اقتصاد کلان
اغواگری پول رایگان
ترجمه: جواد طهماسبی-گاهی اوقات گفته میشود که دولتها نتوانستند از فرصت بحران مالی جهانی سالهای 2009-2007 بهرهبرداری کنند زیرا آنها پس از فروکش کردن تلاطمات در سیاست اقتصادی خود بازنگری نکردند. هیچکس چنین نظری را در مورد همهگیری کووید 19 اظهار نمیکند. این همهگیری به تلاشی ناامیدکننده برای وضع سیاستهایی منجر شد که فقط چند ماه قبل غیرقابل تصور یا بدعتآمیز تلقی میشدند. در نتیجه تغییر عمیقی در علم اقتصاد به وجود میآید که نظیر آن یکبار در هر نسل اتفاق میافتد. درست همانگونه که باشگاه کینزیها در دهه 1970 به مکتب سختگیرانه پولگرایی میلتون فریدمن اجازه ظهور دادند یا در دهه 1990 بانکهای مرکزی به استقلال رسیدند، همهگیری کووید 19 نشانهای بر آغاز یک عصر جدید است. اقدامات احتیاطی فوقالعاده با استفاده از فرصتهای پدیدآمده ریسکهای شدید ناشی از مداخله عظیم دولت در اقتصاد و بازارهای مالی را مهار میکند.
عصر جدید چهار دوره مشخص دارد. ویژگی اول به مقیاس بسیار بزرگ وامگیری دولتها و پتانسیل بیحدومرز تداوم آن مربوط میشود. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند دولتهای کشورهای ثروتمند به اندازه 17 درصد کل تولید ناخالص داخلی خود وام میگیرند تا بتوانند منابع لازم را برای هزینهکرد 2 /4 تریلیون دلار و کاهش مالیاتها تامین کنند. برنامهای که با هدف حفظ حرکت اقتصاد طراحی شده است. این برنامه هنوز به اجرا درنیامده است. در آمریکا کنگره درباره یک بسته جدید هزینهکرد بحث میکند و اتحادیه اروپا نیز بهتازگی بر سر یک بسته محرک جدید به توافق رسید که منابع آن از طریق وامگیری مشترک تامین خواهد شد.
ویژگی دوم صدای غژغژ ماشینهای چاپ است. بانکهای مرکزی آمریکا، بریتانیا، منطقه یورو و ژاپن در سال 2020 ذخایر جدیدی از پول به ارزش 7 /3 تریلیون دلار خلق کردند. بخش بزرگی از این پولها برای خرید بدهیهای دولت بهکار رفت؛ یعنی بانکهای مرکزی در عمل منابع مالی بسته محرک را تامین کردند. در نتیجه این اقدام نرخهای بهره درازمدت در سطح پایین باقی ماند با وجود اینکه صدور اوراق بدهی عمومی اوج گرفت. نقش فزاینده دولت به عنوان اصلیترین تخصیصدهنده سرمایه ویژگی سوم عصر جدید به شمار میرود. فدرالرزرو با همراهی خزانهداری و با هدف جلوگیری از بروز تنگنای اعتباری به بازارهای مالی ورود کرد و اوراق قرضه شرکتهای AT&T، اپل و حتی کوکاکولا را خریداری کرد و مستقیماً به همه اشخاص از دلالان اوراق گرفته تا بیمارستانهای غیرانتفاعی وام داد. فدرالرزرو و خزانهداری با هم 11 درصد از کل بدهیهای تجاری آمریکا را پشتیبانی میکنند. دولتها و بانکهای مرکزی جهان ثروتمند نیز همین رویه را در پیش گرفتهاند.
