بهار خاموش
آیا مستند «ساکنان زمین» به تروریسم محیط زیستی دامن میزند؟
جواد حیدریان: ماکسیم کریووش (Maksym Kryvosh) روستبار 44ساله که چندی پیش 13 شهروند اوکراین را در مینیبوسی در شهر لوتسک گروگان گرفت، اولین کسی نیست که با یک رفتار خشن تروریستی به نام دفاع از محیط زیست و حقوق حیوانات در جهان جنجالی به پا میکند. او پس از گروگانگیری، به عنوان خواسته خود برای آزادی گروگانها، از ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین خواست تا از مردم این کشور بخواهد فیلم «Earthlings» در مورد زندگی حیوانات را تماشا کنند. پیش از او جنبشهای محیط زیستی بیشماری در سرتاسر جهان پدید آمدهاند که خواستار رعایت اصول حفاظت و دادن حق حیات به گونههای دیگر شدهاند. اما در پس نیت مثبت بعضی از آنها رفتارهای خشن و بسیار ترسناکی وجود داشت که عمدتاً نتیجه را به عکس آنچه مدنظرشان بود بدل کرد. با این حال جنبشهای محیط زیستی موثری در طول چند دهه گذشته در سراسر جهان شکل گرفت که میتوان از مهمترین آنها به سرنوشت کتاب مشهور «بهار خاموش» اثر بومشناس شناختهشده آمریکایی «راشل کارسون» اشاره کرد. بهار خاموش در حقیقت کیفرخواستی جهانی علیه استفاده بیرویه از سموم دفع آفات بود که آن سالها به عنوان کشف جدید علم شیمی سراسر آمریکا و جهان را فتح کرده بود. کارسون با انتشار این کتاب درخشان سرآغاز جنبشهای مقاومت مدنی در برابر توسعه بیضابطه و استفاده از محصولات شیمیایی شد که البته تا امروز ادامه دارد. شاید بتوان یکی از فرزندان خلف بهار خاموش را «گرتا تونبرگ» دختر نوجوان سوئدی دانست که امروز پرچم مبارزه برای حفاظت از محیط زیست را به نمایندگی از نسل جدید جهان در دست دارد. راشل کارسون پیشتر نوشته است: «اگر من تمام توان خود را در این راه بهکار نمیگرفتم دیگر نمیتوانستم از شنیدن آواز توکا [نوعی پرنده] لذت ببرم.» با این حال دههها بعد از کارسون رئیسجمهوری در آمریکا بر سر کار است که اساساً اعتقادی به حفاظت از محیط زیست ندارد و سیاستهای او میتواند نهتنها طبیعت جهان را از هم بپاشاند که میتواند سبب رشد جنبشهای تروریستی محیط زیستی شود.
ساکنان زمین چه مستندی است؟
برای درک بهتر رفتار خشن و خطرناک ماکسیم کریووش بهتر است ابتدا به شرح ماوقع و تشریح فیلم مورد اشاره او و سپس به نقد این رفتار و از همه اینها مهمتر دلیل شکلگیری چنین رفتارهای شبهتروریستی در مواجهه با مساله حفاظت از محیط زیست بپردازیم. «ساکنان زمین» عنوان فیلم مستندی به کارگردانی «شان مونسن» با محوریت استفادههایی که انسانها از حیوانات میکنند (به عنوان حیوان خانگی، غذا، پوشاک، تفریحات و تحقیقات علمی) و ظلمهایی که طی این اعمال به آنها وارد میشود است. فیلم به وسیله دوربینهای مخفی و تصاویری که قبلاً هیچگاه نشان داده نشدهاند، بزرگترین صنایع دنیا را که کاملاً وابسته به حیوانات هستند به تصویر میکشد... این مستند دارای صحنههای دلخراش و ترسناک است. صحنههای کشتار بیرحمانه حیوانات برای تهیه گوشت و پوست مورد نیاز زندگی انسانها چنان دردناک است که بیننده از دیدن آن پشیمان میشود. کریووش یک حامی حقوق حیوانات در اوکراین بود که با درخواست معرفی مستندی درباره حیوانات به گویندگی «واکین فینیکس»، مسافران اتوبوسی را به مدت ۱۲ ساعت به گروگان گرفت. او مسلح به اسلحه و نارنجک بود و هدفش از گروگانگیری را توجه به سرنوشت حیوانات عنوان کرده است. سرویس امنیتی اوکراین البته فرد مهاجم را به دلیل حمل سلاح دارای سابقه کیفری عنوان کرد. این فیلم آمریکایی در سال ۲۰۰۵ با محوریت انتقاد از سوءاستفاده از حیوانات برای تهیه غذا، لباس یا انجام تحقیقات