عوارض ریاضت
زندگی در دوران ریاضت اقتصادی چگونه است؟
بحران اقتصادی و مالی که از سال 2008 در کشورهای پیشرفته آغاز شد، بسیاری از دولتها را برآن داشت که برای کسری بودجه خود سیاستهای ریاضت اقتصادی و کاهش هزینههای اجتماعی و افزایش مالیات را به اجرا درآورند. در طول یک دهه گذشته، مطالعات نشان داده است که این سیاستها نهتنها در کاهش بیکاری و فقر موفق نبوده بلکه عملاً مانع از دستیابی اروپا به اهداف رشد سال 2020 شده است. در واقع سیاستهای ریاضت اقتصادی، پیامدهای اجتماعی گستردهای به همراه داشتند که به اندازه خود بحران اقتصادی وخیم بودند و تهدیدی جدی برای سلامت روان جامعه محسوب میشدند.
«لین فردلی» پژوهشگر حوزه سلامت روان، میگوید: «سلامت روان در بستر جامعه شکل میگیرد: داشتن یا نداشتن سلامت روان بیش از هر چیز، یک شاخص اجتماعی است بنابراین نهتنها نیازمند راهکارهای فردی بلکه راهکارهای اجتماعی است.» برخی گزارشهای اجتماعی نشان میدهند که کشورها پس از اجرای سیاستهای ریاضت اقتصادی با بحرانهای زیادی روبهرو شدند، برای مثال، فقر فراگیر شد و خانوادههای کمدرآمد بیشترین آسیب را متحمل شدند. علاوه بر آن با استناد به گزارش گروهی از روانشناسان بریتانیایی، پس از اجرای این سیاستها، حس بیاعتمادی در جامعه به شدت قوت گرفت و مردم به تدریج نسبت به افرادی که کمکهای دولتی دریافت میکردند، بدبین شدند. جامعه بحرانزده نمیدانست نوک پیکان انتقاد باید متوجه چه کسانی باشد، از اینرو قشر کمدرآمد را که هرروز بر تعداد آنها اضافه میشد مقصر فقر خود میدانست و باعث شد در این دوران تحقیر و سرخوردگی این قشر نسبت به سالهای قبل بسیار بیشتر شود.
به گفته این گروه از روانشناسان، دوران ریاضت اقتصادی در انگلستان اولین دورانی بود که تعداد فقرای شاغل از تعداد فقرای غیرشاغل بیشتر شد و جامعه شاهد نیروی کاری بود که بین مشاغل بیثبات و مستمریهای بیثباتتر سرگردان بودند و همین عدم امنیت شغلی و نااطمینانی به آینده زنگ خطر سلامت روان را در جامعه بریتانیا به صدا درآورده بود. در کنار همه این نااطمینانیها، مردم بهخصوص اقشار آسیبپذیر به تدریج تنهاتر و منزویتر میشدند، دسترسی آنها به منابع فرهنگی و اجتماعی رایگان بسیار محدود شد و انزوای هرچه بیشترشان را در پی داشت. همین امر شاید باعث شد که بریتانیا به عنوان کشوری با بالاترین میزان تنهایی در اروپا شناخته شود. نتیجه فقدان این حمایتهای اجتماعی افزایش افسردگی بهخصوص در میان مادرانی بود که دسترسی به مراکز نگهداری کودک را از دست داده بودند و همچنین سالمندانی که چشم امیدشان به حمایتهای اجتماعی بود. از سوی دیگر فقدان این حمایتها زنان و کودکان بسیاری را که قربانی خشونتهای خانگی بودند نیز سرگردان کرد. در گزارش روانشناسان بریتانیایی آمده است در یک روز 112 زن و 84 کودک قربانی خشونت امکان اسکان در پناهگاهها را پیدا نکردند. مقایسه دادههای جمعآوریشده در سال 2010 در اسپانیا با دادههای موجود از سال 2006 و قبل از شروع بحران اقتصادی حاکی از افزایش چشمگیر اختلالات خلقوخو، اضطراب و اختلالات مربوط به مصرف الکل در این کشور بود.
