اخلاق یا بیاخلاقی
آیا حرکت به سمت سرمایههای مقاوم در برابر تورم بیاخلاقی است؟
وقتی بحث بر سر اخلاقی یا غیراخلاقی بودن یک موضوع میشود، اول باید ببینیم دیدگاه دو طرف بحث آیا یکسان است؟ آیا آنها تعریف یکسانی از اخلاق ارائه میدهند؟
کانت شاید معروفترین فیلسوفی باشد که درباره اخلاق صحبت کرده است و اخلاق کانتی بخش مهمی از بحثهایی است که درباره کانت ارائه میشود. بر مبنای نظریه اخلاق کانتی، که در نتیجه عقلگرایی اصل روشنگری پدید آمد، اراده نیک تنها پدیده ذاتاً خوب است و عمل تنها هنگامی خوب تلقی میشود که برآمده از احساس وظیفه فرد نسبت به قانون اخلاقی باشد.
بد نیست نگاهی هم به پسانداز از دید اقتصاد داشته باشیم. پساندازی که در بانک گذاشته میشود از دید اقتصادی، پولی است که به چرخه اقتصاد بازمیگردد. در واقع بانکها پول و سپرده از مردم جمعآوری میکنند و این پولها را به بنگاهها وام میدهند تا آنها بتوانند از این پولها به عنوان سرمایه در گردش یا جهت سرمایهگذاری استفاده کنند.
پس بانک قاعدتاً باید با پولهای مردم سرمایهگذاری مولد انجام دهد و سود این سرمایهگذاری را به مردم بازگرداند. مخصوصاً که بر اساس قانون بانکداری بدون ربا، بانک موظف به تسویه حساب بوده و سودی که پرداخت میکند، اصطلاحاً علیالحساب است.
مثلاً در نظر داشته باشید که فردی پولش را در بانک میگذارد و سال آینده به سراغش میآید، بانک در بهترین حالت 23 درصد سالانه به او سود میدهد. تورم هم که به صورت رسمی حدود 40 درصد است. پس بانک در حال دریافت 17 درصد سود از سپردهگذار است! به تازگی صحبتهایی هم درباره دریافت مالیات از سود بانکی مطرح میشود که نشان میدهد دولت هم در این میان به دنبال سهم خود است و دریافتی 23درصدی را مثلاً تا 21 درصد دوباره کاهش خواهد داد. پس بانک برای آنکه سود بیشتری کند، بهتر است پول را از مردم بگیرد، آن را در کالاهایی که حداقل با تورم رشد میکند وارد کند، آخر سال هم با فروش آن اموال، 17 درصد یا بیشتر سود کند. دولت هم در این میان سهم خود را با عنوان ظاهراً مشروع مالیات دریافت میکند.
پس سپردهگذاری در بانک، عملاً تنها باعث ثروتمندتر شدن بانکها میشود. حال بیایید فرض کنیم که بانک روی داراییهایی سرمایهگذاری نکند و پول خود (یعنی پول مردم) را وام دهد. وقتی تورم بالا و نرخ بهره بالاست، بانک تمایل به وامدهی به پروژههایی خواهد داشت که ریسک بالایی دارند. به همین دلیل سوخت پول بانک بیشتر میشود و ممکن است باعث شود بانک نتواند تعهدات خود را برآورده کند.
علاوه بر این، در نظر داشته باشید که بالا بودن تورم، با درصد بسیار بالایی، به دلیل سیاستهای نادرست دولت است. دولت است که تورم ایجاد میکند و باعث ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا میشود. دولت پول پرقدرت وارد بازار میکند. پول پرقدرت تقاضا را افزایش میدهد. افزایش تقاضا باعث افزایش مصرف میشود. به دلیل افزایش مصرف، کمبود در بازار ایجاد میشود و قیمتها افزایش پیدا میکند. فراموش نکنیم که خلق پول یکی از اختیارات حکمرانی است و اگر دولتی نمیتواند میزان خلق پول را کنترل کند یا به هر دلیلی خلق پول از کنترلش خارج شده است، نشان از کمتوانی آن دولت دارد.
