آبراه ارواح
سرنوشت نبرد دریایی علیه حوثیها چه میشود؟
نیروی دریایی ایالاتمتحده چندین دهه برای جنگ احتمالی با اتحاد جماهیر شوروی و سپس روسیه و چین در آبراههای جهان آماده میشد. اما بهجای یک قدرت جهانی، اکنون نیروی دریایی خود را درگیر نبرد با یک گروه شورشی در یمن میبیند. رهبران و کارشناسان آمریکایی به آسوشیتدپرس گفتند که کارزار تحت رهبری ایالاتمتحده علیه حوثیها -که تحتالشعاع جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه قرار گرفته- به شدیدترین نبرد دریایی تبدیل شده که نیروی دریایی ایالاتمتحده از زمان جنگ جهانی دوم با آن روبهرو بوده است. این نبرد ماموریت نیروی دریایی را برای باز نگهداشتن آبراههای بینالمللی در برابر گروهی قرار میدهد که زرادخانه تفنگهای تهاجمی و وانتبارهای سابقش به یک منبع ظاهراً پایانناپذیر از پهپادها، موشکها و سایر تسلیحات تبدیل شده است. حملات تقریباً روزانه حوثیها از نوامبر تاکنون بیش از 50 کشتی را هدف قرار داده، درحالیکه حجم کشتیها در کریدور حیاتی دریای سرخ که به کانال سوئز و مدیترانه منتهی میشود، کاهش یافته است.
نیروی دریایی ایالاتمتحده چندین دهه برای جنگ احتمالی با اتحاد جماهیر شوروی و سپس روسیه و چین در آبراههای جهان آماده میشد. اما بهجای یک قدرت جهانی، اکنون نیروی دریایی خود را درگیر نبرد با یک گروه شورشی در یمن میبیند. رهبران و کارشناسان آمریکایی به آسوشیتدپرس گفتند که کارزار تحت رهبری ایالاتمتحده علیه حوثیها -که تحتالشعاع جنگ اسرائیل و حماس در نوار غزه قرار گرفته- به شدیدترین نبرد دریایی تبدیل شده که نیروی دریایی ایالاتمتحده از زمان جنگ جهانی دوم با آن روبهرو بوده است. این نبرد ماموریت نیروی دریایی را برای باز نگهداشتن آبراههای بینالمللی در برابر گروهی قرار میدهد که زرادخانه تفنگهای تهاجمی و وانتبارهای سابقش به یک منبع ظاهراً پایانناپذیر از پهپادها، موشکها و سایر تسلیحات تبدیل شده است. حملات تقریباً روزانه حوثیها از نوامبر تاکنون بیش از 50 کشتی را هدف قرار داده، درحالیکه حجم کشتیها در کریدور حیاتی دریای سرخ که به کانال سوئز و مدیترانه منتهی میشود، کاهش یافته است.
«جان گامبرل»، مدیر اخبار خلیجفارس و ایران در آسوشیتدپرس، در همین رابطه مینویسد، حوثیها میگویند هدف از این حملات توقف جنگ در غزه و حمایت از فلسطینیهاست. با این حال، به نظر میرسد این موضع در راستای تلاش آنها برای تقویت موقعیت خودشان در یمن باشد. همه نشانهها حاکی از تشدید جنگ است و ملوانان آمریکایی، متحدان آنها و کشتیهای تجاری را در معرض خطر بیشتری قرار میدهد. «اریک بلومبرگ»، فرماندهی ناو «یواساس لابون» در بازدید از کشتی جنگی خود در دریای سرخ به آسوشیتدپرس گفت: «فکر نمیکنم مردم واقعاً بفهمند که کاری که ما انجام میدهیم چقدر خطرناک است و اینکه کشتیها همچنان در معرض تهدید هستند.» او گفت: «ما فقط باید یکبار اشتباه کنیم. حوثیها هم باید با یک اشتباه کارشان تمام شود.»
ثانیههایی برای اقدام
سرعت و حجم آتش را میتوان در ناوشکن کلاس «Arleigh Burke» مشاهده کرد، جایی که رنگ اطراف دریچههای غلاف موشکی از پرتابهای مکرر سوخته است. ملوانان این ناوشکن گاهی فقط چند ثانیه فرصت دارند تا پرتاب از سوی حوثیها را تایید کنند، با کشتیهای دیگر مشورت و روی رگبار موشکی که میتواند نزدیک یا فراتر از سرعت صوت حرکت کند، آتش بگشایند. کاپیتان «دیوید ورو»، دریادار ناظر بر ناوشکنهای دارای موشکهای هدایتشونده، گفت: «کشتیهای ما هر روز و هر ساعت اینجا هستند، برخی از کشتیهای ما بیش از هفت ماه است که در اینجا مستقرند و این کار را انجام میدهند.»