در کنار همه این بحرانهای اجتماعی، میزان رضایت سیاسی نیز در کشورهای بحرانزده کاهش پیدا کرد و اعتماد به نهادهای سیاسی کمرنگ و اعتراضها گستردهتر شد که باعث شد مردم انتقام خود را از احزاب سیاسی در پای صندوقهای رای بگیرند. در سال 2012 همزمان با شدید شدن سیاستهای ریاضت اقتصادی در بعضی کشورها مانند یونان، ایرلند، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال و کاهش کیفیت خدمات رفاهی اجتماعی نارضایتی مردم فقط در عدم حمایت از احزاب سیاسی خلاصه نشد. در اسپانیا، ایتالیا و یونان سیستم حزبی تغییر کرد و احزاب جدید شکل گرفتند ولی پیامدهای اجتماعی ریاضت اقتصادی در کشورهای اروپایی فقط در تاثیرات آن بر سلامت روان مردم محدود نشد، اروپاییها برای انطباق با محدودیتهای اعمالشده، رفتارها و عادات خود را تغییر داده و سبک زندگی جدید پیش گرفتند.
جوانان و ریاضت اقتصادی
بحران اقتصادی و دوران ریاضت اقتصادی بار سنگینی بر دوش جوانان گذاشته است. در دوران رکود بزرگ، قشر جوان جامعه بیشترین آسیب را متحمل شد. در اسپانیا و یونان نرخ بیکاری از 50 درصد هم عبور کرد و ورود به بازار کار برای تازهواردان عملاً غیرممکن شد. پیامدهای اقداماتی که برای کاهش کسری بودجه انجام شد، بهطور مستقیم جوانان را تحت تاثیر قرار داد، اقداماتی مانند کاهش بودجه آموزش و افزایش شهریه دانشگاه و بالا رفتن سن بازنشستگی. همه این شرایط را در کنار سختی تهیه مسکن که قرار دهیم، تصویر دقیقتری از آنچه بر جوانان در دوران رکود و ریاضت اقتصادی گذشت شکل میگیرد. همین فشار اجتماعی عملاً نقش جوانان را در جامعه اروپا از نقش نیروی کار و سازندگی به نیروی اعتراضی تبدیل کرد و گرایش جوانان به احزاب جدیدتر باعث خارج شدن احزاب سنتی از میدان سیاست شد.
«جما گارسیا آلبسیت» و «خاویر لورنت» دو استاد دانشگاه مادرید در مقالهای در سال 2019 به بررسی رفتار سیاسی جوانان در دوران پس از ریاضت اقتصادی میپردازند تا درک درستی از مشارکت سیاسی این قشر، 10 سال پس از پایان ریاضت اقتصادی داشته باشند. مطالعه آنها نشان داد بحران اقتصادی به افزایش مشارکت سیاسی در میان قشر جوان منجر شد. حتی پس از دوران ریاضت اقتصادی در اروپا، در مقایسه با قبل از آن، جوانان همچنان در عرصه سیاسی فعال و پویا باقی ماندند، این در حالی بود که بزرگسالان در دوران قبل و بعد از ریاضت اقتصادی مشارکت یکسانی در سیاست داشتند. در مجموع هر نوع تغییری در بستر یک جامعه معمولاً واکنش شدیدتر و قویتر قشر جوان را به دنبال دارد، آنها حساستر هستند و تعامل بیشترشان با جامعه باعث میشود که نسبت به محرکهای اجتماعی واکنش شدیدتری نشان دهند.
