پول غالب
چگونه دلار توانست بر دیگر ارزها غلبه کند؟
در حدود 180 نوع ارز در جهان وجود دارد، اما تنها تعداد انگشتشماری از این ارزها نقش اصلی را در معاملات جهانی، امور مالی و ذخایر بانک مرکزی کشورها بازی میکنند. اما این موضوع تازهای نیست. در سالهای پس از جنگ جهانی اول، پوند انگلستان برای دهههای متوالی، ارز غالب جهان محسوب میشد. پس از جنگ جهانی دوم و با تضعیف اقتصاد اروپای سوخته در جنگ، آمریکا که به دلیل بعد مسافت و جغرافیای استراتژیک از صدمات جنگ عمدتاً مصون مانده بود با اقتصادی که نسبت به اغلب کشورهای جهان قدرت بیشتری داشت، دلار را به عنوان ارز رسمی مورد استفاده در مبادلات جهانی مطرح کرد. همین موضوع باعث شد بسیاری از کشورها در معاملات خود به استفاده از دلار روی بیاورند و دلار جای پوند انگلستان را بگیرد. در دهههای اخیر دلار همچنان در عرصههای بینالمللی حضور پررنگی بازی میکند و پس از آن، یورو به میزان بسیار کمتری در معاملات و دادوستدهای جهانی به کار میرود. برخی ارزهای دیگر همچون ین و رنمینبی نیز نقشی جزئی دارند، اما دلار در ابعاد مختلف صورتحسابهای تجاری، بدهیها و وامهای بینالمللی، ذخایر ارزی و معاملات، حرف اول را میزند. سوالی که مطرح میشود این است که چگونه یک ارز در معاملات جهانی غالب میشود و پیامدهای اقتصادی و مالی آن برای کشورهای جهان چیست. وجود ارز غالب امری طبیعی است، ولی به دلیل نبود دادههای کافی، الگوهای کارا در اقتصاد کلان این پدیده را به عنوان یک استثنا در نظر گرفتهاند. با این حال، این رویه در طول سالهای اخیر تغییر کرده است و اطلاعات دقیقتری از وضعیت بینالمللی در دسترس قرار گرفته که این اختیار را به پژوهشگران میدهد که بتوانند اثرات ارز غالب را در عرصه بینالمللی بررسی کنند. در همین راستا، گیتا گوپینات و اولگ ایتسخوکی در پژوهشی با نام «پارادایم ارز غالب» که در NBER به چاپ رسید، به بررسی مطالعات تجربی و نظری انجامشده بر روی ارزهای غالب میپردازند. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
تاریخچه سلطه پول
بدونشک، پول یکی از مهمترین اختراعات بشر در طول تاریخ محسوب میشود. از زمان تشکیل جوامع بشری، انسانها برای تامین نیازهای خود ناچار به دادوستد و تجارت با دیگران بودند و در ابتدا از معاملات کالا به کالا یا تهاتری استفاده میکردند. در این روش که تا سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در میان مردم رایج بود، معاوضه دو کالا با هم، بدون وجود متر و معیار و تعیین ارزشی انجام میگرفت. در عصر حاضر نیز در مواقعی که استفاده از پول یا دیگر ابزار مبادله دشوار باشد یا زمانی که نقد کردن دارایی مشکل باشد، به عنوان مثال در زمان تحریمهای اقتصادی برای دور زدن تحریمها یا فرار مالیاتی توسط برخی از شرکتها، از روش قدیمی معاوضه کالا با کالا استفاده میشود. اما با گذشت زمان مردم به مشکلات این نوع مبادله پی بردند و برای حل آن، ابزار جدیدی را که قادر به ذخیره ارزش و انتقال آن به آینده بود، ابداع کردند: پول کالایی (Commodity Money). طلا به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد نظیر ماندگاری بالا، زیبایی و چکشخواری که داشت در میان مردم بسیار پرطرفدار بود و به عنوان پول کالایی در بسیاری از مناطق مورد استفاده قرار میگرفت. نقره، آهن، صدف و حتی نمک در دیگر مناطق جهان به عنوان پول برای دادوستد استفاده میشدند. با گذشت زمان حاکمان کشورهای مختلف برای رونق دادوستد و توسعه تجارت شروع به ضرب سکههای طلا و نقره کردند. این سکههای طلا و نقره