شناسه خبر : 48615 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازار سیاسی

کسب‌وکارها چگونه به سیاست نفوذ می‌کنند؟

 

نیما صبوری / نویسنده نشریه 

78لابی و تامین مالی ستادهای انتخاباتی مولفه اصلی نظام‌های دموکراسی امروز است. در طرف خوب ماجرا، این مولفه‌ها می‌توانند به سیاستمداران منتخب کمک کنند اطلاعات مورد نیاز برای سیاست‌گذاری را جمع‌آوری کنند. همچنین به رای‌دهندگان یاری می‌دهند تا کاندیداهای سیاسی را بهتر بشناسند. با این حال در طرف مقابل ممکن است نگرانی‌هایی در زمینه مشروعیت و عدالت ایجاد کنند، چرا که سیاستمدارانی که منابع مالی در اختیارشان قرار می‌گیرد با احتمال بیشتری در فرآیندها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی، تصمیم‌گیری‌هایی مغایر با عدالت خواهند داشت.

سه اقتصاددان به نام‌های بو کوگیل و آندرا پرات از دانشگاه کلمبیا آمریکا و توماسو والتی از کالج سلطنتی لندن در مقاله‌ای که به تازگی (دسامبر 2024) منتشر کرده‌اند، نفوذ سیاسی و لابی‌گری کسب‌وکارها را در ایالات‌متحده مورد ارزیابی قرار داده‌اند. به ادعای نویسندگان، بررسی نفوذ سیاسی کسب‌وکارها به دو دلیل مهم است. نخست، طبق آمارها کسب‌وکارها بیشترین سهم را در مخارج لابی‌گری سیاسی آمریکا دارند. بر اساس آمارهای شرکت «اوپن سکرت» که در زمینه جمع‌آوری اطلاعات لابی‌ها و کمپین‌های سیاسی فعالیت دارد، در سال 2019 کسب‌وکارها سهمی 87درصدی از مجموع مخارج لابی‌گری آمریکا داشتند. همچنین 36 درصد از کمک به کمیته‌های اقدام سیاسی (PACs) این کشور را که مسئولیت‌ جمع‌آوری و تخصیص کمک‌ها به رقابت‌های سیاسی را بر عهده دارند، کسب‌وکارها انجام دادند.

دوم، در سال‌های اخیر نگرانی‌های روزافزونی وجود داشته است مبنی بر اینکه تمرکز در صنعت نه‌تنها از طریق افزایش قدرت انحصاری بازار (که نتیجه آن کاهش تولید و افزایش قیمت‌هاست) روی مصرف‌کنندگان اثر منفی می‌گذارد، بلکه این اثرگذاری منفی از طریق نفوذ سیاسی هم می‌تواند اتفاق بیفتد. نگرانی پیرامون نفوذ سیاسی صنایع در تاریخچه قوانین آنتی‌تراست‌ها نیز نمایان است (قوانینی که بر سلامت رقابت اقتصادی و جلوگیری از انحصار اقتصادی و نفوذ سیاسی کسب‌وکارها نظارت دارند). بنگاه‌های فعال در یک صنعت به خاطر حفظ قدرت و انحصار بازار خود، ممکن است از طریق لابی و نفوذ سیاسی، مانع از ورود کسب‌وکارهای جدید به حیطه کاری خود شوند. این شکل دیگری از آسیب به مصرف‌کنندگان است که از طریق کانال قوانین و مقررات رخ می‌دهد. در صورتی که لابی‌گری با منافع ناشی از اقتصاد مقیاس همراه باشد (افزایش لابی‌گری به افزایش سود ناشی از آن منجر شود)، شاهد آن خواهیم بود که افزایش تمرکز در صنعت و بازار به افزایش فعالیت‌های لابی‌گری منجر شود. اگر چنین فرضی درست باشد، قدرت بازار به قدرت سیاسی منجر خواهد شد.

