مولفههای رشد
آیا توسعه صنعتی میتواند باعث رشد اشتغال و افزایش درآمد صادراتی شود؟
رشد اقتصادی هر کشور با مقیاس رشد تولید ناخالص داخلی اندازهگیری میشود که در بعضی مواقع ارزش اسمی تولید ناخالص داخلی و در مواقع دیگر هم ارزش واقعی آن محاسبه و اعلام میشود.
رشد اقتصادی هر کشور با مقیاس رشد تولید ناخالص داخلی اندازهگیری میشود که در بعضی مواقع ارزش اسمی تولید ناخالص داخلی و در مواقع دیگر هم ارزش واقعی آن محاسبه و اعلام میشود. ولی آنچه واقعیت اقتصادی یک کشور را به نمایش میگذارد ارزش واقعی تولید ناخالص داخلی است که عامل تورم در آن لحاظ نشده است و پایداری یا بیثباتی اقتصادی کشور را به نمایش میگذارد.
زمانی که ما در مورد رشد واقعی تولید ناخالص داخلی در یک کشور صحبت میکنیم در واقع ثبات و رشد اقتصادی در بلندمدت را مدنظر قرار میدهیم. روندی که برای مطالعات اقتصادی بسیار ارزشمندتر از رشد کوتاهمدت و موقتی است. در این روند بلندمدت رشد اقتصادی که ساختاری باثبات دارد، توسعه صنایع و افزایش بهرهوری آنها هم نقش قابل توجهی دارد.
بنابراین میتوان یک رابطه معنادار میان توسعه صنایع و رشد و توسعه اقتصادی در هر کشور پیدا کرد. مطالعات تاریخی نشان میدهد صنایع مختلف هم مانند کل اقتصاد دورههای رشد و انقباض را طی میکنند. به این معنا که رشد صنعتی همگام با افزایش اقبال عمومی از کالاهای تولید آن صنعت خاص و رونق اقتصادی در کشور میزبان صنعت و حتی در کشورهای مصرفکننده محصولات آن میتواند در شکلگیری دوره رونق صنعت تاثیرگذار باشد.
بنابراین با وجود اینکه نمیتوان عملکرد تمامی صنایع را یکسان و با توجه به مولفههای مشابه ارزیابی کرد ولی مجموعهای از عوامل هستند که روی تمامی صنایع تاثیر معناداری دارند. توجه به این عوامل زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که دولت و دستاندرکاران اقتصادی یک کشور مشغول برنامهریزی اقتصادی و تلاش برای ایجاد رشدی پایدار در اقتصاد کشور هستند.
در واقع نقش رشد صنعتی در یک کشور نهتنها از منظر تاثیر آن در رشد اقتصادی کوتاهمدت قابل بررسی است بلکه اهمیت آن در شکلگیری رشدی پایدار و پیوسته در اقتصاد است. رشد پایدار اقتصادی را میتوان به صورت توسعه پتانسیلهای مولد یک صنعت در بلندمدت تعریف کرد که باعث میشود استاندارد زندگی مردم رشد کند و فرصتهای شغلی بیشتری در کشور ایجاد شود و ارزش تولید ناخالص داخلی کشور از محل رشد مصرف و رشد درآمد صادراتی افزایش یابد. با این تعریف کوتاه میتوان دریافت که چرا هر کشور باید برای توسعه صنعتی سرمایهگذاری کند ولی این سوال در ذهن ایجاد میشود که برای داشتن یک صنعت توسعهیافته به چه زیرساختهایی نیاز دارد؟ به تعبیر بهتر چه مولفههایی روی رشد و توسعه صنعتی در هر کشور تاثیر میگذارند که بیتوجهی از آنها میتواند باعث رکود صنایع در یک کشور شود؟
عوامل تاثیرگذار در توسعه صنعتی
مجمع جهانی اقتصاد در گزارش اخیر خود عوامل تاثیرگذار روی توسعه صنعتی در هر کشور را اعلام کرده است. این مجمع در گزارش خود با تاکید روی این مطلب که یک اقتصاد آرام و باثبات باعث ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاران و فعالان صنعتی میشود و بستر را برای رشد صنعتی فراهم میکند نوشت: نمیتوان انتظار داشت در یک فضای بیثبات صنایع بزرگی فعالیت کنند زیرا یک صنعت برای رشد نیاز به یک بستر مستحکم و قدرتمند اقتصادی دارد و نبود این بستر در درازمدت میتواند زمینهساز تخریب تمامی صنایع شود. مجمع جهانی اقتصاد عوامل تاثیرگذار در ایجاد صنعتی توسعهیافته را اینطور بیان کرد.
