درمان مصور
آگاهی از شرایط و ابراز خویشتن
ترجمه: جواد طهماسبی-کلاس با این تکلیف آغاز میشود: یک نوار مصور با چهار مربع درباره زندگی روزانه خود بکشید. ظرف پنج دقیقه، حاضران شامل نویسندگان، نقاشان، مادران خانهدار، یک دانشجوی کارشناسی و یک مدیر سینما طرحهایی ساده اما تاثیرگذار از سرگرمیها، کارهای خستهکننده منزل و حتی یک جوجه فضول ارائه میدهند. اما در پایان دوره تصاویری که آنها میکشند احساسات خام را بیان میکند: تاسف از خداحافظی نکردن با یک عزیز، احساس عدم کفایت در مادر بودن و خاطرات دردناکی که به هیچ روش دیگری قابل بیان نیستند. کای شاداک (Kaye Shaddock) درمانگر هنری چهار سال است که این کارگاههای غیررسمی را در یک استودیو در ماساچوست یا به صورت آنلاین هدایت میکند. آنا موریارتی هنرمند تصویرنگاری (کارتونیست) که تجربه مادرش از بیماری سرطان پستان را در میان موضوعاتش دارد او را همراهی میکند. هدف این دو آن است که نشان دهند چگونه قطعات مصور (کمیک: comics) میتوانند ابزاری برای تامل و تعمق باشند. یکی از شرکتکنندگان میگوید: «قرار دادن کلمات و تصاویر بر روی کاغذ چیزهایی را آشکار و تبیین میکند که در غیر این صورت فقط در داخل سرم میمانند.» مشخص نیست که قابلیت درمانگری کتابهای مصور از چه زمانی شناخته شد. جاستین گرین، هنرمند تصویرنگار آمریکایی با انتشار کتاب «دیدار بینکی براون و مریم مقدس» متخصصان بالینی را به فکر فرو برد. این کتاب یک زندگینامه شخصی است که در سال 1972 انتشار یافت و مراحل بزرگ شدن همراه با احساس گناه دینی و اختلال شدید روانی را شرح میدهد. گرین دو ماه قبل از دنیا رفت اما مشخص شد که به اختلال وسواس بیش از حد (OCD) مبتلا بود. آنگونه که گفته میشود از اواخر دهه 1980 از داستانهای مصور برای درمان استفاده شده است. اما این داستانها در سالهای اخیر بهشدت توجه پزشکان، درمانگران و حتی آژانسهای دولتی را به خود جلب کردهاند. در سال 2017 مقامات مرکز ملی بهداشت منچستر انگلستان هزینه انتشار کتابهای کار مصور در زمینه حملات عصبی و بیخوابی را متقبل شدند. آژانس نوآوری در فناوری دفاعی (DARPA) در آمریکا نرمافزار طراحی داستانهای مصور را ابزاری عاطفی برای کهنهسربازان جنگ افغانستان میداند. کاترین هوپت، درمانگر هنری در شیکاگو، میگوید رسم داستانهای مصور به افراد امکان میدهد که در داستانهایشان نقش عاملیت داشته باشند. تصویرنگاری و انعطافپذیری شرایط نقاشی از جمله حبابهای فکری و تغییر چشماندازها به همراه جانبخشی به مفاهیم بیجان میتوانند به انتقال نظریات و تجربیات دشوار کمک کنند. الزام بیماران به کشیدن یک نوار با شش مربع در هر روز به همراه دیگر تمرینهای مشابه الگوهای شناختی و عوامل محرک بالقوه اضطراب را آشکار میکند. طراحانی که این نوارها را ترسیم میکنند قادرند خود را از بیماریشان جدا کرده و بیماری را به عنوان یک شخصیت جداگانه به تصویر درآورند. به عنوان مثال بیخوابی را در نظر بگیرید. خانم شاداک یک دختربچه را تشویق کرد تا یک داستان مصور درباره دلیل مشکل خوابش بکشد. دخترک تصویر یک ورنایت (Wornight) را کشید. هیولایی که در طول شب سرش را با افکار نگرانکننده پر میکرد. خانم شاداک میگوید نقاشی بیماری دختربچه را از او دور کرد و آن را به شکل چیزی خارجی درآورد. . جان پولارد زمانی که برای مشاوره درمانی آموزش میدید درباره استفاده از داستانهای مصور در درمانهای روانی تحقیق میکرد. او بیان میکند که خوانندگان در زمان آزمایشهای بالینی با