فرار از تراژدی مشاعات
نسخه الینور اوستروم برای مدیریت پایدار منابع طبیعی چه بود؟
محمد علینژاد: الینور اوستروم در روز هفتم آگوست سال 1933 در لسآنجلس کالیفرنیا به دنیا آمد. این فارغالتحصیل علوم سیاسی نهادگرا نقش بسزایی در احیای اقتصاد سیاسی داشت. در سال 2009، او به دلیل تحلیلهایش در حکمرانی اقتصاد و به ویژه مطالعاتش در حوزه منابع مشترک (مشاعات) به همراه الیور ویلیامسون برنده جایزه نوبل اقتصاد شد. تا به امروز، او در کنار استر دوفلو، تنها زنان برنده جایزه نوبل اقتصاد هستند.
الینور پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه یوسیایال به ایندیانا رفت و به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه ایندیانا مشغول به کار شد و در سالهای پایانی دوران تدریس خود به دانشگاه آریزونا استیت رفت. او محقق برجسته حوزه مدیریت پایدار منابع طبیعی بود و تحقیقات متعددی را در این زمینه انجام داد. اوستروم در بررسی منابع با دسترسی مشترک بیشتر بر مطالعات موردی متمرکز شد. وی در رساله دکترای خود در سال ۱۹۶۵، نهادهایی را که از ورود آب شور به آبهای زیرزمینی لسآنجلس جلوگیری میکردند، مورد مطالعه قرار داد. بیست سال بعد اوستروم با بررسی مطالعات موردیای که در زمینه منابع با دسترسی مشترک صورت گرفته بود، توانست به نتایج قابل توجهی برسد. اوستروم برای مدل کردن ایدههای خود از تئوری بازیهای غیرهمکارانه، بهخصوص تئوری بازیهای تکراری، بسیار سود برد. اوستروم که در سال 2012 به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت به سه دلیل عمده در جامعه اقتصاددانان مطرح است. نخست اینکه او نخستین زنی است که جایزه نوبل اقتصاد را برده است. دوم اینکه او کل دوران تدریسش را در یک دانشگاه معمولی سپری کرده و در یکی از دانشگاههای برتر نظیر امآیتی، هاروارد، برکلی یا شیکاگو تدریس نداشته است. نکته سوم نیز این موضوع است که اصلاً او یک اقتصاددان نیست و دکترای خود را در علوم سیاسی گرفته است.
اوستروم در زمینه مطالعاتی خود فردی کاملاً مطلع به حساب میآمد. در دوران دکترای خود در دانشگاه کالیفرنیا، سالها روی مباحثی چون جنگ آب مطالعه کرد که در دهه 1950 به اوج خود رسیده بود. برخلاف پیشبینیهای اقتصاد عقلایی غالب در مالتوسیانیسم که معتقد بود جمعیت بشر رشد سریعتری از میزان ازدیاد مواد غذایی دارد و در نتیجه علت بدبختی و فقر خود تودههای مردم و زاد و ولد سریع آنهاست، و همچنین نظریه تراژدی مشاعات1، الینور مواردی را نشان داد که در آن مردم در مواجهه با کمبود منابع درمانده نیستند. او در کتاب «حکمرانی مشاعات» مطالعاتی مقایسهای در خصوص سیستم آبیاری در اسپانیا و نپال، روستاهای کوهستانی سوئیس و ژاپن و ماهیگیری در اندونزی و ایالت مین آمریکا انجام داد. در سال 1973، اوستروم و همسرش کارگاهی را در حوزه نظریات سیاسی و تجزیه و تحلیل سیاستگذاری در دانشگاه ایندیانا تاسیس کردند. سنجش استفاده از اقدامات جمعی، اعتماد و همکاری در مدیریت منابع مشاع و همچنین رویکرد نهادگرایانه آنها به سیاست عمومی موجب شد تا او و همسرش به چهرهای شناختهشده در حوزه نظریه انتخاب عمومی تبدیل شوند. او همچنین کتابهای متعددی در حوزه نظریه سازمانی، علوم سیاسی و اداره امور عمومی نوشته است. اوستروم تا آخرین دقایق عمر خود نیز به کار علمی میپرداخت بهطوری که یک روز قبل از مرگش از طریق ایمیل با بسیاری از نویسندگان و محققان در ارتباط بود و نظراتش را راجع به مقالاتشان به آنها میگفت.
حوزه تحقیقات اوستروم
اوستروم در اوایل دوران آکادمیک خود در خصوص تاثیر نقش انتخاب مردم در تصمیمات بر تولید خدمات و کالاهای عمومی متمرکز بود. در میان کارهای او در این حوزه مطالعهاش روی چندجانبه بودن اقدامات پلیس در ایندیاناپولیس آمریکا بیش از همه معروف شد. توجه به منابع عمومی باید یک وظیفه چندجانبه باشد که در نهایت به شکلگیری یک هنجار فرهنگی بینجامد. کاری که باید به صورت چهره به چهره و بر اساس اعتماد صورت گیرد.
