اگزوززدایی
سیاست عملی برای کنترل آلودگی خودروها چگونه است؟
سیاست عملی و کارآمد برای تنظیم آلودگی هوا از وسایل نقلیه چیست؟ مالیات پیگویی از نظر فنی غیرممکن است. بیشتر کشورها به جای این نوع مالیات، به استانداردهای مبتنی بر اگزوز متکی هستند که انتشار آلودگی هوا را در هر مایل برای وسایل نقلیه جدید محدود میکند. ما اثربخشی و کارایی این استانداردها را که محور قانون هوای پاک ایالات متحده در زمینه حملونقل و سیاستهای خلاف واقع هستند، ارزیابی کرده و نشان میدهیم که انتشار آلایندههای هوا در هر مایل خودروهای جدید ایالات متحده، از زمان شروع استانداردها در سال 1967، بیش از 99 درصد کاهش یافته است. با این حال، استانداردهای اگزوز چندان مقرونبهصرفه نیستند، زیرا آنها در تشویق خودروهای قدیمیتر، که اکثر آلایندگیها را تشکیل میدهند، ناکام هستند. برای مطالعه سیاستهای خلاف واقع، یک مدل تحلیلی و کمی از ناوگان خودروها ایجاد میکنیم. تجزیه و تحلیل این مدلها نشان میدهد که استانداردهای سختگیرانهتر برای گازهای خروجی از اگزوزها، رفاه اجتماعی را افزایش میدهد و افزایش هزینههای ثبتنام در خودروهایی با میزان آلایندگی بالا، دستاوردهای بزرگتری دارد، اگرچه هر دو اصلاح، اثرات پیچیدهای بر نابرابری دارند. جهان دارای 4 /1 میلیارد وسیله نقلیه مسافربری است. دولتها چگونه باید آلودگی هوای کشورهای خود را کنترل کنند؟ این مقاله اثربخشی و کارایی استانداردهای اگزوز آلودگی هوا و سیاستهای خلاف واقع آن را بررسی میکند. حملونقل وسایل نقلیه یکی از بزرگترین منابع آلودگی هوا در جهان است. 40 درصد از مجموع انتشار دو آلاینده اصلی هوا، مونوکسید کربن و اکسیدهای نیتروژن، 70 میلیارد دلار خسارت سالانه مرتبط با آلودگی و سایر آسیبها را در ایالات متحده ایجاد میکند و باعث مرگ زودرس 37 هزار نفر در سال میشود. در سطح جهان، آلودگی هوا ناشی از حملونقل هر سال باعث مرگ بیش از 250 هزار نفر میشود. کتابهای درسی، سیاستهای بهینه را برای پرداختن به آلودگی، مالیات اصلاحی یا پیگویی به معنای صفر کردن هزینه خارجی نهایی انتشار آلودگی یا مکانیسم کمیت قابل مقایسه (مانند سقف و تجارت) پیشنهاد میکنند. اما اخذ مالیات آلودگی هوا از وسایل نقلیه غیرممکن است زیرا اندازهگیری مستقیم آلودگی ناشی از وسایل نقلیه شخصی ناقص و بسیار گران است. ما معتقدیم هیچ دولتی تا به حال بهطور مستقیم از آلودگی هوای ناشی از وسایل نقلیه مالیات نگرفته است.
