آثار جنگ بزرگ
حمله حماس به اسرائیل چه آثاری به جا میگذارد؟
فصل تازهای از درگیریها در غزه آغاز شده است. گروه حماس در پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور در سال 1973، با حملهای غافلگیرکننده به نام طوفانالاقصی به اراضی اشغالشده (شهرهای مرکزی و جنوب اسرائیل) نفوذ کردند و در مقابل، ارتش اسرائیل حملات هوایی گستردهای را در آسمان غزه آغاز کرد. اگرچه از برخی جنبهها درگیریهای اخیر بیسابقه بوده است، اما تاریخ معاصر غزه صحنههای مشابه فراوانی به خود دیده است. در همین رابطه نورا عرکات، استاد حقوق بینالملل دانشگاه تمپل، معتقد است که طی این سالها سیاستهای اسرائیل در برخورد با فلسطینیان از اصلی دووجهی نشات گرفته است: به دست آوردن بیشترین مقدار از اراضی فلسطینیان با کمترین میزان جمعیت فلسطینی و متمرکز کردن بیشترین تعداد ممکن از فلسطینیان در کمترین اراضی ممکن. اسرائیل بیتوجه به سکونتگاههای جغرافیایی یا قانونی فلسطینیان، آنان را اخراج میکند، از حقوق خود محروم یا در مناطق کوچکتر متمرکز میکند. این اقدامات در همه جای این سرزمین در جریان است، اما با راهبردهایی مختلف. برای مثال در منطقه کرانه باختری رود اردن با اقدامات نظامی، در شرق اورشلیم با ترکیبی از اقدامات نظامی و اداری و در غزه با محاصره و جنگهای دورهای. غزه که روزگاری بزرگترین شهرستان فلسطین بود، امروز نوار باریکی است که در ساحل شرقی دریای مدیترانه به محاصره افتاده است. برای فهم آنچه در حال رخ دادن است، مروری مختصر بر تاریخ غزه ضروری است.
پیش از سال 1940 غزه بیشتر از 90 شهر و روستا داشت، نظامیان اسرائیل بیشتر این شهرها را ویران کردند. تا زمان استقرار اسرائیل، غزه که تا آن زمان نیز خسارات بسیار دیده بود، نزدیک به 25 درصد از جمعیت پناهندگان فلسطینی را در خود جای داد و جمعیت آن از 80 هزار نفر به 280 هزار تن رسید. این عدد حالا به حدود دو میلیون نفر رسیده است، امری که غزه را به پرتراکمترین منطقه جهان بدل کرده است. از زمان پایان جنگ 1948 تا سال 1967، غزه بهوسیله مصر جمال عبدالناصر اداره میشد. در این دوران بود که نوار غزه به بستری برای ملیگرایی فلسطینی بدل شد. اسرائیل که غزه را تهدیدی برای خود میدانست، نخستین تلاشش برای فتح غزه را در سال 1956 و در جریان جنگ سینا به کار بست. البته این تلاش ثمری برای اسرائیل نداشت؛ چراکه اسرائیل ناچار شد تحت فشار شدید آمریکا نیروهایش را تنها بعد از گذشت چهار ماه عقب بکشد.
10 سال بعد، در جریان جنگ 1967، اسرائیل غزه را با موفقیت اشغال کرد. شش سال بعد، شیخ احمد آلیاسین، حماس را به عنوان شاخهای از اخوانالمسلمین در غزه تاسیس کرد. با این حال حماس تا 16 سال بعد، یعنی سال 1989، دست به هیچ عملیات نظامی نزد. سال 1991، سالی تعیینکننده برای اهالی غزه بود. در این سال با پایان یافتن جنگ خلیجفارس، کویت مهاجران فلسطینی را به دلیل حمایت یاسر عرفات از عراق، اخراج کرد و کل صادرات غزه به کشورهای عربی متوقف شد. اوضاع اقتصادی وخیم شد و بسیاری از خانوادهها مجبور به دریافت کمکهای غذایی شدند. در سال 1991 اولین انتفاضه فلسطینیان در غزه آغاز شد. از آن زمان اسرائیل سیاست محاصره غزه را در پیش گرفت و حلقه این محاصره را روزبهروز تنگتر کرد. تا سال 1994 اسرائیل غزه را مهروموم کرده بود، با این هدف که آن را رها کند و اجازه دهد دولت فلسطینی کوچکی در آنجا تشکیل شود. با وجود این نهتنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه طی این سالها اسرائیل و حماس درگیریهایی را علیه هم ترتیب دادند که طی آن هزاران نفر کشته شدند.
