رویای خشکیده
استان مرکزی با چه ابرچالشهای محیط زیستی دستوپنجه نرم میکند؟
اراک امروز دومین شهر آلوده ایران است. منطقه خوشآبوهوایی که در گذشته محل تردد سلاطین و حکام بود. چهارراه نظم و امنیه که فلسفه اولیه بنای آن، ایجاد مرکز نظامی و ساخت پادگان برای امنیت منطقه بود ولی اکنون خود دیگر هوا و خاک ندارد. اراک حالا چنان پای در پساب و پسماند صنایع آلاینده و سر در هوای آلوده به سرب و گوگرد و منواکسیدکربن دارد که گویی هرگز نه هوای خوش و تازه داشته و نه خاکش، بدون آلودگی بوده است. سلطانآباد عراق نام قدیمی شهر اراک بود. شهری که اکنون آلودهترین آبوهوای ایران را دارد. در سال 1231 ق /1816 م یعنی زمان فتحعلیشاه قاجار، سردار شاه به نام یوسفخان گرجی شهر را بنا کرد. بنیانگذاران شهر بر این باور بودند که با ایجاد زیرساختهای نظامی، زمینههای تجارت و فعالیت اقتصادی در آن روبه رشد نهد. در پژوهشی که پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی با عنوان «بررسی و تحلیل تجارت داخلی و خارجی سلطانآباد عراق» منتشر کرده، آمده است: «تبیین چگونگی صادرات و بررسی شکوائیههای ارسالی تجار و تجارتخانههای خارجی در سلطانآباد عراق به وزارتخانههای مربوط و مجلس شورای ملی و نیز واکاوی عوامل موثر در تجارت خارجی این ولایت، مانند تجارت فرش، بیانکننده آن است که توجه حکومت مرکزی و کمپانیهای خارجی همراه با مشارکت ارامنه اراک، در دوره یادشده آنجا را به یکی از مراکز اصلی تولید فرش تبدیل کرد.» اما اکنون با همه تاکیدهای تاریخی که به مساله تجارت در رونق مناطق مختلف ایران شده، صنعت و کشاورزی در مناطق خشک و بیآب ایران توسعه یافته تا نهتنها منابع را با کمترین راندمان از بین ببرند بلکه حیات سرزمینی در این مناطق را که ریشه در کنه تاریخ دارد، از بین ببرند.
مصداق توسعه ناپایدار
استان مرکزی یکی از استانهایی است که میتوان روند توسعه در آن را در چارچوب توسعه ناپایدار تعریف کرد. عدم توجه به مساله آمایش و توان اکولوژیک سرزمینی در استان مرکزی این منطقه از کشور را به یکی از مصداقهای توسعه نامتوازن بدل کرده است. دشتی که وضعیت مناسبی از نظر آبهای زیرزمینی داشت چرا که درون اقلیم ویژه و محل تلاقی ناحیه رویشی ایرانی-تورانی و اقلیم زاگرسی است. این دشت وضعیت مناسبی برای کشت بسیاری از گونههای گیاهان دارویی به صورت دیم داشت. گونههای وحشی زیادی در این منطقه میروییدند که ارزشهای اقتصادی ویژهای داشتند و این منطقه میتوانست قطب گیاهان دارویی کشور و خاورمیانه باشد. اما بارگذاری صنعتی اشتباه که ناشی از نگاه سیاسی مدیریت وقت بوده، تمام این رویاها را خشکاند. آن زمان به واسطه بحث اشتغال مجموعهای مثل پالایشگاه اراک در این منطقه بارگذاری شد. بعد مجریان طرح به دلیل اینکه امکان نگهداری مازاد سوخت مازوتی را که در آخر فرآیند پالایش باقی میماند، نداشتند، حوضچههای بزرگی برای دفن این سوخت ایجاد کردند، سپس این سوخت مایع آبهای زیرزمینی منطقه را آلوده کرد. بعد از آن با احداث پتروشیمی در کنار این پالایشگاه، دوباره همان روند اشتباه و مهلک را اینجا نیز تکرار کردند و مازاد سوخت و سرریز پسماندها را به نیروگاهی دادند تا آن را بسوزاند. سوخت ناقص این مازوت سبب گسترش بیش از پیش آلودگی در فصولی از سال شد که شهر اراک