در یک دورِ آتش در 9 ژانویه، «لابون»، کشتیهای دیگر و جنگندههای «اف /ای-۱۸» از روی ناو هواپیمابر «یواساس دوایت آیزنهاور»، 18 پهپاد، دو موشک کروز ضد کشتی و یک موشک بالستیک پرتابشده از سوی حوثیها را سرنگون کردند. تقریباً هر روز -غیر از کاهش حملات در ماه رمضان- حوثیها مبادرت به پرتاب موشکها، پهپادها یا انجام هر نوع حمله دیگری در دریای سرخ، خلیج عدن و تنگه باریک بابالمندب که آبراهها را به هم متصل میکند و آفریقا را از شبهجزیره عربستان جدا میکند میکنند.
گامبرل در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد، نیروی دریایی دورههایی از نبرد را در جریان «جنگ نفتکشها» در دهه 1980 در خلیجفارس مشاهده کرد، البته آن جنگ عمدتاً شامل برخورد کشتیها با «مین» بود. اما حملات حوثیها شامل حملات مستقیم به کشتیهای تجاری و جنگی است. «برایان کلارک»، ملوان سابق زیردریایی و عضو ارشد موسسه هادسون، میگوید: «این بدون تردید پایدارترین نبردی است که نیروی دریایی ایالاتمتحده از زمان جنگ جهانی دوم به خود دیده است. ما بهنوعی در آستانه این هستیم که حوثیها بتوانند مبادرت به انجام انواع حملاتی کنند که ایالاتمتحده نمیتواند آنها را هر لحظه متوقف کند، و سپس شاهد خسارات اساسی خواهیم بود... اگر اجازه دهید این زخم عفونت کند، حوثیها به نیرویی بسیار تواناتر، شایستهتر و باتجربهتر تبدیل خواهند شد.»
خطرات در دریا و هوا
در حالی که به نظر میرسد آیزنهاور تا حد زیادی فاصله خود را حفظ میکند، اما ناوشکنهایی مانند «لابون» شش روز از هفت روزِ هفته را در نزدیکی یا خارج از یمن سپری میکنند که به گفته نیروی دریایی «منطقه فعال درگیری» است. نبرد دریایی در خاورمیانه همچنان پرخطر است؛ چیزی که نیروی دریایی بهخوبی میداند. در سال 1987، یک جنگنده عراقی موشکهایی را شلیک کرد که به ناو «یواساس استارک» -یک ناوچه در حال گشتزنی در خلیجفارس در جریان جنگ ایران و عراق- اصابت کرد و 37 ملوان را کشت و نزدیک بود این کشتی غرق شود. همچنین ناو «یواساس کول» نیز وجود دارد که در سال 2000 بمبگذاران انتحاریِ القاعدهای قایقسوار در حین توقف برای سوختگیری در شهر بندری عدن یمن آن را هدف قرار دادند و 17 سرنشین آن کشته شدند.
روزنامهنگاران آسوشیتدپرس «کول» را در حال گشتزنی در دریای سرخ با «لابون» در روز چهارشنبه (23 خردادماه) دیدند، همان روزی که حوثیها حمله قایقیِ بدون سرنشین را علیه یک کشتی تجاری در آنجا انجام دادند. دریادار «مارک میگوئز»، فرماندهی نیروی دریایی برای ناوگروه ضربتی 2، که شامل آیزنهاور و کشتیهای پشتیبانی میشود، گفت، ما بهدرستی میدانیم که حوثیها برای هدف قرار دادن کشتیها آموزش دیدهاند. خطر فقط روی آب نیست. کمپین تحت رهبری ایالاتمتحده حملات هوایی متعددی را علیه مواضع حوثیها در داخل یمن انجام داده است، از جمله آنچه ارتش ایالاتمتحده بهعنوان ایستگاههای راداری، سایتهای پرتاب، زرادخانهها و مکانهای دیگر توصیف میکند. یک دور از حملات ایالاتمتحده و بریتانیا در 30 می حداقل 16 کشته برجای گذاشت که مرگبارترین حملهای است که از سوی حوثیها تایید شده است.