1- تورم: تورم هم روی مصرفکنندگان و هم روی تولیدکنندگان در بازار تاثیر میگذارد و به عنوان یک تهدید بزرگ برای ثبات در بازار شناخته میشود. در طول تاریخ، تورم نقش مهمی در عملکرد اقتصادی و صنعتی کشورها داشته است. به عنوان مثال بعد از جنگ جهانی اول دولت آلمان حجم بالایی اسکناس چاپ کرد که باعث افزایش تورم در کشور شد. در آن زمان مردم پول زیادی در اختیار داشتند ولی به دلیل ضعفی که در صنعت وجود داشت کالاهای مصرفی به اندازه کافی موجود نبود و همین مساله سبب شد تا قیمتها به سرعت رشد کند. شرایطی مشابه وضعیت آلمان بعد از جنگ جهانی اول در تعدادی از کشورهای دنیا مشاهده میشود و در تمامی این کشورها هم ضعف ساختار اقتصادی عاملی بسیار مهم و تاثیرگذار در ضعف صنعتی است.
2- نرخ بهره: نرخ بهره تاثیری کلیدی روی رشد اقتصادی و صنعتی در کشورها دارد. بیشترین تاثیر نرخ بهره بانکی روی صنایع خودرو، ساختمان و کشتیسازی است زیرا بخش زیادی از منابع مالی مورد نیاز این صنایع از شبکه بانکی و مالی کشورها تامین میشود. نرخ بهره بالا باعث میشود شرکتهای صنعتی انگیزه وامگیری و سرمایهگذاری در حوزههای تازه صنعتی یا توسعه فعالیت صنعتی خود را نداشته باشند و ترجیح دهند از سود بانکی به عنوان یک منبع درآمدی استفاده کنند. در واقع انگیزه کار در این دوره از بین میرود و به همین دلیل باید تعیین نرخ بهره بهینه به عنوان یک سیاست پولی مهم در کشور مدنظر قرار بگیرد.
3- ارزش برابری پول: ارزش پول عامل مهم و تاثیرگذاری روی تمامی صنایع است. ارزش پول کشور را میتوان نمادی از اقتدار اقتصادی کشور دانست. در شرایطی که ارزش برابری پول یک کشور کاهش زیادی پیدا کند در واقع این پیام به فعالان صنعتی و اقتصادی مخابره میشود که نمیتوان انتظار وجود تقاضا برای محصولات آنها در داخل کشور را داشت، زیرا قدرت خرید مردم کم شده است. بنابراین سرمایهگذاری در صنعت کم میشود و سرعت رشد صنعت کاهش مییابد.
4- مداخله دولت: در بسیاری از صنایع دولت نقش نظارتی دارد. در صورتی که مداخلات دولت در فعالیتهای صنعتی بیش از اندازه شود و امکان تصمیمگیری بر مبنای شرایط اقتصادی را به صاحبان صنعت ندهد، کارایی صنعت تنزل پیدا میکند و رشد آن متوقف میشود. در این شرایط مردم نمیتوانند به صنعت مذکور اعتماد کنند و محصولات آن را در سطح وسیع مورد استفاده قرار دهند و سنگ زیربنای تخریب صنعت گذاشته میشود.
سهم صنعت در اقتصاد
صنعت بخشی است که به تولید انواع کالاها اختصاص دارد. در تعاریف بینالمللی معدن و فعالیتهای استخراجی از معادن و حوزههای انرژی هم زیرمجموعه صنعت هستند. طبق گزارشهای رسمی در سال ۲۰۱۶ میلادی صنعت سازنده 5 /30 درصد تولید ناخالص داخلی دنیا بود که تقریباً نصف سهم بخش خدمات است.
