علاج واقعه پیش از وقوع
آیا رفراندوم کردستان عراق مقدمه تغییر نقشه سیاسی منطقه است؟
برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان عراق و شرکت بیش از 72درصد واجدین شرایط و رای آری به استقلال از دولت مرکزی عراق واکنشهای بسیاری را در داخل و خارج از منطقه برانگیخت.
برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان عراق و شرکت بیش از 72درصد واجدین شرایط و رای آری به استقلال از دولت مرکزی عراق واکنشهای بسیاری را در داخل و خارج از منطقه برانگیخت. چرایی برگزاری این همهپرسی یکسوی ماجراست و سوی دیگر و پرچالش آن تبعات و پیامدهای این استقلال در منطقه پرآشوب خاورمیانه برای کشورهای همسایه، منطقه و فرامنطقهای است. تحولات عراق، سوریه و جنگ علیه داعش از جمله مسائلی است که این همهپرسی را بیموقع و بدفرجام لقب داده است.
در حالی که منطقه درگیر مبارزه همهجانبه علیه افراطگرایی داعش و دیگر گروههای تندرو و حفاظت از تمامیت ارضی کشورها و حفظ نظم و امنیت و ثبات در آن است مطالباتی نظیر جداییطلبی و استقلال که توانِ تسری به دیگر کشورهای همسایه و خلق جدلی نو در میان آنان را دارد مبحثی نیست که هیچیک از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر آن مهر تایید بزنند. اولویت تمامی بازیگران بازگرداندن نظم و ثبات به منطقه است و شاید یکی از دلایلی که تمامی بازیگران در حمایت و همراهی با اقلیم کردستان تا پیش از همهپرسی داشتند حمایت از ایجاد یک منطقه امن در دل منطقهای ناامن برای مدیریت اوضاع و تمرینی برای مدیریت شرایط دیگر مناطق همجوار در آینده بوده است. سرازیر شدن شرکتهای سرمایهگذاری خارجی و پروژههای عمرانی و ارتقای سطح امنیت و رفاه در این منطقه به نسبت سایر مناطق عراق نیز موضوعی بوده که مرهون توافقی نانوشته میان تمامی بازیگران موثر در بحران اخیر بوده است.
حال بازیگران با تغییر بنیانهای موجود در همراهی خود با اقلیم، خود را درگیر شرایطی میبینند که میرود تا در آینده مخاطرات امنیتی را به داخل مرزهایشان بکشاند و بحرانی به دیگر بحرانهای منطقه بیفزاید. از اینرو، بسیاری از بازیگران فرامنطقهای نیز با ترکیه، ایران، عراق و سوریه در این مخالفت همصدا هستند و این باور جمعی وجود دارد که استقلال کردستان عراق در صورت مهار نشدن احساسات کردی و همچنین کنترل نشدن مطالبات رو به رشد جمعیت کرد در اقلیم و خارج از آن میتواند منطقه را به بحرانهای معتنابه و پیدرپی دچار سازد. ایران، ترکیه، عراق و سوریه دارای اقلیت کرد هستند و به همین سبب خود را درگیر و ناگزیر از تبعات احتمالی سرریز این مطالبات به درون مرزهای خویش میبینند و از اینرو، پیش از برگزاری همهپرسی از اقلیم کردستان و به خصوص بارزانی که حامی برگزاری آن بوده تقاضا برای لغو آن داشتند و این اقلیم را تهدید به اقدامات تنبیهی در صورت برگزاری آن کرده بودند که این تهدیدات با برگزاری همهپرسی و اعلام نتایج آن جامه عمل پوشید و دولتهای مورد اشاره تحریمهای جدی علیه آنان اتخاذ کردند.
اما نگرانی ایران و ترکیه با جنس نگرانیهای سوریه و عراق در باطن متفاوت است. این دو کشور خود را قدرتهای منطقهای میبینند که با یکدیگر رقیبند ولی در موضوعاتی نظیر مطالبات تجزیهطلبی اقوام به خصوص کردها با یکدیگر همصدا هستند. کردهای ترکیه بر خلاف کردهای ایران شرایط داخلی را به کام خود نمیبینند و اعتراضات و مبارزات آنها درون مرزهای سرزمینی سالهاست با شیوههای متفاوت در حال انجام است، از مبارزات مدنی تا مبارزات مسلحانه؛ از اینرو، آنکارا به نسبت تهران نگرانیهای جدیتری نسبت به به نتیجه رسیدن آرمان کردی دارد و امکان یا احتمال الحاق بخشهایی از مناطق کردنشین خود به اقلیم کردستان بدترین کابوس ترکیه خواهد بود. بهرغم تفاوت نگاه تهران و آنکارا در موضوع سوریه و عراق و نظم منطقهای اما در مساله اقلیم کردستان میتوان آنها را بسیار نزدیک به هم متصور شد. منافع مشترک دو کشور در حفظ یکپارچگی عراق موجب شده سیاستهای تقریباً یکسانی در قبال آن اتخاذ کنند، برای مثال ایجاد کمربند آهنین و بستن تمامی مرزها به روی کردستان عراق از جمله سیاستهای تنبیهی و مشترک ایران و ترکیه است که با دلایل دیگر عراق و سوریه نیز بدان پیوستهاند و حلقه محاصره علیه اقلیم را تنگتر کردهاند.
