اثر توده
آیا اصول اقتصادی قانون اساسی تحت تاثیر اندیشه چپ نوشته شد؟
چندی قبل مناظرهای بین دکتر موسی غنینژاد و دکتر مسعود درخشان برگزار شد که در آن مساله اثرگذاری تفکر چپ بر اصول اقتصادی قانون سیاسی محل بحث و مناقشه شد، بحثی که محدود به آن مناظره نماند و در روزهای بعد دیگرانی نیز له یا علیه آن سخن گفتند و نوشتند، گرچه پای استدلال بسیاری چوبین بود و بدون پرداختن به اصل مساله و نص قانون و آنچه میگوید، از شخصیت تدوینکنندگان قانون و نوشتههای پیشین آنها سخن گفتند؛ در حالی که دستپخت تدوینکنندگان روشن و شفاف در معرض دید و قضاوت همگان است.
امروزه کمتر تردیدی وجود دارد که اصول اقتصادی قانون اساسی، و بهطور خاص دو اصل 43 و 44، محور تدبیر و عمل را در اقتصاد به دولت واگذار میکند و این دولت است که همه عرصه اقتصاد را در دست دارد و بخش خصوصی جایی اجازه تنفس دارد که دولت بگذارد. اقتصاد متمرکز دولتی نیز هسته اصلی تفکر چپ اقتصادی است. فارغ از اینکه تا چه اندازه این ایدهها مقبول است و اساساً اقتصاد باید در دست دولت باشد یا بخش خصوصی، مهم این است که نص صریح این اصول به فعال مایشا بودن دولت در اقتصاد ختم میشود و از همین اصول میتوان چپگرایی را دید و درک کرد. و از همینرو بود که در سال 1384 سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی از سوی رهبری ابلاغ شد که به مساله خصوصیسازی پرداخت و سعی کرد تا اندازهای جلوی سیریناپذیری نفوذ دولت در اقتصاد را بگیرد و راه باریک بخش خصوصی را اندکی بازتر کند. در مطالب پرونده ویژه این شماره به ریشه نفوذ و تفوق تفکر چپ در ایران و اثرگذاری حزب توده و بهطور خاص غلبه تفکر این حزب در فضای بعد از پیروزی انقلاب پرداخته و تلاش شده تا نشان داده شود، وقتی میگوییم اصول اقتصادی قانون اساسی تحت تاثیر تفکر چپ بوده، از چه حرف میزنیم.