در عوض، ایالات متحده، اتحادیه اروپا، ژاپن، چین، روسیه، هند، برزیل و اکثر کشورهای دیگر بهشدت به استانداردهای اگزوز خودروهای جدید متکی هستند. استانداردهای اگزوز حداکثر میزان انتشار در هر مایل را برای هر وسیله نقلیه تعیین میکنند. برخی استانداردها نیز الزامات متوسطی را برای ناوگان تحمیل میکنند. استانداردهای مبتنی بر گازهای خروجی از اگزوز به دلیل هزینههای زیاد و اثربخشی مبهم برای چندین دهه بحثبرانگیز بودهاند. در دهه 1970، لی یاکوکا، مدیرعامل فورد ادعا کرد که این استانداردها میتوانند تولید خودرو در ایالات متحده را متوقف کنند. تاکنون کنگره ایالات متحده سه درخواست از آکادمیهای ملی علوم برای ارائه مشاوره در مورد استانداردهای اگزوز صادر کرده است. سازندگان در این استانداردها تقلب کردهاند، از جمله رسوایی فولکسواگن که شامل پرداخت 22 میلیارد دلار -بزرگترین تسویهحساب خودرو در تاریخ ایالات متحده- است که منجر به سوالاتی در مورد اثربخشی استانداردها شد. با این حال، تحقیقات اقتصادی معدودی استانداردهای گازهای خروجی از اگزوزها را مورد بررسی قرار دادهاند. این پژوهشها جدا از استانداردهای مصرف سوخت هستند، که مصرف بنزین را هدف قرار میدهند و تمرکز بسیاری از مقالات قبلی بوده است. ما الگوهای مختلف و چالشهای آلودگی هوا و مصرف سوخت را در این زمینه برجسته میکنیم. بنابراین، بینشها و روشهای موجود در ادبیات مصرف سوخت به سوالاتی که در اینجا برای آلودگی هوای وسایل نقلیه مطرح میکنیم پاسخ نمیدهند. این مقاله با بررسی چندین سوال به پر کردن این شکاف در ادبیات موضوع کمک میکند. نرخ انتشار آلودگی هوای وسایل نقلیه در طول زمان چگونه تغییر کرده است؟ استانداردهای گازهای خروجی از اگزوز تا چه حد باعث این کاهشها شده است؟ آیا این استانداردها مقرونبهصرفه هستند؟ در نهایت، چگونه اصلاحات ممکن است سیاست را بهبود بخشد، چه از طریق هدف قرار دادن سختگیری استانداردهای گازهای خروجی از اگزوز یا معرفی سیاستهای تکمیلی که اسقاط خودرو را تسریع میکند؟ ما برای هر سوال پاسخهای قابلتوجهی پیدا میکنیم. اول، انتشار آلودگی هوا در هر مایل از ناوگان وسایل نقلیه جدید ایالات متحده بیش از 99 درصد از زمان شروع مقررات در دهه 1960 کاهش یافته است. این کاهش چشمگیر ممکن است از هر بخش عمده دیگری فراتر رود. خودروهای فرسوده از الگوهای مشابهی پیروی میکنند. نتیجه میگیریم که این روندها نشاندهنده کاهش واقعی، بلندمدت و بزرگ در میزان انتشار گازهای آلاینده از اگزوز خودروهای ایالات متحده است. کاهش بسیار بیشتری برای انتشار دیاکسید کربن (CO2) که مقررات اقتصاد سوخت را هدف قرار میدهد، خواهیم داشت. دوم، برای ارزیابی تاثیر استانداردهای گازهای خروجی اگزوزها بر میزان انتشار آلایندهها، از تنوع استانداردهای اگزوز بین استانداردهای کالیفرنیا و فدرال و در بین کلاسهای خودرو، سالهای مدل و آلایندهها استفاده میکنیم. ما متوجه شدیم که استانداردهای اگزوز باعث 50 تا 100 درصد کاهش میزان انتشار آلودگی هوا شده است. به طور معادل، ما یک کشش نرخ انتشار خودرو با توجه به استانداردهای اگزوز 5 /0 تا 0 /1 را پیدا میکنیم. شواهد متعددی از اعتبار درونی این تخمینها پشتیبانی میکند. نمودارهای مطالعه رویداد نشان میدهد که تغییرات در انتشار گازهای گلخانهای در زمان با تغییرات در استانداردهای اگزوز مطابقت دارد. در ادامه نتایج کیفی مشابهی را هنگام کنترل سیاستهای مخدوشکننده بالقوه مثل قیمت بنزین از جمله مالیات به دست میآوریم و استانداردهایی برای بررسی مهدود (یعنی بازرسی و نگهداری)، مصرف سوخت، هیدروکربنهای بنزین، محتوای گوگرد بنزین و ترکیب اتانول مشاهده میکنیم. علاوه بر این نتایج مشابهی را هنگام تجزیه و تحلیل جداگانه هر مجموعه از استانداردها، که معمولاً ردیف صفر نامیده میشود (سالهای مدل 1968-1993) به دست میآوریم. هرچند متوجه شدیم که استانداردهای اگزوز ویژگیهای اساسی خودرو (اسب بخار، مصرف سوخت و...) را تغییر