تا قرن هفدهم میلادی به ابزار پرداخت در تمام دنیا تبدیل شدند. مبادله بر اساس سکههای طلا و نقره مشکلات زیادی به بار آورده بود. مهمترین مشکل آن، پراکندگی منابع طلا و دیگر منابع ارزشمند بر روی زمین بود. این توزیع نابرابر باعث میشد حکومتها با هدف دستیابی به منابع مختلف، به دیگر نقاط جهان سفر کنند که در برخی موارد برای تصرف یک منطقه، با دیگر گروهها وارد جنگ میشدند. مشکل دیگر این روش معامله، نگهداری و حملونقل سکهها از سوی بازرگانان و تاجران بود. ممکن بود این بازرگانان مورد حمله راهزنان و دزدان قرار گیرند که شرایط سخت و ریسکیای برای آنها بهوجود میآورد. همین موضوع باعث پیدایش «حواله» شد. نحوه کارکرد حواله به این صورت بود که بهعنوان مثال اگر شخصی میخواست از شهر «الف» به شهر «ب» برود و با خود هزار سکه طلا ببرد، این شخص بهجای این کار میتوانست هزار سکه طلا را به معتمدی در شهر «الف» بسپارد و در ازای آن یادداشتی تحت عنوان حواله بگیرد که با ارائه آن به معتمد شهر «ب»، همین مقدار سکه را از او دریافت کند. معتمدین شهر «الف» و «ب» نیز هر چند ماه یکبار با یکدیگر ملاقات کرده و باقیمانده نقدی این حوالهها را با هم تسویه میکردند. رفتهرفته سکهها نزد حوالهداران باقی میماندند و نامههای آنان به یکدیگر (همان حوالهها) در دست مردم جابهجا میشد. سازوکار حواله بعدها در مناطق دیگر نیز رواج یافت. در زبان انگلیسی هنوز از واژه Hawala استفاده میشود. همچنین در حقوق تجارت ایتالیا و فرانسه، هنوز هم واژههایی مانند Avallo و Aval برای تضمین بدهی به کار میرود که از همان واژه عربی حواله اقتباس شده است. با مرور زمان مردم به این نتیجه رسیدند که نیازی به نقد کردن حوالهها نزد امین و معتمد شهر نیست و میتوانند از همین حوالهها برای خرید کالا و خدمات استفاده کرده و باقیمانده آن را به صورت سکه دریافت کنند. این امر باعث شد حوالهها بدون آنکه ارزش ذاتی داشته باشند، به اعتبار معتمدان شهرها، کارکرد پولی پیدا کرده و مستقیماً مورد معامله قرار گیرند. کمکم حکومتهای مرکزی جای معتمدان شهر را گرفتند و حوالههای سنتی جای خود را به اسکناسهای دولتی دادند. چین اولین کشوری بود که با استفاده از کاغذ، اولین اسکناسها را در قرن یازدهم میلادی تولید کرد. نام این اسکناسها، همنام با سلسله حاکم بر چین (یوآن) بود. اما در دیگر کشورها، چاپ اسکناس از قرن ۱۷ میلادی آغاز شد. بانکهایی در سوئد، انگلیس و بعد در سایر نقاط اروپا، طلا و مسکوکات مردم را در خزانه خود نگهداری میکردند و معادل این ذخایر، به چاپ اسکناس میپرداختند. کمکم با پیدایش بانکهای مرکزی و جلب اعتماد مردم به اسکناسها، استفاده از اسکناس (ارز) در اغلب کشورهای دنیا رواج یافت. در ابتدا، اسکناسهای چاپشده از سوی بانک مرکزی کشورها بر اساس یک نرخ ثابت و مشخص، قابل تبدیل به طلا بودند و بانکهای مرکزی باید متعهد میشدند که در ازای دریافت اسکناس از افراد، مقدار مشخصی طلا به آنها پرداخت کنند. این روش، نوعی استاندارد قابل قبول برای معاملات بینالمللی ارز رایج کشورها بود که استاندارد طلا نام داشت. اما به دلیل مشکلاتی که این روش داشت، پس از پایان جنگ جهانی اول، تا اواخر دهه ۱۹۲۰، دولتها یکی پس از دیگری استاندارد طلا را کنار گذاشتند. در سال 1944، نمایندگان 44 کشور تصمیم به امضای توافقنامهای گرفتند که طی آن، ساختار پولی تازه مبتنی بر دلار آمریکا ایجاد شد و دلار به ارز اندوخته جهانی بدل شد. در نتیجه دلار آمریکا با قیمت ثابت به طلا پیوند داده شد. این آغاز دوره سلطه دلار در جهان بود.