ابرقهرمانان داستان همدلی میکنند. بنابراین میتوان از بیماران پرسید که «چرا تو همین سطح همدلی را با خودت نداری؟». به روش مشابه، «همدلی تصویری» که شرح تصویری خود فرد از بیماریهایی مانند اختلال دوقطبی است میتواند به افراد کمک کند تا با خویش مهربانتر باشند. در موارد تروما (ضربه شدید) مثل تجاوز جنسی یا اختلال اضطراب پس از تروما، کشیدن نقاشی به فرد کمک میکند در زمان به خاطر آوردن وقایع دردناک خود را کنترل کند. ساختار مربعی به بیماران امکان میدهد روند بازسازی وقایع مورد نظر را تنظیم کنند. آنها میتوانند جاهای خالی داستان را شناسایی کنند و از چشمانداز خود آن دوره و افراد دخیل را بیان کنند. پزشکان نیز میتوانند از داستانهای مصور سود ببرند. پیتر دانلاپ که به بیماری پارکینسون مبتلا بود در کتاب «زوال من» زندگی خود را شرح میدهد. مطالعات نشان میدهند آن گروه از متخصصان بالینی که این رمان مصور را خوانده بودند همدردی بیشتری با بیماران نشان میدادند. خانم چرویک یک پرستار ایدز بود که در دهه 1990 در شیکاگو برای مقابله با اضطراب کاری از نقاشی و نگارش استفاده میکرد و سپس به داستانهای مصور روی آورد. او میگوید «این ترکیب تصویر و متن در حالت دنبالهدار واقعاً برایم مفید بود». او نقاشیهایش را در سال 2017 به شکل یک رمان مصور انتشار داد و اکنون به دانشجویان پزشکی یاد میدهد که چگونه با استفاده از هنر بر اضطراب و فشار کاری چیره شوند.
اثرات داستانهای مصور روبه افزایش هستند. آنها اطلاعات پزشکی را تسهیل میکنند و کودکان و افرادی را که مشکلات یادگیری یا موانع زبانی دارند قادر میکنند به مفاهیم پیچیده دسترسی پیدا کنند. به عنوان مثال، به بیماران کمک میکنند مفهوم پذیرش آگاهانه را درک کنند و بفهمند که سوابق الکترونیکی سلامت چگونه کار میکنند. آژانسهای بهداشت دولتی تلاش میکنند از این ابزار برای آگاهیبخشی عمومی استفاده کنند. موسسه استارک کونتی در سال 2020 در ایالت اوهایو از یک هنرمند به نام کارا بین و مرکز مطالعات کارتون در ورمونت خواست تا یک داستان مصور بسازند که دانشآموزان را با بهداشت روانی آشنا کند. در سال 2007، ایان ویلیامز پزشک اهل ولز که بعدها به هنر روی آورد وبسایتی را طراحی کرد تا علاقهمندان با آنچه «پزشکی مصور» میخواند را گرد هم آورد. این عنوان جای خود را در اذهان تثبیت کرد. موضوع هنوز جوان و تازه است. آقای ویلیامز در سال 2014 کتاب «پزشک بد» را منتشر کرد. این رمان مصور شرح زندگی یک پزشک مبتلا به اختلال وسواس بیش از حد است. آقای ویلیامز به خاطر میآورد که از او به عنوان یک درمانگر تصویرنگار و نه یک پزشک برای سخنرانی در همایشها دعوت میشد. اما شواهد فزایندهای وجود دارد که استفاده از هنر را تایید و کتابهای درسی جدید کاربردهای آن را بیان میکنند. مایکل گرین این موضوع را در دانشگاه ایالتی پن (penn) تدریس میکند و ویراستار همکار بخش تصویرنگاری دیجیتال یک نشریه معتبر پزشکی است. او میگوید «ایده پزشکی مصور به گونهای جای خود را در جریان اصلی پزشکی باز میکند که 10 سال قبل غیرقابل تصور بود». آقای پولارد متذکر میشود که داستانهای مصور برای همه کاربرد ندارند و استفاده از آنها در درمان به دقت و مهارت نیاز دارد. اما تجربیات شخصی او قابلیتهای بالقوه آنها را تایید میکنند. خواندن آن کتابها به خود او کمک کرد تا بر اختلال خوانشپریشی (dys lexia) غلبه کند. پولارد میگوید «اگر هیچ ارتباطی با کتابهای مصور نداشتم تردید دارم که میتوانستم به دانشگاه بروم».