بحران در منطقه ریشهها و دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها مطالبات فروخورده قومی و مذهبی است که به تمامی توان و امکان تبدیلشدن به یک بحران چندلایه و دومینووار به دیگر سرزمینهای همجوار را نیز دارد. استقلال کردستان عراق و نحوه واکنش کشورهای منطقه، فرامنطقه و سازمان ملل و اتحادیه اروپا نشان داد تمامی این بازیگران روی این موضوع متفقالقول هستند که این استقلال این امکان را در ذهن دیگر گروهها از کرد، عرب، شیعه و سنی ایجاد میکند که میتوان جدا از تمامیت ارضی دولت مرکزی حیاتی نو مهیا ساخت و زیست سیاسی جدیدی را خلق کرد. در صورت بروز چنین سناریویی و با تغییر نقشه سیاسی منطقه و جدا شدن برخی مناطق و ایجاد و تولد بازیگری جدید در عرصه بازی قدرت منطقهای، دیگر مولفههای قدرت و بازی قدرت پیشین پاسخگو نخواهد بود و بازیگران باید با ائتلاف یا تهدید و جنگ مرزکشی قدرت را از نو ترسیم کنند؛ این موضوع به طور قطع بدون چالش و آرام اتفاق نخواهد افتاد.
در منطقهای که بحرانهای متفاوت و مختلف از پی هم میآیند و منطقه مجال برنامهریزی برای نحوه مواجهه با بحرانهای جدید و حل همزمان بحرانهای موجود را ندارد ایجاد چالش و تهدید علیه تمامیت ارضی دولتهای باثبات نظیر ایران و ترکیه و درگیر کردن دولتهای بحرانزده همچون عراق و سوریه میتواند بحران را از دایره مدیریت و مهار خارج ساخته و همین امر سبب شده بازیگران فرامنطقهای نظیر آمریکا و سازمان ملل و اتحادیه اروپا قویاً با آن مخالفت کنند. چرا که این استقلال به طور قطع در چارچوب مرزهای تعریفشده خود نخواهد ماند و مطالبات فروخورده دیگر گروههای قومی به خصوص کردهای عراق را در مناطقی نظیر کرکوک تحریک کرده و درگیری و چالشها را در این مناطق به طور جدی بالا خواهد برد.
افزایش درگیریها در عراق و سوریه به واسطه این همهپرسی سناریوهای پیش روی بازیگران حاضر را با چالش روبهرو خواهد ساخت و این موضوع است که تهران، آنکارا و دیگر دولتها را نگران میکند. ماهیت بحران در عراق و سوریه به گونهای است که میتواند دیگر دولتهای فرامنطقهای را نیز درگیر کند همانگونه که بمبگذاریها و حملات تروریستی در کشورهای اروپایی و آمریکا نشان داد. اقلیم کردستان برای این بازیگران منطقهای مورد حمایت و آرام در دل منطقهای ناآرام نامگذاری شده بود که میتوانست تمامی بازیگران را در میانه بحران و میدان نبرد در آن واحد نگاه دارد، از همین رو نیز این منطقه توانست در سالهای اخیر سرمایه و حمایتهای امنیتی بسیاری را از سوی تمامی بازیگران جذب کند. حال محبوس کردن آن معنای واضحی دارد و آن پیامدهای معتنابه آن برای منطقه است. سوریه و عراق خود درگیر بحران هستند و خواهان پذیرش بحران دیگری نظیر جداسازی و تجزیه سرزمینی نیستند چرا که باور دارند این موضوع میتواند از سوی دیگر گروهها و اقوام نیز ادامه یابد و تمامیت ارضیشان به طور کامل از میان برداشته شود. از سوی دیگر ایران و ترکیه نیز به سبب جمعیت کرد راضی و ناراضی این نگرانی را دارند که نارضایتی بخشی از این اقلیت با شیطنت دولتهای خارجی یا گروههای معارض میتواند بحرانی را برای دولت مرکزی ایجاد کند و ناامنی خارج از مرزها را به درون مرزهایشان بکشاند.
اما با تمامی حدس و گمانهزنیهای موجود موضوعی که نباید بر آن چشم بست مساله حقوق بشری و افکار عمومی بینالمللی است که از استقلال اقلیت قومی در چارچوب همهپرسی حمایت میکند و دولتهای منطقه در صورت تنگتر کردن حلقه محاصره میتوانند با روی دیگر سیاست یعنی فشار افکار عمومی و تغییر سیاستهای اعلامی قدرتهای بزرگ و سازمانهای بینالمللی مواجه شده و پذیرای انتقادها و از دست دادن چهره موجه خویش باشند. از اینرو، دولتهای منطقه به خصوص تهران و آنکارا میبایست سیاستهای هوشمندانهتری را در قبال موضوع استقلال کردستان پیش گیرند و با گفتمان امکان برهم خوردن تمامیت ارضی منطقه، تسری بحران و سستتر شدن نوار صلح و امنیت در منطقه توجهات را به سوی پذیرش سیاستهای خویش در قبال کردستان جلب کنند.