را به یک منطقه ممنوعه و فاقد توان خودپالایی سلامت بدل کرده است. از سویی در شرق شهر اراک صنعت آلودهای به نام آلومینیومسازی اراک را بارگذاری کردند که محل استقرار کارخانه آلومینیومسازی در جهت وزش باد به سمت شهر است. اکنون این صنعت مستهلک شده و زیرساختهای آن توسعه پیدا نکرده است. از سویی میزان انرژی که بابت تولید هر کیلوگرم آلومینیوم مصرف میشود آنقدر زیاد است که این شهر را در صدر فهرست مصرفکنندگان اصلی انرژی برق در کشور قرار داده است. برای تولید برق مورد نیاز صنعت آلومینیوم باید سوخت مازوت به نیروگاه تولید برق اضافه شود که خود این مصرف بالا سبب تشدید آلایندگی شده است. همه این ابَرصنایع که به شکل زنجیروار و بههمپیوسته در اراک ساخته شدهاند در بالادست منطقه و در جهت وزش باد غالب به سمت شهر اراک هستند. بنابراین مجموعه آلایندههای بسیار خطرناک صنعتی که محصول فعالیت این صنایع و نیروگاهها و پتروشیمیهاست به ریههای مردم شهر و البته تمام اکوسیستم زنده منطقه وارد میشود و نتیجه آن هم افزایش بیماریها و تنشهای شدید در حوزه سلامت مردم اراک و استان مرکزی شده است. این صنایع بزرگ، درست در بهترین دشتهای کشاورزی ایران که در زمان خود و با تکنولوژی آن زمان مورد استفاده بوده بارگذاری شدهاند. این صنایع نیاز زیادی به آب و برق دارند، بنابراین توسعه نیروگاه نیز در دستور کار قرار گرفته و آب بسیاری مصرف شده است. این ابرصنایع در گام بعد با روندهای ناپایدار خود صنایع پاییندست و صنایع کوچکتر را نیز ایجاد کردهاند. شاید بتوان گفت حدود 30 صنعت کوچک زیرمجموعه صنعت آلومینیوم قرار دارد که بهطور مستقیم در ادامه صنعت بزرگتر ایجاد میشود. از طرفی صنایع نفتی و صنایع مرتبط با پتروشیمی و پالایشگاه در اراک نیز ایجاد شده است. در مجموع وقتی تمام این واحدهای بزرگ و کوچک را بررسی میکنیم متوجه جانمایی و استقرار آنها در بالادست شهر و در مسیر باد میشویم. آلومینیوم و صنایع زیرمجموعه آن در بخش جنوب شرقی شهر اراک و در جهت باد غالب قرار دارد. صنایع دیگر در سمت شمال و شمال شرق قرار دارد که در جهت وزش باد دیگری است. یعنی هر طرف که بادی به سمت شهر میوزد یک صنعت آلاینده استقرار داده شده است. پساب و آلودگی این صنایع وارد تالاب میقان به عنوان یک تالاب استراتژیک میشود. توسعه ناپایدار جمعیتی بدون برنامه پایش و آمایش سرزمین و جانمایی غلط شهرکهای مسکونی در اراک هم مزید بر علت است. زمینهای کشاورزی در اراک به ساختمان، و اراضی حاشیه منطقه به خاطر مصرف آبهای زیرزمینی و افزایش حفر چاهها، به خطری بالقوه برای شهر و مردم تبدیل شد. پایین رفتن سطح آب زیرزمینی در اراک و استان مرکزی خطری شدید برای فرونشست زمین است. محدوده بزرگی در شمال شرق تالاب میقان به دلیل از بین رفتن منابع آب به منطقهای کویری تبدیل شده است. از طرفی خود تالاب میقان نیز دستخوش فعالیت یک صنعت دیگر به نام شرکت ملاح معدنی شد. این صنعت مورفولوژی تالاب را به هم ریخته و باعث از بین رفتن این تالاب شده است. همه این دخالتها در استان مرکزی و بهخصوص شهر اراک نشان میدهد مهمترین چالش ما نبود یک برنامه مدیریتی است که باعث شده تصمیمات ناپایدار در زمینه توسعه به صورت سلسلهوار گرفته شود و سبب به هم خوردن تعادل اکوسیستمی در این منطقه از کشور شده است.
