تبعات ملی شدن مراتع
مراتع ایران چگونه به سمت نابودی رفت؟
مراتع کشور که زمانی بیش از 120 میلیون هکتار مساحت داشت، در حال حاضر مساحت آن حدود 84 میلیون هکتار تخمین زده میشود و متاسفانه در بدترین شرایط نیز به سر میبرد. سابقه بهرهبرداری از مراتع ایران بدون تردید به اندازه تاریخ و تمدن این کشور است، زیرا اصولاً در زمانهای قدیم در حاشیه رودخانههای پرآب مراتع سرسبز شکل میگرفت. این بهرهبرداری طولانی به دلیل کم بودن جمعیت و در نتیجه پایین بودن نیاز به فرآوردههای دامی، آسیبی به پوشش گیاهی مراتع وارد نکرده بود و مراتع طبیعی همچنان با تولید علوفه فراوان، نیازهای مردم را تامین میکردند. در حدود یک قرن اخیر که با افزایش جمعیت و بالا رفتن تدریجی نیاز به فرآوردههای دامی، تعداد دام نیز افزایش یافته است، فشار بر مراتع طبیعی بیشتر شده و موجبات تخریب پوشش گیاهی را فراهم کرده است. از آنجا که پوشش گیاهی تنها عامل حفظ خاک و آب است، کاهش میزان و انهدام آن موجب فرسایش خاک و پایین آمدن میزان رطوبت آن میشود و روزبهروز شرایط را برای رویش گیاهان و تجدید حیات طبیعی آنها دشوارتر میکند.
از مهمترین عواملی که موجب کاهش سطح و تخریب کیفی مراتع شده، میتوان به تغییر گسترده کاربری (توسعه بیرویه اراضی زراعی و باغات، بهویژه دیمزارها، بدون توجه به استعداد طبیعی اراضی مرتعی)، معدنکاوی و استخراج بیرویه معادن، چرای سنگین و غیراصولی و خارج از فصل چرا (عدم رعایت تناسب تعداد دام با ظرفیت مرتع، چرای قبل از آمادگی مرتع و بعد از فصل چرا)، از بین رفتن مراتع میانبند و ایلراهها که مدت توقف دام در مراتع ییلاقی و قشلاقی را طولانیتر میکند، فعالیتهای عمرانی بدون رعایت ملاحظات زیستمحیطی، استقرار صنایع آلاینده در سطح مراتع (که موجب آلودگی خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی میشوند) و... اشاره کرد. از آنجا که هیچ اقدام موثری برای حل مسائل و برطرف کردن مشکلاتی که اشاره شد، به عمل نمیآید، نهتنها سیر قهقرایی در سطح مراتع همچنان ادامه دارد، بلکه به دلیل افزایش جمعیت بهرهبردار و تعداد دام، بالا رفتن قیمت گوشت و در عین حال گرانی خوراک دام (که استفاده حداکثری از علوفه تولیدی در سطح مراتع را سبب میشود)، خشکسالیهای شدید و متوالی، ضعف دستگاه متولی منابع طبیعی در نظارت و اجرا و... بر سرعت و شدت آن نیز افزوده شده است.
اصولاً اقلیم، همراه با عوامل دیگر محیطی، یعنی سنگ مادر، ناهمواری (توپوگرافی، میزان و جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، دوری یا نزدیکی به دریا)، موجودات زنده، یکی از عوامل عمده و مهم شکلگیری پوشش گیاهی یک محل خاص در طول زمان است. بنابراین، هرگونه تغییر در اقلیم یک منطقه، خواه ناخواه با فاصله زمانی اندکی در پوشش گیاهی آن محل انعکاس خواهد یافت. گرم شدن هوا که مشکل روز دنیا بهشمار میرود، میتواند اثر منفی بر روی پوشش گیاهی مراتع بر جای بگذارد. گرم شدن هوا رژیم حرارتی خاک را نیز تغییر میدهد و بالا رفتن دمای خاک علاوه بر اینکه فعالیت ریشههای گیاهان را مختل میکند، موجب افزایش سرعت سوختوساز مواد آلی خاک نیز میشود که نتیجه آن کاهش حاصلخیزی خاک از یک طرف، و تخریب ساختمان خاک و تسهیل در فرسایش آن و کاهش ظرفیت نگهداری رطوبت خاک از طرف دیگر است.
