بگذارید یاد بگیرند
تعطیلی مدارس: خطرات بیش از مزایا
مغز و اندیشه کودکان در سراسر جهان تلف میشود. با اوجگیری بیماری کووید 19 در اوایل ماه آوریل بیش از 90 درصد دانشآموزان از حضور در مدرسه محروم شدند. از آن زمان تاکنون این رقم به یکسوم کاهش یافت و کلاسهای زیادی در اروپا و آسیای شرقی بازگشایی شدند. اما در جاهای دیگر پیشرفت به کندی صورت میگیرد. برخی نواحی آموزش و پرورش آمریکا از جمله لسآنجلس و سندیهگو قصد دارند از ابتدای سال تحصیلی جدید فقط آموزش از راه دور ارائه دهند. دولت کنیا کل سال تحصیلی را حذف کرد و کودکان را تا ماه ژانویه معطل گذاشت. رودریگو دوترته رئیسجمهور فیلیپین میگوید تا زمانی که واکسن پیدا نشود اجازه نمیدهد کودکی به کلاس درس بازگردد. در آفریقای جنوبی کازینوها باز شدهاند اما تعداد اندکی از کلاسهای درس فعال هستند. بسیاری از والدین میترسند و این ترس قابل درک است. مطالعات نشان میدهند که احتمال ابتلای افراد زیر 18 سال یکسوم تا 50 درصد کمتر است. طبق آمارهای بریتانیا احتمال مرگومیر ناشی از کووید 19 برای کودکان زیر 10 سال هزاران بار کمتر از احتمال مرگ افراد بین 70 تا 79 سال است. شواهد حاکی از آن هستند که این کودکان با احتمال کمتری ممکن است بیماری را انتقال دهند. مهدکودکها و مدارس ابتدایی سوئد هیچگاه تعطیل نشدند اما احتمال ابتلای کارکنان این مراکز به ویروس کرونا از دیگر افراد در دیگر مشاغل بیشتر نیست. مطالعه اخیر 1500 دانشآموز نوجوان و 500 معلم آلمانی که از ماه می به مدرسه رفتهاند نشان میدهد فقط 6 /0 درصد آنتیبادی ویروس را داشتند. این میزان کمتر از نصف میزان کشوری بود که در مطالعات مشابه بهدست آمد. با وجود این شیوع بیماری در یک دبیرستان اسرائیلی بیش از 150 نفر از دانشآموزان و کارکنان را گرفتار ساخت اما با اقدامات احتیاطی میتوان این خطر را به حداقل رساند.
هزینه تعطیلی مدارس بسیار سنگین است. کودکان کمتر میآموزند و عادت یادگیری را فراموش میکنند. نرمافزار زوم (zoom) جایگزین خوبی برای کلاس درس نیست. کودکان خانوادههای فقیر که با احتمال زیاد از وایفای و والدین تحصیلکرده محروم هستند از همتایان ثروتمند خود عقب میمانند. والدینی که جایی برای نگهداری و مراقبت از کودکان خود ندارند نمیتوانند به سرکار بروند. مادران بار سنگینتری را بر دوش میکشند و در نتیجه عوارض وخیم شغلی برای آنها شدیدتر است. کودکانی که به مدرسه نمیروند با احتمال بیشتری در معرض سوءاستفاده، سوءتغذیه و مشکل سلامت روانی قرار دارند.
تعطیلی مدارس در کشورهای ثروتمند هم ضررآفرین است. ضرری که به فقرا میرسد شدت بیشتری دارد. حدود 465 میلیون نفر از کودکانی که کلاسهای آنلاین در اختیار دارند صرفاً به خاطر فقدان ارتباط اینترنتی نمیتوانند از آنها بهرهمند شوند. در بخشهایی از آفریقا و جنوب آسیا خانوادهها چنان وضع فلاکتباری دارند که والدین با اصرار از فرزندان میخواهند درس را کنار بگذارند و کار یا ازدواج کنند. هرچه مدارس به مدت بیشتری تعطیل باشند احتمال وقوع چنین رویدادهایی بالاتر میرود. موسسه خیریه «نجات کودکان» برآورد میکند که حدود 10 میلیون کودک موسسه را ترک کنند. اکثر این کودکان دختر هستند.
تحصیل مطمئنترین راه خروج از فقر است. محروم کردن کودکان از تحصیل آنها را به زندگی فقیرانهتر، کوتاهتر و بیثمرتر محکوم میسازد. بانک جهانی برآورد میکند که هر پنج ماه دوری از مدرسه درآمد طول عمر کودکان متاثر از آن را به میزان 10 تریلیون دلار به پول امروزی معادل هفت درصد تولید ناخالص داخلی کاهش میدهد.