نبود یک برنامه دقیق آمایش سرزمین توسعه ناپایدار در اراک را کلید زده که پیامدهای آن افزایش شدید آلودگی آبهای زیرزمینی و از بین رفتن اکوسیستمهای خاکی و آبی و مهمتر از همه زوال اکوسیستمی شده است. همه اینها چالشهای اساسی در استان مرکزی است که اراک را جزو چهار شهر آلوده کشور قرار داده و در آلودگی هوا اراک بعد از اهواز که آلودگی ریزگرد (ذرات معلق) دارد، دومین شهر آلوده ایران و جزو شهرهای دچار آلودگی صنعتی (گاز فلوراید و ذرات معلق 5 /2 و 10 میکرون) در جهان است. در روزهایی که هوا در استان مرکزی و شهر اراک آلوده است، میزان مراجعه به مراکز درمانی بسیار بالاست. اکنون اراک دارد به سمت قطب سرطان کشور حرکت میکند که همه اینها ناشی از افزایش و تعدد آلودگیهای صنعتی در این منطقه از کشور است. متاسفانه شرایط ناپایدار اکولوژیک منطقه و بحرانهای بازمانده از سیاستهای اقتصادی ناشی از نگرشهای ناپایدار سیاستگذاری دارد گریبان مردم و خاک استان مرکزی را میگیرد.
تالاب میقان خشک میشود
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی 12 سال پیش با اشاره به افزایش حفر چاه در اطراف تالاب میقان دلیل خشک شدن تالاب را کاهش منابع آب زیرزمینی عنوان کرد؛ یکی از دلایل خشک شدن تالاب افت آبهای زیرزمینی است و همین موضوع سبب شده حوضه تالاب بینالمللی میقان اراک خشکتر از قبل شده است. تراز سطح آب زیرزمینی تالاب میقان طی سه دهه گذشته حدود 13 متر افت کرد. از طرفی افزایش تعداد چاههای آب عمیق از 11 فقره در سال 42 به 2030 فقره در سال 88، از عوامل کاهش سطح آب زیرزمینی تالاب میقان است. اکنون چهار دهه است که روند کاهش تراز دریاچه ادامه دارد. تعداد چاههای نیمهعمیق حفرشده در حوضه میقان از 119 فقره در سال 42 به یک هزار و 834 فقره در سال 88 رسید. از سویی تعداد قنوات حوضه میقان نیز از 544 فقره در سال 49 به 814 فقره در سال 88 رسید. اکنون 13 سال از عنوان چنین آمارهایی گذشته و هم میزان بارش در منطقه کاهش یافته و هم از حجم حفر چاهها چندان ممانعتی به عمل نیامده است. از سویی تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب، شکار غیرمجاز پرندگان، تصفیهخانه فاضلاب، فرودگاه اراک، گردوغبار و آلودگی هوا، گسترش برداشت از معدن سولفات سدیم، خشکسالی و مدیریت چندگانه بر عوامل تهدیدزای تالاب میقان افزوده است. تحقیقات سازمان هواشناسی آن زمان حکایت از خشکتر شدن حوزه کویر میقان به علت افزایش دما، کاهش میزان بارندگی، استفاده بیش از حد از توان اکولوژیک حوزه به علت کاهش حجم آب ورودی در پی برداشت بیرویه از منابع آبی و ایجاد سدهای خاکی داشت. اکنون یک دهه بعد از چنین هشدارهایی، روزنامه پیام ما در گزارشی درباره تالاب میقان نوشته است: «جنوب شرق تالاب «میقان» در حال بدل شدن به بیابان است. ۶۰۰ هکتار از زمینهای منطقه آنقدر فاصلهشان تا بیابانی شدن کم است که مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مرکزی اعلام خطر کرده و گفته است بیابانزدایی و کنترل گردوخاک باید بهسرعت آغاز شود. تالاب کویری میقان نهتنها برای اراک، که برای قم، تهران و حتی همدان هم تالاب مهمی