با وجود این حمله اخیر حماس به اسرائیل سرآغاز فصل نوینی از تحولات در منطقه و جهان خواهد بود که پتانسیل شکلدهی به یک نظم سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، نظامی و دفاعی جدید را در کل منطقه خاورمیانه دارد. در نتیجه باید عملیات طوفانالاقصی را نه در سطح تاکتیکی بلکه در سطح راهبردی و استراتژیک تحلیل و تفسیر کرد. اما اینکه این فصل نوین از تحولات پیشرو و نظم جدید منطقه چه اقتضائات، حدود و ثغور و چهارچوب مشخصی دارد، برای هیچکس روشن نیست. در این میان، پیشبینی اتفاقهای پیشرو برای فلسطین، اسرائیل و کل منطقه غرب آسیا به امری پیچیده تبدیل شده است؛ چراکه عوامل و پارامترهای متعددی وجود دارد که هرکدام میتواند یک سناریو را پیش بکشد. تا به اینجای کار مهمترین پارامتر و عامل تعیینکننده این است که اسرائیلیها و نتانیاهو تا کجا پیش خواهند رفت و آیا علاوه بر بمباران و موشکباران غزه، بهصورت زمینی نیز وارد این باریکه خواهند شد یا خیر؟
شروع ماجرا
ماجرا از جایی شروع شد که گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی گروه حماس در سحرگاه روز شنبه 7 اکتبر حملهای غافلگیرکننده به نام طوفانالاقصی را علیه اسرائیل آغاز کردند. در همین رابطه «محمد ضیف» فرمانده شاخه نظامی حماس در غزه در بیانیهای از آغاز عملیات جدید برای «آزادسازی محوطه حساس مسجدالاقصی» خبر داده و گفته «زنان معتکف در مسجدالاقصی را مورد حمله قرار دادند و حرمت این مسجد را زیر پا گذاشتند در حالی که قبلاً به آنها هشدار داده بودیم». او در ادامه این بیانیه گفته «دشمن پیشنهاد ما را برای مبادله انساندوستانه اسرا نپذیرفت و هر روز جنایات آن در کرانه باختری ادامه دارد. آغاز عملیات طوفانالاقصی را اعلام میکنیم و از همه فلسطینیها میخواهیم که از هرکجا هستند با اشغالگران اسرائیلی مبارزه کنند». حماس در بیانیهای از همه مبارزان جریان مقاومت در کرانه باختری، اعراب و ملتهای مسلمان خواسته به این جنگ بپیوندند. در اینجا حماس دو دلیل را برای شروع عملیات طوفانالاقصی اعلام کرده است؛ نخست، هتاکی به زنان معتکف در مسجد و دوم، به نتیجه نرسیدن مذاکرات مبادله اسرا. البته رسانههای غربی یک دلیل سوم را مطرح کردهاند و آن حضور پرشمار بازدیدکنندگان یهودی در محوطه حساس مسجدالاقصی در هفتههای گذشته است. ماجرای درگیری زنان و نمازگزاران فلسطینی با یهودیان در محوطه حساس مسجدالاقصی به کمتر از یک ماه پیش برمیگردد. اواخر سپتامبر منابع محلی در فلسطین از حمله نیروهای اسرائیلی به نمازگزاران فلسطینی در «بابالسیلسیله» یکی از ورودیهای اصلی مسجدالاقصی خبر دادند. مدیریت مسجدالاقصی در یک توافق خاص با اسرائیل به اردنیها سپرده شده است. حماس با این توافق موافق نیست و در ۱۵ سال گذشته اعلام کرده خودش مسوول حفظ و حراست از این مسجد مقدس ادیان الهی است.