بر این اساس آزمون تجربی فرضیه فوق، یکی از اهداف اصلی مقاله است. در این‌باره ابتدا از یک مدل نظری ساده برای تبیین رابطه میان تمرکز بازار و نفوذ سیاسی استفاده می‌شود. این مدل، شرایط انحصاری را در نظر می‌گیرد که در آن سود بنگاه‌ها ممکن است تحت تاثیر قوانین و مقررات قرار گیرد. کسب‌وکارها برای تغییر این قوانین به نفع خود، اقدام به لابی‌گری و نفوذ سیاسی می‌کنند. در ادامه این موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد که ادغام دو شرکت چگونه روی بازار و سیاست اثر می‌گذارد. ادغام کسب‌وکارها اتفاقی است که به تغییر در تمرکز و انحصار بازار منجر می‌شود. در مقابل، شرایط رقابتی، رانت‌هایی را که از تخفیف‌های مقرراتی به کسب‌وکارها تعلق می‌گیرد از بین می‌برد. ادغام شرکت‌ها از طریق کاهش فضای رقابتی، برای بنگاه‌ها انگیزه ایجاد می‌کند تا در راستای تغییر قوانین و مقررات به نفع خود، لابی کنند. در این‌باره الگوی مقاله برآوردهایی برای ادغام شرکت‌ها و همچنین کل صنعت دارد. همچنین این الگو می‌تواند اثرگذاری ادغام را روی دو موضوع تصمیم شرکت‌ها برای لابی‌گری و اینکه این لابی‌گری تا چه حد باشد را ارزیابی کند.

آمارهای اصلی مقاله مربوط به بازه زمانی دو دهه اخیر (سال‌های 1999 تا 2017) است. پرسش اصلی هم این است که ادغام شرکت‌ها چه تاثیری روی نفوذ سیاسی آنها دارد. شرکت‌هایی هم مورد بررسی قرار می‌گیرند که در کمیسیون مبادله و اوراق بهادار (SEC) آمریکا به ثبت رسیده باشند. در این‌باره هر دو سطح لابی در دولت مرکزی و کمک‌های انتخاباتی شرکت‌ها (قبل و بعد از ادغام) مدنظر قرار می‌گیرد. گفتنی است پول لابی‌گری عمدتاً برای نفوذ و اثرگذاری در ادارات و کمیته‌های به‌خصوص هزینه می‌شود.

آمارها و روش‌شناسی

در مقاله ابتدا یک چهارچوب نظری در مورد اینکه چطور ادغام شرکت‌ها روی لابی‌گری و نفوذ سیاسی آنها اثر می‌گذارد معرفی می‌شود. بر این اساس ابتدا یک الگوی ساده لابی‌گری و رقابت ارائه می‌شود. این الگو دو بخش دارد: یک بخش صنعت انحصارطلب در زمینه مقررات است، و یک بخش هم اقتصاد سیاسی لابی‌گری برای مقررات. این مدل در دو مرحله پیش می‌رود: نخست شرکت‌ها در یک بازی اقتصاد سیاسی به قانون‌گذاران یا سیاست‌گذاران پول می‌دهند تا قوانین و سیاست‌هایی را اتخاذ کنند که بازار را به نفع آنها تغییر می‌دهد. در گام دوم، شرکت‌ها با توجه به مقررات و سیاست‌های اتخاذی در مرحله نخست، با یکدیگر رقابت می‌کنند.

پس از معرفی چهارچوب نظری، با استفاده از نمونه‌ای بزرگ از شرکت‌های واقعی، الگوی نظری به صورت کمی و تجربی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. در این‌باره شرکت‌هایی که طی سال‌های 1999 تا 2017 سهام آنها عرضه عمومی شد و همچنین نفوذ سیاسی که این شرکت‌ها در دولت مرکزی آمریکا داشتند بررسی می‌شود. بخش عمده تمرکز مقاله روی این است که شواهدی ارائه دهد مبنی بر اینکه پس از ادغام، لابی‌گری و تلاش شرکت‌ها برای نفوذ سیاسی افزایش می‌یابد. شایان ذکر است که فرآیندهای ادغام به‌شدت استراتژیک و غیرتصادفی هستند و درون‌زا بودن آنها همواره یکی از چالش‌های مطالعات علمی بوده است. بر این اساس در مقاله سعی می‌شود با بهره‌گیری از روش‌های مختلف تا حدی این درون‌زایی مرتفع شود.

