اثر المپیک
افزایش صادرات از طریق میزبانی یا درخواست برگزاری المپیک
کشورهایی که میزبان بازیهای المپیک و سایر «رویدادهای مهم ورزشی» از قبیل جام جهانی میشوند منافعی به شکل افزایش زیاد و دائمی تجارت خارجی به دست میآورند. این یکی از یافتههای مطالعهای است که آندرو رز استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا برکلی و مارک اشپیگل پژوهشگر ارشد بانک فدرال رزرو سان فرانسیسکو به تازگی به آن دست یافتند. اما در حالی که میزبانی یک رویداد مهم ورزشی شرط کافی برای تقویت تجارت است شرط لازم محسوب نمیشود.
کشورهایی که میزبان بازیهای المپیک و سایر «رویدادهای مهم ورزشی» از قبیل جام جهانی میشوند منافعی به شکل افزایش زیاد و دائمی تجارت خارجی به دست میآورند. این یکی از یافتههای مطالعهای است که آندرو رز استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا برکلی و مارک اشپیگل پژوهشگر ارشد بانک فدرال رزرو سان فرانسیسکو به تازگی به آن دست یافتند. اما در حالی که میزبانی یک رویداد مهم ورزشی شرط کافی برای تقویت تجارت است شرط لازم محسوب نمیشود. نکته جالب اینکه پژوهشگران دریافتند آن دسته از کشورهایی که درخواست میزبانی المپیک را میدهند اما درخواستشان پذیرفته نمیشود نیز رشد زیادی در تجارت خارجی خود تجربه میکنند که تقریباً قابل مقایسه با کشورهایی است که عملاً میزبان بازیهای المپیک شدند. این نتیجه دلالت دارد که «اثر المپیک» بر روی تجارت، از تغییر بنیانهای اقتصادی ناشی از فعالیتها یا زیرساختهای مرتبط با میزبانی بازیهای المپیک ناشی نمیشود. در عوض، یافتههای تجربی حکایت از این دارد که درخواست دادن برای میزبانی المپیک یک نوع علامتدهی به جهانیان در این باره است که کشور درخواستکننده خواهان اجرای سیاستگذاریهای جدید پرهزینهای است و به دنبال آن انتظار آزادسازی اقتصادی در آینده میرود. برای کشوری که راهبرد توسعهای تجارتگرا را دنبال میکند چنین خروجی به وضوح جذاب خواهد بود. اقتصاددانها معمولاً این طور فکر میکنند که انگیزهها و محرکهایی که میزبانی یک رویداد عظیم ورزشی مثل بازیهای المپیک ایجاد میکند بسیار گذرا و فرار است. برای مثال برآورد میشود که فقط مراسم افتتاحیه المپیک 2008 پکن دست کم 100میلیون دلار هزینه دربر داشت در شرایطی که حدود 100 میلیون چینی با درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند. خالص منافع اقتصادی که از قرار معلوم و با اطلاعات موجود اندازهگیری شده است به ندرت زیاد بوده و معمولاً حتی منفی به دست میآید؛ ادعاها درباره منافع غیراقتصادی بازیها نیز به دشواری قابل اثبات و تایید است.با همه اینها در صحنه عمل دیده میشود که کشورها رقابت شدیدی دارند تا حق میزبانی چنین رویدادهایی را به دست آورند. چرا این گونه است؟ پژوهش حاضر یک تبیین بالقوه را شناسایی میکند که نشان میدهد میزبانی المپیک تاثیر مثبت بر صادرات ملی دارد. این اثر از نظر آماری مستحکم بوده، حالت دائمی داشته و زیاد است: در کشورهایی که میزبان المپیک بودهاند تجارت خارجی 20 درصد افزایش یافته است. اگر چنین اثر عظیمی وجود داشته باشد پس هزینههای برگزاری المپیک را به راحتی جبران میکند. چه ارتباطی بین میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی با تجارت بیشتر وجود دارد؟ مطالعه حاضر علت را در این نمیداند که کشور میزبان المپیک به تعداد گردشگران بیشتری خوشامد میگوید یا نام کشور به مدت چند هفته بر صفحه تلویزیونها ظاهر میشود (آن گونه که کمیته بینالمللی المپیک اظهار میدارد). به جای اینها، ظاهراً میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی در عمل به آزادسازی تجاری ربط پیدا میکند. پکن در ژولای 2001 حق میزبانی بیست و نهمین بازیهای المپیک را به دست آورد. دقیقاً دو ماه بعد از آن، چین موفق شد مذاکرات با سازمان جهانی تجارت را به نتیجه برساند و بنابراین تعهد خویش به آزادسازی تجارت را رسمیت بخشید. این تنها نمونه نبوده و حالت تصادفی ندارد. شهر رم در سال 1955 برای بازیهای 1960 پذیرفته شد و دقیقاً در همان سال ایتالیا به سمت تبدیلپذیری پولی حرکت کرد و به سازمان ملل پیوست و مهمتر از همه اینکه شروع به مذاکراتی کرد که دو سال بعد به پیمان رم و ایجاد جامعه اقتصادی اروپا منجر شد. بازیهای توکیو در 1964 مصادف با ورود ژاپن به صندوق بینالمللی پول و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی شد. بارسلونا در سال 1986 مجوز بازیهای 1992 را به دست آورد و در همان سال اسپانیا به جامعه اقتصادی اروپا پیوست. تصمیم به اینکه بازیهای سال 1988 در کره جنوبی برگزار شود با آزادسازی سیاسی کشور مصادف شد. همبستگی بین دو متغیر به فراتر از بازیهای المپیک قابل تعمیم است: جام جهانی 1986 که در مکزیک برگزار شد با آزادسازی تجاری این کشور و ورود به سازمان تعرفه و تجارت جهانی مصادف شد. اما این تنها میزبانان رویدادهای مهم ورزشی نیستند که از اثر المپیک منتفع میشوند. پژوهش نشان داد که حتی درخواست ناموفق میزبانی المپیک دارای اثر مثبت بر تجارت است که تاثیرگذاری آن اندکی کمتر از اثر میزبانی بازیهاست. میتوان نتیجه گرفت اثر المپیک بر تجارت، به جای اینکه از اقدام واقعی به برگزاری رویداد ورزشی ناشی شود، به علامتدهی مربوط میشود که کشور هنگام درخواست میزبانی بازیها برای جهانیان میفرستد. کشوری که مایل است تجارت خود را آزاد کند شاید بخواهد این تصمیم خود را با درخواست به میزبانی یک رویداد بزرگ ورزشی به نمایش بگذارد. آن کشور با چنین کاری یک سرمایهگذاری اضافی مرتبط با تجارت انجام میدهد و مهمتر اینکه فضای سیاسیای به وجود میآورد که عقبنشینی از آزادسازی تجاری یا رویداد ورزشی را دشوار میسازد. آزادسازیهای بزرگ تجاری دقیقاً شبیه رویدادهای بزرگ ورزشی، پدیدههای نادر و پرهزینهای برای یک کشور هستند که کاملاً به چشم آمدنی بوده و مدت زمان طولانی باید پیگیری شوند تا به سرانجام رسند. همچنین هزینههای میزبانی یک رویداد ورزشی نیز نوعاً بر دوش آن بخشهایی از اقتصاد میافتد که بیشترین فایده را از آزادسازی تجاری میبرند. پس این همسویی هزینهها و منافع باعث میشود تا یک رویداد بزرگ ورزشی، علامتدهنده موثری از آزادسازی اقتصاد باشد.