در همین راستا گردانهای عزالدین قسام بیش از ۲۵۰۰ راکت به اراضی اشغالشده (شهرهای مرکزی و جنوب اسرائیل) پرتاب کردند. اطلاعات اولیه حاکی از آن است که حمله اخیر حماس علیه اسرائیل به شکل حاضر پیشتر سابقه نداشته است. ارتش اسرائیل اعلام کرده تقریباً ۲۲۰۰ موشک در رگبار اولیه به سمت اسرائیل پرتاب شده که بزرگترین حمله موشکی علیه اسرائیل از زمان کنترل حماس بر غزه در سال ۲۰۰۷ است. همچنین تعداد موشکهای پرتابشده بیشتر از موشکهای پرتابشده در جریان حملات در بحرانهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ میلادی بودهاند. گروه حماس اعلام کرده است که هدف از این عملیات «پایان دادن به همه جنایتهای اشغالگری» است. اسرائیل گروه حماس را متهم کرده که عملیاتی «ترکیبی» همراه با پرتاب راکت و نفوذ به داخل شهرهای مرکزی و جنوب اسرائیل را آغاز کرده است.
در مقابل ارتش اسرائیل حملات هوایی گستردهای را به مواضع حماس آغاز کرد. بنا به اعلام ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل دهها جنگنده مواضع حماس در باریکه غزه را هدف گرفتند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفته است که اسرائیل در «جنگ» به سر میبرد. او وعده داد که گروه حماس برای حملات روز شنبه «بهایی بیسابقه» پرداخت خواهد کرد. وزیر دفاع اسرائیل نیز تاکید کرد که حماس با آغاز عملیات نظامی علیه اسرائیل «اشتباهی جدی» مرتکب شده است. بنا به گزارشها وزارت دفاع اسرائیل نیروهای ذخیره ارتش را برای خدمت فراخوانده است.
در ادامه ارتش اسرائیل گفته است که بیش از هزار نقطه را در غزه هدف قرار داده است. به ادعای این رژیم این اهداف شامل مراکز نظامی، خانههای رهبران حماس و همچنین ساختمان بانکهایی است که بهوسیله این گروه اداره میشود. یکی از مهمترین حملات اسرائیل صبح یکشنبه بود که «برج وطن» در شهر غزه را هدف قرار داد. این ساختمان به عنوان مرکز شبکه اینترنت غزه استفاده میشد که یکی از ارائهکنندگان اصلی اینترنت در این شهر است. در حال حاضر در اکثر مناطق شهر غزه برق قطع است زیرا اسرائیل برقرسانی به غزه را متوقف کرده است. شرکتی که در خود غزه برق تولید میکند فقط قادر است ۲۰ درصد برق مورد نیاز شهر را تامین کند؛ توزیع آب و غذا هم متوقف شده است. تشدید تنش وضعیت وحشتناک بحران انسانی در غزه را از قبل هم بدتر کرده است. طبق آخرین گزارشها (در 11 اکتبر) حداقل هزار فلسطینی در حملات تلافیجویانه اسرائیل به نوار غزه کشته شدهاند. رقم کشتهشدگان اسرائیل نیز رو به افزایش است؛ آخرین آمار بیانگر کشته شدن بیشتر از 1200 نفر است که ۲۶۰ نفر از آنها شرکتکنندگان در یک جشنواره موسیقی بودهاند.
