جرائم درون هوا شناورند
آیا میان سطح آلودگی هوا و نرخ جرائم رابطهای همزمان برقرار است؟
موضوع جرم و جلوگیری از گسترش آن یکی از سیاستهای اصلی حکومتها بهشمار میآید، زیرا فزونی آن با هزینههای چشمگیر اجتماعی و اقتصادی همراه است. بر پایه آماری از دولت بریتانیا هزینه کلی سالانه جرائم در انگلستان و ولز تقریباً ۶۰ میلیارد پوند برآورد شده است. از همین آمار حدودی میتوان دریافت که برنامههای موثر در کاهش نرخ جرائم میتوانند صرفهجوییهای بزرگی را برای اقتصاد به ارمغان آورند. بخش بزرگی از ادبیات پژوهشی اقتصاد جرم به ارزیابی پیامدهای سیاستهای مقابلهای با جرائم همانند افزایش شمار پلیسها یا آموزش بهتر پرداختهاند. با این حال موضوع پیوند میان بهبود کیفیت هوا و کاهش جرم با وجود سازوکارهای چندگانه اثرگذاریِ قابل تصور سهم چندانی در ادبیات تجربی این شاخه نداشته است. در این پژوهش رابطه کوتاهمدت میان افزایش سطح آلودگی هوا بر نرخ جرم در شهر لندن مورد ارزیابی قرار گرفته است. به باور پژوهشگرانِ مقاله، لندن گزینه مناسبی برای پرسش طرحشده پژوهش بهشمار میآید. نخست اینکه دادههای باکیفیت ثبتی روزانه جرائم این شهر در کنار شبکه گسترده پایش آلودگی هوا در آن به آنان اجازه داده تا بر موانع شناسایی علی چون خطای اندازهگیری و درونزایی فائق آیند. افزون بر این ویژگیهای لندن از نظر نویسندگان پژوهش با بسیاری از شهرهای بزرگ جهان همانند است؛ برای نمونه بر پایه شاخص شهرهای ایمن اکونومیست در سال ۲۰۱۷ و واپسین دادههای بانک جهانی، میزان آلودگی و امنیت در لندن تقریباً با ارقام بهدستآمده برای شهرهای بزرگ دیگر همچون شیکاگو و نیویورک یکسان است. بنابراین یافتههای مقاله میتواند برای سیاستگذاری در شهرهای بزرگ دیگر جهان راهگشا باشد.
مروری بر ادبیات پیامدهای آلودگی هوا
آثار زیانبار آلودگی هوای محیط بر سلامتی به تفصیل در ادبیات اقتصادی و پژوهشهای بیماریهای همهگیر بررسی شدهاند. نخستین پژوهشهای همهگیرشناسی پیوند میان آلودگیهای شدید در پیشامدهایی چون «مهدود بزرگ لندن» و مرگومیر را قویاً نشان دادهاند. پژوهشهای بعدی به ارزیابی اثرات آلودگیهای متعارفتر هوا بر سلامت پرداختهاند و پیامدهای معنادار آن را بر امید به زندگی و نرخ بستری شدن افراد نمایش دادهاند. افزون بر این ادبیات اقتصادی این حوزه نشان داده است عامل مورد ارزیابی بر مرگومیر نوزادان و مراجعات به اورژانس نیز اثرگذار است. موج تازه پژوهشها به ارزیابی اثر آلودگی هوا بر دیگر جنبههای زندگی آدمی پرداختهاند. برای نمونه پژوهشی از زیوین و نیدل (۲۰۱۲) شواهدی پایدار از رابطه علی میان سطح اُزن و بهرهوری کارگران کشاورزی در کالیفرنیا را به دست میدهد. از سوی دیگر پژوهش ایبنشتاین و همکارانش (۲۰۱۶) اثر کاهنده افزایش غلظت ذرات معلق کوچکتر از ۵ /۲ میکرومتر بر نمرات آزمون دانشآموزان را مییابد. یا میتوان به شواهد پژوهش سیجر (۲۰۱۶) اشاره کرد که رابطه علی پایداری را میان امنیت راهها و آلودگی در بریتانیا به دست میدهد. همچنین یافتههای پژوهش لیختر و همکارانش (۲۰۱۷) حاکی از آن است که تغییرات آلودگی هوا بر کارکرد بازیکنان حرفهای فوتبال در آلمان اثرگذار بوده است. با وجود ادبیات پژوهشی در حال گسترش پیامدهای آلودگی هوا بر جوانب زندگی