کاپیتان «ماروین اسکات»، که بر تمامی پروازهای این گروه نظارت دارد، گفت که خدمه هوایی آیزنهاور بیش از 350 بمب و 50 موشک به سمت اهداف در این کارزار شلیک کردند. در همین حال، حوثیها چندین پهپاد «MQ-9 Reaper» را با سامانههای موشکی زمین به هوا سرنگون کردهاند. اسکات گفت: «حوثیها قابلیتهای سطح به هوا نیز دارند که ما بهطور قابل توجهی آنها را تخریب کردهایم، اما هنوز وجود دارد. ما همیشه آماده واکنش به پرتاب از سوی حوثیها هستیم.»
جنگی که به بنبست رسیده
افسران ارشد برخی نارضایتیها را در میان خدمه خود تصدیق میکنند و نمیدانند که چرا نیروی دریایی حملات بیشتری به حوثیها انجام نمیدهد. کاخ سفید درباره کارزار حوثیها بهاندازه «مذاکرات بر سر جنگ اسرائیل و حماس» وارد بحث نشده است.
چند دلیل احتمالی وجود دارد:
1- ایالاتمتحده بهطور غیرمستقیم در تلاش برای کاهش تنش با ایران بوده است، بهویژه پس از آنکه تهران یک حمله موشکی و پهپادی گسترده به اسرائیل انجام داد و اکنون اورانیوم را بیش از هر زمان دیگری در سطح تسلیحاتی غنیسازی میکند.
2- در همین حال، خود حوثیها هم مطرح هستند. این گروه با ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی در یک جنگ گستردهتر که به کشته شدن بیش از 150 هزار نفر از جمله غیرنظامیان منجر شد به بنبست رسیده است.
3- جنگ مستقیم ایالاتمتحده با حوثیها چیزی است که رهبران این گروه زیدی احتمالاً خواهان آن هستند. شعار آنها از دیرباز این بوده است: «اللهاکبر؛ مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر اسرائیل؛ لعنت بر یهودیان؛ اسلام پیروز است». مبارزه با ایالاتمتحده و جانبداری علنی از فلسطینیها باعث شده که برخی در خاورمیانه از این گروه تمجید کنند.
سیاهچاله دریای سرخ
«جاناتان فنتون هاروی»، پژوهشگر مسائل خاورمیانه، هم بر این باور است که حدود شش ماه از آغاز عملیات نیروی دریایی ایالاتمتحده موسوم به «عملیات نگهبان رفاه»، که هدف آن بازدارندگی حوثیهای یمن از حمله به تجارت دریای سرخ بود، میگذرد. با وجود این تلاشها، اما حوثیها از حملات پهپادی و موشکی خود به طیف گستردهای از محمولههای کشتیرانی بینالمللی و همچنین نیروهای دریایی به رهبری ایالاتمتحده نکاستهاند. در نهایت، این بنبست ادامهدار پرسشهایی را در مورد امنیت آینده در منطقه و یمن و همچنین پتانسیل آن برای افزایش نفوذ ایران مطرح میکند. با این حال، همچنین تردیدهایی را در مورد اینکه آیا ایالاتمتحده میتواند به نظارت بر این مسیر حیاتی کشتیرانی ادامه دهد (که 10 تا 15 درصد تجارت جهانی و 30 درصد از هیدروکربنهای جهان بهطور سنتی از آن عبور میکند) یا خیر برانگیخته است.
سیاست ناپایدار غرب
هاروی میگوید، فراتر از تشکیل یک ائتلاف دریایی متشکل از متحدان مختلف غربی برای حفاظت از کشتیرانی، درحالیکه حملات هوایی برای کاهش توانمندیهای نظامی حوثیها انجام میشود، به نظر میرسد که دولت جو بایدن فاقد یک برنامه محکم برای مقابله با بحران است. همانطور که «براء شیبان»، تحلیلگر یمنی، نوشت، پاسخ ایالاتمتحده و حملات هوایی «نشاندهنده یک سیاست پایدار غرب در قبال یمن نیست، بلکه نشاندهنده یک استراتژی نظامی مغشوش است که بعید به نظر میرسد نتیجهای داشته باشد». در واقع، پس از نزدیک به هشت سال جنگ در یمن، که بیش از 377 هزار نفر را به دلایل مستقیم و غیرمستقیم کشته است، حوثیها قلمرو خود را گسترش داده و خود را بهعنوان نمایندگان رسمی در این کشور معرفی کردهاند.