است. تالابی شور که گردوغبار حاصل از آن، نمکی خواهد بود و چند استان را درگیر خود خواهد کرد. قم، خود به دلیل خشکی و آسیبهای دریاچه قم و بادهای فراوانش در معرض آسیب بسیار است، اما در سالهای اخیر خشکی میقان نگرانیهای بسیاری را برای این چند استان به وجود آورده است. بهصدا درآمدن زنگ خطر بیابانی شدن میقان در حالی است که تاکنون مقالات علمی بسیاری درباره این وضع هشدار دادهاند. از این میان مقالهای پژوهشی با عنوان «پدیده کویرزایی در تالابهای ایران (مطالعه موردی: تالاب میقان» که بهمن ۱۳۹۱ در نشریه علمی «جغرافیا و مخاطرات محیطی» منتشر شده است، درباره تبدیل تالاب میقان به کویری دائمی هشدار میدهد: تالاب میقان در طول تحولات اقلیمی، چنین خشکی را تجربه نکرده بوده است و اگر روند خشکی ادامه یابد، این تالاب به کویری دائمی تبدیل میشود که امکان احیای آن وجود نخواهد داشت. طبق بررسیهای این پژوهش، تالاب میقان که امروزه با معضل کاهش ورودی آب و پدیده کویرزایی مواجه است، همیشه به همین شکل نبوده: «شواهد نشان میدهد زونی که در سالهای اخیر درگیر فرسایش آبی در زمستان و فرسایش بادی در تابستان بوده، بعد از آخرین دوره یخچالی و کاهش باران در تالاب میقان بهوجود آمده است.»»
ظرفیتهای استراتژیک و اکولوژیک
دلیل چنین سیاستگذاری که موجب استقرار ابرصنایع آلاینده و پرمصرف از نظر آبی در استان مرکزی و شهر اراک شده، ظرفیتهای استراتژیک از یکسو و بیتوجهی به ظرفیتهای اکولوژیک این منطقه بوده است. این استان قابلیت ارتباط جادهای به تمامی مناطق شمال، جنوب، شرق و غرب کشور را دارد. شاهراه شمال به جنوب و همینطور مرکز کشور است. راه عامل تعیینکنندهای در تعاریف استراتژیک است. وجود خط راهآهن سراسری در این منطقه قطعاً در ایجاد امکانهای حملونقل مواد و محصولات تولیدی موثر بوده است. از سویی مرکز بودن این استان و شهرهای آن از جمله اراک سبب شده بحث امنیت در اولویت سیاستگذاران قرار بگیرد. چرا که در مواقع ضروری و التهابات امنیتی و سیاسی، مناطق مرکزی از گزند حملات نظامی یا تحرکات تروریستی در امان است. انتقال خطوط سراسری برق، گاز و آب و نهایتاً امنیتی که این منطقه دارد توانسته در ذهن سیاستگذاران ایرانی به عنوان نقطه مرکزی سرمایهگذاری در صنایع قرار گیرد. بنابراین ظرفیتهای استراتژیک این منطقه سبب توسعه صنایع بزرگ در این منطقه شده است. اما از طرفی هرگز زیرساخت اکولوژیک منطقه در این چشمانداز دیده نشده است. این سیاستگذاری غلط سبب شده اکنون ما با انباشت شدید مشکلات جدی روبهرو باشیم. یکی از دلایل دیگر شکلگیری چنین سیاستگذاری و سرمایهگذاری، وجود نیروهای سیاسی و اقتصادی در نهاد قدرت و ساختار تصمیمگیری و نظام حکمرانی است. نزدیکی اراک به تهران زمینه ورود سرمایه انسانی به قدرت را تضمین کرده است. همین نیروی انسانی با نیت خدمت به سرزمین، در شکلگیری چنین سیاستگذاری نقش داشته است. واقعیت این است که نیروی انسانی اثرگذار از این منطقه زیاد به قدرت راه یافته که میتوان از امیرکبیر در عصر قاجار تا مهاجرانی در دوره اصلاحات و زلفیزاد در دولت رئیسی و دهها وزیر و مدیر در سطح کلان اشاره کرد که این