الگوهای اقتصادی
در دهه 1960 مقالاتی ارائه شدند که باعث شد بحث سیاست پولی در اقتصاد از یک الگوی بسته به الگوی باز تعمیم یابد. این مقالات با پرداختن به موضوع چسبندگی دستمزد و چسبندگی قیمتها، بنیانگذار الگویی در ادبیات مالی بینالملل با عنوان «قیمتگذاری به واحد پول تولیدکننده (PCP)» شدند که طبق آن، قیمت محصولات داخلی یک کشور نسبت به پول داخلی آن، چسبنده و بدون تغییر است. از این رو، پایین بودن ارزش پول یک کشور باعث میشود که کالاهای این کشور برای دیگر کشورها ارزان شود و کالاهای کشورهای خارجی برای مصرفکنندگان داخلی گران شود؛ در نتیجه تقاضا برای کالاهای داخلی این کشور افزایش یابد. به دلیل اشکالاتی که این الگو داشت، گروهی از اقتصاددانان نئوکینزی، الگویی را با نام «قیمتگذاری به واحد پول محلی (LCP)» ارائه دادند که طبق آن، قیمت در بازار کشورهای مقصد ثابت فرض میشد. آنها بیان میکردند که در الگوی قبلی، با ثابت نگه داشتن قیمت در داخل کشور، قیمت کالاهای داخلی برای دیگر کشورها ارزان نمیشود، ولی در مدل LCP امکان آن وجود دارد. اما بسیاری از شواهد تجربی نشان دادند که این دو الگو در بسیاری از شرایط برقرار نیستند. در عوض، این شواهد با جهانی که در آن تجارت بر روی چند ارز غالب در سطح بینالمللی فعالیت دارند، سازگار است. این موضوع به ارائه تئوری «پارادایم پول غالب» در اقتصاد بینالملل منجر شد که تا حد زیادی نواقص الگوهای قبلی را برطرف میکرد و به واقعیتهای دنیا نزدیکتر بود.
انتخاب پول غالب
در مدلهای PCP و LCP فرض میشود که بین استفاده از پول رایج یک کشور در تجارت جهانی و سهم آن کشور از معاملات جهانی، ارتباط نزدیکی وجود دارد. در این زمینه مطالعه گروسمن (1973) نشان داد که حدوداً 60 درصد صادرات یک کشور بر اساس پول خود آن کشور است، در حالی که مطالعات اخیر شواهد بسیاری از رد این موضوع ارائه دادند. این شواهد نشان میدهند که بر خلاف فرض PCP و LCP، بسیاری از کشورها در معاملاتشان از ارزی استفاده میکنند که نه پول رایج کشور صادرکننده است و نه پول کشور تولیدکننده. تعداد این نوع ارزها که به عنوان وسیلهای برای مبادله استفاده میشوند، بسیار کم است و از بین آنها دلار آمریکا نقش غالب را در سطح جهانی بازی میکند. یک پول غالب چه ویژگیهایی دارد که باعث میشود تمامی کشورها سلطه آن را بپذیرند؟ انتخاب پول به صورت برونزا اتفاق نمیافتد، بلکه حاصل تصمیمات بنگاههای مختلف اقتصادی در سطح خرد است. انتخاب یک پول به سه کارکرد آن برمیگردد: واحد برای سنجش ارزش، واسطه معامله و ذخیره ارزش. اولین کارکرد پول واحد حسابداری یا ملاک سنجش ارزش بوده است. در واقع، پول واحدی است که با آن قیمتها اعلام و در دفاتر مالی ثبت میشود. تئوریهای واحد حسابداری یا قیمت چسبنده فرض میکنند که قیمتها بر اساس یک ارز مشخص تعیین میشود و در کوتاهمدت تعدیل نمیشود. دومین و مهمترین کارکرد پول، وسیله پرداخت یا وسیله مبادله بودن است. بر اساس تئوریهای هزینه مبادله، مردم غالباً از پولی استفاده میکنند که کمترین هزینه را داشته باشد یا ظرفیت را برای انجام مبادلات بیشینه کند. شرکای تجاری بزرگ (مانند ایالات متحده یا چین) و ارزهای اصلی مورد استفادهشان (مانند دلار، یورو، پوند انگلیس یا ین ژاپن) این کارکرد را به خوبی ایفا میکنند. این تئوریها همچنین بر عوامل کلان اقتصادی، مانند نرخ تورم و نوسانات یا عدم قطعیت تورم تاکید میکنند، که میتواند استفاده از ارزهای خاص در تجارت جهانی را بسیار ریسکی و پرهزینه کند.
سومین کارکرد پول این است که پول ارزشهای اقتصادی را ذخیره میکند. ذخیره ارزش به این معنی است که ارزشی که فردی با کار خود آفریده با دریافت پول و نگهداری آن، ذخیره میشود. بر اساس تئوریهای ذخیره ارزش، بسیاری از بنگاهها و موسسات مالی ارزهای بهخصوصی را به عنوان دارایی میخرند یا به عنوان بدهی، این ارزها را منتشر میکنند. این تئوریها به خوبی نشان میدهند که دلار در بازارهای مالی چه نقشهایی ایفا کرده است که باعث شده به عنوان پول غالب در معاملات جهانی پذیرفته شود.