این در حالی است که این کشور همچنان بین حوثیها، دولت شناساییشده بینالمللی و نیروهای جنوبی مورد حمایت امارات متحده عربی تقسیم شده است. اقدامات راکدمانده مربوط به صلح به رهبری سازمان ملل از زمان آتشبس در آوریل سال 2022 به حوثیها نیز این امکان را داده که خلأ دولت ویرانشده یمن را پر کنند. این ابتکارات دیپلماتیک بینالمللی در بحبوحه تمرکز بر تنشهای منطقهای بیشتر، نادیده گرفته شده است. این گروه به اعمال حاکمیت بر مناطق تحت کنترل خود ادامه میدهد. به نظر میرسد موقعیت حوثیها در آینده قویتر شود. در حالی که گمان میرود حملات هوایی اولیه توانایی حوثیها را کاهش داده باشد، اما مقامات آمریکایی اعتراف کردهاند که مکانیابی بسیاری از اهداف و مراکز ذخیره تسلیحات حوثیها چالشبرانگیز بوده و «سیاهچالهای» را در اطلاعات آنها نشان میدهد.
در واقع، در جریان جنگ یمن، حوثیها تطبیقپذیری و توانایی خود را برای مقاومت در برابر آسیبهای حملات هوایی به رهبری عربستان سعودی با پراکنده شدن ذخایر نظامیشان در مناطق کوهستانی و شهری نشان دادهاند. کشتیهای جنگی ایالاتمتحده و بریتانیا، مورد حمله موشکهای بالستیک و پهپادهای انتحاری قرار گرفتهاند و همین باعث شده آنها این موشکها و پهپادها را رهگیری کنند. از آنجا که کشتیهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا فاقد توانایی موشکی برای ضربه زدن به اهداف حوثیها هستند، این بدان معناست که نیروی هوایی سلطنتی مجبور شده از پایگاه خود در قبرس با نام «آکروتیری» برای پشتیبانی از حملات هوایی آمریکا دست به عملیات بزند، در حالی که نیروی دریاییاش فقط میتواند پهپادهای حوثی را رهگیری کند. «توماس ژونو»، دانشیار دانشگاه اتاوا، به «دِ نیو عرب» گفت: «تصور استراتژی که بتواند حوثیها را مجبور به توقف حملات خود کند، بسیار دشوار است. حوثیها احتمالاً این محاسبه را انجام میدهند که تحمل خسارات محدود ناشی از حملات ایالاتمتحده ارزش این هزینه را دارد.»
استفاده از افکار عمومی
میتوان گفت که این بنبست تا حدودی یک «پیروزی ناب و تمامعیار» برای حوثیها بوده است. اگرچه آنها تا ماه مارس حداقل 34 رزمنده خود را از دست دادهاند، اما این امر باعث شده که آنها در یمن و همچنین سایر نقاط منطقه محبوبیت زیادی داشته باشند. «افراه ناصر» نوشت: «حوثیها از عملیات نظامی غرب علیه خود برای تقویت محبوبیت خود در میان مردم عرب حامی فلسطین استفاده میکنند.» وی افزود که فهرست تروریستی جدید آمریکا که حوثیها را همچنان در این لیست قرار داده است، نمیتواند کار چندانی برای تضعیف این گروه انجام دهد. در مورد غزه، حوثیها تحرکات خود را در راستای همبستگی با فلسطینیها و بهنوعی «تحریم» اسرائیل در بحبوحه جنگ این رژیم با غزه ارائه کردهاند.
این امر تا حدی به اسرائیل فشار وارد آورده است. چندی پیش، مدیریت بندر ایلات اسرائیل اعلام کرد که پس از کاهش 85درصدی فعالیتهای تجاری این بندرِ واقع در دریای سرخ، حدود 50 درصد از کارکنان خود را اخراج خواهد کرد. اگر در نهایت آتشبس حاصل شود، حوثیها ممکن است آن را «پیروزی» برای اعمال فشار بر اسرائیل و حامیان غربیاش تلقی کنند و از آن بهعنوان وسیلهای برای جلب حمایت عمومی بیشتر برای خود در یمن بهره جویند. با این حال، پیامدها گستردهتر شده است و بهطور قابل توجهی بر تجارت بینالمللی تاثیر گذاشته است. حملونقل بار از طریق دریای سرخ جنوبی از اوایل دسامبر تقریباً 70 درصد کاهش یافته است، درحالیکه حملونقل کانتینری حدود 90 درصد کاهش یافته و ترانزیت تانکرهای گاز تقریباً بهطورکلی متوقف شده است. حوثیها به چین و روسیه اطمینان دادند که محمولههای آنها، عمدتاً به دلیل اتحادشان با ایران، در امان خواهد بود. بااینحال، چندین «حمله اشتباهی» وجود داشته که به ضرباتی به کشتیهای تجاری هر دو کشور منجر شده است.
