دین و دنیا
چرا مردم در سختی دیندارتر میشوند؟
دین، برنامه جامع زندگی برای رسیدن انسان به سعادت است، برنامهای که تدوین آن از سوی پروردگار و خالق عالم است. به نقل از برخی روایات، این مسیر رستگاری در عالم ذَر بر تمام مخلوقات ارائه شد و همگی از قبول بار سنگین آن سر باز زدند، الّا انسان. از انسانها عهد و پیمان گرفته شد تا با تبعیت از دین، فطرت الهی خود را حفظ کنند و در مسیر جهل، ظلم، کفر و ناامنی گام ننهند. اینکه از همان ابتدا جمله انسانها اعم از هابیلیان و قابیلیان همگی حق به جانب بوده و مدعی درستی بودهاند (که البته به فرموده خداوند اکثریت، حتی آنهایی که برچسب ادیان بر لوح وجود دارند در اشتباه و گمراهی هستند) و اینکه واقعاً دین راستین چیست و چه اصول و جزئیاتی دارد بماند سر جای خود. موضوع این نوشته، مقالهای است که سه دانشمند غربی پیرامون دینداری مردم افغانستان در شرایط مختلف اقتصادی منتشر کردهاند. به تازگی سه دانشمند دانشگاههای برجسته اقتصاد دنیا به نام اویندریلا دوبه از دانشگاه شیکاگو آمریکا، مایکل کالن از مدرسه اقتصاد لندن و جوشا بلامنستوک از دانشگاه برکلی کالیفرنیا آمریکا در مقالهای که در تارنمای کمیته ملی تحقیقات اقتصادی ایالاتمتحده منتشر شده است به بررسی تاثیرپذیری دینداری مردم افغانستان از پیامدهای تغییرات آبوهوایی و پیامدهای اقتصادی ناشی از آن پرداختهاند. آنها مقاله خود را اینگونه آغاز میکنند که دین، نقشی بنیادین در جوامع انسانی دارد. ادیان ارزشها و هنجارهای فرهنگی را شکل میدهند، بر سازمانهای اجتماعی اثر میگذارند و خط مشی قدرت سیاسی و اقتصادی را تعیین میکنند. با این حال محافل علمی هنوز نتوانستهاند به خوبی بفهمند که چه چیز باعث دینداری یک فرد و پایبندی او به احکام دینی میشود. مطالعه دینداری انسانها به خاطر دشواری ارزیابی و اندازهگیری آن اساساً دشوار است. در محافل علمی، عمده مقالات متمرکز بر موضوع دین، متکی به اندازهگیری مبنی بر نظرسنجی هستند. البته نظرسنجیها، محدودیتهایی دارند: اینکه جمعیتی که پوشش میدهند محدود است و اینکه بر مبنای اظهارات افراد هستند و نه آنچه در عمل اتفاق میافتد. در این مقاله از روش جدیدی برای اندازهگیری و ارزیابی دینداری استفاده شده است. مبنای این روش یک مفهوم ساده و البته ظاهری است: در اسلام، مسلمانان پنج مرتبه در زمانهای بهخصوص نماز میگزارند. بنابراین میتوان میزان فعالیتهای نامرتبط با نماز را که در بازههای مجاز ادای نماز انجام میگیرد، در ارزیابی میزان دینداری مردم به کار گرفت. جمعیت مورد مطالعه هم مردم افغانستان است که 90 درصد آن را اهل تسنن تشکیل میدهد. تمرکز ویژه روی نماز مغرب و وقت شرعی ادای آن است که در احکام اهل تسنن مدت به نسبت کوتاهی دارد. یکی از ابداعات این مقاله، بسط یک روش اندازهگیری معتبر برای ارزیابی دینداری بر مبنای رویدادهای ثبتشده تلفنهای همراه است. منطق این روش هم این است که طبق احکام اسلامی صبحت کردن در هنگام نماز ممنوع است. بنابراین میتوان کاهش در تماسها و مکالمات تلفنی در وقت شرعی ادای نماز مغرب را معیاری از دینداری مردم دانست.