پس خلق پول نهایتاً از بخشی از بازار سر درمیآورد و نمیتوان کاری کرد که تبدیل به کالا نشود. اصولاً برابر با میزان کالای موجود در بازار، باید پول وجود داشته باشد و اگر پول بیش از کالا باشد، تورم ایجاد میشود. این تقاضای بیشتر، به هر بازاری میتواند سر بزند، به بازار کالاهای سرمایهای یا به بازار کالاهای مصرفی. همانطور که گفتیم، تورم، این دستاورد خطیر دولت، ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر میکند. ثروتمندان نیز معمولاً کسانی هستند که داراییهای سرمایهای بیشتری دارند.
حال سوالی که مطرح میشود این است که تبدیل پول به کالا، حال سرمایهای یا غیر سرمایهای، آیا مغایر قانون است؟ آیا دولت میتواند به بهانه اینکه این پول تبدیل به کالای خاصی میشود، جلوی تبدیل آن را بگیرد؟
دولت با خلق پول باعث ایجاد اضافه تقاضا در بازار شده و این اضافه تقاضا، باعث ایجاد تورم و افزایش عمومی سطح قیمتها شده است. مردمی که این پول در اختیارشان قرار گرفته است، نهایتاً یا این پول را مستقیم خرج یا آن را وارد بانکها میکنند. در هر دو صورت، این پول تبدیل به کالا میشود. حالا سوال اینجاست که این پول وارد کدام بازار شود تا دولت با آن مشکلی نداشته باشد! دههها یا شاید قرنهاست که در جهان طلا به عنوان مامن ارزش شناخته میشود. به همین دلیل است که میگوییم طلا ارزش ذاتی دارد و با تورم بالا و پایین نمیشود. مردم هم نیازهای متفاوتی دارند، اگر مثال کلاسیک هرم مازلو را در نظر بگیریم، مردم تا جایی صرف نیازهای فیزیولوژیک خود میکنند پس از آن به سمت بقیه هزینهها حرکت میکنند. به نظر میرسد مسوولان محترم انتظار دارند که مردم پول خود را خرج نکنند یا اینکه درآمد بهدستآمده را وارد بازار نکنند. در این صورت با تورم ایجادشده به دلیل سیاستهای غلط دولتی، این پول کاملاً از بین خواهد رفت.
موضوع از نظر تئوریک و عملی تقریباً مشخص است. مردم چه خرج بکنند و چه خرج نکنند، به دلیل عملکرد دولت، تقاضای زیادی در بازار وجود دارد و به دلیل عدم توانایی اقتصاد در پاسخگویی به این تقاضا، تورم ایجاد میشود.
سوال دیگری که ایجاد میشود این است که آیا خرید طلا، خودرو، ارز یا ملک واقعاً مصداق احتکار است؟ احتکار اصولاً به مواردی اطلاق میشود که کالای اساسی مورد نیاز مردم مثل نان به وسیله عدهای انبار و محدود شود و کار به کمبود بکشد. باید پرسید که آیا زمانی که کالاهای مورد نظر، هیچ کدام کالاهای اساسی نیستند و از سوی دیگر، دلیل افزایش قیمت، ربطی به احتکار ندارد، بلکه کمبود عرضه و اضافه تقاضا که دولت ایجاد کرده باعث این روند شده است، خرید و نگهداری این کالاها، میتواند مصداق احتکار باشد؟
بر همین اساس است که به نظر نمیرسد حداقل از دید کانتی، خرید و نگهداری کالاهای سرمایهای یا مامن تورم کاری غیراخلاقی باشد. بیشینهیابی نیز لزوماً امری مذموم نیست. پس به نظر نمیرسد با عملی غیراخلاقی روبهرو باشیم. از سوی دیگر هم به دلیل آنکه کمبود موجود در بازار ربط چندانی به احتکار ندارد، بلکه کمبود عرضه و اضافه تقاضا که خود دولت ایجاد کرده، باعث افزایش قیمت شده است، به نظر نمیرسد با مورد احتکار روبهرو باشیم.
پیشنهاد میکنم سیاستگذاران محترم اقتصادی، به دلایل اصلی تورم توجه کنند و با سیاستگذاری درست، کشور را از این سم مهلک نجات دهند. تاثیرگذاری عواملی مثل احتکار، افزایش قیمتهای جهانی، دلالی، سفتهبازی و مواردی از این دست، محدود و کوتاهمدت است و طولانی شدن دوران تورم و کمبود، نشان از اشتباهات تصمیمگیری و سیاستگذاری دارد.