علمی ساخته شد. البته زلنسکی در واکنش با انتشار یک کلیپ ششثانیهای روی صفحه فیسبوک خود درخواست این گروگانگیر را اجابت کرد؛ ویدئویی که پس از آزادی هر ۱۳ گروگان حذف شد. مستند ساکنان زمین با استفاده از دوربینهای مخفی و تصاویری که پیش از این هرگز دیده نشدهاند، هویت واقعی کارخانههای بزرگی را که برای منافع شخصیشان حیوانات را مورد آزار قرار میدهند، برملا میکند. فینیکس که اینروزها به بازی خیرهکننده در فیلم جوکر شناخته میشود، در اظهارنظری درباره این مستند گفته بود در بین تمام فیلمهایی که در آنها حضور داشته، ساکنان زمین بیشتر از همه سر زبانها خواهد بود و هر یک نفری که این مستند را ببیند، با سه نفر درباره مسائل عمیق مطرحشده در آن گفتوگو خواهد کرد. این فیلم دستآموز کردن و تربیت حیوانات برای زندگی در شرایط خانه و سرگرمی و نیز پژوهشهای علمی یا استفاده از پوست آنها برای دوختن لباس را نشان میدهد. درباره «ساکنان زمین» یا «زمینیان» تحلیلهای بسیاری میتوان یافت. بسیاری فیلم شان مونسن با گویندگی واکین فینیکس را فیلمی درخشان و موثر توصیف کردهاند. از جمله اینکه «محوریت این فیلم بر استفادهای است که انسانها از حیوانات میکنند و ظلمهایی که در حق این موجودات بیگناه میشود». این مستند در سال 2005 عرضه شده و موفق شد تا جوایز زیادی را از جشنوارههای مختلف به دست آورد. دریافت جوایز بهترین فیلم مستند از جشنوارههای سن دیهگو و بوستون تنها گوشهای از جوایزی است که این مستند به دست آورده است.
ابد و یک روز برای یونابامبر
50 سال قبل از ماجرای گروگانگیری اوکراین اما «تئودور کازینسکی» معروف به یونا بامبر (University and airline bomber) یکی از جنجالیترین طرفداران محیط زیست در جهان بود که در عین حال از مشهورترین بمبگذاران زنجیرهای تاریخ آمریکا شد. او در ۲۲ می ۱۹۴۲ میلادی در «شیکاگو» به دنیا آمد. تد دارای نبوغ باورنکردنی است و با فشار خانوادهاش تحصیلات مدرسه را دوتا یکی بالا میرود و در نهایت در 16سالگی سر از مهمترین دانشگاه آمریکا یعنی هاروارد درمیآورد. او در سال ۱۹۶۷، در 25سالگی، موفق به دریافت مدرک دکترای ریاضیات میشود. اما تد بعد از استعفا از استادیاری دانشگاه هاروارد در اوایل دهه ۱۹۷۰ در اتاقکی دورافتاده و بدون آب و برق در لینکن مونتانا به زندگی در انزوای کامل، به شکار خرگوش و پرورش سبزیجات رو میآورد. بعد از آن دست به عملیاتهای خطرناکی مثل بمبگذاری علیه سازندگان تکنولوژی میزند و کشتار وسیعی راه میاندازد. نفرت او نسبت به فناوری، از کامپیوتر گرفته تا هواپیما و حتی آزمایشهای نوآورانه زیستشناسی، آشکار میشود و از حوزه هوانوردی تا استادان دانشگاهی در حوزه کامپیوتر و یک فروشنده ساده فروشگاه تجهیزات کامپیوتری را هدف عملیاتهای تروریستی قرار میدهد. پنهانکاری و مهارت تئودور کازینسکی در بهجا نگذاشتن رد پا و سرنخ از خودش به حدی بود که تا دو دهه هیچ کدام از سازمانهای امنیتی آمریکا موفق به شناسایی او نشدند. نهایتاً خود تد که ظاهراً از بازی با این سازمانها خسته شده بود، در سال ۱۹۹۵ بیانیهای ۳۵ هزارکلمهای به نام «مانیفست یونا بامبر» درباره مشکلات جامعه مدرن که جنبههای محیط زیستی و حفاظت از طبیعت داشتند، تدوین کرد و از روزنامه نیویورکتایمز خواست که این مانیفست را منتشر کند تا در عوض او هم عملیاتهای بمبگذاریاش را متوقف کند. واشنگتنپست نیز ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۵، مانیفست تد را در بیش از هشت صفحه منتشر کرد. انتشار این بیانیه سرنخ اصلی او برای دستگیریاش شد. یونا بامبر در نهایت به ۱۳ فقره بمبگذاری متهم و به هشت بار حبس ابد محکوم شد.