اطلاعات تماس تلفنهای همراه
تلفن همراه یک ابزار متداول برقراری ارتباط در افغانستان است، جایی که نرخ نفوذ تلفن همراه برای بزرگسالان 60 تا 70 درصد برآورد میشود. بر این اساس تاریخچه رویدادهای یکی از بزرگترین شبکههای تلفنهای همراه افغانستان برای بازه هشتساله بین 2013 تا 2020 بهطور کامل جمعآوری شده است. این رویدادها سالانه بین 5 /7 تا 9 میلیون شماره همراه منحصربهفرد را پوشش میدهد (از جمعیت 39 میلیوننفری این کشور)، شمارههایی که در بازه هشتساله مورد بررسی بیش از 22 میلیارد تماس تلفنی به ثبت رساندند. از لحاظ جغرافیایی، شرکت تلفن همراه یک هزار و 730 دکل مخابراتی در 286 شهر افغانستان دارد. تراکم این دکلها متناسب با تراکم جمعیت است و تعداد مشترکین هر شهر همبستگی بالایی با شمار جمعیت آن شهر دارد. دادههایی که در مقاله مورد استفاده قرار میگیرد «تاریخچه جزئیات تماس» نام دارد؛ آمارهای تماس تلفنی که توسط شرکتهای تلفن همراه برای تهیه قبض جمعآوری میشود. برای هر تماس، یک شناسه هویتی بینشان از فرستنده و گیرنده وجود دارد. همچنین تاریخ و ساعت برقراری تماس و دکل مخابراتی مورد استفاده نیز مشخص است. بهطور معمول این دکل نزدیکترین دکل به طرفین تماس تلفنی است، هرچند به خاطر ترافیک شبکه و مداخلات امواج ممکن است تغییراتی نیز صورت گیرد. با توجه به اینکه مختصات جغرافیایی برجهای مخابراتی در دسترس است، میتوان مکان افرادی را که تماس تلفنی برقرار میکنند، هنگام تماس شناسایی کرد (با تقریب چند صد متر در مناطق شهری و چند کیلومتر در مناطق روستایی).
فرورفتگی مغرب
در ارزیابی میزان دینداری مردم افغانستان از فریضه نماز مغرب استفاده شده است. بر این اساس میتوان دینداری مردم هر منطقه را با میزان کاهش تماسهای تلفنی در وقت شرعی نماز مغرب سنجید. به منظور تفهیم بهتر این روش، در شکل 1 مجموع تماسهای تلفنی که در هر دقیقه در افغانستان برقرار شد به نمایش گذاشته شده است. ساعت مبنا هم آغاز مغرب یعنی شروع وقت شرعی نماز مغرب است و باقی ساعات بر مبنای آن محاسبه شدهاند (محور افقی پایین). در محور افقی بالا هم ساعات معمولی روز درج شده است. این شکل برخی واقعیات جالب توجه را پیرامون حجم تماسهای تلفنی و فعالیتهای مذهبی نمایان میکند. اول، حجم تماسها در شب، زمانی که عموم مردم میخوابند پایین است. با بیداری مردم حجم تماسها شروع به افزایش میکند. به عنوان مثال در روزی که به تصویر کشیده شده است، حجم تماسها بین ساعات 9 تا 11 صبح به اوج میرسد، سپس روندی کاهشی مییابد تا به یکی از حداقل سطوح خود در حوالی ساعت یک بعدازظهر برسد. این فروکش احتمالاً به خاطر صرف ناهار و به جا آوردن نماز ظهر است. حجم تماسها مجدد بعد از ظهر افزایش مییابد، هر چند در حوالی ساعت 17 یک کاهش کوچک را که احتمالاً به خاطر پایان یافتن وقت شرعی نماز عصر است تجربه میکند. اندکی پس از آن و با شروع وقت نماز مغرب، حجم تماسها بهطور قابل توجهی کاهش مییابد. در مقاله این مشاهده تحت عنوان «فرورفتگی مغرب» نامیده شده است، عنوانی که این گزاره را تایید میکند که حجم تماسها به خاطر انجام نماز مغرب کاهش مییابد. پایینترین نقطه این فرورفتگی، 17 دقیقه پس از آغاز وقت شرعی مغرب اتفاق میافتد، زمانی که حجم تماسها در هر دقیقه تقریباً 24 درصد نسبت به زمان ابتدای مغرب کمتر است. پس از 17 دقیقه، حجم تماسها مجدد شروع به افزایش میکند تا اینکه حدود 30 دقیقه پس از مغرب به سطح پیش از اذان میرسد. پس از آن حجم تماسها دوباره کاهش مییابد تا اینکه مردم به بستر خواب بروند.