با وجود این خسارات فاجعهبار، دولتها باید تصمیم بگیرند چگونه به محض ایمن شدن اوضاع مدارس را بازگشایی کنند. بازگشایی مدارس نباید به یک موضوع حزبی -همانند آنچه در آمریکا اتفاق افتاد- تبدیل شود. برخی افراد عقیده دارند بازگشایی مدارس کاری نامناسب است صرفاً به این دلیل که رئیسجمهور دونالد ترامپ این پیشنهاد را مطرح کرد. در برخی کشورها اتحادیههای صنفی معلمان مخالف این اقدام هستند. بخشی از دلایل آنها توجیهپذیر است. به ویژه زمانی که موارد ابتلا بالا میرود اما همزمان باید توجه داشت که منافع معلمان و دانشآموزان یکسان نیستند به ویژه اگر حقوق معلمان در زمان بیکاری همچنان پرداخت شود. اتحادیه اصلی معلمان لسآنجلس اصرار دارد تا زمانی که فهرست رویاگونه درخواستهایش پذیرفته نشده است مدارس همچنان تعطیل بمانند. از میان این فهرست میتوان به رویای اجرای طرح مراقبتهای پزشکی همگانی در آمریکا اشاره کرد. اما کودکان نمیتوانند زمان طولانی انتظار بکشند.
مکانهایی مانند فرانسه، چین، دانمارک و نیوزیلند که مدارس را باز کردهاند رهنمودهایی برای حداقلسازی خطرات ارائه میدهند. آنها اجازه دادند آسیبپذیرترین معلمان در منزل بمانند. آنها اندازه کلاسها را کوچکتر کردند و حتی تعداد زیادی از دانشآموزان مجبور شدند بخشی از هفته را با معلمان سپری کنند. آنها برنامههای زمانی را پراکنده ساختند تا از اجتماع دانشآموزان در راهروها، ورودی و سالن غذاخوری اجتناب شود. برخی مدارس استفاده از ماسک را تشویق یا آن را الزامی کردند. آنها نمونهگیری و رهگیریها را در مدارس افزایش دادند. مراکز کنترل و پیشگیری بیماریها از مدارس برای پیدا کردن رهنمودهای هوشمندانه استفاده کردند و به عنوان مثال توصیه کردند میزها شش پا از یکدیگر فاصله داشته باشند (البته معاون رئیسجمهور اعلام کرد مدارس در اجرای این رهنمودها مختار هستند).
کشورهای اروپایی تا 30 روز پس از زمان اوجگیری بیماری صبر کرده و سپس اجازه حضور در مدرسه را صادر کردند. با این کار بسیاری از آنها توانستهاند از آن زمان تاکنون مقررات بیشتری را بردارند تا امکان بازگشت همزمان اکثر دانشآموزان به مدارس فراهم شود. تجربه مشخصی از بازگشایی مدارس در مناطقی مانند آریزونا، فلوریدا یا تگزاس که شیوع ویروس در آنها شدید است وجود ندارد. این مناطق باید قبل از شروع سال تحصیلی ویروس کرونا را مهار کنند. احتمالاً حتی در آن زمان هم همه کودکان نمیتوانند تماموقت به مدرسه بروند. اما حضور چند روز در هفته در مدرسه و پیش معلم بهتر از هیچ است. علاوه بر این، همانند آنچه در اروپا اتفاق افتاد با عقبنشینی کووید 19 مدارس میتوانند آزادانهتر فعالیت کنند. این بدهبستانها در بخش جنوبی کره زمین پیچیدگیها و دشواریهای بیشتری دارند. فقط یکچهارم مدارس کشورهای فقیر از صابون و آب لولهکشی برای شستن دستها بهرهمند هستند. اما در مدارس این مناطق دانشآموزان اغلب غذا و واکسیناسیون دریافت میکنند. تعطیلی مدارس کودکان را در برابر گرسنگی و سرخک آسیبپذیرتر میسازد که خطر آن قطعاً از خطر کووید 19 شدیدتر است. بنابراین راه مدبرانه برای دولتهای کشورهای فقیر آن است که جسورانه عمل کنند. آنها باید حرف اتحادیهها را نادیده بگیرند و مدارس را بازگشایی کنند؛ کارزارهای ثبتنام مجدد به راه اندازند که به ویژه دختران را هدف میگیرد؛ یارانه نقدی کم یا هدایایی مانند ماسک یا خودکار ارائه دهند تا نگرانیهای والدین در مورد بازگشت فرزندان به مدرسه را برطرف سازند.
بازگشایی ایمن مدارس کمهزینه نخواهد بود. علاوه بر تهیه میلیاردها بطری مایع ضدعفونیکننده، مدارس باید سازماندهی دقیق، برنامهریزی منعطف و کمک به دانشآموزان عقبافتاده از درس را در دستور کار خود قرار دهند. این اقدامات با هزینه مالیاتدهندگان انجام میگیرند اما مالیاتدهندگان همان والدین هستند. کشورهای ثروتمند باید در برخی هزینهها به کشورهای فقیر کمک کنند. این هزینهها سنگین هستند اما در مقایسه با هزینه ناشی از جهل بزرگترین نسل در تاریخ بشریت هیچ نیستند.
منبع: اکونومیست