نکته مهم این است که سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی در کشورهای در حال توسعه بیش از کشورهای توسعهیافته است زیرا در کشورهای توسعهیافته روند صنعتی شدن سالهای قبل طی شده است. در این کشورها سهم بخش خدمات در تولید ناخالص داخلی بیشتر از بخش صنعت است. اما در کشورهای در حال توسعه به خصوص کشورهای نفتخیز سهم بخش صنعت در اقتصاد چشمگیر است و ایران هم از این قاعده مستثنی نیست.
در سال ۲۰۱۶ میلادی عربستان سعودی به عنوان کشوری که بیشترین سهم از تولید ناخالص داخلی خود را از بخش صنعت تامین میکرد معرفی شد. در سال گذشته سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی این کشور برابر با 9 /66 درصد بود. ولی از آنجا که تنها صنعت این کشور صنعت نفت است، اقتصاد این کشور در برابر شوکهای خارجی بسیار آسیبپذیر است.
امارات به عنوان دومین کشور از نظر بزرگی سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی معرفی شد. در سال گذشته سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی امارات برابر با 4 /59 درصد بود. در این سال سهم بخش صنعت در اقتصاد اندونزی برابر با 9 /46 درصد و در ایران برابر با 6 /40 درصد بود و چین بعد از ایران در جایگاه پنجم این فهرست قرار داشت.
بنابراین ایران یکی از کشورهایی است که سهم زیادی از اقتصادش به صنعت وابسته است و صنعت نفت هم نقشی کلیدی در اقتصاد این کشور دارد. نکتهای که باید مدنظر قرار داد این است که بخش صنعت در کشورهای در حال توسعه سهم زیادی در اقتصاد دارد و به طور متوسط در اقتصادهای نفتخیز و کشورهای در حال توسعه سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی کشورها بیش از متوسط سهم صنعت در دنیاست ولی در کشورهای صنعتی و توسعهیافته سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی کشورها کمتر از متوسط جهانی و اغلب کمتر از ۲۰ درصد است. این نشان میدهد کشورهای صنعتی بیشتر تمرکز خود را روی بخش خدمات قرار دادهاند. از طرف دیگر در کشورهای نفتخیز دنیا بزرگترین صنعت فعال در این کشورها صنعت نفت است. صنعت نفت درآمد زیادی برای کشورها ایجاد میکند ولی ارزش افزوده چندانی ندارد به خصوص زمانی که کشورها به خامفروشی روی بیاورند. در مورد تاثیر رشد صنعتی در رشد اقتصادی کشورها میتوان گفت در صورتی اقتصاد یک کشور میتواند رشد کند که بخش تولید و فعالیتهای صنعتی در آن کشور رشد کند. در واقع با رشد بخش صنعت و تولید در کشورهای در حال توسعه است که فرصتهای شغلی در این کشورها ایجاد میشود و درآمدزایی کشور افزایش پیدا میکند.
اهمیت صنایع تولیدی
اما مهمترین و تاثیرگذارترین صنایع در هر کشور را میتوان صنایع تولیدی دانست که ارزش افزوده بالایی ایجاد میکنند و منافع اقتصادی و اجتماعی زیادی را برای کشور به همراه میآورند. مطالعات انجامشده از سوی دانشگاه هاروارد نشان میدهد تاکنون هیچ کشوری نتوانسته است بدون سرمایهگذاری روی صنایع تولیدی و توسعه زیرساختهای صنعتی موفق به جمعآوری ثروت و رشد اقتصادی شود. در واقع صنعتی شدن اولین و اصلیترین گام در جهت توسعه اقتصادی است زیرا زمینهساز توسعه ثروت و ایجاد فرصتهای اقتصادی جدید میشود. بنابراین اهمیت توسعه صنعتی و سرمایهگذاری در این بخش را نمیتوان نادیده گرفت. اما سوال دیگری که در اینجا مطرح است این است که چگونه توسعه صنعتی در یک کشور میتواند زمینه را برای توسعه اقتصادی فراهم کند؟
نقش صنایع در ایجاد اشتغال
در پاسخ به این سوال میتوان به دو مورد بسیار کلیدی اشاره کرد. در درجه اول اغلب صنایع کارمحور هستند و توسعه آن منوط به ایجاد فرصتهای شغلی برای افرادی است که در کشور زندگی میکنند. ایجاد فرصتهای شغلی باعث افزایش نرخ اشتغال، افزایش سطح درآمد مردم، افزایش هزینههای مصرفی خانوارها و به دنبال آن افزایش مصرف در کشور میشود که فاکتوری بسیار مهم در رشد تولید ناخالص داخلی کشورهاست و میتواند باعث رونق اقتصادی شود.
