آرامش جنجالی
احمد آرامش چگونه سازمان برنامه را به آشوب کشاند؟
نامش «آرامش» بود، اما زندگیاش سراسر فرازونشیب و تلاطم بود. با کابینه قوام وارد عرصه سیاست شد، در کابینه اول شریفامامی به اوج رسید و با عنوان «یک خرابکار» در پارک فرح تهران ترور شد. روزنامهنگار بود و هم ضدحزب توده و هم ضدآمریکایی، اما نقطه اوج کارنامهاش، دشمنی با ابوالحسن ابتهاج نخستین رئیس سازمان برنامه است. احمد آرامش به بهانه «مبارزه با فساد» پروندهای قطور برای ابتهاج ساخت و او را روانه زندان کرد و جانشین او شد، اما این ریاست برایش شگون نداشت و خیلی زود خودش نیز راهی زندان شد و چند سال بعد، در اوایل دهه 50 در پارک فرح ترور شد. اما احمد آرامش چگونه سازمان برنامه را به جنجال کشاند؟
نامش «آرامش» بود، اما زندگیاش سراسر فرازونشیب و تلاطم بود. با کابینه قوام وارد عرصه سیاست شد، در کابینه اول شریفامامی به اوج رسید و با عنوان «یک خرابکار» در پارک فرح تهران ترور شد. روزنامهنگار بود و هم ضدحزب توده و هم ضدآمریکایی، اما نقطه اوج کارنامهاش، دشمنی با ابوالحسن ابتهاج نخستین رئیس سازمان برنامه است. احمد آرامش به بهانه «مبارزه با فساد» پروندهای قطور برای ابتهاج ساخت و او را روانه زندان کرد و جانشین او شد، اما این ریاست برایش شگون نداشت و خیلی زود خودش نیز راهی زندان شد و چند سال بعد، در اوایل دهه 50 در پارک فرح ترور شد. اما احمد آرامش چگونه سازمان برنامه را به جنجال کشاند؟
♦♦♦
وزیر ضدتوده
احمد آرامش در دوره رضاشاه وارد دستگاه دولتی شد، هنگامی که احمد قوام در سال 1324، زمام امور را در دست گرفت، برای مقابله با ناآرامیها، جمعی از یاران نزدیک خود را وارد کابینه کرد و برای جلوگیری از افزایش نارضایتی کارگران مهندس شریفامامی، مصیب نفیسی، فتحالله معتمدی، جمشید فرمانفرماییان و احمد آرامش را مامور بررسی و تاسیس وزارت کار کرد و پس از مدتی از ایجاد این وزارتخانه، احمد آرامش به عنوان وزیر کار انتخاب شد. آرامش در دوران تصدی وزارت کار موفق شد با پایهریزی ساختاری جدید در وزارتخانه متبوعش اقدامات فراوانی را در جهت بهبود حال کارگران سازمان دهد و با «تعدیل روابط کارفرما و کارگر» و «تعیین مزد و حقوق کارگران» راه دسیسهچینی حزب توده را مسدود کند. او همچنین دو جلد کتاب تحت عنوان «شورای متحده مرکزی» تدوین و اسناد، عکسها و مدارکی را که از تشکیلات حزب توده بهدست آورده بود، به چاپ رساند.
نزدیکی احمد آرامش به قوام سبب شد تا وی در زمینه ایجاد حزب دموکرات نقش اصلی را ایفا کند و با عضویت در آن حزب در جلسات سری و خصوصی حضور داشته باشد. در همان دوران بود که آرامش با تاسیس روزنامه دیپلمات، آن را به ارگان حزب دموکرات بدل کرد و با چاپ مقالات و یادداشتهای متعدد، به دفاع از احمد قوام و حزب دموکرات پرداخت، اما با سقوط کابینه قوام، آرامش نیز خانهنشین شد.