آمارهای مقاله شامل نمونه‌ای از 15 هزار شرکت است که پس از در نظر گرفتن ادغام‌ها، تعداد آنها به 12 هزار می‌رسد. ماهیت این شرکت‌ها عموماً سهامی عام و خاص است که بین سال‌های 1999 تا 2017 به ثبت رسیدند. البته بازه زمانی مورد بررسی مقاله، در زمینه آمارهای در دسترس لابی‌گری و نفوذ سیاسی با محدودیت‌هایی روبه‌رو است. آمارهای جزئی مربوط به لابی‌گری در دولت مرکزی از سال 1999 در دسترس است، به دنبال تصویب قانون افشای لابی‌گری در سال 1995. گزارش‌های مربوط به این قانون نیز هر شش ماه یک‌بار منتشر می‌شود.

ادغام در میان شرکت‌های سهامی عام متداول است. حدود 45 درصد از شرکت‌های نمونه مورد بررسی، فرآیند ادغام را تجربه کردند، هرچند عمده این ادغام‌ها به صورت به مالکیت درآوردن شرکت‌های کوچک غیرسهامی بوده است. در مورد آمارهای لابی‌گری و نفوذ سیاسی، هر چند این موضوع در میان شرکت‌ها رایج نیست، اما در طول زمان روندی رو به افزایش داشته است. بر این اساس حدود 84 درصد از شرکت‌های مورد بررسی، هیچ‌گاه در بازه زمانی مورد مطالعه، لابی‌گری را تجربه نکردند. در شرکت‌هایی که چنین مخارجی داشتند، هزینه برای لابی‌گری بیشتر از کمک به کمپین‌های سیاسی بوده است. عمده لابی‌گری هم از سوی شرکت‌های بزرگ انجام شده است. در واقع می‌توان گفت بین اندازه (درآمد)، ادغام و لابی‌گری شرکت‌ها رابطه مستقیم وجود دارد.

از دیگر شواهدی که در آمارها به چشم می‌خورد این است که لابی‌گری اعتیادآور است و در طول زمان از طریق شرکت‌ها ادامه می‌یابد. به عبارتی، زمانی که یک شرکت وارد سیاسی‌بازی می‌شود، این کار خود را ادامه می‌دهد. طبق آمارها، شرکت‌های فعال در حوزه لابی‌گری، حدود دوسوم از زمان مورد بررسی مقاله را درگیر این کار بودند.

همان‌طور که اشاره شد، گرچه تعداد شرکت‌هایی که لابی می‌کنند کم است، اما سطح لابی این تعداد کم، قابل ‌توجه است. با در نظر گرفتن شرکت‌هایی که لابی می‌کنند، میانگین مخارج لابی‌گری این شرکت‌ها سالانه بالغ بر نیم‌میلیون دلار است (670 هزار دلار). در راس این شرکت‌ها، تعدادی هستند که مخارج لابی‌گری آنها سالانه ده‌ها میلیون دلار است. همان‌طور که اشاره شد، عمده این شرکت‌ها اندازه بزرگ و تمایل بیشتری برای ادغام دارند. در طول دو دهه مورد بررسی مقاله، مجموع مخارج لابی‌گری شرکت‌ها با افزایشی پایدار به‌طور میانگین سالانه 67 میلیون دلار رشد داشت.

به منظور ارزیابی نقش ادغام‌های مختلف در اثرگذاری سیاسی، دو روش تجربی مدنظر قرار می‌گیرد. در روش نخست، فرآیند ادغام درون‌زا و وابسته به متغیرهای ثابتی که تحت کنترل است فرض شده است. در این روش فرض مدل این است که ادغام‌ها ناشی از اتفاقات منحصربه‌فردی هستند که ارتباطی به مخارج سیاسی ندارند. روش دوم مربوط به طراحی متغیرهای ابزاری است. در این‌باره از ترکیبی از شوک‌های متغیر در طول زمان (از شوک‌های اقتصاد کلان گرفته تا شوک‌های فناوری) و ویژگی‌های شرکت‌ها که در معرض شوک‌ها قرار دارند استفاده می‌شود.