نمیدهند، اما تولیدکنندگان را به نصب موتورهای کمتر آلاینده سوق میدهند. شواهد آماری ادعاهای غیررسمی مهندسان و سیاستگذاران را منعکس میکند که استانداردهای گازهای آلاینده خروجی اگزوزها را نشان میدهد، نه نوآوریهای تکنولوژیکی یا سایر نیروها، که عامل اصلی کاهش میزان انتشار آلودگی هوا از وسایل نقلیه ایالات متحده است. سوم، در حالی که رگرسیونهای بالا نشان میدهند استانداردهای اگزوز موثر هستند، واقعیتهای محسوس نشان میدهند که استانداردهای اگزوز مقرونبهصرفه نیستند. این استانداردها هزینه نهایی کاهش آلودگی در وسایل نقلیه را که شرط لازم برای مقرونبهصرفه بودن است، کاهش نداده و بیتاثیر نیز نیستند. نرخ انتشار آلایندههای هوا (بهجز CO2) از وسایل نقلیه قدیمی با افزایش سن بهسرعت افزایش مییابد. سهم بیشتر انتشار آلایندههای هوا در یک سال تقویمی مربوط به وسایل نقلیه با بیش از 10 تا 15 سال سن است که تا حد زیادی از استانداردهای اجباری گازهای آلاینده خروجی از اگزوز معاف هستند. هزینههای ثبتنام قدیمیترین خودروهای کارکرده میتواند در اصل مالکیت این خودروها را با سوال مواجه کند. ما یک پایگاه داده حاوی نرخهای مالیاتی میسازیم که از دولتهای ایالتی و محلی ایالات متحده جمعآوری کردهایم و هزینههای ثبتنام خودرو، مالیات وسایل نقلیه موتوری و مالیات بر دارایی وسایل نقلیه (که در مجموع آنها را «هزینههای ثبتنام» مینامیم) را توضیح میدهد. دریافتیم که هزینههای ثبت برای خودروهای جدیدتر بالاتر است. وسایل نقلیه تمیزتر و در نتیجه تشویق مالکیت وسایل نقلیه قدیمی و کثیفتر، باعث تشدید ناکارآمدی در گردش ناوگان خودرویی است. چهارم، ما یک مدل تحلیلی و کمی برای ارزیابی سیاستهای خلاف واقع ایجاد میکنیم. بخشهای اولیه مقاله رگرسیونهایی را نشان میدهد که تفاوتها در میزان انتشار را تحلیل میکنند. بخشهای آخر مقاله آن دادهها را با مدلهای نظری رسمی ترکیب میکند تا راهحلها و پیامدهای الگوها در نرخ انتشار را روشن کند. یک مدل تحلیلی با چند مفروض عملکردی، آمار مقایسهای را در مورد چگونگی تاثیر سیاستهای خلاف واقع بر رفاه اجتماعی ارائه میدهد. در ادامه وضعیت ثابت مجموعهای از نمایندگان را تجزیه و تحلیل میکنیم که میتوانند وسایل نقلیه جدید را از سازندگان رقابتی بخرند یا وسایل نقلیه جدید را تعمیر کنند و از آنها استفاده کنند. تعادل قیمت خودروهای فرسوده بستگی به استانداردهای اگزوز و هزینههای ثبتنام دارد و همچنین نرخ ضایعات را تعیین میکند. اولین نتیجه نشان میدهد تشدید استانداردهای اگزوز خودروهای جدید، طول عمر وسایل نقلیه فرسوده را افزایش میدهد، که در نهایت ناکارآمدی مصرفکنندگان را تشدید میکند و باعث میشود خودروهای فرسوده را دیرتر از زمانی که از نظر اجتماعی مطلوب است کنار بگذارند. این اثر بهطور غیررسمی برای بسیاری از سیاستهای زیستمحیطی مورد توجه قرار گرفته است. دومین نتیجه تحلیلی نشان میدهد که افزایش هزینههای استفاده از خودروهای فرسوده میتواند رفاه اجتماعی را بهبود بخشد و استانداردهای اگزوز را با اصلاح نرخ ضایعات پایین برای خودروهای دستدوم تکمیل کند. مدل کمی سود حاصل از سیاستهای خلاف واقع را تخمین میزند. این کمیسازی ساختار اولیه مشابهی با مدل تحلیلی دارد، اما امکان جایگزینی در بیش از 500 نوع خودرو را میدهد که بر اساس سازنده، سن، کلاس و اندازه متفاوت هستند. مدل کمی همچنین هزینه مهندسی رعایت استانداردهای اگزوز و استانداردهای مصرف سوخت، رقابت در میان سازندگان خودروهای جدید، انتظارات شرکت، انتشار زنجیره تامین (چرخه عمر) وسایل نقلیه تولیدی و دینامیک انتقالی را دربر میگیرد. ما تغییرات خلاف واقع در استانداردهای اگزوز یا هزینههای ثبتنام را مطالعه میکنیم. برای هر کدام، تعادل حاصل را تعیین میکنیم، سپس تغییر در انتشار آلودگی، مازاد تولیدکننده و مصرفکننده، آسیبهای زیستمحیطی و رفاه اجتماعی را محاسبه میکنیم. برای کمیسازی از دادهها و برآوردهای بخشهای قبلی مقاله استفاده میشود.