طوفان در سازمان برنامه
ابوالحسن ابتهاج که از مدتی پیش با شاه دچار اختلاف شده بود، در بهمن 1337 بهطور ناگهانی از ریاست سازمان برنامه استعفا داد. در جلسه هیات دولت که در حضور شاه تشکیل شده بود، ابتهاج با وزیران دارایی، سرلشکر ضرغام و بازرگانی، مصطفی تجدد درافتاده و تلویحاً از دولت اقبال انتقاد کرده و به شدت به آنها توپیده بود، شاه هم با عصبانیت جلسه را ترک کرده بود. ابتهاج استعفا کرد و خسرو هدایت موقتاً جانشین او در سازمان برنامه شد.
به دستور شاه یک هیات نظامی از سوی بازرسی شاهنشاهی برای بررسی پروندههای سازمان در زمان ریاست ابتهاج اعزام شد. این گروه قصد داشت برای ابتهاج پروندهسازی کند اما هدایت مانع این اقدامات شد. اما هدایت خیلی زود به عنوان سفیر عازم بلژیک شد و در اثنای انتخاب رئیس جدید سازمان، کابینه عوض شد و شریفامامی به نخستوزیری رسید.
اختلافات ابتهاج و آرامش از زمان شورای عالی سازمان آغاز شده بود. سازمان برنامه یک شورای عالی داشت که صادق وثیقی، رئیس بانک رهنی و وزیر بازرگانی سابق رئیس آن بود. چهار، پنج نفر از وزرا و معاونان وزرا، هم عضو این شورا بودند. آرامش هنگام عضویت در این شورا، جزو کسانی بود که همواره از ابتهاج عیب و ایراد میگرفت و بازی درمیآورد. بالاخره یک روز هم به شدت با هم دعوا کردند و به این جهت در انتخاب مجدد ناظران مجلس او را کنار گذاشتند.
آرامش که طرفدار انگلیسیها بود و اندیشهای ضدآمریکایی داشت، دشمن درجه یک ابوالحسن ابتهاج بود و او را که قراردادهای متعدد عمرانی با آمریکاییها منعقد ساخته بود، مورد حمله قرار میداد و در جلسات خصوصی مجلس، اظهاراتی علیه ابتهاج و درباره دوران تصدی او در سازمان برنامه بیان میکرد و ابتهاج و اشخاصی از قبیل لیلیانتال، بلاک و آندره مایر را مورد اتهام قرار میداد. قابل توجه این بود که در آن هنگام این افراد از جمله کسانی بودند که چه مستقیم و چه غیرمستقیم با سازمان برنامه و دولت سروکار داشتند و مورد احترام و اعتماد دولت بودند و لیلیانتال بهخصوص هر وقت به تهران میآمد، به حضور شاه شرفیاب میشد.
در فترت بین دورههای نوزدهم و بیستم مجلس شورای ملی، جعفر شریفامامی به نخستوزیری منصوب شد و کابینه خود را در تاریخ 9 شهریور 1339 به شاه معرفی کرد و در اول اسفند همان سال احمد آرامش، شوهر خواهرش را به سمت وزیر مشاور و قائممقام نخستوزیر در سازمان برنامه تعیین کرد. این مهمترین مقطع زندگی آرامش بود که برایش سرنوشتساز شد.
او که در دوره خدمت در سمت ناظر مجلس در سازمان برنامه به اسنادی از سوءاستفادههای بزرگ مالی و چپاول شرکتهای خارجی با حمایت همدستان داخلیشان، دست یافته بود، فرصت را مغتنم شمرد و اسنادی از این عملکرد ناصواب دستگاه حکومتی را افشا کرد. نخستین اقدامی که آرامش در سازمان برنامه انجام داد رسیدگی به قراردادهای سازمان برنامه با شرکتهای آمریکایی و چندملیتی و لغو قراردادها بود. در این میان بررسی و لغو قراردادهای «لیلیانتال و کلاپ» که مجری طرح عمران خوزستان بودند، جنجال بزرگی در ایران و آمریکا بهپا کرد و باعث شد نمایندگان او را برای ارائه گزارش عملکرد سازمان برنامه به مجلس فرابخوانند. آرامش دستور داد گزارشی راجع به عملکرد سازمان در دوران ابتهاج تهیه شود، به او گفتند سازمان بازرسی مدتها تحقیق کرده و چیزی به دست نیاورده، اما آرامش جواب داد: «ولی من میدانم ابتهاج چه کاری در این سازمان کرده است.» آرامش ادعای آزادیخواهی داشت و حتی گفته بود که تمام کارهای خلاف شاه را نوشته و در یک موسسه معتبر مصری به امانت گذاشته تا اگر احیاناً بلایی به سرش آمد، در خارج از کشور منتشر و به این ترتیب شاه مفتضح شود.
