اثر همکلاسی
مقالهای که نشان میدهد همکلاسیها بر انباشت سرمایه انسانی اثر میگذارند
محمدعلی سرابیانمقدم/ نویسنده و مترجم نشریه
مقاله «تاثیر شخصیت همکلاسیها بر موفقیت تحصیلی» با نشان دادن تاثیر شخصیت همکلاسیها بر موفقیت تحصیلی، جنبههای بدیعی از اثرات همکلاسیها را ارائه میدهد. نویسندگان از انتصاب تصادفی دانشجویان به بخشهای مختلف دانشگاه استفاده میکنند و متوجه میشوند که دانشجویان در حضور همکلاسیهای مداوم، عملکرد بهتری دارند. تاثیر ثابت بودن همکلاسیها پایدار است، زیرا دانشجویان در ابتدای تحصیل در معرض همکلاسیهای ثابت قرار میگیرند و در دورههای بعدی به نمرات بالاتر دست مییابند. تاثیرات شخصیتی گروه همکلاسی که در این مقاله مستند میشود، از سایر خصوصیات قابل مشاهده همکلاسیها متمایز است و نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی همکلاسی، بر انباشت سرمایه انسانی تاثیر میگذارد.
مقدمه مقاله، ادبیات موضوع و نتایج آن
مجموعهای از ادبیات اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی که به طور مداوم در حال رشد است، به اهمیت ویژگیهای شخصیتی افراد بر انتخاب مسیر زندگی آنها اشاره میکند. ویژگیهای شخصیتی، بسیاری از نتایج مهم زندگی از جمله تحصیلات، درآمد، شغل، سلامتی و همچنین مشارکت در رفتارهای پرخطر و احتمال مرتکب شدن جرم را پیشبینی میکند. اگرچه شواهدی در مورد اهمیت ویژگیهای شخصیتی در حال جمع شدن است اما عملاً هیچ تحقیقی درباره میزان تاثیر صفات شخصیتی افراد بر سایر افراد در یک محیط اجتماعی مشترک وجود ندارد. ادبیات مربوط به تاثیرات همسالان و همکلاسیها که به شناسایی سرریزهای اجتماعی اختصاص دارد، نشان داده است که ویژگیهای همکلاسیها مانند نژاد، جنسیت و نمرات آزمون، بر انباشت سرمایه انسانی تاثیر میگذارد. با کمال تعجب، ادبیات از این سوال که آیا شخصیت همکلاسیها بر نتایج آموزشی تاثیر میگذارد، غافل بوده است.
در این مقاله، نویسندگان با استفاده از دادههای یک دانشگاه کسبوکار هلندی، بررسی میکنند که آیا شخصیت همکلاسیها بر عملکرد آموزشی افراد تاثیر میگذارد یا خیر. دو ویژگی اصلی، این موسسه آموزشی را به مکانی ایدهآل برای بررسی اثرات همکلاسیها تبدیل کرده است. اول، دانشجویان موظفاند زمان قابل توجهی از مطالعه را در بخشهای کوچک آموزشی با حداکثر 16 دانشجو صرف کنند. این بخشها، گروههای همکلاسی طبیعی را در اختیار ما قرار میدهد که در آن دانشجویان از طریق حل مسالهها و بحث درباره ادبیات، درگیر روابط اجتماعی معنادار میشوند. دوم، دانشجویان به طور تصادفی به این بخشها و مشروط بر محدودیتهای زمانبندی، منصوب میشوند. در بیشتر چارچوبهای آموزشی، دانشجویان در گروههای همکلاسی ردیابی میشوند یا خودشان انتخاب میکنند که در کدام گروه باشند. انتصاب تصادفی به ما این امکان را میدهد تا بر این مشکل اساسی انتخاب غلبه کنیم که به طور معمول باعث خطا در شناسایی اثرات علی همکلاسیها میشود.