افراد با گرایشهای سیاسی متنوع در دورههای مختلف و در دولتهای متعدد در آوردن صنایع در این بخش از کشور دخیل بودهاند. هدف آنها قاعدتاً افزایش اشتغال و از بین بردن بیکاری در این منطقه بوده است. بنابراین این نفوذ سیاسی در ساختار تصمیمگیری بدون در نظر داشتن ظرفیتهای اکولوژیک بارگذاریهای صنعتی را در این منطقه انجام دادهاند که در نهایت به جای خدمت به سرزمین مادری خود اکنون بحرانی خطرناک را پیشروی مردم میبینند. باید گفت اراک و استان مرکزی مصداق بارز بارگذاری توسعه ناپایدار در سرزمینی محدود و فاقد تواناییهای اکولوژیک است. نتیجه آن هم قطعاً نابودی آب و خاک و هوا و در نهایت کاهش خودپالایی و توان زندگی در این منطقه از کشور است. همین انواع آلودگی در نهایت سبب خروج جمعیت انسانی از استان و افزایش نرخ مهاجرت شده و خواهد شد. در 70 سال اخیر بارگذاری صنایع متعدد در این نقطه از کشور با سیاستهای مختلف سبب شده وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کند اما وضعیت زندگی بدتر و بدتر از گذشته شده است، چرا که تمام ظرفیتهای محیط زیستی در این استان نادیده گرفته شده است. در هفت دهه اخیر روند ناپایدار توسعه بدون هیچ مطالعه درست و حسابی ادامه داشته و گویا تا یک فروپاشی اکولوژیک در این منطقه ادامه خواهد داشت. به نظر میرسد هیچ ارزیابی محیط زیستی برای استقرار صنایع آلاینده در اراک و استان مرکزی طی هفت دهه اخیر صورت نگرفته است.
سرمایهگذاری در چرخهای معیوب
استان مرکزی ظرفیت توسعه و سرمایهگذاری را در زمینههای دیگری داشته که به دلایل متعدد که به برخی از آنها اشاره شد از سرمایهگذاری پایدار دور شده و وارد چرخه معیوبی از انتشار آلودگی ناشی از استقرار صنایع آلاینده شده است. استان مرکزی میتوانست یکی از قطبهای گیاهان دارویی کشور باشد. استان مرکزی محل تلاقی سه ناحیه رویشی است. هم تحت پوشش اقلیم ایرانی-تورانی است و هم در اقلیم زاگرسی قرار دارد. بخش مهمی از خاک استان مرکزی تحت پوشش منطقه اکوتن از نظر اکولوژیک است. یعنی رویش در این ناحیه مناسب و صددرصد است. خیلی از گیاهان دارویی که در مناطق دیگر نیاز به کاشت، نگهداری و آبیاری دارد و در نهایت بازدهی آنچنانی ندارد، در استان مرکزی به صورت بومی و خودرو و انبوه وجود دارند و با یک مدیریت و برنامهریزی و سرمایهگذاری مناسب میشد صنایع بالادست برای این سرمایه تعریف کرد. ما در تمام پهنه سرزمینی ایران الگوهای هزینهبر را برای توسعه مناطق در نظر میگیریم. در نظر بگیرید برای اینکه صنایع بزرگ در اراک فعالیت کنند، خط لوله نفت از خوزستان با طی مسافت 1800 کیلومتر با ارتفاع 1400 متر به صورت افقی انتقال یافته و به اراک آمده تا در پالایشگاه یا پتروشیمی به مواد دیگر تبدیل شود. بعد مواد تولیدشده بار کامیون و قطار شود و سوخت مصرف کند تا دوباره به خوزستان یا مناطق حاشیه خلیجفارس برود و از آنجا صادر شود. ولی اگر صنایع بزرگ در حاشیه سواحل بزرگ ایران و در نزدیکی چاههای نفت ایجاد شوند و امنیت آنها تامین شود، از هر نظر بهصرفهتر است و همین سبب میشود استعداد مناطق دیگر برای توسعه شناسایی شود. اکنون که استان مرکزی