آرامش به شاه قول داده بود برای ابتهاج پروندهسازی کند. چهرهای که از ابتهاج در گزارش آرامش تصویر شده بود، چهره یک دیو بود. هنگامی که گزارش آماده شد، آرامش قول داد تا کمی صبوری کند، اما فردای آن روز وقتی برای ارائه گزارش به کمیسیون سازمان برنامه در مجلس حاضر شده بود، چند نفر از نمایندگان به او گفته بودند باید راه ابتهاج را دنبال کند و وقتی آرامش از تعارضاتش با ابتهاج گفته بود، آنان یادآور شده بودند که «تو کسی نیستی که جای ابتهاج را بگیری». همینها باعث آزار آرامش شده بود و در مجلس شروع به افشاگری علیه ابتهاج کرد.
در جلسه روز 31 فروردین 1340 مجلس شورای ملی، احمد آرامش در کمیسیون سازمان برنامه، ابوالحسن ابتهاج را به سوءاستفاده از بیتالمال متهم کرد و وی را عامل آمریکا در ایران خواند. او در مجلس ضمن ارائه گزارش سهماهه حضورش در سازمان برنامه، به بیان گوشههایی از فساد این سازمان در سالهای پیش پرداخت و جنجالی بزرگتر بهپا کرد. او با بیان اینکه «من منافع مملکت و مصالح ملت ایران را از هر چیز برتر میشمارم و در این راه از بیان هیچ واقعیتی هرچه هم که تلخ باشد، خودداری نخواهم کرد»، گفت: «بهطوریکه آقایان محترم استحضار دارند از سال ۱۳۳۴ تاکنون ۶۵ هزار میلیون ریال در سازمان برنامه خرج شده و امروز نیز سازمان با مشکلات بزرگ مالی دستبهگریبان است و بیم آن است که ناگزیر به تعطیل قسمتی از طرحهای خود شود... مردم حق دارند از سازمان برنامه ناخشنود باشند؛ زیرا میبینند که مبلغ خرج شده و وقت از دست رفته است و متناسب با نتیجهای که حاصل میشود، نیست. گذشته از این مردم عقیدهمند شدهاند که سازمان برنامه تاکنون برای مهندسین مشاور و مقاطعهکاران خارجی سفره رنگین و پرنعمتی بوده است.»
نطق آرامش که با احسنت گفتنهای مداوم نمایندگان همراه بود، اینچنین ادامه یافت: «چند سال پیش که بهعنوان عضو هیات نظارت سازمان برنامه تذکرهایی دادم و انتقادهایی کردم، قصدی جز خدمت نداشتم. ایکاش آن روز اشتباه کرده بودم و پیشبینیهای من به حقیقت نپیوسته بود؛ زیرا در این صورت مردم کمتر زیان میدیدند و خسارت میبردند.»
آرامش افشا کرد که در «انعقاد بسیاری از قراردادهای سازمان برنامه با شرکتهای خارجی» در فاصله سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۸ مواد قرارداد طوری تنظیم شده که راه «سوءاستفادههای کلان» را گشوده است: «گاهگاه به موادی برمیخوریم که مایه حیرت است و سازمان را با مشکلات فراوانی روبهرو کرده... اغلب قراردادها از اسراف و تبذیر مبرا نیست، فیالمثل در یکی از این قراردادها سازمان تقبل کرده است که علاوه بر پرداخت کلیه مخارج مطالعه و طراحی و نقشهبرداری و پرسنلی و مهندسی و نظارت تا ۱۵۰ درصد میزان اقلامی که بهوسیله خود مهندس مشاور خرج شده، بهعنوان مخارج اداره مرکزی آن مهندس مشاور که در اروپا واقع شده است، بپردازد. بدیهی است که در این صورت مهندس مشاور باید بیاندازه پارسا باشد تا برای دریافت حقالزحمه بیشتری پایه مخارج را بالا نبرد...»