اقتصاد و دینداری
بخش دوم ارزیابیهای مقاله بررسی میکند که چطور معیار «فرورفتگی مغرب» میتواند در مطالعه علل اجتماعی و اقتصادی دینداری مورد استفاده قرار گیرد. به ویژه اثرگذاری سختیهای اقتصادی روی دینداری مردم مورد بررسی قرار میگیرد. ماهیت این اثرگذاری مبهم است. علل گوناگونی وجود دارد مبنی بر اینکه شوکهای اقتصادی ممکن است به افزایش دینداری مردم منجر شود. نخست، شوکهای درآمدی منفی ممکن است هزینه-فرصت حضور در مناسک دینی را کاهش دهند. دوم، در صورتی که تظاهر ارزشهای دینی به تامین منابع و حمایت از شبکه اجتماعی دینی کمک کند، افراد ممکن است برای دریافت کمکهای اجتماعی به انجام اعمال مذهبی رو آورند. سوم، در صورتی که در شرایط سختی مردم به دین رجوع کنند، ناامنی درآمدی ممکن است به باورهای دینی قویتر بینجامد. مبنای این موضوع هم این است که کلید رهایی از همه مشکلات بازگشت به خداوند است. گفتنی است این گزارهها مطابق با مبانی دینی است، جایی که یکی از اصلیترین علل غفلت و دینگریزی انسانها، دنیازدگی و کثرت مال و ثروت عنوان شده است، و اینکه با از بین رفتن اسباب و ظواهر دنیایی و قرار گرفتن در شرایط دشوار، انسان بیشتر حقایق را متذکر میشود. البته گزارههای مقابلی هم وجود دارد. انسانها معمولاً توقع پیشامدهای خوب را از جانب خداوند دارند. در صورتی که اتفاقات بد رخ دهد، ممکن است انسانها (اغلب سستایمان) غافل از حکمت و علت حقیقی اتفاق، باورهایشان دچار تزلزل شود و در دینداریشان تجدیدنظر صورت گیرد. یا کاهش درآمد ممکن است زمان دردسترس برای انجام فعالیتهای دینی را کاهش دهد. طبق این گزارهها، شوکهای اقتصادی منفی ممکن است میزان دینداری مردم را کاهش دهد، گزارههایی که بر مبنای معارف دینی ممکن است برای گروهی از انسانها صادق باشد. در الگوی تجربی مقاله، اثرگذاری شوکهای اقتصادی روی دینداری مردم افغانستان برآورد میشود. تمرکز اصلی روی شوکهای آبوهوایی است، و دادههای آبوهوایی با معیار «فرورفتگی» که الگویی از دینداری مردم در نظر گرفته شده ارتباط داده میشوند. پیش از آن، مرور شرایط آبوهوایی و ویژگیهای بخش کشاورزی افغانستان میتواند جالب توجه باشد. کشاورزی با سهم 23درصدی از تولید ناخالص داخلی، بخش مهم اقتصاد افغانستان به حساب میآید. طبق آمارهای سال 2017، این بخش منبع درآمد 62 درصد از جمعیت این کشور بود. گندم با اختلاف مهمترین محصول کشاورزی افغانستان است، محصولی که در سال 2017 حدود یکسوم از مزارع را به خود اختصاص داده بود. در حالی که گندم 3 /2 میلیون هکتار از مزارع افغانستان را تحت پوشش دارد، گیاه خشخاش، میوهجات، جو، ذرت و برنج به عنوان دیگر محصولات مهم، به ترتیب 33 /0، 27 /0، 22 /0، 15 /0 و 12 /0 میلیون هکتار را دربر دارند. شوکهای آبوهوایی، پیامدهای سختی برای بخش کشاورزی افغانستان در پی داشته است. با افزایش 8 /1درجهای دمای هوا از سال 1950، شدت و تناوب خشکیها در این کشور بیشتر شده است. دو نوع خشکسالی است که افغانستان را تحت تاثیر قرار میدهد: کاهش میزان بارندگی در مناطقی که نیاز به آب باران دارند، و خطر کاهش بارش برف زمستانی در کوههای هندوکش که از طریق کاهش جریان رودهای پاییندستی، آبیاری مزارع را با بحران مواجه میکند. به منظور اندازهگیری خشکسالی از شاخص بارش-تبخیر استانداردشده که در سال 2010 در مقاله گروهی از دانشمندان معرفی شد استفاده میشود. ایده اصلی این شاخص این است که اثرگذاری بارندگی روی کشاورزی نهتنها به میزان بارش، بلکه به توانایی خاک در