سیاست در آمریکا
آیا دونالد ترامپ دوباره رئیسجمهور میشود؟
ترجمه: جواد طهماسبی- پرسشهایی درباره آمریکا و غرب مطرح شدهاند. آیا مردی که تلاش کرد نتایج انتخابات ریاستجمهوری 2020 را تغییر دهد، تهدید کرد که قدرتمندترین اتحاد نظامی جهان را درهم بشکند و با ولادیمیر پوتین دست دوستی فشرد قصد دارد دوباره به ریاستجمهوری برسد؟ در این صورت آیا میتوان جلوی او را گرفت؟ شاید هنوز برای پرسیدن این سوال زود باشد اما انتخابات اولیه 2024 بسیار نزدیک است و با وجود سابقه عملکردی ضعیف ترامپ در ریاستجمهوری و رفتار نامناسب او پس از آنکه رایدهندگان به او پشت کردند هنوز ترامپ بر جمهوریخواهان سلطه قدرتمندی دارد. شکست پرسروصدای لیز چنی در انتخابات اولیه ویومینگ در هفته گذشته اهمیت زیادی دارد. هم به آن دلیل که کنگره از یک عضو شجاع و منضبط محافظهکار محروم میشود و هم از آن جهت که این اتفاق تاییدی بر یک الگو بهشمار میرود. نمیتوان گفت که تمام نامزدهای مورد تایید دونالد ترامپ در انتخابات اولیه برنده شدهاند اما اکثر آنها چنین تجربهای داشتهاند. شاید یک نشانه بزرگ نفوذ ترامپ آن باشد که بسیاری از نامزدهای بازنده هم به دنبال کسب تایید او بودند. این رقابتها بر سر انواع مختلف محافظهکاری نبود بلکه هر رقیب باید نشان دهد که بیش از همه ماگا (MAGA: طرفدار بازگرداندن عظمت آمریکا)ست. از میان 10 عضو جمهوریخواه مجلس که در 6 ژانویه 2021 به استیضاح رئیسجمهور رای داده بودند هشت نفر یا در حال بازنشستگی هستند یا در انتخابات اولیه کنار گذاشته شدهاند. همزمان، نامزدهای حزب برای سمتهای کلیدی در امور اجرایی برخی ایالتها افرادی هستند که از ادعای خطرناک آقای ترامپ مبنی بر تقلب در رایگیریهای 2020 حمایت میکنند. نظرسنجیهای اولیه در مورد گزینه جمهوریخواهان برای سال 2024 حاکی از آن است که 50 درصد از آنان آقای ترامپ را برمیگزینند. در نظامی که یک نامزد با داشتن 30 درصد حمایت رایدهندگان در مراحل اولیه قادر است اکثر رقبا را شکست دهد چنین جایگاهی یک نقطه شروع قدرتمند خواهد بود. تا همین چند ماه قبل به نظر میرسید رایدهندگان جمهوریخواه که از آقای ترامپ خسته شده بودند نگاه خود را به سمت رون دی سانتیس (Ron De Santis) فرماندار فلوریدا یا هرکس دیگری میچرخانند که بدون حرف و حدیثی بتواند ماگا باشد. اما امروز بالاترین احتمال برای آقای دی سانتیس آن است که دستیار آقای ترامپ در ریاستجمهوری باشد. از الان تا زمان انتخاب اولیه جمهوریخواهان چیزهای زیادی تغییر خواهند کرد اما اینگونه به نظر میرسد که آقای ترامپ نامزد برنده جمهوریخواهان خواهد بود مگر اینکه خودش تصمیم بگیرد انصراف دهد یا چیزی مانع او شود. این احتمال ما را به پرسش دوم میکشاند: آیا میتوان جلوی او را گرفت؟
قانون یکی از موانع است. تازهترین تحقیقاتی که آقای ترامپ با آن مواجه است زمانی آشکار شد که افبیآی در اوایل ماه به عمارت ماره لاگو رفت. ناشناختههای زیادی در این باره وجود دارد. طبق حکم سرگشاده، وزارت دادگستری در جستوجوی اسناد طبقهبندیشدهای بود که آقای ترامپ از کاخ سفید برداشته است. پس از اتمام تحقیقات، مریک گارلند دادستان کل تصمیم میگیرد اسناد ایمن است و کار به پایان رسیده است. احتمال تعقیب قضایی ترامپ به میزان حساسیت اسناد بستگی دارد. بسیاری از جمهوریخواهان از جمله آقای سانتیس در رقابت از ترامپ عقب افتادهاند. پرهیاهوترین آنها درخواست استیضاح آقای گارلند و قطع بودجه افبیآی را مطرح کردهاند. این یک استاندارد دوگانه است چراکه همانها در گذشته خواستار زندانی شدن هیلاری کلینتون به خاطر استفاده از ایمیل شخصی بودند. اما دموکراتها هم باید به خاطر داشته باشند که سوابق تاریخی به نفع هر دو طرف بوده است. وزارت دادگستری در سال 2016 از تعقیب قضایی خانم کلینتون خودداری کرد. سه مورد تحقیقاتی دیگر هنوز تعیینتکلیف نشدهاند: اینکه آیا آقای ترامپ درباره مالیاتش دروغ گفته است؟ آیا او در توطئه جنایی برای تغییر نتایج انتخابات در شهرستان فولتون جورجیا در نوامبر 2020 دست داشته است؟ و آیا در 6 ژانویه قانونشکنی کرده است؟ آقای ترامپ همانند دیگران حق دارد که فرض را بر بیگناهی بگذارد. مخالفان او نیز باید مراقب باشند که اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. آنها در هر نوبت امیدوار بودند که چیزی باشد که او را در انظار عمومی بیآبرو کند. اما ترامپ هنوز پابرجاست. در حقیقت، این دردسرهای قانونی انگیزه ترامپ برای ادامه مسیر را بیشتر میکند. در خارج از دنیای سیاست او صرفاً یک شهروند عادی است که با اتهاماتی روبهرو شده است. از جنبه یک رئیسجمهور بالقوه، او رهبر جنبشی است که در دور قبلی 74 میلیون رای بهدست آورد. در آن وضعیت، آقای گارلند و دیگر دستاندرکاران تحقیقات با انتخابی سخت مواجه میشوند: اینکه یک نامزد ریاستجمهوری را به محاکمه بکشند یا حاکمیت قانون را نادیده بگیرند. محاکمه و حتی محکومیت آقای ترامپ میتواند به بازگشت او کمک کند. اقدام تلافیجویانه و کارزار او علیه محاکمهاش از طریق نظام قضایی میتواند بدترین غرایز را در او بیدار کند و وقت و انرژی نهادهای آمریکا را بگیرد. شاید در زمانی تاثیر شرکتهای آمریکا میتوانست آقای ترامپ را به حاشیه براند اما قدرت سیاسی شرکتهای بزرگ روبهزوال است چون حزب جمهوریخواه به جنبشی از سفیدپوستان طبقه کارگر و شمار فزایندهای از لاتینتبارهای محافظهکار تبدیل شده است. این جنبش به مشارکت خارجیان، مهاجرت غیرقانونی و کاهش امنیت اجتماعی و سلامت اعتراض دارد و با تجارت و سیاست چپگرایانه طبقه مدیران جهانی مخالف است. بسیاری از جمهوریخواهان عقیده دارند که حزبشان از مدتها قبل منافع شرکتهای S&P500 را به منافع کارگران آمریکایی ترجیح میدهد. بنابراین تعجبی ندارد که شرکتهای بزرگ با ترس و لرز به چشمانداز موفقیت جمهوریخواهان در ماه نوامبر نگاه میکنند. آنچه از تشکیلات جمهوریخواهان باقی میماند همانند یک دولت در تبعید عمل میکند که از به قدرت رسیدن آقای ترامپ هراس دارد اما ابزاری برای مقابله با آن ندارد.
مخالفتها بیش از موافقت
اگر نه حزب و نه قانون نتواند جلوی ترامپ را بگیرد چه کسی میتواند؟ عدالت اقتضا میکند که خانم چنی رقابت مرگ یا زندگی را برای کاخ ریاستجمهوری آغاز و تلاش کند آن دسته از رایدهندگان جمهوریخواه را جذب کند که از تایید یک دموکرات ابایی ندارند. اگر او بتواند در یک رقابت نزدیک تعداد کافی از آنها را در ایالتهای قرمز به سمت خود بکشاند از پیروزی ترامپ در کالج الکترال جلوگیری خواهد شد. وضعیت بهتر به احساس مردم آمریکا بستگی دارد. شکست ترامپ در انتخابات به آسانی از یاد مردم میرود. او در چهار سال ریاستجمهوری هم کنگره و هم کاخ سفید را از دست حزبش خارج کرد. با وجود این بسیاری از رایدهندگان درک میکنند که او فردی خطرناک و غیردموکراتیک است و نمیخواهند او به ریاستجمهوری بازگردد. دلیل کارزار آقای ترامپ علیه درستی صندوقهای رای آن است که میداند صندوق رای قادر است او را شکست دهد.