مانیفست تد کازینسکی ۲۳۲ بند دارد که طی سالها تنظیم شدهاند. در قسمتی از بخش نخست بیانیه یونا بامبر که در نیویورکتایمز به چاپ رسید آمده است: «انقلاب صنعتی و پیامدهای آن برای نژاد انسان یک شکست کامل بوده است. امید به زندگی افراد در جوامع توسعهیافته را افزایش داده، اما به جای آن جامعه را ناپایدار ساخته است، زندگی را از حس کامیابی تهی کرده، انسانها را با تحقیر روبهرو کرده، باعث رنجهای عظیم روانی شده (همچنین رنج جسمی در جهان سوم) و آسیب جدی به طبیعت وارد کرده است. گسترش و پیشرفت فزاینده تکنولوژی وضعیت را بدتر خواهد کرد؛ قطعاً انسانها با تحقیر بیشتری روبهرو خواهند شد، آسیب بیشتری به طبیعت تحمیل خواهد شد، گسیختگی اجتماعی افزایش خواهد یافت، رنجهای روانی بیشتر میشوند و رنجهای جسمی حتی در کشورهای پیشرفته نیز افزایش خواهد یافت.»
تروریسم محیط زیستی چیست؟
اگرچه لطمه به محیط زیست و طبیعت از سوی دولتهای مختلف و البته از سوی برخی از مردم، آنقدر زیاد است که سازمانهای حفاظت از طبیعت در تمامی دنیا رسمیت پیدا کرد و کنوانسیونهای مهمی برای حفاظت از پدیدههای طبیعی شکل گرفت و جنبشهای مردمی به فعالیتهای مدنی برای جلوگیری از مداخله در طبیعت روی آوردند اما از سویی جریانهای رادیکال مخالف توسعه در سراسر جهان نیز سر بر آوردند که از دل آنها یونا بامبرها پدید آمد. به موازات گسترش تخریب طبیعت در سالهای اخیر و بیتوجهی دولتها نسبت به از بین رفتن محیط زیست بسیاری از افراد شخصاً دست به کار شده و با کمک و همفکری شبکههای اجتماعی و اینترنت به تشکیل گروههای زیرزمینی و فعالیتهای رادیکال در دفاع از طبیعت روی آوردند. از جمله این گروهها میتوان به جبهه آزادی زمین، جبهه رهایی حیوانات، صلح سبز و... اشاره کرد که به آتش زدن و صدمه به ساختمانها، املاک و منافع شرکتهای آلودهکننده یا تخریبگر محیط زیست میپردازند. از روشهای آنها میتوان به میخکاری درختان اشاره کرد. طی این روش که با هدف جلوگیری از قطع درختان صورت میپذیرد میله یا میخ آهنی را به درخت میکوبند تا وارد آن شود و بعداً برای قطعکنندگان آن ایجاد خطر و هزینه کند، آنها معتقدند این مساله در درازمدت باعث حفظ درختان میشود. بنابراین بسیاری از دولتهای صنعتی که با خطر مواجهه با تروریسم محیط زیستی مواجه شدند از این اصطلاح بیش از پیش بهره بردند. برای تایید این مدعا باید توجه کرد که تروریسم محیط زیستی (Eco-terrorism) به عمل خشونتآمیز هواخواهان محیط زیست، در مقابل یک فرد یا تخریب داراییهای او گفته میشود. تروریسم محیط زیست در افبیآی اینگونه تعریف شده است: «عمل خشونتآمیز یا تهدید به خشونت علیه مردم یا اموال آنها، از سوی محیط زیستگراها به دلایل محیط زیستی یا سیاسی، با هدف تحت تاثیر قرار دادن افراد دیگر.»