را زیر ذرهبین توسعه پایدار بردهایم متوجه میشویم که این منطقه از کشور ظرفیتهای فوقالعادهای در حملونقل، گردشگری و توسعه گیاهان دارویی دارد اما اکنون یکی از کانونهای تولیدات آلاینده صنعتی است بدون اینکه ظرفیتهای سرزمینی در استان مرکزی در چشم سیاستگذاران آمده باشد. برخی متخصصان بر این باور هستند که اگر سیاستگذاری مبتنی بر توسعه پایدار در استان مرکزی ریلگذاری میشد، میشد در ازای مقدار اندکی از صادرات گیاهان دارویی بدون اینکه طبیعت و هوا و آب منطقه را آلوده کند درآمدی به اندازه فروش نفت یا فرآوردههای نفتی داشت. کشاورزی پایدار در مرکزی ممکن است، بدون اینکه منابع آبی را هدر بدهد. باغداری گونههای کممصرف و پربازده و البته سازگار با کمآبی در استان مرکزی میتواند جایگزین صنایع آلاینده شود. از سویی پتانسیل گردشگری استان مرکزی با وجود تالاب میقان و مناطق بکر طبیعی که وجود دارد، کاملاً نادیده گرفته شده است. اکنون خشک شدن تالاب میقان به یک ابربحران خطرناک محیط زیستی تبدیل شده است. مغفول ماندن ظرفیتهای سرزمینی در اراک و استان مرکزی و تاکید بر استقرار و جانمایی صنایع بزرگ و پرمصرف و آلاینده از مهمترین نشانههای توسعه ناپایدار در استان مرکزی و شهر اراک است. توسعه راهها در استان مرکزی و بهخصوص شهر اراک میتواند به تنهایی اقتصاد این منطقه را تامین کند. کاری که در شهر قم اتفاق افتاده است. قم هیچ محصولی ندارد. قرار گرفتن قم در مسیر تبادلات جادهای از شمال به جنوب و شرق و غرب کشور، سبب شده این منطقه کانون تبادل تجاری هم شود. اراک هم چنین وضعیتی دارد اما به جای توسعه راهها و بهبود کیفیت حملونقل به استقرار صنعت در استان مرکزی مبادرت شده که تبعات آن اکنون در وضعیت سلامت مردم و آلودگی هوا و خاک در این استان و شهرهای آن از جمله اراک مشهود است. واقعیت این است که هنوز هم سیاستها در استان مرکزی سیاستهای غلطی است که دارد ادامه پیدا میکند. اعطای مجوز به مجموعه جدید فولاد امیرکبیر از استمرار سیاستهای ناپایدار در کشور و این استان حکایت دارد. فولاد صنعت شدیداً آببری است. استان مرکزی فاقد منابع آبی است. هیچ منبع آبی جز آبهای زیرزمینی که آنها هم ته کشیده و دشتها یکی پس از دیگری در حال سقوط هستند، در این منطقه از کشور وجود ندارد. اشتباهی که چند دهه در اصفهان صورت گرفت و پیش و پس از انقلاب نیز ادامه پیدا کرد، سبب شده اصفهان به یکی از کانونهای اصلی سقوط سرزمینی و فرونشست بدل شود. همین روند در استان مرکزی نیز در پیش گرفته شده است. بهزودی ما شاهد فروپاشی دشتها به دلیل از بین رفتن منابع آب زیرزمینی خواهیم بود. از سوی دیگر فرونشست زمین همین سازههای صنعتی را خواهد بلعید و راههای جادهای و ریلی را تخریب خواهد کرد و اساساً زیست عادی در استان مرکزی بهزودی با چالش جدی مواجه میشود. یکی دیگر از مثالهای استمرار توسعه غلط در مرکزی، استقرار پتروشیمی جدیدی در کنار پتروشیمی شازند است. هیات وزیران بدون در اختیار داشتن ارزیابی محیط زیستی و با اختیار هیات دولت مجوز پتروشیمی را صادر کرده است. همین روند مخرب اکنون در استان مرکزی به شکل سلسلهوار در حال تکرار است.