یکی دیگر از کارهای مطرح او مطالعه در خصوص تعامل انسان با اکوسیستمها به منظور دستیابی به بازدهی پایدار و بلندمدت منابع طبیعی بود. منابع مشاعی که شامل جنگلها، شیلات، میادین نفتی، چراگاهها و سیستمهای آبیاری میشود. او مطالعات میدانی خود را روی مدیریت مراتع توسط بومیهای آفریقا و مدیریت سیستمهای آبیاری در غرب نپال انجام داد. مطالعات او این نکته را در نظر میگرفت که چگونه جوامع با تنوع بخشیدن به توافقهای نهادی برای مدیریت منابع طبیعی و اجتناب از فروپاشی اکوسیستم در بسیاری از موارد هم نتوانستند از تخریب منابع طبیعی جلوگیری کنند. او در تحقیقاتش ضمن تاکید بر طبیعت چندوجهی تعامل میان انسان و اکوسیستم، مخالف یک نوشدارو و راهحل واحد برای حل مشکلات سیستم اجتماعی-زیستمحیطی بود.
اوستروم هشت اصل طراحی را برای مدیریت پایدار منابع مشاع محلی تعریف کرد:
1- تعریف شفاف اجزای منابع مشاع. در واقع حدومرز منابع با مالکیت مشترک باید بسیار روشن و مشخص باشد چراکه زمینهساز خلاقیت در فرد و مجموعه میشود.
2- تخصیص و تامین منابع مشاع و بهطور کلی قوانین پیرامون استفاده از آن با شرایط محلی متناسب و تطبیقپذیر باشد.
3- ترتیبات انتخاب جمعی که به استفادهکنندگان منابع امکان مشارکت در فرآیند تصمیمگیری را بدهد.
4- نظارت موثر توسط ناظرانی که بخشی از استفادهکنندگان باشند یا اینکه استفادهکنندگان آنها را قبول داشته باشند.
5- محدود کردن استفاده از منابع و تحریم برای کسانی که از قوانین جامعه در خصوص استفاده از منابع مشترک تخطی کنند.
6- داشتن مکانیسمی برای حل اختلافات و تعارضها که ارزان و سهلالوصول باشد.
7- حق استفادهکنندگان برای سازماندهی استفاده از منابع عمومی، توسط دولت و حاکمیت به رسمیت شناخته شود.
8- در مواردی که منابع مشاع بزرگتری وجود دارد، سازمانی چندلایه در قالب گروههای کوچک و محلی، مسوولیت سازماندهی و قانونگذاری دسترسی افراد به منابع عمومی را عهده بگیرد.
برای اینکه این اصول متغیرهای بیشتری را که برای سازماندهی موفق سیستمهای جمعی مفید است شامل شود، میتواند اصلاح و گسترش پیدا کند. اوستروم و بسیاری از همکارانش یک چارچوب سیستم اجتماعی-زیستمحیطی (SES) را توسعه دادند که در آن بسیاری از نظریههای مربوط به منابع مشاع و حکمرانی جمعی گنجانده شده است.
قانون اوستروم ضربالمثلی است که نشان میدهد چگونه کارهای الینور اوستروم در اقتصاد چارچوبهای نظری و فرضیات قبلی در خصوص مالکیت بهخصوص مالکیت مشترک را به چالش کشید. تجزیه و تحلیل دقیق و مثالهای کاربردی که اوستروم در حوزه مشاعات آورده است موجب ایجاد یک دیدگاه جایگزین در خصوص تنظیم منابع شد که هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی ممکن بود. اوستروم در تحقیقات خود عواملی را تبیین میکند که در مدیریت موفقیتآمیز منابع مشترک موثرند. اگرچه برخی از عوامل مورد اشاره اوستروم شاید واضح باشند اما او معتقد است که اجرای آنها باید دقیق و اصولی باشد تا بتواند اثرگذاری خود را نشان دهد؛ عواملی نظیر دقیق بودن قوانین، یا بهکارگیری مکانیسمهای حل و فصل اختلاف و وظیفه هر فرد برای حفاظت از منبع مورد استفاده عواملی بدیهی به نظر میآید. اما عوامل دیگر اینقدر بدیهی نیستند. به عنوان مثال اوستروم تاکید میکند که استفادهکنندگان از منابع یا نمایندگان آنها، باید وظیفه نظارت بر استفاده از منبع مشترک و مجازات خاطیان را بر عهده بگیرند و در صورت تکرار تخلفها، مجازاتها باید تشدید شوند، اوستروم همچنین نشان داد زمانی که فرآیند تصمیمگیری دموکراتیک باشد و دولتها اختیارات استفادهکنندگان از منابع را به رسمیت بشناسند، مدیریت این منابع موفقیتآمیزتر خواهد بود. اوستروم مالکیت خصوصی یا دولتی این منابع را مورد بررسی قرار داده است.