تعمیق نفوذ ایران
حوثیها با آیندهای مبهم در مورد ثبات دریای سرخ، تواناییهای تسلیحاتی خود را ارتقا دادهاند. در ماه مارس، این گروه ادعا کرد که موشکهای مافوق صوت را خریداری کرده که میتوانند «به سرعت هشت ماخ برسند [هشت برابر سرعت صوت] و با سوخت جامد کار میکنند». به دلیل سرعت فوقالعادهشان، رهگیری چنین موشکهایی میتواند چالشبرانگیز باشد. همچنین در زرادخانه آنها موشکهای «تانکیل» ساحل به دریا، موشکهای کروز قدس «Z-0» و موشکهای «طوفان» وجود دارد. تواناییهای پیشرفته حوثیها حاکی از حمایت مداوم ایران است؛ چیزی که سازمان ملل و همچنین آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و غرب بارها گزارش دادهاند.
«نبیل البکیری»، پژوهشگر یمنی مستقر در استانبول، به «دِ نیو عرب» گفت که حملات هوایی و بازدارندگی راهحل نیست. وی افزود: «اگر هیچ حمایت واقعی بینالمللی از دولت قانونی یمن برای سرنگونی حوثیها و بازگرداندن مشروعیت کشور و قانون اساسی وجود نداشته باشد، بدون شک حوثیها تهدیدی دائمی برای منافع بینالمللی در دریای سرخ و جاهای دیگر خواهند بود». نبیل افزود که اقدامات حوثیها در راستای تقویت «منافع ایران» هم در خلیجفارس و هم در دریای سرخ است. به دنبال حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه در یکم آوریل، تشویق حوثیها به انجام حملات بیشتر در دریای سرخ ممکن است بخشی از پاسخ ایران به آن حادثه باشد.
مهار حوثیها در گرو حل بحران غزه
«الیسون مینور»، عضو مهمان در موسسه بروکینگز و معاون فرستاده ویژه ایالاتمتحده برای یمن از زاویه دیگری به این مسئله تنش در دریای سرخ مینگرد. او به نقل از فرماندهی ناظر بر نیروهای دریایی ایالاتمتحده در خاورمیانه، میگوید که ایالاتمتحده درگیر اولین نبرد بزرگ دریایی خود از زمان جنگ جهانی دوم است. اما بهجای رودررو شدن قدرتهای بزرگ جهان در برابر یکدیگر، این نبرد بین یک ابرقدرت و یک گروه مسلح است که یکی از فقیرترین و محرومترین مناطق روی زمین را کنترل میکند. حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ، آزادی دریانوردی را بهعنوان یک هنجار بینالمللی تضعیف میکند و اصلی را که برای دههها زیربنای نظام بینالملل و اقتصاد جهانی بوده است، به خطر میاندازد. این واقعیت که حملات حوثیها از چرخه اخبار محو شدهاند –در حالی که حملات ادامه دارد و کشتیهای بزرگ به بایکوت دریای سرخ ادامه میدهند- گواه این است که یک «عادیسازی جدید» آغاز شده است که دیگر آزادی دریانوردی را فرض نمیشمارد. بعید است که این تهدید به این زودیها از بین برود. حوثیها دلایل زیادی برای ادامه حملات در دریای سرخ و احتمالاً فراتر از آن (حتی پس از برقراری آتشبس در غزه) دارند و واکنش بینالمللی تا به امروز برای بازدارندگی آنها کافی نبوده است. تعدادی از بازیگران غیردولتی، دولتهای سرکش و دیگر بازیگران تجدیدنظرطلب نیز به این نکته توجه دارند که حملات حوثیها چگونه تجارت را مختل کرده است.
حملات حوثیها و واکنش بینالمللی آموزنده است و نشاندهنده دشواری بسیج یک جبهه واحد در محیط ژئوپولیتیک کنونی، حتی برای مقابله با تهدیدات فوری برای کالاهای اساسی جهانی است. اما این حملات همچنین تاکید میکنند که این بهاصطلاح «صلح منفی» راهحل واقعی برای درگیری خشونتآمیز نیست. هنوز هم میتوان راهحلی پایدارتر برای تهدید حوثیها علیه آزادی ناوبری ایجاد کرد و از این طریق سیگنال مثبتی در مورد انعطافپذیری سیستم بینالمللی ارسال کرد. یک روند سیاسی به رهبری سازمان ملل در یمن بهترین راه را برای پرداختن به مولفههایی که در داخل یمن انگیزه حملات حوثیها را برانگیخته به دست میدهد، اما این باید با موضع یکپارچه و اصولی شورای امنیت در قبال این حملات همراه باشد. یمن فرصتی منحصربهفرد برای نشان دادن وحدت و توانایی شورای امنیت برای اقدام -در صورتی که کشورهای خلیجفارس مایل و قادر به نشان دادن رهبری در پشت صحنه باشند- فراهم میکند.
