شناسه خبر : 43878 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پول راستین دیجیتال

آیا اخلاق و اقتصاد با هم در ارتباط هستند؟

 

صدف صمیمی / نویسنده نشریه 

پیشگفتار

42«فلسفه علم اقتصاد ریشه در اخلاق دارد.» این روزها عجین دانستن اقتصاد با اخلاق کمی عجیب به نظر می‌رسد. گویی اقتصاد در دنیای مدرن به شکلی پیش رفت که باور همراهی علم و اخلاق در این حوزه برای مردم امکان‌ناپذیر باشد. اما کتاب «پول راستین دیجیتال» خاطرنشان می‌کند که تعبیر اخلاق در تولید و خلق پول عبارت غریبی نیست. همچنین در ادامه این مهم، «پول راستین دیجیتال» یادآوری می‌کند که هراندازه که پول در اقتصاد دارای اهمیت است اخلاق در تولید و خلق پول نیز دارای اهمیت خواهد بود.

درباره نویسنده

پیش از پرداختن به معرفی کتاب، خوب است در وهله اول کمی درباره زندگی و رزومه نویسنده بدانیم. سیدمجتبی فائزی نویسنده و مترجم ایرانی متولد سال 1353 است. او دکترای تخصصی علوم اقتصادی، اقتصاد گرایش پول و بانکداری خود را از دانشگاه آزاد اراک (1393-1398) کسب کرد و پیشتر در مقطع کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه تهران تحصیل کرده بود. در رزومه کاری او معاونت نظارت IT بانک کشاورزی و عضویت در شورای پژوهشی اقتصاد دیجیتال نیز وجود دارد. عنوان مقاله بین‌المللی او «The merits of government in the monopoly in economic schools point of view» و «منفعت تولیدکننده از رهیافت اخلاق در اقتصاد» عنوان یکی از مقالات داخلی او است. همچنین از وی مقاله‌ای با عنوان «ساختار استاندارد پول و نظام پولی با معرفی شاخص‌های اخلاقی: رهیافت اخلاقی در تولید و خلق پول» در فصلنامه راهبرد اقتصادی (1398) منتشر شده است.

تالیفات فائزی به شرح زیر است:

کتاب پول راستین دیجیتال (فرزانگان)- 1400- فارسی

کتاب پول راستین (دنیای اقتصاد)- 1400- ترجمه

کتاب ریشه در سنگ (واژه آرا)- 1386- فارسی

تعریف اخلاق

فائزی با توجه به علاقه‌مندی‌ها و تجاربش در حوزه اقتصاد در کتاب «پول راستین دیجیتال» تلاش کرده تا بگوید هراندازه که پول در اقتصاد دارای اهمیت است اخلاق در تولید و خلق پول نیز دارای اهمیت خواهد بود و او در این‌باره گفته است: «برای رسیدن به یک زبان مشترک برای بررسی اخلاقی پول، ناگزیر هستم تا تعاریف موجود اخلاق و نوع نگرش اخلاقی در اقتصاد را به‌صورت مختصر شرح دهم و تاکید کنم که قبل از مطالعه ادبیات اخلاق در اقتصاد و پول، مباحثه در مورد شاخص‌ها و ویژگی‌های تعیین‌شده در این کتاب برای پول جدید تقریباً غیرممکن خواهد بود.» از این نقل‌قول متوجه می‌شویم بخش اول کتاب به «تعریف اخلاق» می‌پردازد. به‌طورکلی منظور از اصطلاح اخلاق در اقتصاد در واقع تفسیر و برداشتی از علم اقتصاد و موضوعات مورد مطالعه آن است که وجه اخلاقی را نیز برای تبیین بهتر و واقع‌بینانه‌تر رفتارهای اقتصادی در نظر می‌گیرد و حاصل آن پرهیز از نگاه سودجویی محض و کوتاه‌مدت و تعیین استراتژی‌های نادرست و به‌جای آن اتخاذ اندیشه اخلاقی منفعت بنیان بلندمدت با امعان‌نظر نقطه بهینه اجتماعی است.