پیشزمینه حمله
واقعیت این است که طی سالهای گذشته جهان عرب در حال کنار آمدن با اسرائیل بوده است. تلاشهای اخیر عربستان سعودی برای ایجاد روابط با اسرائیل، بازتاب ایجاد یک عنصر جدید در کارزار عربستان برای مدیریت بیثباتی در منطقه است. در گزارشی که روزنامه هممیهن کار کرده آمده است که محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، امیدوار بود که در برابر عادیسازی روابط، امتیازهایی برای کرانه باختری دریافت کند. در واقع استفاده حماس از شرایط بههمریخته و توسعه کنترل این گروه فراتر از نوار غزه، بدترین سناریوی ممکن برای عربستان سعودی بود، چراکه این گروه متحد ایران است و از موقعیتش برای منفعت رساندن به بزرگترین دشمن سعودی استفاده خواهد کرد. اما مشکل اینجاست که سیاستگذاران جریان اصلی فلسطینی که از جریان رقیب حماس، یعنی فتح هستند، در حال رسیدن به یک نقطه قرار دارند، مسالهای که باعث میشود نتیجه گرفتن در این حوزه برای عربستان بسیار مشکل شود.
روز ۲۶ سپتامبر عربستان سعودی نخستین سفیر خود را نزد تشکیلات خودگردان فلسطینی معرفی کرد. این اقدام درست همزمان با مذاکرات سعودیها و اسرائیلیها برای ایجاد روابط دیپلماتیک رخ داد که هم ولیعهد سعودی و هم نخستوزیر اسرائیل آن را تایید کردهاند. ولیعهد عربستان سعودی در مصاحبهای با فاکسنیوز، اواخر ماه سپتامبر، علناً در مورد گفتوگوها سخن گفت و تاکید کرد که مذاکرات «به توافق نزدیک میشود». او این مذاکرات را «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» توصیف کرد. نتانیاهو هم این گفتهها را تایید و اضافه کرد که دو کشور در آستانه رسیدن به «صلح تاریخی» قرار دارند.
مهمترین نکته اظهارات محمد بنسلمان در گفتوگو با فاکسنیوز در پاسخ به این سوال بود که عادیسازی روابط با اسرائیل چه نتیجهای در مناقشه اسرائیل و فلسطین برجای خواهد گذاشت. پادشاه آینده عربستان که یک سال پیش، پس از واگذاری اختیارات اجرایی از سوی پدرش، بهعنوان نخستوزیر منصوب شد، گفت که سعودیها و اسرائیلیها باید اختلافاتشان را در مورد مساله فلسطین حلوفصل کنند و وقتی در مورد جزئیات تحت فشار قرار گرفت، گفت روی این کار میکند که «به جایی برسیم که فلسطینیان زندگی راحتتری داشته باشند». این موضعگیری بسیار با موضع رسمی عربستان سعودی بعد از اجلاس ۲۰۰۲ اتحادیه عرب فاصله دارد. در آن زمان، عبدالله بنعبدالعزیز، پادشاه وقت سعودی پیشنهاد داد که در صورت تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه و عقبنشینی اسرائیل از این دو سرزمین که در پی جنگ ۱۹۶۷ اشغال شد، همه ۲۲ کشور عضو اتحادیه عرب با اسرائیل روابط دیپلماتیک عادی برقرار میکنند.
تغییر در موضع سعودی را میتوان در سایه تحولات عظیمی که در دو دهه اخیر پس از اجلاس ۲۰۰۲ اتحادیه عرب رخ داده است، درک کرد. تا پیش از آن اجلاس، بسیاری از افراد از جمله حاکمان سعودی در ریاض امیدوار بودند که بهرغم شکست مذاکرات ۲۰۰۰ بین یاسر عرفات و ایهود باراک، نخستوزیر وقت اسرائیل در کمپدیوید و شعلهور شدن انتفاضه دوم در همان سال، بتوانند به یک توافق دست پیدا کنند. اما چشمانداز سیاسی اسرائیل و فلسطین آنچنان سیال بود که مانع موفقیت هرگونه تلاشی با هدف مذاکره برای پایان این مناقشه چنددههای میشد. حزب راستگرای میانه لیکود به رهبری آریل شارون، نخستوزیر پیشین به قدرت رسید و از سوی فلسطینیها هم جنبش اسلامگرای حماس کارزاری از حملات انتحاری را علیه اسرائیل آغاز کرد.