آدمی، شواهد کمشماری از ارتباط میان آلودگی هوا و نرخ جرم در دسترس است. پژوهشهای رِیِز در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۵ به ارزیابی پیوند میان نرخ جرائم افراد در آینده و قرار گرفتن آنان در معرض سرب در دوران کودکی برای ایالات متحده آمریکا میپردازند. مقالهای در ادبیات پژوهشی روانشناسی از سوی لو و همکارانش (۲۰۱۸) رابطه میان آلودگی هوا و رخداد گستره بزرگی از جرائم در آمریکا را با بهکارگیری تغییرات سالانه جرم و آلودگی هوا و لحاظ متغیرهای کنترلی پرشمار توضیح میدهد. سه مقاله دیگر در اقتصاد به ارزیابی رابطه همزمانی افزایش آلودگی هوا و جرائم خشن در ایالات متحده با راهبردهای شناسایی علی متمایزی از یکدیگر پرداختهاند. پژوهش سال ۲۰۱۷ لی با بهرهگیری از مناطق آلوده در آمریکا به عنوان منبع تغییرات فصلی به بررسی مساله یادشده پرداخته است؛ پژوهش زو (۲۰۱۸) از دادههای پایشهای روزانه آلودگی یاری گرفته است و هِرنشتات و همکارانش (۲۰۱۸) تغییرات روزانه جهت وزش باد را به کار گرفتهاند. هر سه این پژوهشها اذعان کردهاند که آلودگی هوا نرخ جرائم خشن را در آمریکا بالاتر برده است.
دادههای مقاله
پژوهش برای ارزیابی مدنظر خود دادههای اداری گوناگونی چون نرخ جرم، آلودگی هوا، آبوهوا و اطلاعات متنوع جمعیتشناختی را با یکدیگر ادغام کرده است. برای اطلاعات جرم، نویسندگان از دادههای «خدمات پلیس شهر لندن» یاری گرفتهاند که دربرگیرنده گزارشهای ثبتی روزانه پلیس از همه جرمهای رخداده در نواحی شهرستان «لندن بزرگ» از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ میشود. نکته شایان توجه پیرامون این داده این است که نویسندگان نهتنها به شمار جرمهای رخداده در روز هر ناحیه دسترسی داشتهاند بلکه اطلاعات گونه جرم نیز برای آنان فراهم بوده است. افزون بر این اطلاعات نیروهای بهکارگرفتهشده از سوی پلیس، مسافرت با مترو و بیکاری نیز مورد استفاده پژوهش بودهاند. دادههای مرتبط با نیروی پلیس از سوی سامانه مدیریت منابع انسانی خدمات پلیس دریافت شده و دربرگیرنده داده ساعات هفتگی کاری افسران در هر ۳۲ منطقه لندن میشد. داده هفتگی شمار سفرهای انجامشده با مترو از اداره «حملونقل لندن» گرفته شده و اطلاعات نرخ بیکاری مناطق از «آمارگیری فصلی نیروی کار بریتانیا» استخراج شده است. پژوهش برای اطلاعات آلودگی، آبوهوا و وارونگی جو از دادههای میانگین روزانه غلظت پنج آلاینده، دما، رطوبت نسبی، سطح بارش، جهت و سرعت وزش بادِ ۹۶ ایستگاه پایش در سطح لندن استفاده کرده است. نویسندگان برای ارزیابی از «شاخص کیفیت هوا» که از سوی اداره حفاظت محیط زیست آمریکا تعریف شده است، به عنوان شاخص اصلی آلودگی هوا بهره گرفتهاند. مقاله همچنین دادههای جمعیتی و قیمت خانههای هر ناحیه را به ترتیب از «اطلس نواحی لندن» (۲۰۱۷) و «دادههای ثبتی املاک» (۲۰۱۷) به دست آورده است تا بتواند تغییر اثر آلودگی بر روی جرم در گروههای درآمدی را بسنجد. در پایان نمونه مورد ارزیابی پژوهش دربرگیرنده ۴۵۵.۵۲۰ مشاهده (بیش از ۸ /۱ میلیون جرم گزارششده) در ۶۲۴ ناحیه لندن بوده است. میانگین روزانه شاخص کیفیت هوا و شمار جرم به ازای هر 100 هزار نفر در بازه مورد ارزیابی مقاله به ترتیب برابر با ۰۶ /۳۰ و ۰۶ /۳۴ بودهاند.
