بدون چشمانداز
چگونه تحریم و فیلترینگ نسل جوان ایران را تحت تاثیر قرار داده است؟
نسل زد پرجمعیتترین نسل دنیاست. در ایران نیز 15 تا 20 درصد جمعیت کل کشور را شامل میشوند. آنها همان جوانان 13 تا 28ساله، با ظاهر متفاوت و ادبیاتی ناآشنا هستند که این روزها در کوچه و خیابان زیاد با آنها برخورد میکنیم، همان گوشیبهدستانی که لحظهای سر از رسانههای اجتماعی برنمیدارند و به همین دلیل هم به نسلی آگاه و مطلع تبدیل شدهاند. آنها میدانند در دنیا چه خبر است، در اطرافشان چه میگذرد و همنسلانشان در کشورهای دیگر چگونه زندگی میکنند. از نگاه پدربزرگ و مادربزرگهایشان نسلی بیقیدوبند و بیتوجه به آینده هستند و برای والدینشان به چالشی بزرگ تبدیل شدهاند که هیچ شباهتی به جوانی خودشان ندارند. کلاً این نسل فارغ از اینکه در کجای دنیا زندگی میکنند، در سنین پایینتری نسبت به نسلهای قبل از خود به درک واقعی از رنجهای زندگی رسیدند، آنها پاندمی کرونا و تورم جهانی را تجربه کردند و خیلی زود نسبت به تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن آگاه شدند.
ولی در این میان رنج نسل زد در ایران به مراتب عمیقتر و ناامیدکنندهتر است. زومرهای ایرانی در کشاکش پیچیدگیهای ارتباطیشان با خانواده باید با عرفهای اجتماعی جامعه ایران که جایی میان مدرنیته و سنت گیر افتاده، کلنجار بروند و در عین حال راه خود را به سوی آیندهای مبهم زیر سایه اقتصادی بیثبات و متورم هموار کنند. آنها خود را قربانیان فشارهای اقتصادی، بحرانهای اجتماعی، تحریم و فیلترینگ میدانند که نه امید دارند بتوانند زندگی مشابه زندگی والدینشان بسازند و نه میتوانند به گردپای همنسلانشان در کشورهای پیشرفته برسند. چشم امید آنها نه به سیاستگذاران و دولتمردان بلکه به خانوادههایشان است که شاید حمایت آنها بتواند گرهی از مشکلاتشان باز کند.
زخمخوردگان تحریم خارجی و فیلترینگ داخلی
نسل زد را به نام بومیان دیجیتال میشناسند ولی در ایران زندگی دیجیتالی این نسل با درهای بسته زیادی روبهرو است. آنها خورههای گوشیهای موبایل، کامپیوتر و اینترنت هستند و نشان دادهاند که میتوانند راهی برای ورود به دنیایی که بیشک از آنِ خودشان هست، پیدا کنند ولی شکستن سد فیلترینگ و تحریمهای بینالمللی جدای هزینه نیازمند وقت و انرژی مضاعف برای انجام کاری است که برای همنسلان آنها در آن سوی مرز عادیترین تجربه زندگیشان محسوب میشود. سادهترین آن دسترسی به اسپاتیفای، سرویس پخش موسیقی و پادکست است که به دلیل تحریمهای بینالمللی و فیلترینگ داخلی از دسترس کاربران ایرانی خارج شده است. اسپاتیفای 615 میلیون کاربر فعال از سراسر دنیا دارد و محبوبترین سرویس پخش موسیقی نزد نسل زد محسوب میشود. حتی بازیهای آنلاین هم از تحریم و فیلترینگ در امان نبودهاند. دینا، 16ساله و علاقهمند به بازی آنلاین میگوید تعداد زیادی از بازیها تحریم یا فیلتر هستند و این در حالی است که استفاده از فیلترشکن هم به دلیل کاهش سرعت اینترنت، عملاً بازی کردن را غیرممکن میکند.