پاسخ بینالمللی در مورد محیط ژئوپولیتیک کنونی چه میگوید؟
مینور معتقد است که مشکل بسیج یک پاسخ بینالمللی قوی و واحد به این تهدید علیه آزادی کشتیرانی، جای نگرانی دارد. کشورهایی که بیشترین تاثیر را از حملات حوثیها در خاورمیانه، آسیا و اروپا داشتهاند، برای پیوستن به ائتلاف دریایی به رهبری ایالاتمتحده در دریای سرخ -عملیات نگهبان رفاه- و تنها تا حدی به دلیل حساسیتها در مورد غزه، مردد بودهاند. چین بهرغم مواجهه با حملات مستقیم و پیامدهای اقتصادی غیرمستقیم، از اقدام خودداری کرده است. اگرچه با توجه به وضعیت روابط دوجانبه ایالاتمتحده و چین چندان تعجبآور نیست، اما این امر تاکید میکند که ما اکنون در جهانی هستیم که در آن قدرتهای بزرگ حاضر نیستند با یکدیگر برای دفاع از کالاهای جهانی همکاری کنند، حتی اگر به رقابت بین قدرتهای بزرگ مرتبط نباشد.
«روندهای ضد بینالمللی» ممکن است بسیج یک رویکرد واحد را حتی در میان متحدان ایالاتمتحده در اروپا دشوارتر کند. افکار عمومی اروپایی و سیاستمدارانی که از آنها حمایت میکنند نسبت به واگذاری کنترل یا منابع به نهادهای بینالمللی تردید بیشتری دارند؛ امری که ممکن است انگیزه یا محرک تصمیمات بازیگران اصلی مانند فرانسه برای حفظ منابع دریایی در دریای سرخ بر اساس فرمان ملی باشد. نتیجه، مجموعهای از تلاشها بوده است که در آن اکثریت قریببهاتفاق کار از سوی ایالاتمتحده بهتنهایی انجام شده است. درحالیکه این تلاشها با موفقیت بسیاری از حملات حوثیها را رهگیری کرده است، اما برای اطمینان بخشیدن به بازیگران تجاری و بازگرداندن فعالیت کشتیرانی عمده در دریای سرخ کافی نبوده است.
چرا آتشبس غزه ممکن است کافی نباشد؟
با توجه به انگیزههای ایدئولوژیک واقعی حوثیها و نیاز آنها به نشان دادن علنی اینکه حملاتشان منافعی برای فلسطینیها به دنبال داشته است، احتمالاً کاهش تنش منطقهای برای توقف حملات حوثیها در کوتاهمدت ضروری است. با این حال، آتشبس غزه بهصورت مجزا برای مقابله با تهدید حوثیها علیه آزادی کشتیرانی کافی نیست. در میان کارشناسان یمن اتفاقنظر گستردهای وجود دارد که حملات حوثیها تنها تا حدی ناشی از حمایت آنها از فلسطینیان است. انگیزه قویتر برای حملات حوثیها، همانا نیاز به انحراف توجه از افزایش نارضایتی داخلی از حوثیها از زمان آتشبس آوریل 2022 در یمن، و تقویت موقعیت حوثیها هم در داخل یمن و هم در منطقه است.
یمن در مرحله انتقالی قرار دارد، چیزی که بسیاری از یمنیها آن را «نه جنگ، نه صلح» مینامند. این آتشبس باعث گذار از یک جنگ داخلی و منطقهای پرشدت به گفتوگوهای آرام پیرامون یک فرآیند سیاسی شد. این یک برزخ ناخوشایند برای حوثیهاست که فقط در زمان جنگ حکومت کردهاند و به ارزشمندترین منابع طبیعی یمن، یعنی نفت و گاز دسترسی ندارند. برآوردهای سازمان ملل درآمد سالانه حوثیها را 8 /1 میلیارد دلار نشان میدهد که برای مدیریت بیش از 25 میلیون یمنی تحت کنترل آنها کافی نیست. حوثیها سالها و البته جانهای بیشماری را بدون نتیجه فدا کردند تا بر میادین نفت و گاز یمن تسلط یابند حملات دریایی ابزار قدرتمند جدیدی برای کمک به حوثیها بهمنظور تقویت کنترلشان فراهم میکند.
