کانون جدید پژوهش و گردش
تقی شامخی از روندهای حفاظتی بعد از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی میگوید
جنگلهایی که در صد سال اخیر با توسعه شهرها و گسترش ساختوسازها و راهسازی و رشد جمعیت، آسیب بسیار دیده است. اما این بازماندگان دوران سوم زمینشناسی و یگانه موجودات زنده بعد از آخرین عصر یخبندان با این ثبت جهانی به نام ایران در چه وضعیتی قرار میگیرند.
ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی در شمال ایران موجی از شادی در میان دلبستگان به سرزمین و فعالان میراث طبیعی و محیط زیست و منابع طبیعی ایران به وجود آورده است. جنگلهایی که در صد سال اخیر با توسعه شهرها و گسترش ساختوسازها و راهسازی و رشد جمعیت، آسیب بسیار دیده است. اما این بازماندگان دوران سوم زمینشناسی و یگانه موجودات زنده بعد از آخرین عصر یخبندان با این ثبت جهانی به نام ایران در چه وضعیتی قرار میگیرند. برای پاسخ به این ابهامات با دکتر تقی شامخی استاد پیشین دانشگاه تهران که مسوولیت دانشکده منابع طبیعی را نیز برعهده داشته به گفتوگو نشستهایم. او معتقد است؛ وقتی جنگل هیرکانی به دلیل ارزشهای تاریخی و اکولوژیکی ثبت میراث جهانی میشود، دولت ایران و سازمان مدیریت جنگل دیگر نمیتواند مثل گذشته با این جنگلها رفتار کند.
♦♦♦
ارزش جنگلهای هیرکانی (جنگلهای شمال ایران) در چیست که با سالها مطالعه و تحقیق در ایران، سازمان جهانی یونسکو آن را به ثبت میرساند و حالا یک اثر طبیعی ملی ثبتشده در دنیاست؟
ارزش جنگلهای هیرکانی دو مقیاس جهانی و ملی دارد. با توجه به ثبت جهانی یونسکو ابتدا به بعد جهانی ارزشهای این جنگل میپردازم. ارزش جهانی هیرکانی بهطور کلی ارزشی تاریخی است. این ارزش تاریخی به این شکل است که گفته میشود، جنگلهای هیرکانی بازماندهای از جنگلهای دوران سوم زمینشناسی است. بهطور کلی از حدود 500 میلیون سال قبل تا امروز را از نظر زمینشناسی به چهار دوران تقسیم میکنند. دوران سوم زمینشناسی از 65 میلیون سال قبل تا حدود دو میلیون سال قبل را شامل میشود. اینکه دورانها از همدیگر مشخص شده است، برای این است که تغییراتی در چهره زمین در این مقاطع به وجود آمده که یک دوران را از دوران دیگر متمایز کرده است. مثلاً حرکت قارهها، شکل گرفتن اقیانوسها، جنبشهای کوهزایی و در نتیجه همه اینها تغییرات بزرگی که از نظر گیاهی و جانوری در کره زمین ایجاد شده است. گفته میشود در این بخش از دنیا در دوران سوم زمینشناسی جنگلهایی بوده که اروپا را میپوشانده و این جنگلها تا حاشیه جنوب دریای خزر ادامه پیدا میکرده است. جنگلهایی که در اروپا بوده به شرق اروپا تا دریای سیاه میرسیده و جنگلهایی که امروزه در آذربایجان و ارمنستان و بخشی از قفقاز قرار دارند، ادامه مییافته و در جنوب دریای خزر همان نوع پوشش گیاهی و جانوری بوده و در اینجا خاتمه مییافته است. دوران سوم که تمام میشود، آغاز دوران چهارم را شاهد هستیم. در اینکه آیا در زمان تبدیل دورانها از سوم به چهارم زمینشناسی تغییر مهمی در طبیعت پیش میآید اطلاعاتی در دست نیست اما در دوران چهارم اتفاقات مهمی رخ میدهد که دیگر خیلی قدیمی نیست و مقیاس میلیون سالی ندارد. حدود 30 تا 40 هزار سال قبل تا حدود 12 هزار سال قبل زمین شاهد یخبندانهای بسیار سختی بوده است. این دوران وضعیتی شبیه به قطب داشته است. سرما تا نزدیکی سرزمین ما ایران نیز میرسد. یخبندانهای دوران چهارم زمینشناسی تمام جنگلهای اروپا را میپوشاند و بنابراین جنگلهای بازمانده از دوران سوم زمینشناسی زیر یخ میروند و از بین میروند. ولی یخبندان به دامنههای شمالی البرز و کرانههای جنوبی خزر نمیرسد. اینجا عرض جغرافیایی پایینتری نسبت به بقیه سرزمینهایی دارد که این نوع جنگل که اکنون به آن هیرکانی گفته میشود دارد. بنابراین آنچه از جنگلهای دوران سوم زمینشناسی باقی مانده بود در دامنه البرز زنده است. بنابراین پوشش گیاهی قبلی در دامنه شمالی البرز، پوشش تاریخی از جنگل است که ارزش جهانی دارد و از نظر اکوسیستمی همان جنگلهای تاریخی محسوب میشوند که در اروپا از بین رفتهاند. این جنگل میراث طبیعی جهان است. ما پیشتر میراثهای فرهنگی را داشتیم و آنها را ثبت میکردیم و حالا بعد از ثبت کویر لوت این دومین اثر طبیعی است که ایران موفق به ثبت جهانی آن شده است.
تاثیر این ثبت جهانی بر ادامه حیات، حفاظت و... برای میراث طبیعی جنگلهای هیرکانی چه خواهد بود؟
وقتی اثری تاریخی مانند آثار دوران هخامنشی یا ساسانی در میراث جهانی یونسکو ثبت میشود، ما کلی اطلاعات راجع به زندگی مردم آن دوره، راجع به فرهنگ، اقتصاد و شرایط اجتماعی آنها به دست میآوریم. ما میتوانیم با مطالعه این دوران به وضعیت آنها پی ببریم و روندها را بررسی کنیم. ثبت این میراث طبیعی به شکل غنیتری به ما میگوید در دوران سوم زمینشناسی یعنی حدود 50 تا 60 میلیون سال پیش چه اتفاقاتی برای زمین افتاده است. این میراث به ما اجازه میدهد از دوران سوم زمینشناسی و قوانین طبیعی که بر گیاهان و جانوران و... حاکم بوده و روابطی که بین اجزای اکوسیستم جاری بوده سر دربیاوریم. برای دانشمندان و گردشگران و مردم حالا فرصت خوبی است تا بتوان جنگلهای هیرکانی را محیطی برای دست یافتن به خواستههای علمی، اقتصادی و... دانست. بنابراین این جنگلها کانون بسیار مهمی است که بتوان با تلاش محققان و دانشمندان مطالعات انجام داد و به ذخیره دانش بشری اضافه کرد. وقتی جنگل هیرکانی به عنوان میراث جهانی اعلام میشود، این جنگل مثل یک ثروتی میماند که زیر خاک بوده و حالا به عنوان یک اثر تاریخی از زیر خاک بیرون آمده است و توجهات را به خود جلب میکند. تمام توجه جهانیان حالا به جنگلهای شمال ایران جلب شده است. آنها از خود میپرسند این جنگل چه چیزی است که به عنوان یک میراث طبیعی بینالمللی ثبت شده است. بنابراین مردم دنیا علاقهمند میشوند که راجع به این جنگلها بیشتر بدانند و بیایند و این جنگلها را ببینند و تلاش کنند تمایزی بین این جنگلها و جنگلهای دیگر پیدا کنند. بنابراین میبینیم که هم توجه محافل علمی و پژوهشی جهان جلب شده است و هم تمام مردم دنیا به این میراث طبیعی کره زمین نظر میکنند. بنابراین ما هم با یک کانون پژوهش علمی در حوزه جنگل و طبیعت مواجه هستیم و هم یک مرکز توسعه گردشگری طبیعی که ایران از این دو میتواند به نحو بسیار مطلوبی بهرهمند شود. طبیعتگردان جهان حالا در صف ورود به ایران و بازدید از جنگلهای هیرکانی قرار میگیرند. بنابراین این فرصت میتواند کسبوکارها در شمال را رونق دهد و اقتصاد محلی را با روشی پایدار و منطبق با استانداردهای جهانی پیش براند.
جنبههای ملی این میراث طبیعی چیست؟ شما در ابتدای صحبت گفتید که این ثبت بینالمللی جنگلهای هیرکانی هم جنبه جهانی دارد و هم حالا ارزشهای ملی آن روشنتر میشود.
وقتی جنگل هیرکانی به دلیل ارزشهای تاریخی و اکولوژیکی ثبت میراث جهانی میشود، دولت ایران و سازمان مدیریت جنگل دیگر نمیتواند مثل گذشته نسبت به این جنگلها رفتار کند. از زمانی که جنگلبانی نوین در این کشور پایهگذاری شد که مرحوم ساعی در دهه 1320 به این مسائل پرداخته است، همیشه بحث اینکه به جنگلهای کشور رسیدگی نمیشود و تخریب بالاست و حفاظت از آنها در اولویت نیست وجود داشته است. مرحوم ساعی در کتابی که سال 1323 مینویسد، تاکید میکند که این جنگلها از دام و دد به شدت آسیب میبینند و از آن زمان دامداری فراوان بوده است و زغالگیری شدیدی صورت میگرفته است. این وضعیت که به آن عدم حفاظت مناسب میگویند تا امروز ادامه داشته است. وقتی جنگلهای هیرکانی به عنوان یک میراث جهانی ثبت میشود و تمام جهان را متوجه خود میکند، دیگر مسوولان ملی نمیتوانند این کمتوجهیای را که تا امروز نسبت به آن داشتند همچنان ادامه دهند. همین امروز جنگلهای شمال در معرض آسیبهای بسیار جدی است. جنگلهای ما هنوز در معرض تخریبهای سنتی است. دامداری هنوز در جنگلها ادامه دارد. هنوز از چوب جنگل برای سوخت استفاده میکنند. روستاهایی که در این مناطق جنگلی واقع هستند و مردمی که در این مناطق زندگی میکنند روزانه میخواهند زمینهای کشاورزی خود را گسترش دهند و این روند هر روزه از سطح جنگلها کم میکند. بعد از آن ما در این دوران جادهسازیهای خیلی گستردهای را برای ارتباط بین روستاها با هم و روستاها با شهرها داریم و بهرهبرداری از جنگل از هر زمانی بیشتر است. قطع کردن درختان جنگل باعث شده ارتباط میان اجزای جنگل از بین برود. اتوبانهایی که در جنگلهای هیرکانی کشیده شده، ارتباط میان جنگل را قطع میکند و از نظر زندگی حیات وحش که از اجزای مهم اکوسیستم جنگلی است، اقدام بسیار غلطی است. آسیبی که به این گونهها و در نهایت جنگل وارد میشود فقط قطع چند درخت نیست. رابطه میان اجزای اکوسیستم یک رابطه ارگانیک است و مهندسان راهساز از نحوه زندگی حیات وحش و دیگر گونههای جنگلی و تاثیر آنها بر حیات و رشد جنگل اطلاعی ندارند. در جادهسازی از قواعد زندگی اکوسیستم پیروی نمیکنند. خطی که به نفع شماست کشیده میشود ولی منطقه عبور و مرور جانوران را قطع میکنید. پناهگاه و منطقه زاد و ولد و زندگی تابستانه و زمستانه آنها را از هم جدا میکنید. در زندگی جدید ساختوسازها و ویلاسازیها در بکرترین مناطق جنگلی، جادهسازی، انتقال خطوط برق و تلفن و... جنگلهای جلگهای را از بین برده است. در جلگههای گیلان و مازندران جنگلهای پرپشتی بوده که ببر مازندران زندگی میکرده است. در آن جنگل بسیاری از جانوران زندگی میکردند. به دلیل کثرت جمعیت و توسعه ناپایدار حیات این گونهها از بین رفت و بسیاری از گونهها را از دست دادیم. متاسفانه جنگلهای شمال در معرض گسترش شهرها و توسعه لجامگسیخته بوده است. زبالههای شهرها در این جنگلها انباشت شده و آلودگی بسیاری به وجود آورده است. ارتباطات زیاد شده است، وسایل نقلیه توسعه پیدا کرده و مسافرتها زیادتر شده است و در نتیجه یک گردشگری بسیار سنگین و بدون چارچوب و برنامه علمی روشن به این جنگلها تحمیل شده است. تمام این فشارها باعث شده در این سالهای اخیر آفات و امراض در جنگلها زیاد شود. این اقدامات و اتفاقات زمینه را برای آتشسوزی بیشتر فراهم کرده است. ما میتوانیم لیست بسیار بلندی از مشکلات جنگلها در ایران را برشمریم که با مدیریت ساده قابل حل بوده است ولی در طول زمان برای جنگل به وجود آمده و به نظر میرسد اگر روند مدیریت صحیح نشود این مشکلات افزایش خواهد یافت. دنیا از این به بعد مدیران ملی ما را مورد پرسش قرار میدهد که برای یک میراث طبیعی بینالمللی چه کردهاید و چه میکنید؟ بیتردید توقع برای بالا رفتن ظرفیت حفاظت و نگهداری از این جنگل زیاد خواهد شد.
وظیفه ملی و مسوولیت اجتماعی ما برای حفاظت از این جنگلهای باارزش چگونه با این ثبت جهانی افزوده میشود؟
اصولاً این جنگلها قبل از اینکه یک میراث طبیعی جهانی باشد، برای ما ایرانیها همیشه اهمیت داشته است. ما در کشوری زندگی میکنیم که کشور وسیعی است، کشوری که به خاطر تنوع آبوهوایی و تنوع زیستی مختلفی که دارد، شبهقاره نامیده میشود. 164 میلیون هکتار وسعت کشور ایران است. اما از 164 میلیون هکتار وسعت سرزمین و خاک ایران تنها دو میلیون هکتار آن پوشیده از جنگل انبوه مناطق معتدل جهانی است. این وسعت محدود همین جنگلهای دامنه شمالی البرز است که اخیراً تحت عنوان جنگلهای هیرکانی به ثبت جهانی رسید. قبل از اینکه بحثهای جهانی مطرح شود، ما ایرانیها اهل هر نقطه از این سرزمین هم که بوده باشیم، همه علاقهمند بودیم که سالی یکبار یا چند سالی یکبار به این جنگلهای هیرکانی سری بزنیم و از شکوه و زیبایی آنها بهرهمند شویم. بنابراین قبل از اینکه ثبت جهانی مطرح باشد، در ایران نیز به علت اینکه تنها 2 /1 از سطح ملی کشور را این جنگلها پوشانده، مورد توجه بوده است. امروز با این ثبت جهانی ارزش مضاعفی برای این جنگلها به وجود آمده که امیدوار هستیم این ثبت این اثرگذاری مهم را داشته باشد که باعث شود، دیگر آن نگرانیها و دغدغهها در مورد حفاظت از این جنگلها کاهش پیدا کند و تبدیل به کانون رشد و حفظ این میراث طبیعی ارزشمند شود.
الزام دولت ایران و نهادهای متولی جنگل برای حفاظت در سطوح استانداردهای جهانی چگونه به وجود میآید؟
نهادهای بینالمللی وقتی میراثی را به ثبت میرسانند، طبق توافقی که با دولت بومی و ملی میکنند، یکسری تعهدات و مسوولیتها را به دوش دولت میگذارند که آن دولت باید شرایط نرمال حفاظتی این مناطق را اجرایی کند و بتواند از این عرصه طبیعی یا تاریخی ثبتشده حفاظت کند. دولت نباید اجازه دهد توسعه ناپایدار و ساختوسازهای حریصانه و غیراستاندارد و تخریب، جنگلهای هیرکانی را بیش از این در معرض تهدید قرار دهد.
