شراکت سلبی
واکاوی روابط ایران و روسیه در گفتوگو با رحمن قهرمانپور
روسیه بهرغم اختلافات جدی که در طول این سالها با آمریکا داشته است، به هیچ وجه خواهان ورود به عرصه درگیری و تنش با آمریکا نبوده است. با توجه به حجم روابط و منافعی که روسیه با جهان غرب از جمله آمریکا و اروپا داشته، همکاری با غرب را بر همکاری با ایران ترجیح داده است. در واقع کشوری مثل روسیه، همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال میکند. این کشور پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارد بلکه بررسی میکند که منافعش از چه طریق بهتر تامین میشود. بنابراین حمایت روسیه از ایران تا زمانی ادامه پیدا میکند که منافع ملیاش بهتر تامین شود. در این زمینه رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل سیاسی معتقد است روسیه به عنوان یک قدرت رو به افول ابزارهای محدودی دارد و سعی میکند از همه ابزارهای محدودی که دارد استفاده کند. در گذشته هم اوضاع بر همین منوال بوده است؛ روسیه هر زمانی که لازم بوده از تنش میان ایران و آمریکا به سود خود استفاده کرده است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که در وضعیت فعلی روسیه بیشتر برای ایران دردسرساز است. تحریمهایی که اخیراً علیه روسیه اعمال شده در واقع روسیه را به رقیب جدی ایران تبدیل کرده است. روسیه در بازارهای غیررسمی بهخصوص در فروش نفت و محصولات پتروشیمی، فولاد، فلزات و مواد معدنی با ایران رقابت میکند. با توجه به اینکه ایران و روسیه شباهتهایی دارند و صادرکننده کالاهای مشابه هستند پیشبینی میشود که روسیه یکییکی بازارهای ایران را تحت سلطه خود درآورد. این وضعیت بیشتر به ضرر ایران است تا به نفع ایران. نظر شما در این مورد چیست؟
من با این تحلیل موافق نیستم؛ روسیه منافع ملی خود را تامین میکند. در واقع مساله اقدامات روسیه نیست؛ مساله این است که ما نمیتوانیم از فرصتهای بهوجودآمده استفاده کنیم. روسیه بعد از جنگ اوکراین گرفتار مشکلات زیادی شد. روند جنگ اوکراین آنگونه که روسیه در نظر داشت پیش نرفت. برای همین هم بود که روسیه تصمیم گرفت نفت بیشتری را با قیمت پایینتری وارد بازار کند. همین امر باعث شد بخشی از خریداران نفت ایران به سراغ روسیه بروند. ما باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که این مساله حقیقت رقابت در بازار است. بنابراین تحلیل من این است که روسیه بعد از جنگ اوکراین در وضعیت سخت و دشواری قرار گرفت و مجموعه اقداماتی هم که انجام داد در همین راستا قابل تبیین است.
در همان اوایل بحران اوکراین و بهتبع آن تحریم روسیه بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که نفت ایران میتواند جایگزین نفت روسیه شود. از نظر شما چرا ایران از این فرصت طلایی استفاده نکرد؟
در مورد اینکه ایران میتوانست جایگزین روسیه در بازار نفت اروپا شود؛ طبیعی است که این امر امکانپذیر نیست. واقعیت این است که از یک دهه پیش که تحریمهای نفتی علیه ایران اعمال شد؛ توانایی ایران برای حضور در بازارهای نفتی کاهش پیدا کرد. همانطور که مقامات ایران از جمله وزیر نفت هم اخیراً گفتند زیرساختهای ایران در طول این سالها تضعیف شده است. اگرچه روسیه هم بعد از جنگ اوکراین ضعیفتر شده اما به هر حال قدرتی بالاتر از ایران است و پتانسیلهای بیشتری از ایران دارد. بنابراین این فرضیه که ما میتوانستیم در حوزه نفت جایگزین روسیه شویم فرضیه درستی نیست. اما در عین حال معتقدم که در فضای بعد از جنگ اوکراین و نیاز اروپا به انرژی، حداقل میشد بخشی از سرمایهگذاریها در بخش نفت و گاز را جذب کرد که البته آن هم به دلیل معلق بودن مساله برجام اتفاق نیفتاد.