منابع دیگر به سرعت از بین میرود
اگر روند آلودگی هوا و خاک و آب در استان مرکزی به همین منوال پیش برود، همین حداقل منابع طبیعی باقیمانده هم کاملاً از بین میرود. اکنون در محدوده تالاب میقان گونهای به نام قرهداغ وجود دارد. قرهداغ گونه خاص مناطق کویری و بیابانی ایران است. این گونه، بومی همین منطقه میقان است. به خاطر از بین رفتن منابع آب زیرزمینی همین گونه که ریشهدار است دارد از بین میرود. خیلی از گونههای دیگر تحت تاثیر بارانهای اسیدی ناشی از آلودگی هوا قرار دارند. از سویی از بین رفتن پوشش گیاهی در منطقه بیابانی و کویری طوفانهای گردوغبار را به وجود میآورد و بر مشکل مردم منطقه میافزاید. خود تالاب میقان که میتوانست یک فرصت طبیعی برای منطقه باشد اکنون میتواند یک تهدید هولناک هم باشد. ریزگرد پایه سولفاتی تالاب میقان میتواند به مراتب خطرناکتر از ریزگرد یا گرد نمکی دریاچه ارومیه باشد. پایه سولفات وارد ریه میشود و به سرعت میتواند انواع سرطانهای مرگبار را به وجود بیاورد. تفاوت بسیاری میان آلودگی اسید سولفوریک با نمک وجود دارد. از طرفی این آلاینده مرگبار تالاب میقان که اکنون تقریباً خشک شده است، استانهای زیادی را درگیر خواهد کرد. مرکز کشور از جمله اراک، قم، تهران و حتی استانهای همدان و اصفهان را پوشش خواهد داد و یک فاجعه انسانی محیط زیستی شدید و مرگبار را به وجود خواهد آورد. اکنون باید پذیرفت که استان مرکزی به مرحله خطرناک زوال اکوسیستمی رسیده است. زوال اکوسیستمی یعنی فروپاشی هر آنچه امکان حیات در آن وجود دارد و بیتردید با این فروپاشی انسان هم دیگر توان زیست در این منطقه از کشور را نخواهد داشت.
صنایع علیه امنیت ملی
فصلنامه علوم محیطی در مقالهای با عنوان «تاثیر عوامل زیستمحیطی بر امنیت ملی ایران» مطالعه موردی شهر اراک را ملاک قرار داده و تاکید کرده است: «صنایع آلومینیوم اراک در استان مرکزی قرار دارد. این صنعت از نظر اقتصادی، صنعتی، سیاسی و استراتژیک نهتنها برای این استان بلکه برای کشور اهمیت دارد و از طرفی به عنوان یکی از چالشهای زیستمحیطی اراک و کشور مطرح است. بررسی تهدیدات و فرصتهای زیستمحیطی این صنعت و اثرات آن بر امنیت محلی و ملی به عنوان موضوع این پژوهش برای نخستینبار مورد بررسی قرار گرفت تا بتوان از آن بهعنوان الگویی برای سایر نقاط کشور سود جست. پرسش اساسی در این پژوهش این بود که تخریب منابع زیستمحیطی ناشی از فعالیت آلومینیوم اراک چه تاثیری بر امنیت ملی کشور دارد. در نهایت با ایجاد رابطه منطقی در فرآیند سه مولفه محیط زیست، توسعه و صنعتی شدن و امنیت ملی، شرایطی فراهم شد تا هم روند توسعه و محیط زیست حفظ [شود] و هم مردم با امنیت روانی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اشتغال و معیشت در یک رفاه نسبی زندگی [کنند]. بنابراین در این پژوهش این فرضیه مطرح شد که عدم رعایت استانداردهای زیستمحیطی باعث وقفه در فعالیت کارخانه آلومینیوم اراک[شده] و این امر به بیکاری، بحرانهای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، کارگری شهر اراک منجر خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان داد که چالشهای زیستمحیطی در یک منطقه نظیر اراک نهتنها بر امنیت این شهر بلکه بر امنیت ملی نیز تاثیر دارد.»