چرا اخلاق در اقتصاد؟

خواننده در ادامه این مقدمه با یک پرسش مهم روبه‌رو می‌شود؛ چرا اخلاق در اقتصاد باید بررسی شود؟ مگر نه آنکه اقتصاد علم کسب منافع بیشتر از منابع محدود است؟ آیا توجه به امر اخلاق در چنین مسابقه‌ای شدنی است؟ حتی به گواه اظهارنظری از سندل، بیشتر اقتصاددانان ترجیح می‌دهند کاری با مسائل اخلاقی نداشته باشند، دست‌کم وقتی ‌که از موضع اقتصاددان صحبت می‌کنند، می‌گویند کار ما توضیح رفتار مردم است نه قضاوت درباره‌ آن. کتاب در پاسخ به این پرسش‌ها می‌گوید درست است که علم اقتصاد که خود از دل اخلاق -اندیشه رفاه عمومی آدام اسمیت- سربرآورده بود پس از 100 سال و به‌صورت غیرطبیعی آنچنان عاری از اخلاق شد که تا دهه‌های پیش از نظر اقتصاددانان، اندیشه اخلاق در اقتصاد کاملاً ملال‌آور و بی‌ربط به‌شمار می‌رفت؛ اما ایراد کار برداشت‌های نادرست از اندیشه‌های اسمیت است.

تفسیر نادرست از نوشته‌های آدام اسمیت

فائزی در بخشی از این کتاب تلاش کرده تا بگوید با وجود تمام نقدهایی که به اندیشه آدام اسمیت وارد است و با توجه به خوانش‌های متعددی که از آرای او وجود دارد؛ لازم است توجه کنیم که امروز بیشتر اندیشمندان اقتصادی بر اساس کتاب‌های متعدد اسمیت بر این باورند که به‌‌رغم جملات گیج‌کننده او، میراثش گنجاندن مسائل اخلاقی در اقتصاد است. میراثی که او بر پایه تعارض شر (منفعت‌طلبی) منجر به خیر (رفاه عمومی) بنا نهاد. شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در باب اندیشه‌های اسمیت کتاب می‌خواهد اشاره کند این است که از نظر او تعقیب منافع شخصی تا زمانی مجاز خواهد بود که زیانی برای جامعه نداشته باشد. به عبارتی تعقیب منفعت‌طلبی از نگاه او، مشروط به تحقق یک امر اخلاقی، مجاز است. یا حداقل می‌توان گفت اسمیت بیشتر به دنبال تصحیح اندیشه تقبیح جست‌وجوی منافع شخصی است تا ترغیب منفعت‌طلبی.

اقتصاد دستوری یا اقتصاد اثباتی؟

فائزی در این بخش از کتاب هم تلاش کرده تا به یک سوال بنیادین دیگر در علم اقتصاد که با اخلاق هم پیوند دارد پاسخ دهد. اقتصاد دستوری یا تجویزی اخلاق‌مدارتر است یا اقتصاد اثباتی؟ «پول راستین دیجیتال» برای پاسخ به این پرسش به بررسی و مقایسه مکتب کینزی، مکتب پولی شیکاگو به رهبری میلتون فریدمن و اظهارنظرات توماش زد لاچک پرداخته و از دل تناقضات و تشابهات آنان نتیجه گرفته است که تاریخ علم اقتصاد نشان می‌دهد که علم اقتصاد چه در تئوری و چه در عمل بیشتر به اقتصاد دستوری پرداخته است. با این ‌وصف و پذیرش اقتصاد به‌عنوان رشته‌ای دستوری (تجویزی، ارزشی، هنجاری)، جایگاه اخلاق در اقتصاد و بررسی پدیده‌های اقتصادی از رهیافت اخلاق بسیار ضروری به نظر می‌رسد.

نقد اقتصاد مبتنی بر ریاضیات

بخش بعدی کتاب با این مقدمه که «در ابتدا ریاضیات به‌عنوان ابزاری در خدمت اقتصاد بود تا بتواند به زبان ریاضی پدیده‌های اقتصادی را در قالب اعداد و ارقام، معادله‌ها و نمودارها بهتر توضیح دهد» خاطرنشان می‌کند که شرایط آرام‌آرام به سمتی پیش رفت که ریاضی به‌عنوان یک مقیاس اثبات‌کننده و برهان قاطع برای شرح پدیده‌های اقتصاد شناخته شد. فائزی سپس یادآوری می‌کند که شخصی مثل آلفرد مارشال که از بنیان‌گذاران اقتصاد ریاضی است، اقتصاد که برای توضیح رفتارهای انسان در مناسبات اقتصادی آمده بود را شاخه‌ای از علوم انسانی می‌دانست. اما کم‌کم این علم به علم فیزیک نزدیک‌تر شد و به عبارتی اقتصاد از همراهان همیشگی خود یعنی اخلاق، فلسفه و حقوق جدا شده و به علوم سخت نظیر ریاضی و فیزیک با وعده پیش‌بینی‌های دقیق و رشد پایدار آن‌هم در شرایط نااطمینانی نزدیک شد.