نتایج

در استفاده از هر دو روش مذکور، یافته‌های مقاله نشان می‌دهد ادغام شرکت‌ها با افزایش مخارج لابی‌گری و نفوذ سیاسی در ارتباط است. به عبارتی دیگر با ادغام شرکت‌ها به‌طور میانگین 70 تا 180 هزار دلار در یک نصف سال، به مخارج لابی‌گری و نفوذ سیاسی افزوده می‌شود، تقریباً معادل 15 تا 35 درصد میانگین مخارج شرکت‌های ادغام‌شده. همچنین ادغام‌ها به‌طور میانگین موجب افزایش 4 تا 10 هزاردلاری کمک شرکت‌ها به کمپین‌های سیاسی می‌شود، هر چند یافته آخر در برخی از الگو‌های برآوردی از لحاظ آماری چندان معنادار نیست.

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، در مقاله اثرگذاری ادغام روی دو سطح تصمیم شرکت‌ها برای اینکه لابی‌گری کنند یا خیر و همچنین اینکه این لابی‌گری تا چه حد است، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در مورد اینکه آیا شرکت‌ها لابی‌گری می‌کنند یا خیر، در نمونه اولیه مقاله تنها هشت درصد از شرکت‌ها لابی‌گری می‌کردند و تنها پنج درصد به کمپین‌های سیاسی کمک مالی داشتند. در طول دوره مورد بررسی، ادغام شرکت‌ها باعث افزایش 5 /1 تا 1 /2درصدی راه‌اندازی فرآیندهای داخلی لابی‌گری برای اولین‌بار در شرکت‌ها شد. همچنین ادغام با افزایش احتمال اولین کمک به کمپین‌های سیاسی به اندازه 6 /1 تا 9 /1 درصد همراه است. به‌محض اینکه اولین فعالیت سیاسی شرکت‌ها آغاز شد، این موضوع ادامه می‌یابد.

طبق برآوردها، رابطه میان ادغام و اثرگذاری سیاسی شرکت‌ها با افزایش اندازه آنها و همچنین متعلق بودن آنها به یک صنعت مشابه، تقویت می‌شود. این یافته با این فرضیه که منفعت لابی‌گری با افزایش اندازه بنگاه‌ها، بیشتر می‌شود سازگار است. همچنین نتایج مشابهی درباره ارتباط میان ادغام شرکت‌ها و سطح لابی‌گری کلی صنعت و اتحادیه‌های صنعتی به دست آمده است.

به منظور ارزیابی دقیق‌تر، دو موضوعی که ممکن است نتایج را تورش‌دار کنند، مورد بررسی قرار می‌گیرند. نخست اینکه، شرکت‌هایی که می‌خواهند ادغام شوند ممکن است پیش از ادغام لابی‌گری و فعالیت سیاسی خود را افزایش دهند تا شاید مبادلات آنها با احتمال بیشتری به تایید مقامات ناظر برسد. البته با بررسی آمارها، شواهد اندکی از وجود چنین اثرگذاری به‌ دست ‌آمده است. عدم اثرگذاری این موضوع می‌تواند بیانگر آن باشد که عمده ادغام‌هایی که در بازه مورد بررسی انجام گرفت، تحت نظارت و بازرسی‌های آنتی‌تراستی قرار نگرفتند.

دوم، این موضوع مورد بررسی قرار می‌گیرد که آیا ریسک سیاسی سطح شرکت با ادغام تغییر می‌یابد. به دنبال ادغام، اگر نهاد ادغام‌شده به یک هدف سیاسی‌شده برای حمله تبدیل شود، ممکن است شرکت‌ها از سوی سازمان تنظیم مقررات تحت نظارت بیشتری قرار گیرند. بنابراین شرکت ادغام‌شده ممکن است لابی‌گری خود را افزایش دهد نه‌فقط به خاطر رانت‌خواری، بلکه به خاطر اینکه از محیط نامساعدی که پس از ادغام برایش ایجاد شده اجتناب کند. البته بررسی‌ها حکایت از آن دارد که ریسک سیاسی شرکت‌ها پس از ادغام تغییر نمی‌کند (افزایش نمی‌یابد).