در ماههای گذشته سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، خواستار تضمینهای مکتوب از آمریکا شد. او تصریح کرد آمریکا باید به روسیه تضمین دهد که بعد از احیای برجام، تحریمهای غرب علیه روسیه به خاطر جنگ اوکراین مانع همکاریهای نظامی و اقتصادی همهجانبه مسکو با تهران نخواهد شد. لاوروف با اعلام اینکه تحریمها علیه روسیه به مشکلی برای احیای برجام تبدیل شدهاند، رسماً مذاکرات احیای برجام را به جنگ اوکراین مرتبط کرد. به نظر شما روسیه چه انگیزهای در مرتبط کردن برجام با جنگ اوکراین دارد؟
این مساله بعد از جواب آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا مبنی بر اینکه در چارچوب برجام توافقهای ایران و روسیه از تحریمها معاف است؛ رفع شد. اما این مساله به این معنا نیست که روسیه در این قضیه حسننیت داشته است؛ باید بدانیم که روسیه از هرگونه ابزاری برای گرفتن امتیاز استفاده میکند. باید در نظر داشته باشیم که روسیه یک قدرت رو به افول است اما ولادیمیر پوتین و تیم او تمایل دارند در جهان و در داخل روسیه اینگونه جلوه کنند که روسیه همچنان یک قدرت بزرگ است و مسائل بینالمللی بدون حضور و رضایت روسیه قابل حل نیست. درواقع روسیه به عنوان یک قدرت رو به افول ابزارهای محدودی دارد و سعی میکند از همه ابزارهای محدودی که دارد استفاده کند. در گذشته هم اوضاع بر همین منوال بوده است؛ روسیه هر زمانی که لازم بوده از تنش میان ایران و آمریکا به سود خود استفاده کرده است. بعد از جنگ اوکراین هم که وضعیت روسیه رو به وخامت رفته است همین سیاست را به شکل دیگری ادامه داده است. در حال حاضر که تعداد متحدان روسیه در جهان کاهش پیدا کرده است و فقط چهار کشور در مجمع عمومی سازمان ملل به نفع روسیه رای دادهاند قاعدتاً تلاش روسیه این است که از این کارتهای برندهای که در دست دارد بیشترین استفاده را کند. در همین راستا روسیه بنا به همان سیاق قبلی خودش سعی میکند در موضوعات مهمی از جمله برجام از برگ برندههایی که در دست دارد استفاده کند به همین خاطر هم بود که سرگئی لاوروف تلاش کرد نشان دهد این روسیه است که مذاکرات را اداره میکند اگرچه این موضوع با وخیمتر شدن جنگ به نتیجه نرسید.
از آغاز جنگ روسیه که علیه اوکراین به راه افتاد، مقامات مسوول ایران اگرچه اعلام بیطرفی کردند اما از چند ماه اخیر، ادعاهایی درباره ارسال محموله پهپادی از سوی تهران به روسیه، از سوی خبرگزاریهای خارجی مخابره شد. از جمله روزنامه آمریکایی واشنگتنپست به نقل از مقامات پنتاگون و برخی دولتهای متحد ایالات متحده اوایل شهریور مدعی شد که «هواپیماهای باری روسی ۱۰ روز پیش با محمولهای از پهپادهای ایرانی، تهران را به مقصد روسیه ترک کردند». پس از آن تنش اوکراین با ایران فراتر از کلام رفت و به خواست اوکراین، سفارت ایران در کییف تعطیل شد. ایران این ادعاها را رد کرد اما دیگر دیر شده بود چرا که موضوع به شورای امنیت کشیده شد. در این راستا آیا تهران شریک مسکو به خاطر جنگ با اوکراین میشود؟
مساله پهپادها یک مساله بسیار مهم برای اروپاست. جنگی که در اوکراین اتفاق افتاده در واقع جنگی در عمق استراتژیک اروپاست. اگر قرار باشد روسیه در جنگ اوکراین برنده شود مقصد بعدی رومانی، لهستان و در نهایت آلمان است. بنابراین اگر روسیه پیروز جنگ باشد تا قلب آلمان پیش میرود برای همین هم ترسی که اروپا بهخصوص آلمان از جنگ اوکراین دارد یک ترس جدی است و نباید آن را دستکم گرفت. هنوز خاطره جنگ جهانی دوم در آلمان زنده است. بنابراین از همان ابتدا معلوم بود که اروپا نگران پیامدهای جنگ اوکراین است. از سوی دیگر آمریکا و بریتانیا هم فرصت خوبی به دست آوردند که روسیه را در اوکراین زمینگیر کنند. ارزیابی آنها این است که منابع تسلیحاتی روسیه رو به اتمام است و روسیه مجبور خواهد شد به نوعی حضورش را در اوکراین کمتر کند و درنهایت ضعیف و ضعیفتر میشود. هر اقدامی که این معادله را به هم بریزد و اعمال فشار روسیه بر اوکراین را تداوم بخشد از نظر آمریکا و اروپا یک اقدام تهدیدآمیز برای دنیای غرب است. ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ورای اتفاقاتی که در اوکراین در جریان است جنگی تمدنی (به تعبیر هانتینگتون) هم در میان است. به این معنا که روسیه با حملهای که به اوکراین انجام داد درواقع به جهان آزاد، به دنیای دموکراسی و ارزشهای لیبرال غربی حمله کرد. بنابراین این مساله یعنی جنگ اوکراین فقط یک جنگ نظامی بر سر سرزمین نیست، بلکه جنگی هویتی است؛ هویت روسیه به عنوان نظامی اقتدارگرا در برابر هویت غربی به عنوان نظامی لیبرال. به این ترتیب آن چیزی که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا با عنوان جهان دموکراسی در برابر کشورهای اقتدارگرا گفت یک مساله جدی برای دولت آمریکاست. برای همین هم مساله جنگ اوکراین برای اروپا و آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است و هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد؛ از نظر آنها یک تهدید است.
