابد. در ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۴ قوام با بدرقه مولوتف راهی تهران شد و در تهران توسط طرفدارانش همچون یک قهرمان استقبال شد.
بازگشت قوام از مسکو با پایان یافتن عمر مجلس چهاردهم همزمان بود و این دوران فترت به شکلی دست قوام را برای اقدامات بعدی باز میگذاشت. قوام بلافاصله بعد از رسیدن به تهران دو روش کاملاً متضاد را در سیاست خارجی علیه روسها به کار گرفت: ابتدا با دستگیری سیاستمداران طرفدار انگلیس همچون سیدضیا طباطبایی، علی دشتی و جمال امامی موجبات خوشحالی روسها را فراهم آورد؛ اما از سوی دیگر از حسین علاء، نماینده ایران در سازمان ملل خواست تا طرح شکایت ایران از روسها را تسلیم سازمان ملل کند.
این شکایت تاثیر خود را گذاشت و سادچیکف سفیر جدید تامالاختیار مسکو در آخرین روز سال ۱۳۲۴ وارد تهران شد. نتیجه مذاکرات دولت ایران با سادچیکف در اعلامیه مشترکی منتشر شد که در آن گفته میشد: واحدهای ارتش سرخ از تاریخ ۴ فروردین ۱۳۲۵، ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را تخلیه خواهند کرد. همچنین دو کشور با تشکیل شرکت مختلطی که ۴۹ درصد سهام آن به ایران و ۵۱ درصد آن به شوروی تعلق میگرفت و ظرف هفت ماه آینده هم به تصویب مجلس پانزدهم میرسید، بر سر نفت شمال به توافق رسیدند. این بیانیه موضوع آذربایجان را نیز «امر داخلی ایران» تلقی کرده و بر اجرای اصلاحات و حل مسالمتآمیز مسائل میان دولت و مردم آذربایجان تاکید میکرد. همزمان با مذاکرات دولت قوام، اتحاد شوروی برای تخلیه خاک ایران زیر فشار ایالات متحده آمریکا و بریتانیا نیز قرار داشت که در به نتیجهرسیدن تلاشهای دولت ایران بسیار موثر بود. هری ترومن، رئیسجمهور آمریکا در بهار ۱۹۴۵ به شوروی اطلاع داد که اگر از تخلیه شمال غرب ایران سر باز زند، آمریکا و متحدانش نیز از شناسایی رومانی و بلغارستان خودداری خواهند کرد.
فرقه دموکرات در آستانه سقوط
شطرنج قوام، پس از امضای توافقنامه آغاز شد. مهمترین این اقدامات مقابله با فرقه دموکرات آذربایجان بود. در دوم اردیبهشت ۱۳۲۵ دولت قوام با صدور اعلامیهای هفتمادهای، حاضر به اعطای امتیازاتی برای تحقق خواستههای اهالی آذربایجان در چارچوب قانون اساسی شد؛ اما در قبال پیشنهادهای دولت، فرقه دموکرات روی خوش نشان نداد و در نتیجه قوام اعضای فرقه دموکرات را برای مذاکره به تهران دعوت کرد. این مذاکرات در نهایت به شکست انجامید و حتی اعزام هیاتی به سرپرستی مظفر فیروز به تبریز برای ملاقات با پیشهوری نیز راه به جایی نبرد.
خروج نیروهای شوروی از ایران
گام بعدی و مهمتر قوام در این دوره، خروج نیروهای شوروی از ایران بود. انتخابات مجلس پانزدهم برگه شانس در دستان قوام بود؛ برگهای که او میتوانست به بهانه آن روسها را به خروج نیروهایشان از آذربایجان وادار کند چراکه به آنها تاکید کرده بود امتیاز نفت شمال باید به تصویب مجلس برسد، پس عملاً اعطای این امتیاز تا تشکیل مجلس پانزدهم عقب میافتاد. از طرفی روسها نیز نیروهایشان را به عنوان پشتوانهای برای کسب قطعی این امتیاز در آذربایجان نگه داشته بودند. قوام از این برگه شانس به نحو احسن بهره برد و در ملاقاتهای مخفیانه در قم از مراجع شیعه از جمله آیتالله بروجردی درخواست کرد تا آذربایجان آزاد نشده انتخابات را تحریم کنند. در نهایت تاکتیکهای سیاسی قوام در گرو کشیدن انتخابات مجلس و تصویب توافقنامه، همچنین تهدیدات شورای امنیت جواب داد و در خردادماه ۱۳۲۵ نیروهای شوروی از ایران خارج شدند.