فرااقتصاد

شاید این بخش از کتاب را بتوان پویاترین فصل دانست چراکه فائزی در این بخش تاکید می‌کند «وقت آن رسیده است که علم اقتصاد فراتر از داشته‌های اکنون خود از رنگ‌های دیگر علوم و چیزی فراتر از تعاریف اقتصاد کنونی بهره جوید.» و این یعنی پرداختن به ایده‌های جدید، پیدا کردن زاویه نو و پرداختن به موضوعاتی که فردای اقتصاد را رقم می‌زند. پول راستین دیجیتال عقیده دارد: «بحران‌های بزرگ در طول تاریخ نشان داده است که علم اقتصاد با فرضیه‌ها و نظریه‌های کنونی کامل نبوده و ضعف‌های بی‌شمار دارد و فراتر از آن در بعضی بخش‌ها به لبه پرتگاه نزدیک شده است. بحران‌های بدهی دولت‌ها به‌منظور حفظ توهم رفاه در قالب نرخ‌های رشد اقتصادی، حاصل نظریه‌های کم‌عمق و یک‌جانبه اقتصاد و عالمان اقتصادی است. زمان آن فرا رسیده است که اقتصاددانان از حکمت‌های دیگر برای رهایی از این وضع اسفبار مدد بطلبند و به چیزی فراتر نظر داشته باشند. مشکلات کنونی بشر در زمینه اقتصاد -که اتفاقاً سبب‌ساز سایر بخش‌هاست- حاصل غفلت آدمی از واقعیت‌ها و حقیقت‌هاست. فرضیه‌ها و نظریه‌ها همچون بت‌هایی مقدس آنچنان ذهن‌ها را مسحور کرده است که کسی اندیشه خدایی دیگر را در ذهن خویش نمی‌پندارد. البته در این ‌میان منافع گروه‌های خاص نیز به این جهل عمومی دامن می‌زند. در گذشته‌ای نه‌چندان دور اخلاق آنچنان از اقتصاد دور بود که کسی را یارای به چالش کشیدن آن در محافل اقتصادی نبود، اما اکنون وضعیت تغییر کرده است. همین وضع ممکن است برای موضوعات دیگری در حال‌ حاضر صادق باشد موضوعاتی نظیر عرفان در اقتصاد، امساک در اقتصاد، قناعت و عدم وابستگی در اقتصاد و موضوعات دیگری که انسان را به خوشبختی و شادی حقیقی رهنمون سازد.»

نقش اخلاق دینی و مذهبی در اقتصاد

در مقابل بسیاری از اقتصاددانان که شکوفایی اقتصاد را ناشی از اندیشه‌های آدام اسمیت و ورود عقلانیت به سنت و مذهب می‌دانند تعدادی نیز نظریه متفاوت دارند که برای خود استدلال‌های باورپذیر دارند. فائزی برای درک این موضوع به تشریح آرای برخی نظریه‌پردازان می‌پردازد. ماکس وبر جامعه‌شناس، مورخ و اقتصاددان قرن ۱۹ و ۲۰ در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، که توسعه اقتصادی غرب را مرهون اخلاق پروتستانی (زاهدانه با ویژگی فرهنگ کار و امساک) می‌داند. بعدها اقتصاددانان دیگری مانند آر. اچ. تونی و ورنر سومبارت روی سایر مذاهب مطالعه کرده و نتایج مشابهی را عنوان کردند. از نظر جول ماکر تحول اقتصادی در همه اعصار، بیش از آنچه اکثر اقتصاددانان می‌پندارند بر باورهای مردم متکی است. جوزف شومپیتر می‌نویسد: با استفاده از چارچوب نظام اخلاقی و مذهبی بوده است که اقتصاد توانسته برای خود موجودیت جداگانه‌ای بیابد و افرادی که دراین‌باره کار کرده‌اند بیش از هر کس دیگری برازنده نام پایه‌گذاران اقتصاد علمی هستند. از نظر توماش زد لاچک مسیحیت که گسترده‌ترین دین در تمدن غرب است تاثیری شگرف بر شکل‌گیری اقتصاد امروز گذاشته است. در اسلام نیز (در سوره بقره آیه ۲۶۸ و آیه ۳۳ سوره حج و...) خداوند به انسان وعده فزونی می‌دهد یا حتی تجارت را در کنار پرستش در مراسم روزهای خاص عبادت مانند حج نیز توصیه می‌کند.

اخلاق و سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموعه قوانین، هنجارها و ارزش‌هایی که در قلب‌ها و اندیشه‌ها نوشته شده است و بر رفتارهای اجتماعی آنان نظارت و حاکمیت دارد. با این ایده کتاب عقیده دارد: «اخلاق در اقتصاد در واقع تفسیر واقع‌بینانه‌تر کنش‌های اقتصادی فراتر از قوانین، عرف و سنت با استفاده از شاخص‌ها و کدهای اخلاقی است. اما سرمایه اجتماعی، هنجارها، قوانین و ارزش‌های موجود را بدون کنکاش در درستی یا نادرستی آنها، توسط کنشگر به ‌صورت یک عادت دربر می‌گیرد.»