ادعاهای اخیر مقامات اروپایی و آمریکایی در مورد فروش پهپادهای ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین به مولفه جدیدی در روابط ایران و غرب تبدیل شده و حتی در صورت استمرار این موضوع ممکن است شاهد اثرگذاری آن بر گفتوگوهای احیای برجام باشیم؛ گفتوگوهایی که چند وقتی است متوقف شده و احتمال میرود پس از برگزاری انتخابات میاندورهای در آمریکا از سر گرفته شود. این موضوع تا چه اندازه احیای برجام را تحت تاثیر قرار میدهد؟
مسائل در سیاست بینالملل طبقهبندی خاص خودشان را دارند. مساله برجام مسالهای مربوط به کنترل تسلیحات است. مساله کنترل تسلیحات در سطح کلان و در سطح اعلی بین قدرتهای بزرگ مطرح است. مسائلی غیر از این جزو سیاست حاد یا سیاست استراتژیک نیستند؛ بلکه مسائلی غیراستراتژیک هستند. پهپادهای ایران جزو مسائل غیراستراتژیک است بنابراین مانعی اساسی برای احیای برجام نیست. کمااینکه جنگ اوکراین هم مانع اساسی در مقابل برجام نیست چون همانطور که گفتم برجام ذیل مسائل کنترل تسلیحات و نظم هستهای قرار میگیرد و مسائل دیگر ارتباط مستقیمی با نظم هستهای در دنیای فعلی ندارند، بنابراین مانعی برای احیای برجام نیستند. اما این موضوع میتواند باعث تنش میان روابط ایران و اروپا شود.
در طول این سالها روسیه همواره همکاری و رقابت جهانی با غرب را اولویت خود میدانست و تمایلی نداشت که هزینههای زیادی را که ممکن است ناشی از حمایت از ایران باشد متحمل شود. با وجود این، چرا تهران خود را شریک راهبردی این کشور میداند؟
درست است که چنین تبلیغ میشود که ایران و روسیه شریک راهبردی هستند، اما واقعیت این است که نه در ایران و نه در روسیه چنین برداشتی وجود ندارد. این شراکت بیشتر از اینکه جنبه ایجابی داشته باشد جنبه سلبی دارد. در واقع این شراکت در مخالفت با غرب و نظم بینالمللی غربی شکل گرفته است بنابراین جنبه ایجابی ندارد. در طول این سالها ایران و روسیه نتوانستند از انبوه توافقاتی که انجام دادند نتیجه روشنی بگیرند. مشخصه بارز آن کریدور شمال- جنوب است که بعد از بیست سال همچنان ناتمام مانده است. درواقع روابط ایران و روسیه بیشتر از آنکه معطوف به انجام یک کار مشترک باشد مخالفت مشترک با یک دشمن مشترک به نام غرب بوده است. این وضعیت باعث شده است که نزدیکی دو طرف بیشتر از آنکه ارادی و آگاهانه باشد بیشتر غیرارادی و برحسب شرایط بوده است. در حال حاضر هم اختلاف منافع جدی در موضوعات مختلفی از جمله مساله قفقاز و همکاری روسیه و اسرائیل در سوریه، بین ایران و روسیه وجود دارد. تنها کار ایجابی که ایران و روسیه توانستند انجام دهند؛ جلوگیری از سقوط بشار اسد بود.
آینده روابط ایران و روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
روابط ایران و روسیه تابع عوامل متعددی است یکی از آنها آینده روابط روسیه با غرب است. آینده قدرت روسیه در نظام بینالملل از اهمیت زیادی برخوردار است. برخلاف تصوری که در ایران وجود دارد واقعیت امر این است که روسیه قدرت رو به افولی است. شاخصهای اقتصادی، سیاسی و جمعیتی این کشور حاکی از این امر است. تنها مسالهای که روسیه سعی میکند با توسل به آن در سطح قدرتهای بزرگ باقی بماند سلاح هستهای است. اما در همین زمینه هم با پیشرفتهایی که چین در حوزه هستهای و ساخت موشکهای بالستیک بینقارهای داشته عملاً جایگاه روسیه در نظم هستهای را تضعیف کرده است. بهطوری که حتی آمریکا هم خواهان این است که معاهدات جدید هستهای بین آمریکا، روسیه و چین باشد اما روسیه مخالف این موضوع است و خودش را بعد از آمریکا دومین قدرت هستهای در جهان میداند و خواهان حفظ این موقعیت است. علاوه بر این جنگ اوکراین هم نشان داد مشکلات روسیه در زمینه قدرتیابی در صحنه بینالملل رو به افزایش است. کشوری که ادعای قدرت جهانی داشت بعد از جنگ اوکراین زمینگیر شده است. براین اساس از نظر من سیاست ایران هم در چند سال آینده به تدریج به این سمت خواهد رفت که با روسیه به عنوان یک قدرت فرامنطقهای و نه یک قدرت جهانی برخورد کند و سیاستهایش را بر این اساس تنظیم کند.