بریتانیاییها و ریاضت اقتصادی
روزنامه گاردین در سال 2008 و در آستانه شروع بحران مالی، در مقالهای از تغییر رفتار مردم به دلیل رکود اقتصادی و بحرانی شدن بازارهای مالی مینویسد. در شرایطی که قیمت مسکن با سقوط 12درصدی روبهرو بود، فروش خودرو در این کشور به پایینترین حد خود رسیده بود و پسانداز خانوادهها کوچک و کوچکتر میشد، عادات پول خرج کردن مردم در حال تغییر بود. در همان رکود اقتصادی، برندهای گمنام، سوپرهای زنجیرهای ارزان و تفریحات اقتصادی و ارزانقیمت، به دلیل استقبال مردم روند رشد خود را در پیش گرفته بودند که این پدیده به نام «اثر آلدی» معروف شد. آلدی نام سوپر زنجیرهای ارزانقیمتی است که در بحران اقتصادی این کشور فروش آن در طول یک سال 20 درصد افزایش پیدا کرد. ظهور چنین رفتاری در میان مصرفکنندگان بدان معنا بود که محصولات غذایی ارگانیک به دلیل گران بودنشان، در حال از دست دادن بازار بودند. خریداران اصول تغذیه سالم را به مضرات غذاهای ارزانتر فروختند تا اندک سرمایه خود را برای روز مبادا حفظ کنند. بریتانیا در حال گذراندن بدترین رکود اقتصادی در 60 سال قبل از آن بود. در زمانی که مردم فقط 1 /1 درصد از درآمد خود را میتوانستند ذخیره کنند (در سال 1993 این مبلغ معادل 7 /10 درصد بود) مردم دیگر تمایلی به خرید خودروهای لوکس و گرانقیمت نداشتند و در نتیجه فروش بیامدبلیو با سقوط 40درصدی روبهرو شد. این در حالی بود که فروش لندرور نیز 58 درصد، جگوار 41 درصد و مرسدس بنز 35 درصد کاهش پیدا کرد. در این شرایط بیشترین آسیب از رکود اقتصادی انگلستان در بخش خودرو را شرکت آستین مارتین تجربه کرد که بازار فروش آن در این کشور 67 درصد کوچکتر شد.
پدیده آلدی در صنعت هتلداری هم خود را نشان داد. مردم دیگر نمیخواستند در اتاقهای شبی 100پوندی اقامت داشته باشند و ترجیح میدادند تعطیلات خود را در اتاقهای 50پوندی سپری کنند. در همین راستا بسیاری از بریتانیاییها ترجیح دادند به جای رفتن به هتل، تعطیلات خود را در چادرها و کمپها بگذرانند و این تغییر ناگهانی سلیقه گردشگران، به افزایش فروش دو شرکت هالفورد و Black Leisure که هر دو در تجهیزات کمپ فعالیت دارند، کمک چشمگیری کرد. پس از مشاهده این تغییر سلیقه در میان گردشگران، بعضی هتلها برای حفظ سهم خود از بازار، شروع به ارائه اتاقهایی با قیمت شبی 9 پوند کردند.
پس از تقریباً یک دهه ریاضت اقتصادی در انگلستان نیویورکتایمز در مقالهای به شرح جامعهای میپردازد که با کاهش بودجه پلیس، مسکن و رفاه به جامعهای جدید تبدیل شده است. در ریاضت اقتصادی انگلستان NHS (خدمات بهداشت ملی) و آموزش توانستند از محدودسازی بودجه در امان بمانند ولی بودجه بخشهای دیگری مانند نیروی پلیس، جادهها، کتابخانهها، دادگاهها، زندانها و خدمات حمایت از سالمندان بسیار محدود شد. دولت این کشور از سال 2010 از محدود شدن حمایتهایش در این بخشها حدود 40 میلیارد دلار صرفهجویی کرده است.
ریاضت اقتصادی به کاهش رفاه اجتماعی منجر شده و در کشور ثروتمندی مانند انگلستان استفاده از بانک غذا را بین سالهای 2013 تا 2017 دو برابر کرد. در مدت این ده سال میزان جرم و دزدی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. اگرچه دلیل قابل استنادی در توجیه چنین روندی ارائه نشده است ولی در بعضی منابع کاهش تعداد 20 هزارنفری نیروی پلیس و در منابع دیگر کاهش خدمات به جوانان، سقوط رفاه اجتماعی، نابرابری اجتماعی و افزایش فقر عامل اصلی آن معرفی شده است. این امر باعث شده است که نیروی پلیس بار آسیبهای اجتماعی را تنهایی به دوش بکشد. آسیبهایی که پیش از آن از سوی سازمانها و نهادهایی که در دوران ریاضت اقتصادی کلاً حذف شدهاند، پیشگیری یا حلوفصل میشدند.
