توانمندیها و ضعفها
راههایی برای دور زدن دلار
هر چند وقت یکبار تمایل برای یک ارز ذخیره جایگزین دلار اوج میگیرد و یک بازار به خاطر پیشبینی سقوط قریبالوقوع اسکناس سبز رونق پیدا میکند. حدود سهچهارم یک قرن است که دلار در مقیاس جهانی بر تجارت و امور مالی مسلط بوده است و ارز ذخیره روز مبادا در سبد دارایی بانکهای مرکزی بهشمار میرود. با وجود این تورم بالا، تنشهای ژئوپولیتیک و تحریمهای اعمالشده از سوی آمریکا و متحدانش علیه کشورهایی از قبیل روسیه به تازگی باعث شد تا صدای مخالفان دلار بلندتر شود. چنین شرایطی معمولاً با خشم یک رهبر جهانی علیه دلار شدت میگیرد. والری ژیسکار دستن، وزیر دارایی وقت فرانسه در سال ۱۹۶۵، با خشم از حق ویژهای صحبت راند که اسکناس سبز برای آمریکا ایجاد کرده بود. اینبار نوبت لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیسجمهور برزیل، بود که در سفری بیسابقه به چین از بازارهای نوظهور خواست در تجارت از ارزهای خودشان استفاده کنند. همزمان، افزایش قیمت طلا و کاهش سهم دلار در ذخایر جهانی مخالفان دیگری را به عرصه آورد که به اعتراف ماه گذشته جنت یلن، وزیر خزانهداری آمریکا، اشاره میکنند که گفته بود با گذشت زمان استفاده از تحریمها میتواند صدارت (هژمونی) دلار را خدشهدار کند. موضوع نگرانکننده دیگر آن است که اگر کنگره سقف بدهی دولت آمریکا را بالاتر نبرد این کشور با بحران مالی مواجه خواهد شد. اما شوروهیجان مخالفان واقعیتها را نادیده میگیرد. اسکناس سبز کشش جاذبهوار قدرتمندی در اقتصاد جهان دارد که هیچ از قدرت آن کاسته نشده است حتی اگر بدانیم آمریکا به تازگی متوجه شده باشد که موانعی واقعی بر سر راه استفاده از برتری پولش وجود دارد. مزیت اولیه دلار بسیار بزرگ است. بین یکسوم تا نیمی از تجارت جهانی با دلار انجام میشود و این سهم در درازمدت نسبتاً بدون تغییر بوده است. حدود ۹۰ درصد از تراکنشهای ارزی جهان با دلار است و نقدشوندگی آن آنقدر بالاست که اگر بخواهید یورو را با فرانک سوئیس مبادله کنید برایتان ارزانتر خواهد بود که این مبادله را از مسیر دلار انجام دهید. حدود نیمی از بدهیهای فرامرزی دلاری هستند. سهم دلار در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی کاهش یافته است اما هنوز به 60 درصد میرسد. هیچ نشانهای از تغییرات بزرگ تازهای دیده نمیشود، بهجز آنکه بانکهای مرکزی در واکنش به نرخ ارز و بالا رفتن نرخ بهره در آمریکا سبدهای داراییشان را از نو ارزشگذاری میکنند. هیچ ارز دیگری از نظر اندازه یا جذابیت قابل مقایسه با دلار نیست و نمیتواند دارایی ایمنی برای سرمایهگذاران باشد. منطقه یورو وضعیتی شکننده دارد و بازار بدهی دولتی آن اکثراً بین اعضای کوچکتر آن تقسیم شده است. چین تا زمانی که جریان سرمایه را به شدت کنترل میکند و مازاد حساب جاری دارد نمیتواند به تقاضای جهانی برای داراییهای ایمن پاسخ دهد. مازاد حساب جاری باعث میشود این کشور همیشه از بقیه نقاط جهان طلبکار باشد. علاوه بر این، دلار به عنوان ارز برتر از اثرات شبکهای بهرهمند میشود. افراد تمایل دارند از ارزی استفاده کنند که همگان آن را به کار میبرند. آنچه روزبهروز آشکارتر میشود آن است که اگر کشورها واقعاً بخواهند میتوانند این نظام سلطه را دور بزنند. اقتصاد جنگزده روسیه به خاطر تحریمها آسیب دید اما فلج نشده است. بخشی به آن دلیل که هماکنون 16 درصد از صادرات این کشور با یوآن محاسبه میشود. سهمی که قبل از جنگ اوکراین تقریباً صفر بود. شبکه پیامرسان بینبانکی چینی جایگزین سوئیفت به سرعت رشد میکند. همچنین این کشور بیشتر تجارت دوجانبه خود را با یوآن تسویه میکند. این کار آسانتر از آن است که بخواهد دلار را در جریانهای تجاری بین دیگر کشورها با یوآن جایگزین کند. حتی بسیاری از بنگاههای غربی در تجارت با چین از یوآن استفاده میکنند. پیدایش فناوریهای پرداخت دیجیتال و ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی نیز گردش پول در جهان بدون دخالت آمریکا را تسهیل میکند.
توازن قدرت
علاوه بر این، خانم یلن به درستی میگوید که استفاده از دلار برای مطیع کردن دیگر کشورها روش مناسبی برای پیدا کردن و حفظ دوست نیست. آمریکا هنوز تحریمهای ثانویه را علیه کشوری مثل هند که با روسیه تجارت میکند اعمال نکرده است چراکه از بازخورد آن هراس دارد. نشانهای از حرکت قریبالوقوع به سمت نظام ارزی چندقطبی دیده نمیشود اما ممکن است با کاهش سهم آمریکا از اقتصاد جهان تا پایان قرن شاهد چنین رویدادی باشیم. این نظام بهطور ذاتی نسبت به نظام دلاری ثبات کمتری خواهد داشت بنابراین نه آمریکا و نه بقیه جهان عجلهای برای رسیدن به آن ندارند.