نویسندگان مقاله، شخصیت را در آغاز کار تحصیلی دانشجویان و قبل از انتصاب آنها به گروههای کلاسی، اندازهگیری میکنند. از آنجا که حضور در یک گروه همکلاسیها، میتواند بر شخصیت گزارششده توسط دانشجویان اثر بگذارد، با انتصاب پیش از آغاز کار تحصیلی دانشجویان، از بروز این مشکل جلوگیری میشود. چهار معیار مشخص از ویژگیهای شخصیتی مرتبط با آموزش دانشجویان جمعآوری شده است: 1- پافشاری، که جنبههایی از استمرار را نشان میدهد و بیانگر این است که دانشجویان چقدر سعی در حل یک مساله دارند، حتی اگر سخت و چالشبرانگیز باشد؛ 2- اعتماد به نفس، که اعتقاد دانشجویان به توانایی خود در خوب انجام دادن کار و موفقیت در تحصیل را اندازهگیری میکند؛ 3- اضطراب، که یک جنبه روانرنجوری است و نشاندهنده میزان نگرانی و عصبی بودن دانشجویان در مورد موفقیت در تحصیل است و 4- نگرش به خطر، که تمایل افراد به انجام رفتارهای پرخطر را اندازه میگیرد. پس از ترکیب نمرات خودارزیابی دانشجویان از این صفات با سوابق رسمی و تحصیلی آنها، نویسندگان 17512 مشاهده دانشجو-درس از 4383 دانشجو از پنج گروه تحت مطالعه را مشاهده میکنند.
نتایج این تحقیق نشان میدهد دانشجویانی که به طور تصادفی در گروهی قرار بگیرند که همکلاسیها تغییرات کمتری داشته باشند، در امتحانات مرکزی نمرات بالاتری را کسب میکنند. یک افزایش انحراف معیار در ماندگاری همکلاسیها به طور متوسط، نمره را به اندازه 8 /1 درصد انحراف معیار افزایش میدهد. این اثر حدود دو برابر اثر یک افزایش انحراف معیار در ماندگاری همکلاسیها بر افزایش معدل است که توسط فلد و زولیتس (2017) و در همین چارچوب شناسایی شده بود. همچنین نویسندگان به این نتیجه میرسند که قرار گرفتن دانشجویان در معرض همکلاسیهایی با توانایی تحمل ریسک، بر عملکرد آنها تاثیر منفی میگذارد. یک افزایش انحراف معیار در تحمل ریسک همکلاسیها، نمرات را 1 /1 درصد انحراف معیار کاهش میدهد. اضطراب و اعتماد به نفس همکلاسیها تاثیر قابل توجهی بر عملکرد ندارند. در حالی که تاثیر ماندگاری همکلاسیها پس از تصحیح آزمون چندفرضیهای، از نظر آماری معنادار است، تاثیر نگرش ریسک بر عملکرد پس از تصحیح، دیگر معنادار باقی نمیماند. وقتی به ناهمگنی اثرات همکلاسیها نگاه کنیم، درمییابیم که هر دو دانشجوی دارای پشتکار بالا و پشتکار پایین، از داشتن همکلاسیهای پایدار بهرهمند میشوند در حالیکه دانشجوی با پشتکار متوسط، تحت تاثیر قرار نمیگیرد.
با توجه به اینکه ویژگیهای شخصیتی به احتمال زیاد با سایر ویژگیها همبستگی دارند، نویسندگان این فرضیه را آزمون میکنند که آیا درج معدل همکلاسی، نمره ریاضیات و آمار و نمرات آزمون ورودی، جنسیت و ملیت همکلاسی بر نتایج تاثیر میگذارد یا خیر. نتایج اولیه با درج این ویژگیهای قابل مشاهده، تحت تاثیر قرار نمیگیرند. این نتایج نشان میدهد که تاثیر شخصیت همکلاسیها از دستاوردهای همکلاسیها و سایر خصوصیات قابل مشاهده آنها، متمایز است.
سازوکارهای این تاثیرات چیست؟ برای مثال، همکلاسیهای مداوم ممکن است از طریق تاثیر در تلاش برای مطالعه، بهبود عملکرد گروه، ایجاد انگیزه در معلمان یا شکل دادن به شبکههای اجتماعی، موجب بهبود عملکرد شوند. برای درک بهتر مکانیسمهای اساسی، نویسندگان تحقیق، این موارد را تجزیه و تحلیل میکنند: 1- تاثیر شخصیت همکلاسیها بر ساعت مطالعهای که توسط خود دانشجو گزارش شده است؛ 2- تاثیر بر ارزیابی دانشجویان از دروس و معلمان؛ 3- نحوه ارتباط شخصیت همکلاسیها با کیفیت معلم؛ 4- آیا عملکرد در کلاسهای موازی و بعدی تحت تاثیر قرار میگیرد و 5- آیا دانشجویان با همکلاسیهای دائمی، محتمل است که با این دانشجویان تعامل بیشتری داشته باشند یا خیر.