او با اعلام اینکه «مشاوران» آمریکایی پروژههای سازمان برنامه همگی «مشیر»ند و صاحب اختیارند نه «مستشار»، این روند را منافی استقلال حکومت و حاکمیت ملی ایران دانست و گفت: «هماکنون هیاتهایی از صاحبمنصبان بصیر و بینظر سازمان، مامور شدهاند که در این باب مطالعه و تحقیق کنند. نه من و نه هیچ یک از ماموران دیگر در وظیفهای که به عهده گرفتهایم غفلت و قصور نخواهیم کرد و ذرهای تحت افسون یا خرابکاری معاندان و سودطلبان قرار نخواهیم گرفت.»
اگرچه گزارش آرامش، آرامش مجلس و کشور را به هم ریخت، اما هیات بازرسی سازمان برنامه، هیچ مدرکی دال بر تخلف ابتهاج یا شرکتهای آمریکایی به دست نیاورد. با وجود این، دو هفته بعد وقتی در اردیبهشتماه 1340، کابینه شریفامامی استعفا کرد و جای خود را به علی امینی داد، پرونده ابتهاج همچنان گشوده بود. کابینه امینی با شعار «مبارزه با فساد» روی کار آمد و در همان روزهای نخست، حسن ارسنجانی، سخنگوی دولت اعلام کرد «کشور هیچ بحرانی ندارد» اما در عین حال خبر داد «در روزهای آینده عدهای دستگیر میشوند!» و یکی از کسانی که دستگیر شد، ابتهاج بود که هشت ماه را در زندان سپری کرد.
طوفان برای آرامش
روی کار آمدن کابینه امینی، افشاگریها درباره سازمان برنامه و سوءاستفادههای شرکتهای آمریکایی را به حاشیه برد تا یک ماه بعد. در روز ۱۷ خردادماه ۱۳۴۰ احمد آرامش با نوشتن مقالهای در روزنامه «پیغام امروز» بار دیگر به سیاستهای آمریکا در ایران حمله کرد و در اعلامیهای خطاب به ملت ایران نوشت: «ملت اسیر و استعمارزده ایران! بر هیچکس پوشیده نیست که پس از کودتای 28 مرداد 32 که به وسیله آمریکاییان با پول و عوامل آمریکایی مقیم ایران انجام گرفت، به تدریج، کشور از استقلال به استثمار و از آزادی به اسارت گرایید. با چنین وضعی باید چه کرد؟ گروهی وطنپرست و استقلالطلب، کمیته جمهوریخواهان ایران را بنیان گذارده و برای محو رژیمی میکوشد که ملت و مملکت را به اسارت بیگانگان درآورده است... هرگاه شخص شاه، حاضر شود که به نفع مردم و مملکت ایران از روش گذشته خود عدول و حقوق و امتیازات ربودهشده از مردم را به آنان پس دهد، کمیته جمهوریخواهان نیز فعالیتهای فداکارانه خود را متوجه به ثمر رساندن مشروطیت خواهد ساخت؛ ولی وقتی شاه به ساحت دین اسلام تجاوز کرده و صهیونیست و بهائیت را بر پیروان قرآن تسلط اندازد، بدیهی است که ملت مسلمان ایران، دیگر برای رعایت حقوق چنین پادشاهی تعهدی به عهده ندارد.»