آغاز جنبشهای غیرخشونتبار محیط زیستی
چه چیز باعث میشود رهبران جهان اهمیت چندانی برای بحرانهای محیط زیستی قائل نباشند؟ نائومی کلاین، روزنامهنگار مشهور کانادایی، در کتاب جدیدش میگوید برای فهمیدن این مساله باید جهانبینیای را بشناسیم که در پس این بیتفاوتی نهفته است. نگرشی که طبیعت و مردم را ماده خامی میداند که باید آن را استخراج کرد و به مصرف رساند و دور انداخت. جهانبینیای که روزگاری بردهداری و استعمار را توجیه میکرد و حالا در قالب انواع جنبشهای ملیگرایانه ضدمحیطزیستی احیا شده است. سایت ترجمان در ایران با تاکید بر اینکه کتاب جدید «نائومی کلاین» تلاشی است برای امیدوار بودن در جهانی که همهچیز آن ناامیدکننده است به انتشار بخشی از مصاحبه لین فیلِی با نائومی کلاین پرداخته تا وضعیت پیش روی جنبشهای محیط زیستی جهان را در روزگار تخریب و توسعه شتابان ناپایدار، گوشزد کرده باشد. «[زمانی] که با نائومی کلاین گفتوگو کردم، سیزده روز از آغاز سفر «گرتا تونبرگ» با قایقِ مسابقهای و پاکِ «مالیزا» روی اقیانوس اطلس گذشته بود. این فعال زیستمحیطیِ 16ساله سوئدی به دلیل آلودگی کربنی هواپیماها، از سفر هوایی به نیویورک پرهیز کرد و برای شرکت در اجلاس آبوهوایی سازمان ملل در منهتن، با قایق سفر کرد. اثر جدید کلاین با نام سوزان: پرونده (شعلهور) نیو دیل سبز، با تصویری از تونبرگ و بحث درباره جنبش آبوهوایی جوانان آغاز میشود.» به نوشته کلاین، کودکان در دهههای گذشته صرفاً ابزاری برای زبانبازی درباره تغییرات آبوهوایی بودهاند؛ اما همانطور که در این گفتوگو اشاره میکند «آشکار است که این بحثهای بیفایده در برانگیختن تصمیمگیرندگان برای برداشتن گامهای ضروری موثر نبوده است». حالا، کودکان دیروز و جوانانِ بالغِ امروز دیگر نمیخواهند در این بحثها نقش پیاده نظام را بر عهده داشته باشند. «آنها اینک برای خود سخن میگویند، اعتصاب و راهپیمایی میکنند و ناکامی سیاستمداران را داوری و قضاوت میکنند.» مقالات جمعآوریشده در کتاب سوزان جملگی پیرامون یک چالش محوری گرد آمدهاند: اینکه بحران آبوهوایی را نمیتوان جدای از تاریخِ صدهاساله استثمار انسانها نگریست. استعمار، نسلکشی بومیان، بردهداری و آسیب به محیط زیست همگی در این تاریخ مشارکت داشتهاند. کلاین مینویسد که این فرآیندهای تاریخی نهتنها صنایع استخراج معادن و در نهایت، تغییرات آبوهوایی را سبب شدهاند، بلکه نوعی طرز تفکر استخراج را ایجاد کردهاند، «شیوهای که بر مبنای آن دنیای طبیعی و اکثر ساکنان این طبیعت بهعنوان منابعی برای بهرهبرداری و سپس دور انداختن در نظر گرفته میشوند». در حال حاضر، فعالان آبوهوایی باید با هر دو اینها مبارزه کنند. لازم است جهانبینی خود را در همه سطوح تغییر دهیم.