ولی دنیای اینترنت برخلاف آنچه نسلهای قدیم تصور میکنند، فقط بساط خوشگذرانی و وقتگذرانی را فراهم نمیکند. این دنیا مملو از فرصتهای فراوان برای کسبوکار و درآمدزایی است. نسل زد در این فضا فرصتهای جدید شغلی ایجاد میکند، فعالیتهای فریلنس انجام میدهد، کسبوکار راه میاندازد و یوتیوبر و بلاگر میشود. این نسل سرسختانه به دنبال بهره بردن از هر فرصتی است که دنیای آنلاین برایش فراهم میکند. واقعیت این است که در ایران نیز نمیتوان نسل جوان را پشت درهای فیلترینگ و حتی تحریمهای بینالمللی نگه داشت، آنها به هر روشی متوسل میشوند تا به گوشهای از زندگی دیجیتالی که برای همنسلانشان در کشورهای دیگر فراهم است دسترسی داشته باشند. ولی مشکل اینجاست که برای این کار باید پول زیادی خرج و وقت و انرژی زیادی هزینه کنند. اگر برای کسبوکارشان به حساب بانکی بینالمللی نیاز داشته باشند، مجبور هستند با هزینه گزاف و به کمک شرکتهای واسطه به این خدمات دسترسی پیدا کنند یا اگر بخواهند فروشگاه اینترنتی برای دراپ شیپینگ راهاندازی کنند با خرید سرویسهای VPS خطر شناسایی IP ایران و مسدود شدن حساب بانکی بینالمللیشان را کمتر میکنند.
علاوه بر علاقهمندیشان به کسبوکارهای جدید، این نسل گرایش زیادی به یادگیری مهارتهای تخصصی دارد که درآمدزایی را در کوتاهترین زمان برایشان میسر کند. بر اساس یکی از جدیدترین مطالعات انجامشده در آمریکا، 70درصد زومرها به شرکت در دورههای آنلاین علاقه دارند (یودمی، 2024). در این مطالعه آمده است که 94 درصد آنها حداقل یک ساعت در هفته را به یادگیری مهارت یا دانشی جدید میپردازند. مطالعه دیگری در لینکدین در سال 2021 نیز به نتیجه مشابهی دست یافته است. حسین شیخرضایی، فعال حوزه مطالعات کودکان و نوجوانان، در مصاحبهای با هممیهن در مورد نسل زد در ایران میگوید: «آنها دنبال علایق خود میروند. وقتی به چیزی علاقهمند میشوند و میخواهند در آن مهارت پیدا کنند، بهواسطه فضای مجازی بهراحتی به آن دست پیدا میکنند.» ولی یادگیری از منابع اینترنتی برای نسل زد ایران با چالشهای زیادی همراه است. فارغ از سرعت پایین اینترنت، تحریمهای بینالمللی و فیلترینگ داخلی استفاده از بسیاری از سایتهای آموزشی را محدود و مشروط به استفاده از فیلترشکن کردهاند. یک نمونه آن سایت آموزشی دانشگاه هاروارد است که از سال 2012 دورههای آنلاین رایگان با موضوعات متنوعی برگزار میکند. این دورهها برای همه مردم دنیا قابل دسترس و رایگان است. هدف این دانشگاه از برگزاری این دورهها، دموکراتیزه کردن تحصیل و دسترسی عموم مردم به دانش است. ولی برخلاف آنچه در اهداف این دانشگاه آمده است، علاقهمندان در داخل ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی امکان شرکت در این دورهها را ندارند. از دیگر منابع آموزشی میتوان از سایت Udemy نام برد، سایت جامع و بسیار مفیدی که دورههای آموزشی آن برای کاربران ایرانی غیرقابل استفاده است. و در نهایت یوتیوب که جامعترین و متنوعترین پلتفرم اشتراک ویدئو و یکی از محبوبترین رسانهها در میان نسل جوان در دنیاست؛ این پلتفرم در حالی از داخل کشور فیلتر شده است که در دنیا آن را دانشگاه یوتیوب مینامند. پلتفرمی که میلیونها ویدئوی آموزشی در همه زمینهها در آن یافت میشود و سالهاست به عنوان یک ابزار کمکآموزشی در کلاسها و مدارس مورد استفاده قرار میگیرد.