راه پیشرو
قبل از 7 اکتبر، حوثیها روند سیاسی مورد حمایت سازمان ملل را دنبال میکردند که به آنها امکان دسترسی به منابع اقتصادی اضافی را میداد و احتمالاً در نهایت کنترل حوثیها در شمال یمن را رسمی میکرد. در بحبوحه حملات حوثیها که بیش از یکچهارم کشورهای عضو سازمان ملل را تحت تاثیر قرار داده است، آینده این روند نامشخص است. با متوقف شدن روند سیاسی، حوثیها ممکن است تلاشهای خود را برای تصاحب منابع نفت و گاز یمن (با زور) از سر بگیرند و از شتاب ایجادشده از طریق حملات دریایی خود استفاده کنند. حوثیها در حال حاضر از حملات دریای سرخ برای آغاز تلاشهای مربوط به سربازگیری (از جمله از میان کودکان) استفاده میکنند. حوثیها همچنین ممکن است از نگرانیهای عربستان و امارات در مورد حملات مجددشان به سرزمینهای آنها بهرهبرداری کنند. چنین حملاتی میتواند یک جبهه بزرگ جدید در مناقشه گسترده خاورمیانه باز کند. بهویژه، حوثیها میتوانند از این نگرانیها بهرهبرداری کنند تا اطمینان یابند که سعودیها و اماراتیها حمایت هوایی به متحدان یمنی نزدیک خود (که نقش مهمی در دفع حملات گذشته حوثیها به میادین نفت و گاز داشتند) ارائه نمیکنند. در حالی که حوثیها ممکن است بتوانند این میدانها را به تصرف خود درآورند، زیرساختهای صادراتی در جنوب یمن -در قلب آنچه یمن جنوبی سابق نامیده میشود- قرار دارد؛ جایی که مخالفتها علیه حوثیها قویتر بوده و امارات متحده دارای سهم قابل توجهی است که در را به روی دور جدیدی از درگیری پایدار میگشاید که میتواند در خلیجفارس تسری یابد.
شوربختانه، این فرض مشکلساز که آتشبس غزه میتواند تهدید دریایی حوثیها را برطرف کند، تلاشها برای ترسیم راهحل بادوامتر را تضعیف میکند. علاوه بر اینکه دیپلماتها را وادار میکند تلاشهای خاص در یمن را از اولویت خارج کنند، اختلافات فاحش در مورد غزه همراه با شک و تردید در مورد مسیر پیشروی غزه، هم بازیگران منطقهای و هم روسیه و چین را تشویق میکند تا ترتیبات انفرادی را دنبال کنند که فقط به حوثیها قدرت بیشتری میدهد.
فرصتی برای نشان دادن کارآمدی سیستم بینالمللی
یک جایگزین برای سناریوی یک «دولت ناکام» یا «درمانده» (Failed State) وجود دارد. روند سیاسی مورد حمایت سازمان ملل در حالی که ناقص است، اما مهمترین شکل اهرم بینالمللی در برابر حوثیها را به دست میدهد. اگر این روند بهطور موثر اجرا شود، این پتانسیل را دارد که مصالحه حوثیها با دیگر بازیگران سیاسی یمن را به اجرا بگذارد. مهمتر از همه، این روند میتواند شرایط لازم برای بهبود اقتصادی را فراهم و همکاری اقتصادی با همسایگان ثروتمند یمن را تقویت کند. چنین روند بازیابی مشوقهای قدرتمندی را فراهم میکند که از استفاده مجدد حوثیها از زور در منطقه جلوگیری میکند. اما یک فرآیند سیاسی تنها زمانی میتواند این پتانسیل را محقق کند که با یک موضع بینالمللی متحد و اصولی در مورد حملات حوثیها به کشتیرانی دریایی همراه باشد. در غیاب این مشوقها، حوثیها میتوانند از تهدید حملات برای گرفتن امتیازهای بیشتر استفاده کنند و همزمان یمن را منزوی کرده و آن را از حمایت اقتصادی بینالمللی لازم برای بهبودی محروم کنند. برای این کار، کل شورای امنیت باید بیسروصدا اما بهوضوح خطوط قرمز را برای حملات حوثیها بیان کند و مایل به حمایت از آن هم باشد. این به معنای تحمیل عواقب معنادار به حوثیها در صورتی است که آنها به تعهدات خود عمل نکنند. یک روند سیاسی اهرمهای موجود در اختیار شورای امنیت را گسترش خواهد داد، از جمله از طریق توانایی این شورا در تعیین شرایط برای لغو مقررات فصل هفتم علیه حوثیها. روند سیاسی که بهتدریج حوثیها را مشروعیت میبخشد، برای بسیاری از سیاستگذاران آمریکایی قابلدرک نیست، اما در عین حال مناسبترین راه را برای رسیدگی به عوامل زمینهای که حملات حوثیها را دامن میزند و انگیزهها را از استفاده مستمر از زور دور میکند، ارائه میکند.