اوستروم همچنین بحثی را در مورد احساس مردم عادی در خصوص اموال مشترک مطرح میکند؛ اینکه اموال عمومی با بهرهوری کمی اداره میشوند و برای بالا بردن بهرهوری یا باید کاملاً خصوصی شوند یا تحت نظارت مرکزی قرار گیرند. بر اساس مطالعاتی که در تعداد زیادی از اماکن ماهیگیری، چراگاهها، جنگلها، دریاچهها و آبهای زیرزمینی که توسط افرادی که آنها را استفاده میکنند، اداره میشوند صورت گرفته، استروم تاکید میکند نتایج حاصل اکثر اوقات فراتر از پیشبینیهایی است که از سوی نظریههای استاندارد استدلال میشوند. نوع نگرشی که نظریههای قبلی دارند به قدری ایستا و ساکن است که نمیتواند تاثیر نهادهای خبره و ماهر حاضر در فرآیند تصمیمگیری و اعمال قانون را در مدل این نظریهها وارد سازد. با روی آوردن به نظریههای جدید که نوعی دید پویا را وارد مدلسازیهای خود کردهاند، اوستروم به این نتیجه میرسد که میتوان برخی از نهادها را به عنوان نقطه تعادل بازیهای تکرارشونده مدل کرد. با این توضیح دیگر قواعد و نوع رفتارها با استفاده از این نظریه اندکی دشوار است ولی حداقل با این فرض که همه بازیکنان افرادی مادیگرا و خودخواه هستند و فقط زمانی دیگر بازیکنان را تنبیه میکنند که نفعشان در آن باشد میتوان رفتار این نهادها را توضیح داد. بررسیها نشان میدهد که تمایل افراد برای تنبیه خاطیان بیشتر از چیزی است که چنین مدلی پیشبینی میکند. این مشاهدات نهتنها از جهت مدیریت منابع طبیعی بلکه از جهت مطالعه همکاری انسانها اهمیت دارند. اوستروم در دوران حرفهای خود کتابهای زیادی را تالیف کرده یا به صورت مشترک در آنها نوشته که برخی از آنها عبارتند از: «درک دانش عمومی: از نظریه تا اجرا (2007)»، «در تنوع نهادها (2005)»، «اقتصاد سیاسی کمکهای توسعهای (2005)»، «اعتماد و تقابل: یافتههایی از آزمایشات تجربی (2003)»، «تراژدی منابع مشاع (2002)»، «مشوق نهادها و توسعه پایدار: چشمانداز سیاستهای زیربنایی (1993)». الینور اوستروم نخستین زن اقتصاددانی بود که جایزه معتبر جوهان اسکیت را در علوم سیاسی گرفت و اولین زنی است که جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرده است. او از اعضای هیات علمی دانشگاههای آریزونا و ایندیانا بود. او جایزه برجسته فرانک سیدمن را در سال 1988 دریافت کرد و برنده جایزه جان جی کارتی از آکادمی ملی علوم در سال 2004 شد. همچنین در سال 2005، جایزه جیمز مدیسون را از انجمن علوم سیاسی آمریکا دریافت کرد. در سال 2008، او نخستین زنی بود که برنده جایزه ویلیام اچ ریکر در علوم سیاسی شد. اوستروم در سال 2011 به سرطان لوزالمعده مبتلا شد. او در سال آخر زندگیاش نیز به نوشتن و فعالیتهای علمی خود ادامه داد. او فقط 11 هفته قبل از مرگ یک سخنرانی در موسسه امور اقتصادی انجام داد و در 12 ژوئن سال 2012 در سن 78سالگی درگذشت.
پینوشت:
1- تراژدی مشاعات شرایطی در یک سیستم منابع مشترک است که در آن کاربران فردی به صورت مستقل از منافع شخصی خود و از طریق هدر دادن یا استفاده بیش از حد از یک منبع مشترک و به صورت یک اقدام جمعی، رفتاری متضاد با منافع جمعی انجام میدهند. این نظریه در ابتدا از سوی ویلیام فارستر لوید در سال 1833 پایهگذاری شد ولی بعدها یک فیلسوف و زیستشناس آمریکایی به نام گرت هاردین در سال 1968 مفهوم «تراژدی مشاعات» را برای آن برگزید که به صورت گسترده مورد پذیرش قرار گرفت. در اقتصاد مدرن، «مشاعات» به تمام منابع مشترک غیرنظارتی نظیر اتمسفر، اقیانوس، رودخانه یا حتی یخچال یک دفترکار اطلاق میشود.