جبران مافات
آیا رابطه ایران و روسیه رابطهای راهبردی است؟
در کشور ما نه در سطح بسیاری از مسوولان و کارشناسان و نه مردم عادی و حتی روزنامهنگاران درک صحیحی از روابط با روسیه وجود ندارد و عمدتاً تصورانی اشتباه محور تحلیلها، برنامهریزیها و حتی رویکردهای اجرایی را تشکیل میدهد. دعوای قدیمی روسوفیل، انگلوفیل و یانکی فیل نیز مزید بر علت شده تا این تصورات اشتباه تکثیر شود.
اظهارات اخیر مقام روسی درباره بهره بردن روسیه از ادامه تحریمهای ضدایرانی غرب جدیدترین رویداد خبری در حوزه مناسبات تهران و مسکو است. کنستانتین سیمونف، مدیرکل صندوق امنیت ملی انرژی روسیه، گفته است: «روابطمان [با ایران] بسیار پیچیده بوده؛ چه در زمان شوروی و چه پساشوروی. ولی حالا میبینیم که ایران دست به یک انتخاب سیاسی جدی زده و در نتیجه تحریم میشود. اتحادیه اروپا در حال اعمال این تحریمهاست. پنجم دسامبر قرار است بستههای ششم و هشتم تحریمها وضع شود. ما هم چشمانتظارش هستیم. اما اینکه ایران تحت تحریمها میماند و تحریمها تشدید میشود، باید صادقانه بگویم که برای ما خبر خوشی است.» شاید به گمان برخی اظهار شادمانی این مقام روسی تعجبآور باشد اما واقعیت این است که مفهوم گفتههای وی موید این نکته است که ادامه تحریمهای هستهای ایران از سوی غرب، فرصت خیلی خوبی به روسیه خواهد داد تا در بخش نفت و گاز ایران سرمایهگذاری بزرگی کند. وی اظهارات خلاف عرفی نیز مطرح نکرده، چه اینکه علت «خوب» دانستن تحریمهای ایران برای مسکو را انزوای نفتی این کشور و فراهم شدن فرصت برای ورود روسیه به صنعت نفت ایران ارزیابی میکند و میگوید: «در آینده ما باید بر گسترش روابط اقتصادی مشترک تمرکز کنیم. ما برنامههای بلندپروازانه و جدی برای سرمایهگذاری داریم که اعلام هم شده، از جمله در بخش نفت و گاز ایران. صحبت از مبالغ هنگفتی است؛ بیش از ۴۰ میلیارد دلار.»
گزارش سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران به عنوان مرجع رسمی اعلام آمارهای سرمایهگذاری خارجی در کشور نیز به اظهارت این مقام روسی نزدیک است. بر اساس گزارش این سازمان، در شش ماه نخست امسال تنها دو میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار (۷ /۲ میلیارد دلار) مصوبه معتبر سرمایهگذاری خارجی در حوزه نفت و گاز مربوط به سرمایهگذاریهای روسیه در ایران به تصویب هیات سرمایهگذاری خارجی رسیده است. روسیه با احتساب سرمایهگذاری در حال انجام در حوزه نفت و گاز، نخستین کشور خارجی سرمایهگذار در ایران طی شش ماه نخست امسال بوده است.
تردیدی نیست که روسیه به علت جنگ با اوکراین با تحریم روبهرو شده و تمایل بیشتری دارد تا همکاریهای خود را با ایران افزایش دهد. برخلاف سالهای گذشته که رویکرد اصلی سیاست خارجی روسیه غرب بود، جنگ اوکراین باعث شد تا روسها به سمت کشورهای شرق بیایند و در این موضوعات هم ایران یکی از کشورهای مهمی است که روسیه میتواند از این طریق فضای جدید همکاری را در زمینه دور زدن تحریمها به وجود بیاورد.
بحث اصلی در دنیای سیاست بینالملل همچنان منافع است و طبیعی است که روسها که در مقطع کنونی از زمین و زمان دچار تحریم و محدودیت شدهاند به دنبال ایجاد راههایی برای جبران مافات باشند. اساساً روسیه کشوری عملگراست و بهویژه اینکه پوتین هم که ریاستجمهوری این کشور را بر عهده دارد به لحاظ شخصیتی انسانی پراگمات است. چنین شخصی در نحوه و نوع برقراری مناسبات با دیگر دولتها به سود و زیان کشورش توجه خواهد داشت.