قوام در روز ۲۸ آبانماه ۱۳۲۵ با ارسال تلگرافی رمزی به استاندار آذربایجان خاطرنشان ساخت که اعزام ارتش به آذربایجان به منظور نظارت بر انتخابات صورت میگیرد و مقاومت در برابر آن، اقدامی ضدقانونی تلقی میشود. همزمان برای جلوگیری از اقدامات تند پیشگیرانه ارتش شوروی، با ارسال پیامی به علاء، نماینده ایران در سازمان ملل، از او خواست بدون طرح شکایتی شورای امنیت را در جریان تحولات کشور قرار دهد. دو روز بعد، در روز اول آذر نیروهای دولتی بعد از عبور از قزوین وارد شهر زنجان شده و مراکز حساس دولتی را اشغال کردند، پیشهوری و اعضای فرقه که خواهان مقاومت بودند، نظر مسکو را پیرامون اقدامات بعدی جویا شدند. چند روز بعد پاسخ استالین در اختیار سران فرقه قرار گرفت؛ او به آنان دستور داده بود از درگیری نظامی با ارتش ایران خودداری کنند تا مساله مربوط به قرارداد نفت در فضایی صلحآمیز پیش برود. پیشهوری برخلاف تصمیم سران کرملین، مردم تبریز را به مقاومتی مسلحانه در برابر نیروهای دولتی فراخواند؛ اما این مقاومت یک هفته بیشتر دوام نیاورد و ارتش ایران در ۲۱ آذرماه وارد تبریز شد و زمام امور را به دست گرفت.
پیشهوری و دولت مرکزی در تهران توافقنامهای امضا کردند که به موجب آن حکومت خودمختار آذربایجان به یک «انجمن ایالتی» و مجلس ملی آن به یک «انجمن محلی» تغییر یافت، اما با خروج قوای شوروی و چرخش تناسب قوا به زیان حکومت خودمختار فرقه، اقتدار این نهادهای محلی روز به روز تضعیف شد و در نهایت از بین رفت. در آذرماه ۱۳۲۵ ارتش ایران وارد آذربایجان شد و حکومت خودمختار آذربایجان یک سال پس از تاسیس از هم پاشید. دو روز پس از آذربایجان، جمهوری خودمختار مهاباد به رهبری قاضی محمد نیز برچیده شد.
پیشهوری و یارانش در نظر داشتند که روز ۲۱ آذر ۱۳۲۵ سالگرد تشکیل حکومت خودمختار را در تبریز جشن بگیرند اما یک روز مانده به جشن سالگرد، از سوی میرجعفر باقروف، دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان شوروی به پیشهوری و یاران او اطلاع داده شد که هرچه زودتر راهی باکو شوند.
اکثر رهبران و فرماندهان نظامی فرقه دموکرات آذربایجان پیش از ورود ارتش به تبریز به شوروی پناه برده بودند، اما قاضی محمد با تنی چند از همکارانش در مهاباد باقی ماندند. پس از ورود نیروهای ارتش ایران به کردستان، آنها بلافاصله بازداشت شده و به سرعت در دادگاه نظامی محکوم و اعدام شدند.
با آغاز به کار مجلس پانزدهم در ۲۹ مهرماه ۱۳۲۶، موافقتنامه ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی رد شد و دو ماه بعد، قوام که در عرصه نبرد با روسها مدال افتخار را بر سینه زده بود، تحت فشار روسها و در کشمکش با شاه مجبور به استعفا شد.