از دیگر علاقهمندیهای نسل زد، سرمایهگذاری در رمزارزهاست. این نسل به دلیل حضور پررنگش در فضای آنلاین، از پرطرفدارترین مشتریان ارزهای دیجیتال محسوب میشوند. مقالهای از فوربس به اهمیت رمزارزها برای نسل زد میپردازد و تاکید میکند که این نسل به دنبال این است که کنترل زندگی و آینده خود را به دست داشته باشد و ارزهای دیجیتال راهی مطمئن برای رسیدن به این آرزو است. آمار نشان میدهد که در آمریکا 19 درصد سرمایهگذاران 18 تا 25ساله در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کردهاند و جوانان ایرانی هم مانند همنسلانشان در دنیا مایل هستند فرصت ورود به این حوزه را داشته باشند ولی مشکل آنها از جایی شروع میشود که فعالیت کاربران ایرانی در بسیاری از صرافیهای دیجیتال خارجی ممنوع شده است و در صورت شناسایی داراییهایشان مسدود میشود و از سوی دیگر صرافیهای دیجیتال داخلی نیز از ارزهای دیجیتال مختلف پشتیبانی نمیکنند و در مقایسه با صرافیهای خارجی کارمزدهای بالایی اخذ میکنند.
رویای مستقل شدن
آینده پیشروی نسل زد در ایران آیندهای مبهم است. احتمال خانهدار شدن آنها نسبت به نسلهای قبل بسیار کمتر و ورود آنها به بازار کار نیز با تورم و نبود فرصتهای شغلی همراه شده است. علاوه بر آن عدم توجه به شایستگیهای فردی و تبعیض در سازوکار استخدام نیز باعث شده است نسل جوان امیدی به پیدا کردن مشاغل مناسب و پردرآمد نداشته باشد. بر اساس آمار منتشرشده ناامیدی نسبت به آینده بازار کار برای تحصیلکردههای دانشگاهی باعث شده است که میانگین معدل دبیرستانیها و تعداد پسرهای داوطلب کنکور در سالهای اخیر بسیار کاهش پیدا کند. این نسل برخلاف تصور عموم، نسلی حسابگر است و در تلاش است از هر مسیر ممکن به منبع درآمد دست پیدا کند.
ولی نسل زد بهطور کل از کارهای اداری کسالتآور نیز فراری است و میکوشد که درآمدش متکی به خودش باشد، نه کارفرمایانی که هیچ انعطافپذیری در تعامل با نسل جوان ندارند. آنها حتی اگر به دنبال تحصیلات دانشگاهی باشند، باز هم به هر فعالیتی روی میآورند تا در کنار تحصیل، درآمدی هرچند اندک برای خود دستوپا کنند. اگرچه زمینه برخی فعالیتهای فضای مجازی مانند یوتیوبری، برای جوانان ایرانی فراهم نیست، ولی آنها همچنان سعی میکنند با وجود فیلترینگ شدید، با کسبوکارهای آنلاین، تولید محتوا، برنامهنویسی، دیجیتال مارکتینگ و طراحی سایت درآمدی برای خود دستوپا کنند. اگر وارد این عرصه نشوند در نهایت به مشاغل واسطهگری روی میآورند یا مهارتی کسب میکنند که هرچه سریعتر آنها را به درآمد برساند. درآمدی که نه برای مستقل شدن بلکه فقط برای تامین هزینههای پوشاک و تفریحشان کفایت میکند. این نسلی که در دنیا سرسختانه به دنبال استقلال مالی و جدا شدن از خانواده است، در ایران فقط رویای آن را در سر میپروراند.