جمعبندی
ما در چندین حوزه که معتقدیم برای کارهای آینده مهم هستند، نتیجهگیری میکنیم. اول، مسائل موجود در این مقاله برای روند ترکیب ناوگان موجود چقدر مهم است؟ اگرچه امروزه خودروهای الکتریکی کمتر از یک درصد از ناوگان ایالات متحده را تشکیل میدهند، پیشبینیهای صنعت نشان میدهد خودروهای الکتریکی ممکن است نیمی از ناوگان را در سال 2050 تشکیل دهند. بنابراین، در حالی که گذار به وسایل نقلیه الکتریکی در طول قرن بیست و یکم اتفاق خواهد افتاد، سیاستگذاران در مناطقی که دارای شبکه برق پاک هستند، با یک مبادله بین وسایل نقلیه الکتریکی جدید پاک و وسایل نقلیه بنزینی قدیمی آلاینده مواجه خواهند شد. این سوال که سیاست چگونه باید با میراث آلودهکننده برخورد کند، منعکسکننده سوالاتی است که در اینجا تحلیل میکنیم. پیشبینی این انتقال ممکن است سیاستگذاری را برای خودروهای برقی امروز تبیین کند. علاوه بر این، این مقاله روندهای نزولی ثابتی را در میزان انتشار حتی برای خودروهای بنزینی نشان میدهد. در حالی که ما اثرات اصلاحات مختلف سیاستهای گذشته را کمی میکنیم، دستاوردهای رفاهی بالقوه از اصلاحات اضافی فعلی یا آینده چیست؟ تداوم زوال سیستمهای کنترل آلایندهها با افزایش سن نشان میدهد که در آینده که وسایل نقلیه تمیزتر شوند، وسایل نقلیه بنزینی قدیمیتر ممکن است بیشتر آلودگی را منتشر کنند. چنین تجزیه و تحلیلی نیاز به طرحریزی یا تخصیص بسیاری از دادههای مورداستفاده در مدل کمی دارد، اما مربوط به سیاستهای آینده است. دوم، آیا مزایای زیستمحیطی حذف آلایندهترین وسایل نقلیه قدیمی در جوامع کمدرآمد قابلتوجه است؟ در حالی که انعکاس بهتر هزینههای سالانه خسارات آلودگی میتواند مزایای زیستمحیطی زیادی ایجاد کند، میتواند نگرانیهایی در مورد عدالت زیستمحیطی نیز به وجود آورد، زیرا جوامع آسیبپذیر ممکن است سهم بیشتری از این هزینهها را بپردازند. در عین حال، اگر آلودگی هوای وسایل نقلیه بهطور نامتناسبی بر جوامع آسیبپذیر تاثیر بگذارد، پاکسازی آن میتواند برابری نتایج کلی زیستمحیطی را بهبود بخشد. سوم، تا چه حد باید انواع سیاستهایی که ما مطالعه میکنیم در مکانهای مختلف متفاوت باشد؟ رانندگی در حومهها و مراکز شهر سطوح مختلفی از عوارض خارجی از جمله آسیبهای ازدحام و آلودگی ایجاد میکند. بسیاری از شهرهای اروپایی این مسائل را با مناطق کمآلاینده که رانندگی را به وسایل نقلیه نسبتاً تمیز محدود میکند، حل کردهاند. چهارم، آیا ایدهها و یافتههای اینجا به کشورهای دیگر نیز تعمیم مییابند؟ از آنجا که اکثر کشورهای با درآمد متوسط و پایین از استانداردهای اگزوز با سختگیریهایی استفاده میکنند که سالها پس از ایالات متحده تعیین شده است، ایدههای ارائهشده در اینجا بهطور بالقوه مربوط به چین، هند، مکزیک و بسیاری از کشورهای دیگر است. آزمودن اینکه آیا یافتههای ما به کشورهای دیگر تعمیم مییابد ارزشمند خواهد بود.