ویژگی آخر یعنی تورم پایین از همه مهمتر است. فقدان فشار رو به بالا بر قیمتها بدان معناست که ضرورتی ندارد که بانکهای مرکزی روند رشد ترازنامههای خود را کند سازند یا نرخ بهره کوتاهمدت را از کف آن -که نزدیک به صفر است- بالاتر برند. بنابراین تورم پایین دلیل اصلی عدم نگرانی درباره بدهیهای عمومی به شمار میرود. به لطف سیاستهای پولی گسترده هزینه این بدهی آنقدر کم است که عملاً به پول رایگان شباهت پیدا میکند. اما نباید خودمان را گول بزنیم و فرض کنیم که پس از پایان دوران همهگیری و سقوط نرخ بیکاری نقش دولت دوباره به حالت عادی بازمیگردد. ممکن است دولتها و بانکهای مرکزی هزینهکردها و برنامههای نجات را کاهش دهند اما عصر جدید علم اقتصاد پایانی بر رویههای درازمدت خواهد بود. حتی قبل از همهگیری و با وجود رشد اشتغال، تورم و نرخهای بهره پایین بودند. امروز نیز نشانی از نگرانی درباره تورم درازمدت در بازار اوراق قرضه به چشم نمیخورد. اگر این موضوع درست باشد ممکن است کسری بودجه و چاپ پول تا دههها به عنوان ابزارهای استاندارد سیاستگذاران به کار روند. همزمان، نقش فزاینده بانک مرکزی در بازارهای مالی باعث کاهش نقش واسطهگری بانکها و سلطه بانکهای سایه و بازارهای سرمایه باشد. نهادهایی که نوآور و گرسنه خطرپذیری هستند. در روزگار قدیم که بانکها امور را کنترل میکردند بانکهای مرکزی در نقش آخرین پناهگاه وامدهنده ظاهر میشدند. امروزه بانکهای مرکزی بهطور فزایندهای دستان خود را به والاستریت و دیگر مکانها وارد و نقش «آخرین پناهگاه بازارساز» را ایفا میکنند. اگر دولت دسترسی گستردهتر و عمیقتری به اقتصاد داشته باشد فرصتهایی را خلق میکند. نرخهای پایین بهره هزینه وامگیری را برای دولت پایین میآورد و دولت میتواند زیرساختارهای جدیدی از آزمایشگاههای تحقیقاتی تا شبکه برق بسازد و به این ترتیب، علاوه بر تقویت رشد، با تهدیدهایی همانند همهگیریها و تغییرات اقلیمی مقابله کند. با پیر شدن جوامع افزایش هزینههای سلامت و بازنشستگی اجتنابناپذیر خواهد بود و اگر کسری بودجه ناشی از آن به فراهمسازی بسته محرک لازم کمک کند دلیل بیشتری برای استقبال و پذیرش آن به وجود میآید.
با این حال عصر جدید مخاطرات بزرگی نیز به همراه دارد. اگر نرخ تورم به طور غیرمنتظرهای بالا برود کل ساختار بدهیها به لرزه میافتد. بانکهای مرکزی مجبور میشوند نرخهای سیاستی را بالا ببرند و بهره بسیار زیادی را برای ذخایر جدیدی بپردازند که برای خرید اوراق بهادار خلق کرده بودند. حتی اگر نرخ تورم پایین بماند احتمال این خطر وجود دارد که لابیگرایان، اتحادیهها و خودیها سازوکار جدید را در دست گیرند.
یکی از دیدگاههای کلیدی مکتب پولگرایی آن است که گسترش مدیریت اقتصاد کلان فرصتهایی بینهایت برای سیاستمداران پدید میآورد تا امور مورد علاقه خود را انجام دهند. هماکنون آنها تصمیم میگیرند که چه بنگاهی معافیت مالیاتی دریافت کند و چه کارگرانی تا زمان پیدایش مجدد حرفههایشان از دولت حقوق بگیرند. به زودی بخشی از وامهای اعطایی به بخش خصوصی نکول میشود و این دولتها هستند که باید انتخاب کنند کدام بنگاهها ورشکسته و نابود شوند. اما وقتی که پول رایگان باشد دلیلی برای نجات ندادن شرکتها، حمایت نکردن از مشاغل منسوخشده و نجات ندادن سرمایهگذاران وجود ندارد. اما این اقدام اگرچه محرک اقتصادی کوچکی ایجاد میکند زمینهساز پیدایش بازارهای آشفته، کژمنشی و رشد پایین خواهد بود. ترس از کوتهبینی سیاستمداران بود که باعث شد بسیاری از کشورها قدرت را به بانکهای مرکزی مستقل واگذار کنند تا با استفاده از تنها ابزار ساده خود یعنی نرخ بهره چرخه اقتصاد را مدیریت کنند. اما امروزه نرخهای بهره به صفر نزدیک شدهاند و به نظر میرسد اثربخشی ندارند. پادشاهانی که مدیریت بانکهای مرکزی جهان را بر عهده دارند کمکم به نوکرانی تبدیل میشوند که برای بازوی مدیریت بدهیهای دولت کار میکنند.
بازارهای آزاد و ناهار رایگان
هر عصر جدید اقتصادی با چالشهایی جدید روبهرو میشود. پس از دهه 1930 پیشگیری از رکود در صدر دستور کار قرار داشت. در دهه 1970 و اوایل دهه 1980 پایان دادن به رکود-تورم جام مقدس بود. امروز وظیفه سیاستگذاران آن است که چارچوبی خلق کنند که به چرخه کسبوکار امکان مدیریت دهد و با بحرانها مقابله شود بدون آنکه فضای اقتصاد سیاستزده شود. این امر مستلزم آن است که قدرت آتشین بودجه به فنسالاران سپرده شود و نظام مالی به گونهای اصلاح شود که بانکهای مرکزی بتوانند نرخهای بهره را عمیقاً منفی سازند و در این راه از چرخش انقلابی مصرفکنندگان از بانکداری قدیمی به سمت فناوری مالی (فینتک) و پرداختهای دیجیتال استفاده کنند. خطرات بسیار زیاد هستند. ناکامی به آن معناست که عصر پول رایگان در نهایت با بهایی گزاف همراه خواهد شد.
منبع: اکونومیست