حفظ رطوب نیز بستگی دارد. البته این توانایی خود تابعی از مجموعه عوامل آبوهوایی نظیر دما، فشار، تابش آفتاب و سرعت باد است. مقدار مثبت این شاخص بیانگر بارش بیشتر نسبت به میانگین تاریخی و مقدار منفی بیانگر بارش کمتر است. در الگوی اقتصادسنجی مقاله، معیار فرورفتگی مغرب -کاهش قابل توجه مشاهدهشده در تماسهای تلفنی پس از اذان مغرب- تابعی از شاخص بارش-تبخیر و همچنین اثرات ثابت جغرافیایی و زمانی در نظر گرفته میشود. به عنوان بررسیهای تکمیلی، برآورد الگو برای انواع محصولات و بازههای زمانی مختلف (کوتاهمدت تا بلندمدت) ارائه میشود. طبق برآوردها، رابطه منفی معناداری میان شاخص بارش-تبخیر و معیار «فرورفتگی مغرب» وجود دارد. به عبارت دیگر، برآوردها حاکی از آن است که شرایط آبوهوایی که به نفع بخش کشاورزی عمل میکند، به کاهش اعمال مذهبی مردم منجر میشود، و در مقابل، شرایط خشکسالی اعمال مذهبی مردم را بیشتر میکند. اما چرا شوکهای آبوهوایی به تقویت دینداری مردم افغانستان منجر شدند؟ در پاسخ به این پرسش، اصلیترین سازوکاری که به ذهن خطور میکند، سازوکار اقتصادی است. شوکهای آبوهوایی با پیامدهای اقتصادی منفی همراه هستند، پیامدهایی که متعاقباً به افزایش دینداری مردم منجر میشوند. طبق بررسیها، آثار منفی شرایط آبوهوایی غالباً در مناطقی متمرکز است که خشکسالی با احتمال بیشتری به محصولات کشاورزی صدمه میزند. پرسش دیگر این است که چرا سختیهای اقتصادی باعث دیندارتر شدن مردم میشود؟ در پاسخ میتوان سه علت مفهومی را مدنظر قرار داد: نخست، شوکهای اقتصادی میتوانند هزینه- فرصت زمان را کاهش دهند. زمانی که درآمد پایین است یا کار کمتری برای انجام دادن وجود دارد، مردم ممکن است زمان بیشتری را به فعالیتهای دینی اختصاص دهند. دوم، کمکهای اجتماعی ممکن است تاثیرگذار باشند. نهادهای مذهبی میتوانند نقشی مهم در تسهیل کمکهای اجتماعی داشته باشند. بنابراین زمانی که مردم شوک منفی را تجربه میکنند، ممکن است برای جلب حمایت سازمانهای مذهبی خود را دیندار جلوه دهند. سوم، علت روانشناسانه (به بیان مادی و به بیان دینی علت فطری) است که در زمان مشکلات مردم تازه به فکر پروردگار عالم میافتند و در زمانهای آسایش و رفاه پرده غفلت آنها را فرا میگیرد.
کلام پایانی
در مرور علمی این هفته، مقالهای مورد بررسی قرار گرفت که هدفش بررسی میزان دینداری مردم افغانستان بود. به این منظور روش جدیدی بر مبنای حجم تماسهای تلفنی برای ارزیابی دینداری بسط داده شد. منطق هم این بوده که در ظاهر قضیه میتوان میزان دینداری مردم را در کاهش تماسهای تلفنی در اوقات فریضه نماز مشاهده کرد. همانطور که انتظار میرفت طبق آمارها حجم تماس تلفنی در افغانستان اندکی پس از نماز مغرب بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد، مشاهدهای که در مقاله از آن تحت عنوان «فرورفتگی مغرب» یاد میشود. این معیار جدید بسیاری از محدودیتهای روشهای مبنی بر نظرسنجی را حلوفصل میکند: این معیار بر مبنای آنچه اتفاق میافتد است و نه آنچه اظهار میشود؛ میتوان اطلاعات مربوط به آن را در مقیاس سراسر کشور با هزینههای اندک جمعآوری کرد و... . در بخش دیگری از مقاله دینداری مردم تحت شرایط مختلف آبوهوایی و اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد. این بررسیها حاکی از آن است که خشکسالی به دیندارتر شدن مردم منجر میشود؛ چرا که با نامساعد شدن شرایط آبوهوایی و به دنبال آن شرایط اقتصادی، مردم افغانستان تمایل بیشتری به دین نشان دادند.