اوجگیری حماس با افول فتح همزمان شد؛ افولی که با مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴ تسریع شد. همان سال دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل که به حماس نفوذ کرده بودند، مجموعهای از حملات هدفمند را اجرایی کردند که بسیاری از رهبران این گروه و توانایی آنها را برای اجرای عملیات از بین ببرند. سال بعد اسرائیل بهصورت یکجانبه از نوار غزه خارج شد؛ امری که به تلاشهای حماس برای تبدیل شدن به یک رقیب قابل توجه برای فتح کمک کرد. پیروزی حماس در انتخابات قانونگذاری فلسطین در سال ۲۰۰۶ فضا را برای شکاف غیرقابل جبران میان فلسطینیان مهیا کرد. در پی این تحولات، حماس قدرت را در نوار غزه در اختیار گرفت و فتح از طریق تشکیلات خودگردان که از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته میشد، قدرت را در کرانه باختری در اختیار گرفت. در این شرایط هرگونه مذاکرهای برای صلح به صورت پیشفرض به کرانه باختری مربوط میشد اما حتی کرانه باختری هم نتوانست هسته اصلی کشور مستقل فلسطینی را تشکیل دهد. این مساله دو دلیل داشت: یکی رشد شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری که بیش از ۷۰۰ هزار اسرائیلی در آن ساکن هستند و دیگر اینکه، تشکیلات خودگردان فلسطینی به دلیل فساد گسترده و فرقهگرایی میان نخبگان فتح در حال افول است. محمود عباس، رئیس ۸۷ساله تشکیلات خودگردان فلسطینی که همزمان رهبر فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) هم هست، از ۱۸ سال پیش که عرفات درگذشت، در صدر این ساختار نشسته است. اینکه به زودی سه نهاد بسیار مهم فلسطینی باید دنبال یک جانشین برای او باشند، میتواند باعث هرجومرج در کرانه باختری شود و خلئی ایجاد کند که حماس بیصبرانه منتظر یک فرصت تاریخی برای پر کردن آن و سلطه بر صحنه سیاسی فلسطین است.
محمد بنسلمان با درک شرایط موجود گفت که او دنبال امتیازهایی از طرف اسرائیل است که وضعیت فلسطینیان را بهبود ببخشد. اظهارات او نشاندهنده این واقعیت است که دیگر اختلافات میان حماس و فتح که تا حدی پیش رفته است که حتی آینده تشکیلات خودگردان در کرانه باختری را هم زیر سوال برده است، عامل اصلی شکاف میان فلسطینیان نیست. در نتیجه عربستانیها بعد از ۱۶ سال توقف در مدیریت مساله فلسطین که پس از تلاش شکستخورده برای وساطت در اختلافات میان فتح و حماس در فوریه ۲۰۰۷ اتفاق افتاد، تصمیم گرفتند بار دیگر به این جایگاه برگردند. در طول این مدت، مذاکرات میان فلسطین و اسرائیل پیشرفت ناچیزی داشته است که بخش اعظم این سکون به دلیل منازعه قدرت میان دو گروه اصلی فلسطینی بود.
