منافع گرمایش جهانی
آیا گرمایش جهان برای ما شر مطلق است؟
گرم شدن کره زمین که به آن گرمایش جهانی میگوییم، واقعی است. همچنین، تاکنون عمدتاً سودمند بوده است. این واقعیت شگفتانگیز با تلاش مصمم از سوی هشداردهندگان و متحدان رسانهای آنها که مصمم به استفاده از زبان بحران و اضطرار هستند، از افکار عمومی پنهان مانده است. هدف انتشار خالص صفر در بریتانیا تا سال 2050 به دلیل دردسرهایی که ایجاد میکند به اندازه کافی بحثبرانگیز بوده و ممکن است سیاستی شکستخورده باشد. اما اگر این همه مشکل، کلاً برای جلوگیری از چیزی باشد که ضرر خالصی ندارد، چه؟
بزرگترین مزیت انتشار گازهای گلخانهای سبز شدن جهانی است، یعنی افزایش سالبهسال پوشش گیاهی سبز در سطح سیاره زمین، جنگلهای متراکمتر، مراتع غنیتری که بیشتر از آنها میتوان استفاده کرد. این دادهها با استفاده از ماهوارهها و ثبت نرخ رشد گیاهان روی زمین اندازهگیری شده است. این اتفاق در همه زیستگاهها، از تندرا گرفته تا جنگلهای بارانی، اتفاق میافتد. همانطور که بیورن لومبورگ اشاره میکند، در چهار دهه از سال 1982، دادههای ناسا نشان میدهد که سبز شدن جهانی هر سال 618 هزار کیلومترمربع مناطق جنگلی سبز اضافی ایجاد کرده است که معادل سه کشور بریتانیاست. درست خواندید: هر سال به اندازه سه بریتانیا فضای سبز روی کره زمین بیشتر میشود. شرط میبندم که گرتا تونبرگ این را به شما نگفته است.
علت این سبز شدن چیست؟ اگرچه کاشت درخت، احیای جنگلهای طبیعی، فصلهای رشد کمی طولانیتر و میزان باران که در برخی مناطق بیشتر شده است، همگی نقش دارند، اما علت اصلی چیز دیگری است. همه مطالعات موافقاند که تا حد زیادی بزرگترین عامل سبز شدن جهانی، که تقریباً نیمی از این تاثیر را بر عهده دارد، دیاکسیدکربن اضافی موجود در هواست. در 40 سال، نسبت دیاکسیدکربنی که در اتمسفر است از 034 /0 درصد به 041 /0 درصد رسیده است. این ممکن است یک تغییر کوچک به نظر برسد، اما با وجود «غذای» بیشتر در هوا، گیاهان برای به دست آوردن مقدار معینی کربن نیازی به از دست دادن آب زیادی از طریق منافذ خود «روزنهها» ندارند. بنابراین مناطق خشک، مانند منطقه ساحل آفریقا، شاهد برخی از بزرگترین پیشرفتها در زمینه گسترش زمینهای سبز هستند. از آنجا که این منطقه یکی از فقیرترین مکانهای روی کره زمین است، خبر خوبی است که غذای بیشتری برای مردم، احشام و حیات وحش وجود دارد.
اما چون بیخبری یعنی خبر خوب، گروههای فشار سبز و خبرنگاران محیطزیست در رسانهها ترجیح میدهند سبز شدن جهانی را نادیده بگیرند. به طرز شگفتانگیزی، با وجود آنکه نامش، در سریال اخیر سیاره سبز که توسط شبکه بیبیسی پخش شد، برده شد، هیچ توجهی به این مساله نشد. اگر این موضوع در رسانهها مورد توجه قرار گیرد، به مطالعاتی اشاره میشود که نشان میدهد سبز شدن ممکن است بهزودی متوقف شود. این مطالعات مبتنی بر مدلهای مشکوک هستند، نه دادهها (زیرا دادهها نشان میدهند که اثر با همان سرعت ادامه خواهد داشت). در موارد بسیار معدودی که بیبیسی به سبز شدن جهانی اشاره کرده است، همیشه با یک هشدار بهداشتی همراه بوده است.