او همزمان با ترتیب دادن مصاحبهای مطبوعاتی آخرین مواضع گروه متبوعش، ترقیخواهان، در قبال تحولات جاری کشور را اعلام و سقوط دولت شریفامامی را به «عوامل خارجی» نسبت داد و آن را «واکنشی به افشاگریها علیه سیاستهای آمریکا در ایران» دانست. در پی انتشار متن مصاحبه مطبوعاتی آرامش و مقالات انتقادی که در جراید از او منتشر میشد، نورالدین الموتی، وزیر دادگستری دولت امینی دستور توقیف او را صادر کرد و روز پنجشنبه هشتم تیرماه ۱۳۴۰ او را دستگیر و زندانی کردند. بازداشت او بازتاب گستردهای در مطبوعات ایرانی و خارجی داشت. آسوشیتدپرس خبر بازداشت او را اینچنین بازتاب داد: «تهران ۲۸ ژوئن، امشب نیروهای امنیتی، احمد آرامش، وزیر مشاور کابینه سابق ایران را به اتهام اقدام بر ضد امنیت و ایجاد ناراحتی در میان مردم بهوسیله تبلیغات بازداشت کردند. روز دوشنبه آرامش در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار کرد که دولت شریفامامی، نخستوزیر کابینه سابق که وی در آن عضویت داشت به علت تحریکات خارجی سقوط کرد.»
آرامش دو روز بعد از توقیف به علت فقدان دلیل از زندان ساواک آزاد شد و فعالیتهای خود را با شدت بیشتری از سر گرفت و به گسترش زیرزمینی تشکیلات و قبول اعضای جدید پرداخت؛ اما دیری نپایید که ساواک با نفوذ به درون کمیته جمهوریخواهان و شناسایی رهبران و اعضای آن، گروه کثیری را بازداشت و کمیته را متلاشی کرد. در جریان این دستگیریها که گستردهترین آنها در زمستان ۱۳۴۴ انجام شد، احمد آرامش نیز دستگیر و پس از محاکمه در دادرسی ارتش، به اتهام «برهم زدن امنیت داخلی کشور» و «قیام علیه حکومت سلطنتی و مشروطیت» به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم و برای گذران دوران حبس از زندان موقت قزلقلعه به زندان قصر منتقل شد.
آخرین شب آرامش
احمد آرامش بعد از گذراندن هفت سال در زندان به علت شدت یافتن بیماری کبد و کلیه آزاد شد. سرگرمی عمده او در این دوران، پیادهروی در پارک بود، جایی که روز 24 مهر 1352 به ضرب چند گلوله از پای درآمد و دکتر بقایی، نماینده سابق مجلس شورای ملی، جواز دفن وی را به دلیل پارگی قلب صادر کرد. یک روز پس از آنکه آرامش در پارک فرح هدف گلوله قرار گرفت، روزنامهها از «مرگ دو خرابکار» خبر دادند و در روزهای بعد نیز ماجرا را به «هفتتیرکشی رئیس اسبق سازمان برنامه» تقلیل دادند. اما همان زمان هم فعالان سیاسی در داخل و خارج از ایران به این حادثه و اطلاعرسانی رسمی درباره مرگ کسی که خود را «اولین اعلامکننده جمهوریت در ایران» میخواند، به دیده تردید نگریستند. از آن جمله روزنامه «ایران آزاد» چاپ کمیته ایران آزاد در خارج از کشور بود که در قالب گزارشی با عنوان «درباره قتل احمد آرامش» نوشت: «عجبا که شخصیتی که سه سال تحت تعقیب پلیس و سازمان امنیت بوده، پس از دستگیری به خاطر آورده که با احمد آرامش آن هم در باغ ملی قرار ملاقات دارد. عجبا که آرامش، رئیس سابق سازمان برنامه روز روشن در شهر تهران مسلحانه به محل ملاقات آمده و دیوانهوار دست به اسلحه برده است... عجبا... عجبا... مسلم این است که آرامش بیگناه و بیسلاح فقط به علت مخالفت با رژیم فاسد شاه دستخوش رگبار گلولههای ماموران بیوجدان سازمان امنیت واقع شده است. مسلم این است که اسلحه آرامش بیان و قلم توانای وی بوده که آنها را در راه خدمت به مردم و علیه دستگاه فاسد حکومت پهلوی به راه انداخته بود...»