تغییرات اقلیمی در جهت کاهش میزان بارندگی و بروز خشکسالیهای ممتد و مداوم نیز بر روی مراتع طبیعی اثر منفی دارد. بهطور کلی، هرگونه گیاهی در دامنه خاصی از میزان رطوبت و دما استقرار مییابد و میتواند به حیات خود ادامه دهد. هرگونه تغییر محسوس در این دو عامل اقلیمی میتواند موجب تغییر در ترکیب پوشش گیاهی شود. بروز خشکسالیهای پیدرپی در سالهای اخیر، نهتنها موجب تضعیف پوشش گیاهی مراتع کشور شده، لطمات قابل ملاحظهای را نیز به صنعت دامداری وارد کرده و بهخصوص دامداران عشایری را با مشکل جدی روبهرو کرده است.
به جرات میتوان گفت که دامداران سنتی مرتعداران شایستهای هستند که به تجربه و نسل بعد از نسل رموز بهرهبرداری صحیح از مراتع را به خوبی آموختهاند. ولی در عین حال نمیتوان نقش آنها را در تخریب مراتع نادیده گرفت. آنچه موجب میشود که این قشر زحمتکش و کمبرخوردار آگاهانه در تخریب مراتعی که زندگی و موجودیتشان به آن وابسته است، نقش داشته باشند، شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور است.
قبل از ملی شدن جنگلها و مراتع در سال 1341، مالکان روستاها و خوانین عشایر بر مدیریت مرتع کاملاً اشراف داشتند و نظم کاملی در سطح مراتع حاکم بود. بعد از ملی شدن جنگلها و مراتع که دست مالکان و خانها از این منابع کوتاه شد و مالکیت و مدیریت آن به دولت واگذار شد، متاسفانه دولت نتوانست جایگزین قدرتمندی برای مدیران قبلی باشد و هرجومرجی در مراتع به وجود آمد که نتیجه آن افزایش بیرویه تعداد بهرهبرداران شد و رقابتی برای بهرهبرداری در بین آنان به وجود آمد. موج دوم افزایش تعداد بهرهبرداران نیز در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی در مدتی که هنوز دولت اشراف کامل به امور کشور پیدا نکرده بود و ارگانهای متعددی در همه امور دخالت میکردند، اتفاق افتاد که بر شدت بهرهبرداری افزود. در حال حاضر، به جز اندک استثنایی، سطح مراتع تحت اختیار دامداران سنتی به صورت مشاعی بهرهبرداری میشوند که همین امر زمینه رقابت را برای بهرهبرداری بیشتر و در نتیجه تخریب مراتع فراهم میکند.
لازم به ذکر است که تا زمانی که با ایجاد مشاغل روستایی غیروابسته به مرتع، تعداد بهرهبرداران کاهش نیابد و بهرهبرداری از مراتع با تعداد دام و دامدار بیش از ظرفیت آن ادامه داشته باشد، همچنان شاهد تخریب روزافزون پوشش گیاهی در سطح این بخش از مراتع خواهیم بود.
متأسفانه نگاه مسوولان، برنامهریزان و تصمیمگیران کشور به مراتع و بهطور کلی پوشش گیاهی طبیعی، نگاه تولید علوفه است و نتیجه کمبود آن کاهش تولید گوشت، و راهحل آن واردات از خارج است. امروزه ثابت شده است که علوفه در مرتع و چوب در جنگل کمارزشترین تولیدات این منابع هست و اهمیت پوشش گیاهی، اعم از جنگل و مرتع، در ارزش زیستمحیطی آنهاست. پوشش گیاهی محافظ مطمئنی برای آب و خاک است، موجب نفوذ آب باران در خاک و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود، از تشکیل سیلابهای غیرقابل کنترل جلوگیری میکند، کربن را از هوا جذب و تثبیت میکند و به جای آن اکسیژن وارد هوا میکند، از حیات وحش بهطور کامل حمایت میکند، باعث تلطیف هوا و تعدیل دما میشود و... .
در حال حاضر، گفته میشود که با بیش از سه میلیارد تن فرسایش خاک در سال، ایران با کمال تاسف رتبه نخست را در جهان به خود اختصاص داده است. این ضایعه به هیچ طریقی قابل جبران نیست و ادامه روند فعلی میتواند در سالهایی نهچندان دور سطوح وسیعی از کشور را به کلی از چرخه تولید حذف و غیرقابل سکونت کند.
همه میدانیم که زاگرس با تمام ارزش و ابهتی که دارد، نفسهای آخرش را میکشد و نابودی آن میتواند زندگی در چندین استان را، اگر نگوییم غیرممکن، حداقل به شدت مختل کند. گسترش بیابانها میتواند سطوح وسیعی از کشور را به کام نیستی بکشاند و مهاجرتهای زیستمحیطی فراوانی را اجتنابناپذیر کند که خود مشکلات فراوانی برای ساکنان مناطق به دنبال خواهد داشت.