موضع یکپارچه شورای امنیت در مورد حملات حوثیها ممکن است در فضای ژئوپولیتیک کنونی دستنیافتنی به نظر برسد، بهویژه با توجه به تلاش حوثیها برای اطمینان دادن به چین و روسیه و در نتیجه ایجاد تفرقه در شورای امنیت. اما با توجه به اینکه کشتیهای روسی و چینی هم مورد حمله حوثیها قرار گرفتهاند و اثرات اقتصادی اجتنابناپذیر حملات حوثیها به چین، این اطمینانها تا حدودی کاهش یافته است. مهمتر از آن، یمن نمونه نادری از وحدت نسبی شورای امنیت در گذشته بوده است. این یکی از معدود مواردی بود که سازمان ملل توانست تحریمهای جدیدی را در سالهای اخیر تصویب کند، حتی پس از آنکه جنگ روسیه علیه اوکراین باعث شعلهور شدن اختلافات در شورای امنیت در این زمینه شد. کلید این وحدت، تمایل عربستان و امارات برای کمک به کسب همکاری چین و روسیه و اجماع بر این است که ادامه درگیری در منطقه نتیجه معکوس دارد. نه چین و نه روسیه -برخلاف سایر کانونهای مهم منطقه مانند سوریه و لیبی- سهم و نفع عمدهای در یمن ندارند. اما چین و روسیه هر دو بهشدت به روابط خود با عربستان و امارات که نفع آنها در یمن قابلتوجه است، متکی هستند. در نتیجه، چین و روسیه بارها درخواستهای سعودیها و اماراتیها در ارتباط با یمن را بر تنشهایشان با ایالاتمتحده در شورای امنیت یا تردیدشان در مورد تحریمها در اولویت قرار دادهاند. این واقعیت که شورای امنیت توانست با وجود اختلافنظر شدید در مورد وضعیت گستردهتر خاورمیانه، قطعنامهای را در محکومیت حملات حوثیها در دریای سرخ در ماه ژانویه تصویب کند، خود شاهدی بر این وحدت نسبی است. در حالی که روسیه و چین به این قطعنامه رای ممتنع دادند، از وتوی آن خودداری کردند و به این ترتیب اجازه ادامه پیشبرد آن را دادند. انگیزه این تصمیم احتمالاً به دلیل نفع اقتصادی آنها در دریای سرخ، همراه با تعامل دیپلماتیک آرام بازیگران منطقه بود.
رویکرد قویتر و یکپارچه شورای امنیت در قبال حملات حوثیها باید با عربستان و با حمایت امارات آغاز شود. مواضع عمومی محتاطانه عربستان در قبال این حملات با توجه به حساسیت وضعیت غزه قابلدرک است. اما عربستان سعودی میداند که تهدید دریایی حوثیها به درگیری کنونی غزه محدود نمیشود. عربستان سعودی باید به حوثیها بفهماند که آنها وارد یک معامله جانبی که روند سیاسی تحت رهبری سازمان ملل را به خطر بیندازد یا حوثیها را قادر به تصرف میادین نفت و گاز یمن کند نمیشوند. این رویکرد در نهایت به نفع عربستان سعودی است. عربستان پس از آن باید با اعضای شورای امنیت همکاری نزدیکی داشته باشد تا یک موضع اجماع در مورد حملات دریایی حوثیها ترسیم کند، از جمله اینکه چگونه این موضع با روند سیاسی به رهبری سازمان ملل همسو میشود. اگر عربستان سعودی چنین پیشنهادی را به روسها و چینیها ارائه دهد -از جمله پیامدهای قبلاً توافقشده برای نقض حوثیها- برای آنها مشکل خواهد بود که با آن مخالفت کنند و شورای امنیت میتواند مبادله و عدم قطعیتی را که معمولاً تواناییاش را برای استقرار واقعی پیامدها به تاخیر میاندازد یا مانع آن میشود، به حداقل برساند.