در این دوران ریاض بهشدت مشغول مسائل بحرانی مانند بیثباتی منطقهای در پی خیزش ۲۰۱۱ در کشورهای عربی، تهدیدهای جهادی (بهویژه از طرف داعش)، اوج گرفتن اخوانالمسلمین (بهویژه در مصر)، تنش با ایران و تلاش ترکیه برای احیای اثرگذاریاش در جهان عرب بود. با وجود این توافقهای ابراهیم در سال ۲۰۲۰ که باعث شد چند متحد عربستان سعودی روابطشان را با اسرائیل عادیسازی کنند، امکان نداشت بدون موافقت عربستان سعودی عملی شود. این توافقها در واقع بهعنوان پیشزمینهای برای توافق نهایی عربستان و اسرائیل دیده میشد. برخلاف دیگر کشورهای عربی، عربستان سعودی نمیتواند بدون در نظر گرفتن مساله فلسطین با اسرائیل روابطش را عادیسازی کند. اما سعودیها میدانند که حتی تلاش برای گرفتن میزان ناچیزی از خودمختاری برای فلسطینیان بهشدت مشکل خواهد بود. یکی از ایدههایی که درخصوص حملات حماس مطرح میشود این است که آن رهبران عرب را که با اسرائیل توافق کردهاند یا ممکن است این کار را انجام دهند، شرمنده کنند و ثابت کنند که میتوانند شکست نظامی را به اسرائیل وارد کنند.
واکنشهای بینالمللی
دیدگاههای متمایزی در رابطه با حمله غافلگیرکننده حماس به جنوب اسرائیل و بمباران هوایی غزه توسط اسرائیل در سراسر جهان وجود دارد. آنگونه که یورونیوز گزارش داده در پایتخت کشورهای غربی، حماس را مقصر دانسته و بیانیههای ایالاتمتحده، اتحادیه اروپا، بریتانیا، ایتالیا و فرانسه این خط را تکرار کردهاند که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد. بیشتر این بیانیهها به تشدید خشونت شهرکنشینان اسرائیلی در کرانه باختری اشغالی، یا تنشها در مسجدالاقصی و صدها غیرنظامی کشتهشده در غزه طی حملات هوایی امسال اشاره نکردهاند. در همین حال روسیه، چین، ترکیه، اتحادیه آفریقا، عربستان و امارات متحده عربی همگی خواستار کاهش تنش و بازگشت سریع به مذاکرات صلح با حمایت بینالمللی شدهاند. بسیاری از این کشورها میگویند که آماده افزایش تلاشهای دیپلماتیک برای میانجیگری در این بحران هستند و اصرار دارند که راهحل، دستیابی به صلح منطقهای است. در ادامه مروری بر این واکنشها خواهیم داشت:
در پی آغاز این حملات، جو بایدن، رئیسجمهوری ایالاتمتحده گفت که «حمایت ما از امنیت اسرائیل تزلزلناپذیر و استوار است» و براساس گزارش پنتاگون، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا نیز روز شنبه در تماس تلفنی با یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، قول «حمایت آهنین» خود را از ارتش اسرائیل داد. لوید آستین در بیانیهای جداگانه گفت که «تعهد ما به حق اسرائیل برای دفاع از خود تزلزلناپذیر است. وزارت دفاع طی روزهای آینده تلاش خواهد کرد تا اطمینان حاصل کند اسرائیل آنچه برای دفاع از خود و محافظت از غیرنظامیان در برابر خشونت و تروریسم نیاز دارد را دریافت کند».
وزارت خارجه چین نیز در بیانیهای از تشدید تنش و خشونتهای جاری میان اسرائیل و فلسطینیان عمیقاً ابراز نگرانی کرد. در بیانیه این نهاد دولتی چین آمده که «اوجگیری درگیریها بار دیگر نشان داد که توقف طولانیشده روند صلح بیش از این قابل دوام نیست و تنها راه اساسی برونرفت از درگیری اجرای راهحل دوکشوری و برپایی کشور مستقل فلسطین است». وزارت خارجه چین تاکید کرده که پکن به همکاری با جامعه بینالمللی برای یافتن راهی جهت برقراری صلح ادامه خواهد داد و همزمان از جامعه بینالمللی خواست که با فوریت بیشتری اقدام و به ازسرگیری سریع گفتوگوهای صلح بین اسرائیل و فلسطینیان کمک کند. در این بیانیه آمده است: «از همه طرفهای ذیربط خواسته میشود تا آرامش و خویشتنداری نشان دهند، آتشبسی فوری به اجرا گذارند، از مردم غیرنظامی محافظت کنند و از وخامت بیشتر اوضاع جلوگیری کنند.»