فائزی برای درک این موضوع یادآوری می‌کند اگرچه قوانین بخش مهمی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می‌دهد اما مهم‌تر از آن این است که قانون به قلب و اندیشه افراد راه پیدا کند و رعایت آن هنجار و ارزش محسوب شود. یک مثال ساده و آسان‌فهم از هزاران کنش روزمره افراد این است که عدم رعایت شهروندان در عبور از مراکز مشخص‌شده پیاده‌رو و تردد از بلوارهایی که با درخت و گل تزیین شده‌اند و عدم امکان اعمال قانون برای رعایت قوانین برای جمیع افراد، موجب می‌شود هزینه گزافی بابت نصب نرده‌های آهنی صرف شود که می‌توانست در جای بهتری با کارایی بیشتر هزینه شود.

دگردیسی در تعریف اقتصاد

اگرچه تعاریف بسیار زیاد و متنوعی تاکنون برای اقتصاد گفته شد اما هنوز هم بسیاری از کتب اقتصادی بر اساس یک تعریف کلاسیک، اقتصاد را علم تخصیص بهینه منابع کمیاب می‌دانند. این تعریف و تعاریف مشابه دیگر معمولاً بر مبنای کارکرد واقعی اقتصاد در نظر گرفته شد. اما کتاب در این راستا می‌گوید یقیناً با توجه به تعاریف موجود و وفور بسیاری از منابع کنونی جهان که بیشتر از هر زمان دیگری در گذشته بوده است، دیگر تخصیص بهینه معنایی ندارد. بر مبنای واقعیت اکنون، علم اقتصاد را باید علم مصرف بیشتر برای تولید بیشتر و نرخ رشد بالاتر بدانیم که شاید حاصل آن فراغت و آسایش کمتر و دوری هرچه بیشتر از معنای خوشبختی (غایت هدف آدمی) باشد.

در حال‌ حاضر در بیشتر منابعی که فراتر از نیاز بشر وجود دارد، تخصیص بهینه منابع کمیاب، جای خود را به تخصیص بر اساس محدودیت بودجه افراد داده است (البته این به معنی نبود نیازمند یا گرسنه با توجه به مکانیسم غلط توزیع در جهان نیست). حال این پرسش مطرح می‌شود که «اگر محدودیت بودجه را نیز برداریم به خوشبختی نزدیک شده‌ایم؟» با طرح این سوال، فائزی در ادامه این بخش تلاش می‌کند پاسخ‌های درخوری را با توجه به نظریات برخی جامعه‌شناسان و اقتصاددان ارائه کند.

بحران‌های اقتصادی

بخش‌های پایانی کتاب یادآوری می‌کند که وقایع مصیبت‌بار اقتصادی در اندازه‌های کوچک و بزرگ آن، بیانگر کاستی‌های موجود در اقتصاد متعارف است و هیچ‌گاه نمی‌توانیم به‌واسطه رشد اقتصادی متوسط جهانی و رفاه به معنی عام، ادعا کنیم که اقتصاد کنونی فارغ از عیب و نقص است.

آیا بازارهای آزاد به تنهایی کافی هستند؟

اگرچه بازارهای آزاد -نظام‌های مبادله آزاد میان کنشگران اقتصادی- به‌عنوان یکی از معدود مکانیسم‌های طبیعی اقتصاد به‌شمار می‌رود که نتایج آن به اخلاق و عدالت نزدیک است، اما به عقیده بسیاری، از جمله پالمر «بازارهای آزاد به تنهایی کافی نیستند». چیز دیگری در این‌ میان نیاز است: «مجموعه اصول اخلاقی مبادله آزاد و تولید ثروت از طریق نوآوری.»

اخلاق در تولید و خلق پول

در پایان فائزی به این مهم پرداخته است که اخلاق در تولید و خلق پول یا به عبارت ساده‌تر اخلاق تولید پول پژوهشی میان‌رشته‌ای است که بررسی کارکرد پول را فراتر از نگاه اقتصادی محض به چالش می‌کشد و علاوه بر مباحث تخصصی اقتصاد و پول، فلسفه و اخلاق را نیز مدنظر قرار می‌دهد. این نگاه بر این باور است که انحرافات صورت‌گرفته در سده‌های اخیر توسط سیاستمداران خودکامه و بانکداران منفعت‌طلب موجب استحاله معکوس پول شده است، به‌گونه‌ای که یک پول اخلاقی و بازاری را به یک پول تهی از اخلاق و انحصاری اما قانونی تبدیل کرده است. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها