فرزند نامشروع مارکس
نومانکلاتورا چگونه منجر به سقوط شوروی شد؟
«برنامه حزب کمونیست اتحاد شوروی وعده میداد که قبل از 1980، یک جامعه کمونیستی بدون طبقه ضرورتاً بنا نهاده خواهد شد. از سال 1936 جامعه شوروی به عنوان جامعهای بدون تضاد معرفی شده است. در حالی که امروز به سال 1980 رسیدهایم و نمیتوان گفت که طبقات و تضاد از بین رفته است. لنین و استالین طبقه جدیدی را پیریزی کردهاند که پایهاش را سازمان انقلابیون حرفهای تشکیل میداد. پس از آنکه این سازمان به قدرت رسید، نومانکلاتورای استالینی ظاهر شد که طبقه حاکم اتحاد شوروی شد. نومانکلاتورا طبقه استثمارگر و صاحبامتیاز است. قدرت است که به او اجازه میدهد به ثروت دست یابد و نه ثروت است که اجازه دهد قدرت را از آن خود کند. سیاست نومانکلاتورا بر این استوار است که قدرت دیکتاتوری خود را در سطح داخلی به کرسی بنشاند و در سطح خارجی قدرت خود را به تمام دنیا گسترش بخشد. نومانکلاتورا بعضی کارهای مثبت را به تحقق رسانیده است، ولی بیش از پیش به طبقهای مفتخور مبدل میشود. از نظر تاریخی بازدهی اجتماعیاش صفر و میل لجوجانهاش به تسلط بر دنیا پر از مخاطره جنگ است.» آنچه خواندید نتیجهای بود که میکائیل وسلنسکی در کتابش با عنوان «نومانکلاتورا» در سال 1980 نوشته است. ما در این پرونده با کمک همین کتاب با ارزش به این سوالات پاسخ میدهیم که اعضای نومانکلاتورا چه امتیازاتی داشتند که بقیه مردم شوروی از آن محروم بودند؟ مردم شوروی تا چه اندازه با نومانکلاتورا آشنایی داشتند؟ نومانکلاتورا چه اثری بر اقتصاد اتحاد جماهیر شوروی داشت و چگونه انحصارات بزرگ را به وجود آورد؟ کتاب میکائیل وسلنسکی چه اطلاعاتی در مورد اثرات نومانکلاتورا بر اقتصاد شوروی در اختیار خواننده قرار میدهد؟ همچنین توضیح خواهیم داد که چرا نومانکلاتورا را نمیتوان از ایدئولوژی مارکسیسم و کمونیسم و سوسیالیسم جدا کرد و گفت اگر شوروی فرو پاشید، به خاطر نومانکلاتورا بود و مارکسیسم و کمونیسم و دروغ برابری نقشی در آن نداشتند. نومانکلاتورا فرزند نامشروع مارکس بود.