وزارت خارجه روسیه اسرائیل و فلسطین را به خویشتنداری فراخوانده و سیاست غرب را دلیل تنشهای اخیر در خاورمیانه میداند. وزارت خارجه روسیه در بیانیهای تاکید کرد موضع اصولی روسیه همواره این بوده که بحران اسرائیل و فلسطین راهحل نظامی ندارد و تنها از طریق سیاسی-دیپلماتیک با ازسرگیری مذاکرات جامع به منظور تشکیل دولت فلسطینی قابل حل است. مطابق این بیانیه مسکو، خشونتهای اخیر را نتیجه زیرپا گذاشتن حقوق بینالملل و متوقف کردن فعالیت چهارچوب دیپلماتیک متشکل از روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد برای میانجیگری در این بحران میداند؛ از دید روسیه غرب مسوولیت این تحول را بر عهده دارد. براساس بیانیه دستگاه دیپلماسی روسیه، وزیر خارجه این کشور طی تماس تلفنی با همتای مصری خود نسبت به خشونتهای اخیر ابراز نگرانی شدید کرد و خواستار اقدامات بینالمللی برای ازسرگیری مذاکرات معنادار بین اسرائیل و فلسطین شد. میخائیل بوگدانوف، نماینده رئیسجمهور روسیه در خاورمیانه، تشدید خشونتها در خاورمیانه را غیرمنتظره توصیف کرد و طی مصاحبه با اینترفاکس گفت اگر مسکو در جریان تدارک حمله حماس به اسرائیل بود، برای ممانعت از آن میکوشید.
آثار جنگ
یکی از مهمترین تبعات این جنگ، تغییری است که در تصور موجود درباره رویینتن بودن اسرائیل شکل گرفته است. براساس تصویری که اسرائیل طی چندین دهه عملیات نظامی و تبلیغات رسانهای از خود ساخته بود، هیچ یک از دشمنانش نمیتوانستند به این کشور ضربهای جدی وارد کنند. خوب یا بد چنین اسطورهسازیهایی پیرامون برخی از قدرتها شکل گرفته است. نمونه اخیرش را میتوان در جنگ بین روسیه و اوکراین مشاهده کرد. در همان زمان بسیاری معتقد بودند که روسیه ظرف دو روز میتواند کییف را تصرف کرده و حکومت مدنظر خودش را روی کار آورد؛ اما نهتنها این اتفاق رخ نداد بلکه روسیه در باتلاق اوکراین گیر افتاد.
حمله اخیر حماس نهتنها نشان داد که این گروه، توانایی به مراتب بیشتری از آنچه پیشتر تصور میشد دارد، بلکه روایت غیرقابل نفوذ بودن اسرائیل نیز چندان با واقعیت سازگار نبوده است. در نهایت حتی اگر اسرائیل موفق شود مهمترین رهبران نظامی حماس را در غزه از پای دربیاورد، کماکان این واقعیت که صدها اسرائیلی در یک بازه زمانی بسیار کوتاه از سوی فلسطینیان کشته شدهاند، تغییر نخواهد کرد. یکی از مهمترین اهداف تبلیغات اسرائیل درباره قدرت نظامی و تسلط امنیتی-اطلاعاتیاش بر فلسطینیان، بازدارندگی بود. این باور وجود داشت که وقتی فلسطینیان در برابر قدرت اسرائیل با احساس ناتوانی روبهرو شوند، احتمال برنامهریزی گسترده و همراهی صدها یا هزاران فلسطینی برای حملات گروهی، بسیار کمتر خواهد شد. این استراتژی تبلیغاتی برای سالهای متوالی نتیجهبخش بود. و البته اسرائیل هم برای تثبیت و دامن زدن به این تصویر، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. به همین دلیل بود که کوچکترین حمله و آسیب به اسرائیل، با پاسخ بسیار سهمگین و بسیار بزرگتر از حمله فلسطینیها روبهرو میشد. اگر دشمنان اسرائیل به این نتیجه برسند که اسرائیل بسیار آسیبپذیرتر از تصویری است که از خود ساخته، این مساله میتواند اثرات بازدارندگی این تصورات را از بین ببرد.