اجرای سیاستهای ریاضتی روند زادوولد در بریتانیا را نیز از سال 2013 کاهش داده است. سارا ماری هیل استاد دانشگاه منچستر در سال 2021 مطالعهای در منطقهای در شمال شرق انگلستان انجام داد که کمترین نرخ زادوولد را در دهه گذشته داشته است. بسیاری از خانوادههایی که سارا با آنها صحبت کرده بود معتقد بودند سیاستهای اقتصادی دولت برای کاهش هزینههای اجتماعی، آنها را از تصمیم بچهدار شدن منصرف کرده است. در این مطالعه آمده است که بسیاری از خانوادهها اگر یک فرزند داشتند نیازی برای فرزند دوم نمیدیدند، آنها سیاستهای ریاضتی را عامل اصلی سرد شدن روابط خانوادگی و تغییر احساسشان نسبت به آینده میدانستند. این خانوادهها به شدت احساس ناامنی اقتصادی و کاری میکردند و معتقد بودند سلامت روابط آنها تا حد زیادی تحت تاثیر احساس ناامیدیشان قرار گرفته است، آنها میگفتند آنچه اکنون تجربه میکنند فقط بقا بدون امید به آینده است.
یونانیها و ریاضت اقتصادی
یونان همزمان با آغاز سیاستهای ریاضت اقتصادی در نیمه اول سال 2011 شاهد رشد 40درصدی میزان خودکشی نسبت به همان زمان در سال قبل بود. به استناد مرکز فوریتهای خودکشی در این کشور، مشکلات اقتصادی دلیل اصلی اقدام به خودکشی بود. عدم توانایی افراد در بازپرداخت بدهیهایشان، افکار خودکشی را در آنها تقویت کرده بود. در اسپانیا و ایتالیا نیز پس از آغاز رکود اقتصادی و اجرای سیاستهای ریاضتی، روند مشابهی در افزایش نرخ خودکشی گزارش شده بود. با وجود اینکه بعد از بحران اقتصادی سال 2008 در دنیا، میزان خودکشی در بسیاری از کشورها روند صعودی در پیش گرفت ولی یونان جایگاه نخست را در افزایش میزان خودکشی در میان کشورهای اروپایی داشت.
علاوه بر آن یونان پس از اجرایی شدن سیاستهای ریاضت اقتصادی، با افزایش 15درصدی بیمارانی روبهرو شد که مایل نبودند دکتر آنها را ویزیت کند و همزمان با آن افرادی که از مراجعه به دندانپزشک امتناع میکردند نیز 14 درصد افزایش پیدا کرد. پیامد کاهش 40درصدی بودجه بیمارستانها در این کشور نهتنها کمبود تجهیزات پزشکی و کمبود کادر درمان بلکه فراگیر شدن پرداخت رشوه به کادر درمان برای جلو انداختن نوبت بیماران در صف انتظار پزشکان بود.
در حال حاضر سازمانهای مدنی در حال راهاندازی کمپین EndAusterity# برای مبارزه با موج جدید سیاستهای ریاضتی در دنیا هستند که بدون شک نابرابری اجتماعی بیشتر را به همراه خواهد داشت. نابیل آبدو، مشاور ارشد سیاستگذاری در گزارش سپتامبر 2022 آکسفام میگوید: «ریاضت اقتصادی بدترین تصمیم در بدترین زمان ممکن میتواند باشد. تنها کاربرد این سیاستها تضعیف خدمات درمان و کمرنگ شدن حمایتهای اجتماعی در حوزه آموزش و تحصیل و در مقابل آن، غنی شدن شرکتهای ثروتمند و بزرگ است. اولویت دادن ریاضت اقتصادی به اجرای مالیات بر ثروت و سودهای بادآورده نهتنها راهکار اقتصادی نیست بلکه بهطور قطع عواقب ویرانگری برای جامعه به ارمغان میآورد.»