اراک آلوده و بحرانی است
مقامات اداره محیط زیست استان مرکزی و شهر اراک که در ماههای زیادی از سال، تحت فشار رسانهای به خاطر مدیریت نشدن آلودگی هوای شهر بزرگ اراک هستند، عمدتاً این واقعیت اکولوژیک را بیان میکنند که اراک به تنهایی به اندازه یک استان با مشکلات زیستمحیطی روبهرو است. اگر غیر از مساله آلودگی هوا در اراک به موضوعات دیگر هم نگاهی بیندازیم متوجه نوعی ولنگاری محیط زیستی در این منطقه از کشور میشویم که عمق فاجعه را نشان میدهد. نیاز به سیستم تصفیهخانه فاضلاب اراک، احداث تصفیهخانه در کشتارگاه شهرداری اراک، اصلاح و پاکسازی محل دفن پسماند اراک، بهروزرسانی طرح جامع مدیریت پسماند شهر اراک، احداث تصفیهخانه در شهرک حاجیآباد و... مواردی است که مسوولان محیط زیستی به آن اشارههایی داشتهاند. یکی دیگر از مهمترین مشکلات نادیده طبیعت در استان مرکزی و شهر اراک مساله ورود دام به منابع طبیعی این منطقه است که تقریباً به بحرانی جدی در تخریب مراتع و فرسایش خاک و در نهایت گسترش طوفانهای گردوغبار تبدیل میشود.
از طرف دیگر خبرگزاری مهر در گزارشی نوشته است: شهر اراک که طی دهه اخیر بحران آلودگی هوای آن مورد توجه قرار گرفته، امروز ردپای بحران خاک و شکاف زمین را بر تن خود میبیند و خطر فرونشست، بیخ گوش بزرگترین و پرجمعیتترین شهر استان است. با وقوع خشکسالیهای پیدرپی و کاهش شدید باران سالانه، منابع آب زیرزمینی در بخشهای مختلف استان مرکزی دچار افت شدید شد و این مناطق تبدیل به دشتهای ممنوعه و بحرانی شدند و این رخداد در نقاطی همچون دشت اراک تبعات زیستمحیطی دیگری را نیز به بار آورده است. فرونشست زمین یکی از مهمترین بحرانهای ناشی از خشکسالی و افت شدید منابع آب زیرزمینی است که این رخداد زیستمحیطی اخیراً به صورت شکافهایی در زمین در نقاط اطراف شهر اراک از جمله منطقه هزاوه مشاهده شده و در حقیقت زنگ خطر بروز این بحران را برای اراک به صدا درآورده است. در این میان همچنین وجود چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه از منابع آبی برای مصارف کشاورزی، عامل دیگری است که در کنار کاهش بارش و خشکسالی، بستر را برای تشدید افت منابع آب زیرزمینی فراهم کرده و عامل دیگری برای گسترش بروز بحران فرونشست زمین است.
این همه صنعت، این همه بیکار
بررسی تحلیلهای خبری در مورد وضعیت محیط زیست استان مرکزی و شهر اراک این واقعیت متناقض و ترسناک را نشان میدهد که بهرغم توسعه صنعتی اراک بیکاری در این منطقه از کشور بسیار بالاست. در مقاله تحلیلی که در این زمینه در رسانهها منتشر شده آمده است: «سوالی که مدتهاست ذهن مردم اراک را درگیر خود کرده این است که اگر ما صنعتی شدهایم پس این همه بیکار و اخراجی و تعطیلی کارگاه چیست؟ و صنعتی شدن اراک چه بهایی دارد؟» یکی از اولین واکنشها به انتشار گسترده آلودگی در اراک با وجود همه هشدارها و تذکرها افزایش میزان بیماریها و بهخصوص افزایش انواع سرطانها در این شهر و بهطور کلی در استان مرکزی است که این استان را در زمره سومین استان دارای بالاترین میزان سرطان قرار میدهد. محمود احمدیبیغش، نماینده مجلس ۳۱ تیرماه ۱۴۰۱ در جلسه شورای اداری استان که با حضور رئیسجمهوری برگزار شد، با اشاره به آلودگی هوا، زمین و خاک در استان مرکزی گفت: از جمعیت شازند، حدود ۲۵ درصد خانوادهها حداقل یک بیمار سرطانی دارند که ماهانه باید ۱۱ میلیون تومان برای درمان هزینه کنند در حالی که وضعیت مالی و معیشتی آنها با وجود استقرار صنایع عظیم مناسب نیست و اگر خط فقر ۱۰ میلیون تومان باشد، ۹۵ درصد مردم شازند زیر خط فقر هستند.