ادبیات علمی مرتبط

اصلی‌ترین کمک علمی مقاله این است که رابطه میان ادغام و اثرگذاری سیاسی شرکت‌ها به صورت کمی و تجربی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. بر این اساس می‌توان سه حوزه ادبیات علمی مرتبط را معرفی کرد. نخست، تجزیه و تحلیل‌های مقاله با مطالعات تجربی اندک، اما رو به رشدی که پیرامون ارتباط میان صنعت و لابی‌گری وجود دارد مرتبط است. یافته‌های مطالعات این حوزه حاکی از آن است که شرکت‌هایی که ارتباطات سیاسی بالایی دارند، به‌طور معمول از بازدهی سهام بالاتری برخوردارند، با احتمال بیشتری کمک‌های دولتی دریافت می‌کنند و راحت‌تر از زیر بار قوانین دست‌وپاگیر، فرار می‌کنند.

دسته دیگر مطالعات، به رابطه میان اندازه شرکت‌ها و نفوذ سیاسی آنها پرداخته‌اند. مطالعات این بخش نشان می‌دهد صنایعی که شمار بنگاه‌های بزرگ آنها بیشتر است، لابی‌گری بیشتری دارند، آنهایی که انحصاری‌تر هستند لابی‌گری را خود شرکت‌ها انجام می‌دهند و آنهایی که رقابتی‌تر هستند لابی‌گری از طریق اتحادیه‌های تجاری انجام می‌گیرد. در این‌باره کمک مقاله به این حوزه این است که روشی متفاوت را پیرامون تغییرات ناگهانی در تمرکز اقتصادی که در پی ادغام شرکت‌ها اتفاق می‌افتد به کار می‌گیرد.

به تازگی نیز برخی مطالعات به رابطه میان لابی‌گری و تلاش برای اثرگذاری در توافق‌های تجاری پرداخته‌اند. به‌عنوان مثال بمباردینی و همکارانش (2021) با مطالعه لابی‌گری که در آمریکا به خاطر واردات از چین انجام گرفته است نشان می‌دهند که شرکت‌ها با توجه به موقعیت‌های متفاوتی که در مرزهای فناوری دارند، واکنش متفاوتی نشان می‌دهند.

در مجموع به نظر می‌رسد ادبیات این حوزه تلاش‌های علمی بیشتری می‌طلبد. در این‌باره می‌توان برخی حوزه‌های پژوهشی را برای مطالعات آینده معرفی کرد. نخست، مطالعات آینده می‌توانند رابطه میان لابی‌گری و مقررات دولتی را مورد ارزیابی قرار دهند. این مطالعات احتمالاً بیشتر روی یک صنعت به‌خصوص متمرکز خواهند بود، چرا که مقرراتی که دولت وضع می‌کند برای هر صنعت منحصربه‌فرد است. به‌عنوان مثالی دیگر، حوزه دوم مطالعات می‌توانند اثرگذاری قدرت بازار را روی سازمان‌دهی فعالیت‌های لابی‌گری بررسی کنند. در این مورد می‌توان این پرسش‌ها را مطرح کرد: زمانی که تمرکز و انحصار در یک صنعت افزایش می‌یابد، آیا روش در نفوذ سیاستی نیز تغییر می‌یابد؟ وابستگی شرکت‌ها به اتحادیه‌های کارگری بیشتر می‌شود یا کمتر؟ یا اینکه آنها به فرآیندهای لابی‌گری درونی خود اتکا می‌کنند؟ آیا آنها تلاش می‌کنند به استخدام مقامات دولتی سابق، به سیاست‌گذاران نزدیک شوند؟ و پرسش‌هایی از این دست که می‌توانند انگیزه‌ای برای انجام مطالعات آینده باشند. 

دراین پرونده بخوانید ...