یکی دیگر از تبعات این جنگ، ایجاد وقفه (هرچند کوتاهمدت) در روند عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان است. بعد از عملیات طوفانالاقصی، وزارت امور خارجه عربستان با صدور بیانیهای اعلام کرد که «عربستان تحولات بیسابقه بین برخی از گروههای فلسطینی با نیروهای اشغالگر را که به افزایش سطح خشونت در برخی از جبههها منجر شده است، رصد میکند». وزارت امور خارجه عربستان همچنین «خواستار متوقف شدن فوری تنشها بین طرفین و حفظ جان غیرنظامیان و خویشتنداری شده است». اما در بلندمدت به این خاطر که کشورهای عربی جنگ با اسرائیل را طی سالهای 1948، 1956، 1967 و 1973 (که هر کدام زخمی جدید و توسعه ارضی اسرائیل را به همراه داشته است) تجربه کردهاند؛ به این نتیجه رسیدهاند که میتوان به صلحی مانند صلح مصر و اسرائیل، اردن و اسرائیل یا مصالحه اخیر کشورهای عربی خلیجفارس و اسرائیل، برسند. واقعیت این است که کشورهای عربی با توجه به تجربه پیش رفتند و این چیزی نیست که به این راحتی تغییر پیدا کند.
یکی دیگر از تبعات این جنگ در صورت ادامهدار بودن آن، کشیده شدن پای کشورهای منطقه و قدرتهای بینالمللی به این جنگ است. نتانیاهو وعده داده است که گروه حماس برای حملات روز شنبه «بهایی بیسابقه» پرداخت خواهد کرد. این ادعا را میتوان به دو صورت تعبیر کرد: از یکسو این ادعا میتواند جنبه لافزنی و رجزخوانی در جنگ را داشته باشد و از سوی دیگر ممکن است جنبه تصمیمگیری یک رژیم زخمی را داشته باشد؛ که البته حمایت کشورهای غربی از جمله آمریکا را هم دارد. بنابراین چناچه دولت فلسطین در غزه به یک مصالحه تن ندهد این جنگ ادامهدار خواهد بود و اگر دیگران هم بخواهند دخالت کنند تبعات این جنگ دامن آنها را هم خواهد گرفت. بهتر است که طرفین هرچه سریعتر مذاکرات را برای پذیرفتن حدودی که در قوانین بینالمللی و همچنین در چهارچوب سازمان ملل برای هر دو طرف تعیین شده، آغاز کنند تا شر این قضیه را از ساحت جهان برکنند که اکنون 70 سال است دنیا آلوده به این زورگویی بوده است. هرچند که به نظر نمیرسد این قضیه به همین سادگی پایان پذیرد؛ ولو اینکه اسرائیلیها با آن روحیهای که از آنها سراغ داریم خواهان براندازی گروه حماس هستند و اگر هم بخواهند سازشی داشته باشند با حکومت ملی فلسطین و در یک قالب جداگانه خواهد بود. حتی اگر اسرائیل بتواند با فشار حکومت حماس را براندازد؛ اما نمیتواند با ذهنیتی که شکل گرفته مقابله کند. به عبارت دیگر اسرائیل باید بداند که با ادامه حضورش در نوار غزه و ادغام دو میلیون فلسطینی به جمعیت داخل اسرائیل، نمیتواند ذهنیت مردم فلسطین را تغییر دهد و مخاطرات عدیدهای را در آینده ایجاد خواهد کرد.
منبع:
تاریخچه مختصر جنگهای منطقهای که زمانی یک نوار نبود، نورا عرکات، فصلنامه ترجمان علوم انسانی