اگرچه مشخص نیست که همکلاسیهای مداوم بر ساعات مطالعه گزارششده توسط دانشجویان یا درک دانشجویان از معلم تاثیر میگذارند یا خیر، در عین حال به نظر میرسد که ویژگیهای شخصیتی همکلاسیها، مکمل کیفیت معلم است. علاوه بر این، درمییابیم که تاثیر همکلاسیها پایدار است: قرار گرفتن در معرض همکلاسیهای مداوم، نمرات دورههای آینده را نیز افزایش میدهد. این نشان میدهد که نتایج اشارهشده ناشی از انتقال دانش خاص دوره نیست، بلکه ناشی از انباشت سرمایه انسانی یا اجتماعی است: دانشجویانی که به همکلاسیهای پایدارتر دسترسی دارند ممکن است مهارتهای بیشتری کسب کنند یا شبکهای بسازند که آنها را در حال حاضر یا دروس آینده، بهرهمند سازد. نویسندگان نشان میدهند دانشجویانی که به طور تصادفی به گروهی اختصاص یافتند که در آن، همکلاسیها پایدارتر هستند، با احتمال بیشتری یک شبکه اجتماعی از دانشجویان را ایجاد میکنند که این ممکن است پیشرفت در عملکرد دوره فعلی را توضیح دهد. این امر همچنین میتواند به توضیح تاثیرات طولانیمدت شخصیت همکلاسیها بر عملکرد نیز کمک کند.
شواهد مربوط به اثرات خارجی ناشی از شخصیت همکلاسیها در مورد دستاوردهای آموزشی کمیاب است. بیشتر مطالعات موجود در مورد تاثیرات همکلاسیها در حوزه آموزش، بر چگونگی تاثیر اندازهگیریهای مختلف موفقیت همکلاسیها بر عملکرد فرد، متمرکز است. مقالاتی که از انتصاب تصادفی برای شناسایی اثر علی موفقیت همکلاسیها استفاده میکنند شامل زیمرمن (2003)، ویتمور (2005)، کارل، فولرتون و وست (2009)، لایل (2009)، دوفلو، دوپاس و کرمر (2011)، کارل، ساکردوت و وست (2013)، دی جورجی و پلیزاری (2013) و بوویج، لوون و اوستربیک (2017) است. فلد و زولیتس (۲۰۱۷) اثرات همکلاسیها بر موفقیت تحصیلی را تحت چارچوب مشابه همین مقاله بررسی میکنند.
تنها تعداد کمی از مقالات به تاثیر ویژگیهای شخصیتی همکلاسیها پرداختهاند. فیگلیو (۲۰۱۷)، نشان میدهد که پسرانی با اسم زنانه، که به طور کلی بروز مشکلات رفتاری در میانشان محتملتر است، بر نمره آزمون همکلاسیهای خود تاثیر منفی میگذارند. کارل و هوکسترا (2010) نشان میدهند کودکانی که خشونت خانگی را تجربه کردهاند، بر نمره خواندن و آزمون ریاضی همکلاسیهای خود تاثیر منفی میگذارند. کارل، هوکسترا و کوکا (2018) نتایج مقاله قبلی را ادامه داده و نشان میدهند که قرار گرفتن در معرض همکلاسیهای اخلالگر در مدرسه ابتدایی، سه تا چهار درصد درآمد در سن 26سالگی را کاهش میدهد. اگرچه هیچیک از این مقالهها به صراحت نقش شخصیت همکلاسیها را مطالعه نمیکنند، یافتههای آنها حاکی از آن است که ویژگیهای شخصیتی که زمینهساز رفتارهای برهمزننده دانشآموزان هستند، تاثیر منفی بر همکلاسیها دارند.
تنها مقالهای که ارتباط بین شخصیت همکلاسیها و نتایج آموزشی را به صراحت مورد بررسی قرار میدهد، توسط شور (۲۰۱۷) ارائه میشود که رابطه بین شخصیت همکلاسیها و نمرات در دوره متوسطه را بررسی میکند. سازگار با نتایج این تحقیق، شور (۲۰۱۷) یک رابطه مثبت را میان وظیفهشناسی همکلاسیها و عملکرد دانشآموزان ارائه میکند. علاوه بر این، او رابطه منفی بین عملکرد و برونگرایی همکلاسیها پیدا میکند. تفاوت اصلی بین مقاله شور (۲۰۱۷) و این مقاله، در استراتژی تجربی نهفته است: در حالی که شور (۲۰۱۷) به اثرات ثابت مدرسه متکی است، مقاله حاضر از انتصاب تصادفی دانشجویان در بخشهای مختلف آموزشی بهره میبرد. روش این مقاله نگرانیهای مربوط به مرتبسازی دانشجویان غیرعادی به گروههای همکلاس را کاهش میدهد.