یک خبر خوب دیگر در مورد مرگومیر است. ما با آنها مخالفیم، درست است. یک مطالعه اخیر نشان میدهد که افزایش دما به مرگ نیممیلیون نفر در بریتانیا در دو دهه گذشته منجر شده است. بر اساس این مطالعه که «بیش از ۷۴ میلیون مرگ در ۳۸۴ مکان در ۱۳ کشور» را بررسی میکند هوای سرد حدود ۲۰ برابر هوای گرم باعث مرگ انسانها میشود. این امر بهویژه در مناطق معتدلی مانند بریتانیا که روزهای تابستان بهندرت آنقدر گرم است که باعث مرگ شود، صادق است. بنابراین گرم شدن کره زمین و پدیده نامرتبط گرمایش شهری نسبت به مناطق روستایی، ناشی از حفظ گرما توسط ساختمانها به علاوه مصرف انرژی، هر دو از مرگومیرهای زودرس در مقیاس بزرگ جلوگیری میکنند.
این موضوع در آینده تغییر خواهد کرد؟ احتمالاً نه. بریتانیا باید بسیار گرمتر شود تا مرگومیر در تابستان از مرگومیرهای زمستانی فراتر رود. حتی در یونان هم این اتفاق نمیافتد و آمار نشان میدهد همانطور که تئوری گازهای گلخانهای پیشبینی میکند، بهطور کلی گرمایش بیشتر در مکانهای سرد، در فصول سرد و در زمانهای سرد روز اتفاق میافتد. بنابراین دمای شب زمستان در شمال جهانی بسیار سریعتر از دمای روز تابستان در مناطق استوایی افزایش مییابد.
دمای تابستان در ایالاتمتحده با نصف سرعت دمای زمستان تغییر میکند و روزها 20 درصد کندتر از شبها گرم میشود. الگوی مشابهی در اکثر کشورها دیده میشود. کشورهای گرمسیری عمدتاً گرمای بسیار آهسته و تقریباً غیرقابلشناسایی در طول روز (خارج از شهرها) را تجربه میکنند، در حالیکه کشورهای قطب شمال تغییرات بسیار سریعی را بهخصوص در زمستان و در شب مشاهده میکنند. افراد هشداردهنده تمایل دارند در مورد تقویت قطبی تغییرات آبوهوایی متوسط صحبت کنند، اما معمولاً جنبه اجتنابناپذیر آن را حذف میکنند: دمای مناطق استوایی (یعنی جایی که اکثر مردم فقیر در آن زندگی میکنند) کندتر از میانگین تغییر میکند.
اما آیا به ما گفته نمیشود که در نتیجه تغییرات آبوهوایی باید انتظار آبوهوای ناپایدارتری داشته باشیم؟ مسلماً فرض بر این است که باید وضعیت به این صورت تغییر کند. بااینحال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد نوسانات آبوهوا در حال افزایش است و هیچ نظریه قابلقبولی وجود ندارد که نشان دهد این افزایش اتفاق خواهد افتاد. کاهش اختلاف دما بین مناطق استوایی و قطب شمال ممکن است در عمل کمی از نوسانات آبوهوایی بکاهد.
درواقع، همانطور که هیات بیندولتی تغییرات آبوهوایی (IPCC) مکرراً تایید میکند، هیچ الگوی واضحی از رشد طوفانها از نظر فراوانی یا شدت وجود ندارد، خشکسالیها اندکی کاهش یافتهاند و سیلها تنها در جایی بدتر میشوند که تغییر کاربری زمین (مانند جنگلزدایی یا ساخت خانه در مناطق جنگلی و دشتهای سیلابی) باعث آن شوند. در سطح جهانی، مرگومیر ناشی از خشکسالی، سیل و طوفان در طول 100 سال گذشته حدود 98 درصد کاهش یافته است- نه به این دلیل که آبوهوا کمخطرتر شده است، بلکه به این دلیل که پناهگاههای امنتر، حملونقل و ارتباطات (که بیشتر محصولات اقتصاد سوخت فسیلی هستند) بهطور چشمگیری وضعیت بهتری پیدا کردهاند و توانایی مردم برای زنده ماندن در برابر بلایای طبیعی بهبود قابلتوجهی پیدا کرده است.