روششناسی
مقاله در شناسایی اثر علی میان آلودگی و جرم با چالشهایی روبهرو بوده است. نگرانی اصلی پژوهش اثرگذاری عوامل ناشناخته و غیرقابل مشاهده بر نرخ جرم همراه با اثر آلودگی است که شناسایی خالص اثر مدنظر را دشوار مینماید. باندی و همکاران دو روش را برای فائق آمدن بر درونزایی در پیش میگیرند: مدل اثرات ثابت و مدل متغیرهای ابزاری. در روش نخست آنان اثرات ثابت در سطح نواحی را اعمال میکنند؛ این بدین معناست که هر یک از نواحی لندن میتواند دارای ویژگیهای ناشناخته یا غیرقابلاندازهگیریای باشد که بر میزان رخداد جرم در آن محله اثرگذارند، از اینرو پژوهش با اعمال چنین مدلی اثرات این عوامل ناشناخته را از اثر میزان آلودگی بر نرخ جرم جدا میکند. مقاله افزون بر این تمهید متغیرهای وضعیت آبوهوا دربرگیرنده دما و رطوبت نسبی همراه با سرعت باد و بارش باران را نیز کنترل میکند. همچنین متغیر شمار سفر با مترو به عنوان متغیر تقریب برای ازدحام به عنوان عاملی اثرگذار هم بر آلودگی هوا و نرخ جرم لحاظ شده است. متغیرهای شمار پلیسهای بهخدمتگرفتهشده در هر ناحیه و نرخ بیکاری نیز با همین منطق به عنوان کنترل در مدل اعمال شدند. باید در نظر داشت که در این روش افزون بر اثرات ثابت نواحی، اثرات ثابت هر روز نیز در نظر گرفته شدهاند و همچون استدلال پیشین میتوان گفت که برای مهار اثر عوامل ناشناخته و غیرقابل اندازهگیریای که میتوانند در هر روز بهطور ویژه بروز یابند و بر تغییرات نرخ جرم اثرگذار باشند، لازم است اثرات ثابت روزها نیز مدنظر قرار گیرند.
گرچه خود مقاله اذعان میکند نتایج بهدستآمده از روش اثرات ثابت از منظر شناسایی علی قابل اعتنا هستند اما به دلایلی روش متغیرهای ابزاری را نیز در پی میگیرد. نخستین علت آن است که میزان آلودگی روزانه در هر ناحیه شهر به عنوان واحدهای مشاهده تصادفی نیستند و عدم برقراری این فرض میتواند اعتبار نتایج بهدستآمده با روش برآوردی را مخدوش کند. از سوی دیگر این روش در معرض خطاهای اندازهگیری و علیت وارون نیز قرار دارد که هر دو به انحراف نتایج برآوردی میانجامد. علیت وارون یادشده از این ناشی میشود که رخداد هرچه بیشتر جرم به حضور بیشتر خودروهای پلیس و گشتزنی آنان منجر میشود که به افزایش آلودگی هوا در ناحیه کمک میکند.