با تجربهای که در طول 50 سال گذشته از مدیریت جنگلها در ایران دارید، فکر میکنید دولت و نهادهای متولی جنگل به پروتکلهای یونسکو و نهادهای جهانی حفاظت تن میدهند و درجه حفاظت و مدیریت جنگلهای هیرکانی تغییر میکند؟
من به مدیریت آقای ساعی بر جنگلهای کشور اشاره کردم. بیش از 80 سال از آن زمان میگذرد. در تمام این زمانها اگر بخواهیم یک تکیه کلام مشترک برای جنگلبانها بهکار ببریم؛ حفاظت بهتر جنگلها بوده است. بهخصوص وقتی از آنها سوال میشده حفاظت بهتر از جنگلهای شمال را خواستار بودند. مسلماً این چالشی بوده که در تمام این دوران جنگلبانی کشور دنبال آن بوده و کوششهایی نیز انجام داده است. ما همیشه نگران بودیم که این تلاشها کافی نبوده است. وقتی هر روز ضرورتهای تازهای به وجود میآید، یک الزام قویتر لازم دارد و این الزام به وجود میآید که دولت ملی مکلف باشد اقدامات تازهتر و بهتری را انجام دهد. در دوران بعد از انقلاب دیگر آگاهیهای مردمی هم به شدت بالا رفته است و مردم مطالبهگری میکنند. در گذشته نیز بحثهایی مطرح بوده اگرچه کمرنگ ولی اکنون پررنگتر و برجستهتر شده است و آن هم اینکه مدیریت مشارکتی و با حضور مردم میتواند در پاسداشت میراث طبیعی ما موثر افتد. اگر فشار مشارکت مردمی باشد، حفاظت بیشک دقیقتر میشود و تخریب و سوءاستفاده نیز به حداقل میرسد. طبق ارقامی که داریم در آبخیزهای جنگلی شمال کشور حدود 3400 نقطه زیستی داریم. یعنی روستاها و آبادیهایی که مردم از گذشته تاکنون در آن مناطق زندگی میکردند و میکنند. این مردم عمدتاً از دامداری روزگار میگذراندند و سوختشان را از طریق جنگلها تامین میکردند و زمینهای زراعتی خود را در درون جنگل گسترش میدادند. امروزه جمعیت این روستاها به سمت شهرها آمدهاند و تحصیلات دانشگاهی دارند و با شرایط دنیا آشنا هستند و مثل گذشته زندگی نمیکنند. مثلاً این همه سوخت فسیلی در این کشور غنی وجود دارد، آنها تلاش میکنند بهجای سوختن جنگلها این سوختها را مصرف کنند. وقتی مردم ببینند جنگلی که در آن زندگی میکنند، امروز دنیا دارد به آن توجه میکند و گردشگران زیادی از سراسر جهان میآیند که آنجا را ببینند، سعی میکنند خودشان کانون پذیرایی از مسافران و گردشگران باشند و برایشان امکانات زیادی فراهم کنند. مردم این مواقع آداب و رسوم و سنن و فرهنگ خود را به آنها نشان میدهند. بنابراین ما با سازوکارهای جدیدی از نظر زیستی در این جنگلها از سوی مردم مواجه خواهیم شد. مشارکت مردم سبب خواهد شد رونق کسبوکارها نیز شکل بگیرد و عملاً حفاظت از جنگل به دست مردم انجام شود و دولتها کمتر از توان سیاسی و قهری خود برای بهرهبرداری از جنگل استفاده کنند و توسعه پایدار اینجا خود را با این نوع حفاظت نشان میدهد. برای اینکه وضع جدید بتواند ادامه پیدا کند، نیاز به حفاظت از جنگلها وجود دارد و خود مردم این کار را انجام میدهند. بنابراین همه دستاندرکاران و بهخصوص مردم و دولت محلی و ملی دغدغه حفاظت دارند و برای این کار نیاز به همکاری و مشارکت همگانی دارند.