سوابق زمینشناسی نوسانات آبوهوایی بیشتر را در دورههای سرد تاریخ زمین نسبت به دورههای گرم نشان میدهد. در اوج عصر یخبندان اخیر، دما در طول سالها و دههها بهطور چشمگیری در نوسان بود، در حالیکه خشکسالیهای بزرگ در طول دههها آفریقا را ویران کرد و دریاچه ویکتوریا را حداقل دو بار خشک کرد. آن خشکسالیهای بزرگ به ترتیب 17 هزار سال پیش و 15 هزار سال پیش اتفاق افتاد، زمانی که جهان بسیار سردتر از امروز بود و اقیانوسهای خنکتر به معنای بارشهای موسمی کمتر بود. یک نظریه در مورد اختراع کشاورزی استدلال میکند که تا زمانی که آبوهوا در گرمای پس از یخبندان در حدود 10 هزار سال پیش به پایداری نرسیده بود، غیرممکن بود. دادههای جدید از منابع آبوهوایی هسته یخ و اقیانوس نشان میدهد که آخرین آبوهوای یخبندان برای کشاورزی، بسیار شدید و مرگبار بوده است و بسیار خشک، با دیاکسید کربن بسیار محدود در جو بوده و در دورههای زمانی کوتاه، تغییرات شدیدی ایجاد میشده که عملاً امکان کشاورزی را سلب میکرده است. پس از این دوره، آبوهوا آرامتر و به مراتب گرمتر شد، حتی به نظر میرسد بین 9 هزار تا شش هزار سال پیش (یعنی دورهای که تمدن بشری ایجاد شد)، هوا به مراتب گرمتر از آن چیزی بوده است که آبوهوای امروز در آن قرار دارد.
تاثیر گرمایش (و سبز شدن) امروزی بر کشاورزی بهطور متوسط مثبت است: محصولات را میتوان در شمال و برای فصول طولانیتر کشت کرد و بارندگی در مناطق خشک کمی بیشتر شده است. ما امروز بیش از هفت میلیارد نفر را خیلی راحتتر از سه میلیارد نفر در دهه 1960 و از یک سطح زمین کشاورزی مشابه تغذیه میکنیم. تولید جهانی غلات در مسیر شکستن رکورد خود در سال جاری و برای ششمینبار در 10 سال گذشته است. طبیعت نیز بهطور کلی در جهان در حال گرم شدن بهتر عمل خواهد کرد. گونههای بیشتری در آبوهوای گرمتر وجود دارد، بنابراین تعداد پرندگان و حشرات جدید بیشتری نسبت به ناپدید شدن از شمال اسکاتلند، برای تولید مثل در جنوب انگلستان وارد میشوند. گرمتر به معنای مرطوبتر نیز هست: 9 هزار سال پیش، زمانی که آبوهوا گرمتر از امروز بود، صحرا سبز بود. هشداردهندهها دوست دارند به این نکته اشاره کنند که نگرانی در مورد تغییرات آبوهوا بهطور کلی با نگرانی در مورد طبیعت همراه است. اما شواهد این موضوعات را تکذیب میکنند. سیاستهای اقلیمی اغلب به حیات وحش آسیب میرسانند، سوختهای زیستی برای به دست آوردن زمین با کشاورزی رقابت میکنند و مزایای بهبود بهرهوری کشاورزی و افزایش فشار بر زمینهای وحشی را از بین میبرند. مزارع بادی پرندگان و خفاشها را میکشند. و کاشت بیرویه درختان صنوبر سیتکای بیگانه، مراتع متنوع را به مزارع تککشت نامتناسب تبدیل میکند.