بنابراین مقاله برای رفع ایرادهای یادشده راهبرد بهکارگیری متغیرهای ابزاری را در پیش میگیرد. آنان از متغیرهای جهت وزش باد و وارونگی دمای جو که بر غلظت آلایندههای هوا اثرگذارند، به عنوان متغیرهای ابزاریِ متغیر شاخص کیفیت هوا استفاده کردند. اما چنین راهکاری چگونه میتواند معضلاتی را که پیشتر گفته شد، از میان بردارد؟ از آنجا که جهت وزش باد و وارونگی دمای جو به عنوان تکانههای بیرونی در محیط عمل میکنند که از عوامل اثرگذار دیگر بر نرخ جرم مستقلاند و در عین حال بر شاخص کیفیت هوا اثرگذارند، در چنین موقعیتی روش متغیرهای ابزاری به داد پژوهشگران میرسد. بنابراین آنان از دو متغیر یادشده به عنوان متغیر ابزاری شاخص کیفیت هوا یاری گرفتهاند تا موانع علیت وارونه و خطاهای اندازهگیری را در شناسایی علی اثر آلودگی هوا بر جرم پشت سر بگذارند.
نتایج
برآورد مدل اثرات ثابت با دربر گرفتن همه کنترلها و اعمال اثرات ثابت ماههای سال، روزهای هفته و نواحی شهر نشان میدهد که در اثر هر ۱۰ واحد افزایش شاخص کیفیت هوا نرخ جرم در هر ناحیه در هر روز بهطور میانگین ۲ /۱ درصد بالاتر میرود؛ به سخن دیگر با افزایش ۱۰واحدی شاخص کیفیت هوا شمار رخداد روزانه جرم به ازای هر صد هزار نفر بهطور میانگین ۴۶ /۰ واحد در هر ناحیه افزایش مییابد. اثر شناساییشده در سطح یک درصد معنادار است. شایان توجه است که اثر بهدستآمده با پیامد آلودگی هوا بر بهرهوری کارکنانِ مراکز تلفن در چین که در پژوهش دیگری محاسبه شده بود، مشابهت دارد. برآوردهای پژوهش با مدل اثرات ثابت نشان میدهد فعالیتهای مجرمانه در شهر لندن در شاخصهای کیفیت بالاتر از ۳۵ با افزایش ۷ /۳ درصد همراه است. این برآورد نیز در سطح یک درصد معنادار است. آنچه مهم است، این است که چنین اثر چشمگیر معناداری در سطوحی از کیفیت هوا رخ میدهد که کاملاً پایینتر از سقفهای مجاز آلودگی قرار دارد. بر پایه معیارهای اداره حفاظت از محیطزیست آمریکا در صورتی که شاخص کیفیت در بازه صفر تا ۵۰ قرار داشته باشد، کیفیت هوا «خوب» ارزیابی میشود. بنابراین میتوان تصور کرد که سختگیرانهتر شدن معیارهای کیفیت هوا میتواند با صرفههای اقتصادی قابل اعتنایی همراه باشد.