با این همه این اولینبار نیست که روسها خشنودی خود را از تحریمهای غرب علیه ایران ابراز کردهاند. پیشینه اصلی این موضوع به زمان قبل از توافق برجام برمیگردد که روسها بهطور علنی رغبتی به امضای این قرارداد نشان نمیدادند، چرا که واهمه داشتند که در صورت بهبود مناسبات ایران و غرب، روسیه نمیتواند منافعی در ایران داشته باشد و تهران از خط مسکو خارج خواهد شد. در کرملین این رویکرد همیشه وجود داشته که اساساً جامعه ایران جامعهای غربگراست و در صورتی که تحول عمدهای به هر شکلی در آن اتفاق بیفتد، میتواند به سمتی برود که منافع کلان روسیه به خطر بیفتد.
نکته مهم این است که روابط ایران و روسیه با وجود سروصدای زیادی که در داخل کشور داشته، هیچگاه گسترده و راهبردی نبوده است. تمرکز اصلی تهران و مسکو در مناسبات خود نظامی و امنیتی بوده و به سایر حوزهها تسری پیدا نکرده و این امر موجب شده تا مناسبات اقتصادی که یکی از پیشرانهای اصلی توسعه روابط کشورهاست تحقق پیدا نکند. البته به نظر میرسد در میان مسوولان ایرانی یک توافق کلی وجود دارد که روابط با مسکو برای موقعیت ژئوپولیتیک جمهوری اسلامی ایران، معماری دفاع و فضای مانور در مذاکرات با غرب بسیار ارزشمند است. تهران بهطور فزایندهای این روابط را بخشی از یک استراتژی جامع برای تقویت چارچوب امنیتی خود در خاورمیانه میداند.
هرچند باید گفت خواست ایران یا نخواستن روسیه تنها دلیل کاهش مراودات اقتصادی ایران و روسیه نبوده، بلکه مکمل بودن اقتصاد دو کشور نیز مزید بر علت است. واقعیت این است که روسیه و ایران هر دو تولیدکننده انرژی هستند و بعضاً همدیگر را به دید رقیب مینگرند، بهخصوص روسها که ثابت کردهاند نسبت به ایجاد رقیب جدیدی در حوزه فروش انرژی بهخصوص گاز انعطافپذیر نیستند. علاوه بر این باید گفت نه روسیه و نه ایران پول برای سرمایهگذاری و بهبود روابط اقتصادی دوجانبه ندارند و این واقعیتی انکارناپذیر است.
احتمالاً ایران در صورتی که دارای سیاست خارجی متکثر بود از فرصت جنگ اوکراین میتوانست بهرههای مناسبی ببرد. این موضوع بعضاً از سوی برخی جریانها مطرح میشود مبنی بر اینکه ایران بعد از تنشآلود شدن روابط مسکو و غرب باید بعد از انجام مذاکرات و حلوفصل چالشها به سمت صادرات انرژی به اروپا میرفت. اما واقعیت این است که روسها هم به خوبی این تهدید را مدیریت کردند. از یکسو از مدتها قبل در پروژه انتقال گاز به شمال اروپا، موفق شدند تهران را برای خروج از پروژه قانع کنند. در نتیجه همین موضوع، روسها توانستند امتیازهای زیاد و مهمی از اروپا و بهخصوص آلمان بگیرند و در بسیاری موارد به کلی جای پای ایران را پر کردند. از سوی دیگر نیز به بهانه واردات پهپاد از ایران، به نوعی پای ایران را به جنگ باز کردند و به این اطمینان رسیدند که ایران تحریم باقی میماند و منافع کرملین لطمهای نمیبیند. البته مدیریت مسکو تنها عامل به نتیجه نرسیدن موضوع عدم صادرات انرژی ایران به اروپا نیست بلکه نبود زیرساختهای اساسی نظیر خط لوله و عدم سرمایهگذاریهای کلان اروپا در صنایع گاز ایران نیز مزید بر علت است.
بنابراین باید این توصیه تکراری را مجدداً عنوان کرد که ایران نباید همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه بگذارد، بلکه باید برای توسعه روابط با همسایگان، کشورهای اروپایی، هند، آسیای شرقی و هر کشوری که بتواند منافع ایران را تامین کند، تلاش مضاعف شود. تا زمانی که روسها متوجه عدم مناسبات خوب ایران با غرب و سایر کشورها بهخصوص در زمینه اقتصادی باشند، نمیتوان انتظار نفع رساندن از مسکو به تهران دستکم در حوزه اقتصادی را داشت.