در این میان، مسائل زیستمحیطی واقعی به دلیل تمرکز بیش از حد بر تغییرات اقلیمی نادیده گرفته شده یا نادیده گرفته میشوند. با کمک داوطلبان محلی سالها برای محافظت از سنجاب قرمز در نورثامبرلند مبارزه کردهام. دولت به معنای واقعی کلمه هیچ کمکی به ما نمیکند، در حالیکه پول را به کمکهای مالی برای مطالعه دور از ذهنترین و جزئیترین تاثیرات احتمالی تغییر آبوهوا اختصاص میدهد. گونههای بیگانه مهاجم عامل اصلی انقراض گونهها در سرتاسر جهان هستند (مانند سنجابهای خاکستری که سنجاب قرمز را به حاشیه میبرند)، در حالیکه هنوز تایید نشده است که تغییرات آبوهوایی باعث شده است حتی یک گونه بهطور کامل در هر جایی از کره زمین از بین برود.
البته تغییرات اقلیمی علاوه بر منافع، مشکلاتی را نیز به همراه خواهد داشت. افزایش سریع سطح آب دریاها میتواند فاجعهبار باشد. سطح دریاها در طول 10 هزار تا هشت هزار سال پیش، بهطور ممتد بالا میرفت و طی دو هزار سال حدود 60 متر یا تقریباً سه متر در قرن افزایش مییافت. امروز این تغییر 9 برابر کندتر است و در هر سال سه میلیمتر یا یک پا در هر قرن اتفاق میافتد و هیچ نشانهای از افزایش سرعت آن دیده نمیشود. کشورهایی مانند هلند و ویتنام نیز نشان میدهند که حتی در جهانی که سطح آب دریاها در حال افزایش است، مساحت زمین به لطف گل و لای در حال افزایش است و نه کوچکتر شدن.
در ژانویه 2020، مشاور ارشد علمی دولت بریتانیا تعدادی اسلاید را آماده کرد تا به بوریس جانسون نشان داده شود تا او نیز از آنها برای هشدار نسبت به تغییرات اقلیمی استفاده کند. به لطف درخواست آزادی اطلاعات، اکنون میدانیم که این اسلایدها شتاب احتمالی در افزایش سطح دریا را تحت سناریویی به نام RCP 8.5 نشان دادند. این واقعیت تکاندهنده است زیرا 5.8 RCP مدتهاست که به عنوان آیندهای بسیار نامحتمل، بیاعتبار شده است. این سناریو با انباشته شدن فرضیات غیرواقعی روی یکدیگر در مدلها ایجاد شده است. فرضیاتی مثل اینکه مصرف زغالسنگ تا سال 2100، 10 برابر شود، رشد جمعیت به 12 میلیارد نفر شتاب گیرد، نوآوری از بین برود و حساسیت غیرقابلقبول دما به دیاکسید کربن ایجاد شود. هیچ دانشمند جدیای فکر نمیکند RCP 8.5 یک نتیجه محتمل از «کسبوکار معمول» باشد. بااینحال، کسانی که میخواهند با پیشبینیهای هشداردهنده توجه رسانهها را به خود جلب کنند همیشه از آن استفاده میکنند. فعالان محیطزیست اگر چیزهای معتدلی بگویند کمک مالی یا دعوتنامهای برای حضور در تلویزیون دریافت نمیکنند.
بایستید و اعلام کنید که «تغییرات اقلیمی واقعی است و باید با آن مقابله شود، اما خیلی سریع اتفاق نمیافتد و سایر مسائل زیستمحیطی فوریتر هستند» و من به عنوان فردی که چندین سخنرانی در مورد تغییرات اقلیمی در مجلس داشتهام صحبت میکنم.