این مقاله ارتباط جدیدی بین ادبیات اثرات همکلاسی و مجموعهای از شواهد در حال رشد است که اهمیت ویژگیهای شخصیتی افراد را ثبت میکند. مقاله حاضر به دو طریق به ادبیات این حوزه کمک میکند. اول، با مطالعه نقش شخصیت همکلاسیها به جای موفقیت، جنسیت یا نژاد، نویسندگان این تحقیق بر روی یک وجه جدید از اثرات همکلاسیها در تعامل انسانی تمرکز میکنند. دوم، نویسندگان این تحقیق اولین دلیل علی پیرامون این موضوع را که ویژگیهای شخصیتی افراد اطراف ما بر انباشت سرمایه انسانی تاثیر میگذارد، ارائه میدهند. یافته کلیدی این تحقیق که شخصیت همکلاسیها بر عملکرد تاثیر میگذارد، پیامدهای مهمی در بازده اجتماعی مداخلاتی که بر مهارتهای اجتماعی-عاطفی تاثیر میگذارد، دارد. به عنوان مثال، اگر از سرریزهای ناشی از شخصیت همکلاسیها غفلت شود، بازده اجتماعی مداخلاتی مانند «پروژه پیشدبستانی پری»، که مهارتهای اجتماعی-عاطفی را تقویت میکنند، دستکم گرفته خواهند شد. اگر فرزندان تحت تاثیر مداخله به نوبه خود بر خواهر و برادر، دوستان، همسایگان یا همکلاسیهای خود تاثیر بگذارند، ممکن است چنین سرریزهایی افزایش و تقویت شوند.
نکاتی پیرامون انتصاب تصادفی دانشجویان به گروههای مختلف
بخش برنامهریزی دانشکده کسبوکار، دانشجویان و استادان را به بخشهای مختلف تخصیص میدهد و پس از آن، این گروهها و بخشها را به اتاقها و زمانهای موجود اختصاص میدهد. این بخش از یک برنامه رایانهای استفاده میکند که بهطور تصادفی تمام دانشجویان ثبتنامشده برای یک دوره خاص را به بخشهای مختلف تخصیص میدهد. پس از آن، دانشجویان مقطع کارشناسی بر اساس ملیت نیز طبقهبندی میشوند. بعد از اینکه دانشجویان به بخشها اختصاص یافتند، معلمان نیز به بخشها اختصاص مییابند و سپس بخشها به اتاقها و زمانهای موجود اختصاص مییابند. پس از این زمانبندیها، ممکن است برنامهریزی با تناقض و همپوشانی در زمانبندی همراه باشد که این مساله، در مورد حدود پنج درصد از تخصیصها اتفاق میافتد. در این حالت، برنامهریز بهطور دستی، دانشجویان را بین بخشهای مختلف جابهجا میکند تا زمانی که همه تضادهای برنامهریزی برطرف شود.
برنامهریزان تعامل کمی با دانشجویان دارند و بنابراین آنها را شخصاً نمیشناسند. آنها هر هشت هفته، برای هزاران دانشجو برنامهریزی میکنند و وقت کافی برای توجه ویژه به دانشجویان به صورت انفرادی ندارند. برنامه تخصیص دانشجویان و معلمان، نمرات قبلی، جنسیت یا ویژگیهای شخصیتی دانشجویان را نشان نمیدهد. برنامهریزان از مکانیسم تخصیص تصادفی که نرمافزار پیشنهاد میکند، پیروی میکنند و تنها اطمینان حاصل میکنند که دو ملیت اصلی (هلندی و آلمانی) تا حدودی بهطور مساوی در بخشهای آموزشی توزیع شوند. دانشجویان در روند برنامهریزی تداخلی ندارند. جابهجایی رسمی بین بخشهای اختصاصیافته امکانپذیر نیست و به مربیان بخش دستور داده میشود که اجازه جابهجایی غیررسمی را نیز ندهند.