با هرکدام از آنها که صحبت کنید میگویند، چندان امیدی به مستقل شدن از خانواده ندارند. میگویند کار نیست و اگر کار باشد، درآمد قابل توجهی دستشان را نمیگیرد که بتوانند زندگی مستقلی داشته باشند. به وامهای مسکن و وامهای کارآفرینی و کلاً سیستم حاکم نیز هیچ امیدی ندارند. باید در کنار کار اصلی کارهای جانبی دیگر انجام دهند، از رانندگی اسنپ گرفته تا سرمایهگذاریهای خرد و یادگیری مهارتهای تخصصی که همه آنها نیز به سرمایهای برای شروع نیاز دارد. در نهایت چشم امیدشان به خانواده و والدینشان است. والدینی که اگر خودشان در تقلای گذران زندگی گرفتار نباشند، شاید بتوانند فرزندانشان را حمایت کرده تا در مسیر پیشرفت، هرچند آهسته و کند، قدم بردارند. سرعت پیشرفت نسل زد در ایران بیشتر از آنکه وابسته به برنامه بلندمدت و کوتاهمدت اقتصادی و اجتماعی در سطح کلان کشور باشد، وابسته به میزان حمایت خانوادههایشان است. در شرایطی که تورم و شرایط ناپایدار اقتصادی، برنامهریزی بلندمدت جوانان برای زندگیشان را بسیار دشوار کرده است، والدین به تنها حامیان این نسل تبدیل شدهاند. این در حالی است که مشکلات اقتصادی گریبان خانوادهها را نیز گرفته است و عملاً فرزندان خانوادههای پرجمعیت شانس کمتری برای دریافت حمایت خانواده، پیشرفت و مستقل شدن دارند.
و در واقع همین بیثباتی اقتصاد و نااطمینانی به آینده جوانان را به سمت مهاجرت سوق داده است. از تعداد متقاضیان کلاسهای آیلتس و پر شدن آزمونهای آن از هفتهها قبل، میتوان فهمید که هرکسی امکان مهاجرت دارد، بهطور قطع شانس خود را در این راه امتحان میکند. نتایج یک پژوهش از مرکز نوآوری و شکوفایی فانوس در مورد نسل زد در ایران، نشان میدهد که این نسل بسیار بیشتر به مهاجرت فکر میکنند و اولویت اول 30 درصد آنها مهاجرت است. نشریه فایننشال تایمز نیز اعلام کرد سریعترین نرخ رشد مهاجرت در دنیا متعلق به ایرانیان است که در میان سالهای 2020 تا 2021 افزایشی 141درصدی داشته است. به گفته یک شاهد عینی فقط در یک روز از ماه اکتبر مقابل مرکز انگشتنگاری کانادا در استانبول حدود 70 نفر برای نهایی کردن درخواست ویزایشان مراجعه کرده بودند، که اکثر آنها خانوادههایی با فرزندان نوجوان و جوانان متقاضی ویزای تحصیلی بودند. نمونهای کوچک از آنچه در قشر متوسط جامعه در حال رخ دادن است.
جامعه ایران برای نسل جوانش به جامعهای پرچالش تبدیل شده است. نه میتواند بستر فرهنگی مناسبی برای رشد این نسل مهیا کند و نه افق روشنی از پیشرفت و رفاه پیشرویشان قرار دهد. زومرهای ایرانی کاملاً آگاهاند که شرایط همسالان خود در کشورهای دیگر چگونه است، میدانند معضلات اقتصادی پدیدهای جهانی است و گریبانگیر همه جوانان دنیا شده است، ولی معتقدند گرفتاریهای اقتصادی در ایران جنس دیگری دارد که با تحریمها تشدید و با فیلترینگ نفسگیر شده است. آنها دیگر به راحتی متقاعد نمیشوند که آسمان در همه جای دنیا همین رنگ است.