آب رفته در جوی آبخوان
آیا آبخیزداری و آبخوانداری میتواند طبیعت و کشاورزی ایران را نجات دهد؟
جواد حیدریان: آبخیزداری و آبخوانداری تکنولوژیای کهن و حتی باستانی است. در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای گرم و خشک جهان، نشانههای هنرمندانه از مدیریت منابع آبی با کنترل سیلابها و روانآبها دیده میشود. از هوتکها و دگارها در سیستان و هرمزگان تا خوشابها در خوزستان و دیگر تکنولوژیهای سازگار با اقلیم در فلات مرکزی ایران از جمله در یزد و کرمان و... این روشهای مهندسی خلاقانه برای پخش آب سیلاب و کنترل طغیان آبهای سطحی و بارشهای رگباری و هدایت آب از سطح به درون حفرههای زمین که علاوه بر کاهش خسارت در فرسایش خاک نتیجه آن وجود منابع آبی و تغذیه آبخوانها بوده، در نهایت منجر به توسعه کشاورزی و آبادانی مناطق بیابانی در ایران شده است. در جهان رو به توسعه و تزاید و مصرف، این تکنولوژی خارقالعاده که آب را به جای آنکه در معرض تبخیر قرار دهد، آن را به درون زمین هدایت میکرد، بار دیگر خود را به عنوان علمی بیبدیل عرضه کرده است. بیش از صد سال از توسعه مدرن علم آبخیزداری و آبخوانداری در آمریکا میگذرد. پروفسور بنت با طرح توسعه حفاظت از خاک علم آبخیزداری را در آمریکا پایهگذاری کرد. پیش از آن حدود سالهای 1928 و 1929 میلادی طوفان مهیبی در بخشی از آمریکا اتفاق افتاد که فرسایش بادی شدیدی را ایجاد کرد و زمینهای کشاورزی را تحت تاثیر قرار داد. این اتفاق باعث شد پروفسور بنت که از یک دهه قبل بحث حفاظت از خاک را تبلیغ میکرد و معتقد بود باید خاک حفاظت شود، موضعی شدیدتر بگیرد و حتی موفق شود کنگره آمریکا را متقاعد کند که روی مسائل خاک سرمایهگذاری کند و این تلاشها باعث شد کنگره آمریکا، سازمان حفاظت از خاک را تاسیس کند و برای حفاظت از خاک قوانین و مقررات مشخصی
تدوین شد. اهمیت توسعه علم جدید آبخیزداری تا اندازهای بود که نزدیک به ششدهه پیش در ایران نیز فعالیتهایی در این زمینه در سازمانهای دولتی آغاز شد. با وجود این غلبه تفکر سازهای به جای تاکید بر الگوهای سازگار با طبیعت و اقلیم خشک و نیمهخشک ایران، سبب شد سدسازی به عنوان استراتژی مدیریت منابع آب در ایران مطرح شود و به صورت بیضابطهای توسعه پیدا کند و روشهای پایدار و الگوی بومی و سازگار با شرایط ایران به فراموشی سپرده شود. استراتژی ناپایدار سدسازی چنان ریشه دواند که هیچ قدرتی توان مخالفت با آنها را نداشت حتی وقتی بر میلیاردها تن نمک، مخزن یکی از عظیمترین و گرانترین سدهای ایران را بر گنبدهای نمکی گتوند ساختند و حالا نهتنها کارون را شور کرده که راهی برای مدیریت آن به عقل منفعتطلب و ناپایدار آنها نمیرسد. در این پرونده البته بر این پرسشها تاکید داریم که آیا آبخوانداری و آبخیزداری میتواند منابع حیاتی در ایران را نجات دهد و منجر به تحولی انقلابی در کشاورزی شود؟