نتایج برآورد با روش متغیرهای ابزاری حاکی از آن است که افزایش ۱۰واحدی شاخص کیفیت هوا بهطور میانگین نرخ روزانه جرم در هر ناحیه را ۶ /۲ درصد بالاتر میبرد؛ یا به سخن دیگر این اندازه از افزایش آلودگی به افزایش ۹۴۵ /۰واحدی میانگین رخداد جرم در هر 100 هزار نفر منجر میشود. این اثر در سطح یک درصد معنادار است. همچنین برآورد دیگر مقاله نشان میدهد که نرخ روزانه جرم در لندن در آلودهترین روز با شاخص کیفیتی برابر با ۶ /۱۰۳ بهطور میانگین ۲۵ درصد بالاتر از نرخ یادشده در روزهایی با کمترین سطح آلودگی است. همانگونه که به نظر میرسد یافتههای دو روش به اندازه قابل پذیرشی به یکدیگر نزدیکاند و بهکارگیری روش متغیرهای ابزاری توانست کمبرآوردی اثر مدنظر در روش پیشین را رفع کند. پژوهشگران در بخش دیگری از مقاله به ارزیابی ناهمگنی اثر مورد بررسی پرداختند. بررسیهای آنان نشان میداد که غلظت بلندمدت آلایندهها در نواحی با میانگین بالاتر قیمت خانه بیشتر است. از سوی دیگر اثر آلودگی هوا بر جرم در بخشهای پایین توزیع درآمدی که با متغیر قیمت خانه تقریب زده شده بود، چشمگیرتر به دست آمد. از همین رو مقاله اینگونه نتیجه میگیرد که اثر فزاینده آلودگی هوا بر جرم در نواحی فقیرتر پررنگتر است. بررسی دیگر پژوهش دو یافته شایان توجه را نشان میداد: نخست اینکه از پنج گروه اصلی جرائم اثرپذیری دو گروه از آلودگی هوا که ماهیتی لحظهای و هیجانیتر همانند خشونتهای فردی داشتند، بیشتر از گروههای دیگری از جرائم بود که انجام آنان به برنامهریزی نیاز داشت. با این حال یافته دیگر آنان گواه بر این بود که اثر مورد ارزیابی پژوهش در همه گروههای جرائم دیده میشود.
جمعبندی
این پژوهش به ارزیابی پیوند بالقوه میان آلودگی هوای محیط و جرم پرداخت. نویسندگان با بهکارگیری دو روششناسی متمایز نشان دادند که تغییرات روزانه آلودگی هوا ارتباط مثبتی با نرخهای بالاتر جرم در لندن دارد. افزون بر این آنان دریافتند گرچه آلودگی بر همه گونههای جرم اثر تقویتکنندهای دارد اما اثر آن بر جرمهای لحظهای و هیجانی چشمگیرتر است. از نگاه پژوهش به نظر میرسد بر پایه نظریه انتخاب عقلانی مجرمان در آلودگیهای شدیدتر هوا نرخ تنزیل بالاتری برای مجازات آتی خود در نظر میگیرند. همچنین پژوهش نشان داد که اثر برآوردی در میان گروههای درآمدی متفاوت تغییر میکند و اثرگذاری آن در نواحی فقیرتر پررنگتر است.
در مجموع این مطالعه شواهد پایداری از اثرگذاری مولفههای محیط زیستی بر جرم فراهم آورده است. در حالی که پژوهشهای پیشین بر اثرات وضعیت آبوهوایی متمرکز بودهاند، شرایطی که تغییر آن بیرون از اراده سیاستگذار است، این مقاله وضعیت محیطزیستیای را بررسی کرده است که قابلیت قانونگذاری دارد. یافتههای آنان نشان داد که افزایش کیفیت هوا در محیطهای شهری با سیاستهای سختگیرانهتر محیط زیستی میتواند روش کارایی برای پایین آوردن جرائم باشد. افزون بر این یافتههای پژوهش نشان میداد اثر بهدستآمده حتی در سطوح قابل پذیرش آلودگی برای نهادهای محیطزیستی مطرحی چون سازمان حفاظت از محیط زیست ایالات متحده آمریکا و وزارت محیط زیست، غذا و امور روستایی بریتانیا خود را نشان میدهد؛ پدیدهای که نشان میدهد شاید بهتر باشد معیارهای محیط زیستی کنونی مورد بازنگری قرار گیرند. در پایان باید تاکید کرد که با توجه به پیوند آشکارشده میان آلودگی هوا و جرم، ارزیابی پیامدهای آلودگی هوا تنها از دریچه زیانهای سلامتی ناشی از آن میتواند ما را به برآورد بسیار پایین هزینههای اجتماعی آن منحرف کند.