اما توسعه صنعتی جنبه دیگری هم دارد. صنایع تولیدی در هر کشور صادراتمحور هستند به این معنا که محصولات آنها برای عرضه به بازارهای بینالمللی تولید میشود، زیرا اقتصاد کشور ظرفیت جذب تمامی محصولات تولیدی را ندارد. در صورتی که صنایع تولیدی در یک کشور رشد کنند و فرصتهای صادراتی برای آنها فراهم شود، منبع تازهای برای کسب درآمد برای اقتصاد کشور ایجاد خواهد شد که به مرور زمان بسترساز رشد تولید ناخالص داخلی میشود. در معادلات اقتصادی صادرات یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد تولید ناخالص داخلی در هر کشور است و رشد درآمد صادراتی میتواند زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم کند.
دلیل تمرکز و تاکید روی صنایع تولیدی این است که ارزش افزوده تولید بالاتر از صنایع وابسته به منابع معدنی است و به همین دلیل آسیبپذیری صنعت در برابر شوکهای خارجی و داخلی کمتر است و اقتصادی که به جای دارا بودن صنایع نفت و معدن و خامفروشی به توسعه صنایع تولیدی روی آورده باشد میتواند بستر مناسبتری برای رشد داشته باشد و شوکهای خارجی که ناشی از بحرانهای اقتصادی و مالی است تاثیر بسیار کوچکی روی اقتصاد این کشور میگذارد. در کشورهای در حال توسعه صنعت سهم زیادی در اقتصاد کشور دارد و به همین دلیل توجه به سلامت صنعت و حفظ رشد اقتصادی آن اهمیت زیادی برای کل اقتصاد دارد. به همین دلیل است که توجه به ابزارها و عوامل اقتصادی به منظور حفظ سلامت اقتصاد و حفظ سلامت زیرساختهای صنعتی در کشور عاملی بسیار مهم است که مسوولان باید مدنظر قرار دهند.
صنعت توریسم هم نقش کلیدی دارد
یکی از صنایعی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد صنعت توریسم است. شاید به نظر برسد این صنعت بیشتر خدماتی است ولی توسعه صنعت توریسم در یک کشور به معنای افزایش نیاز برای توسعه زیرساختهای شهری و صنعتی است و حتی میتواند زمینه را برای رونق بخش ساختمان در کشور فراهم کند که خود توسعه صنایع دیگر را نیز به همراه دارد. از طرف دیگر زمانی که تمامی زیرساختها تکمیل شد مشاغل خدماتی مانند هتلداری و رستورانداری شاهد افزایش سطح درآمد خود خواهند بود که به تدریج رشد درآمد کشور و افزایش نرخ رشد اقتصادی را به همراه میآورد.
مطالعات نشان میدهد طی دو دهه گذشته رابطه بین رشد صنعت توریسم در یک کشور و رشد اقتصادی رابطهای مثبت و معنادار بوده است و این رابطه مثبت نهتنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای صنعتی و توسعهیافته هم مشاهده شد. به این معنا که هر زمانی نرخ رشد صنعت توریسم در یک کشور افزایش یافته است، نرخ رشد اقتصادی هم با همان سرعت یا اندکی بیشتر افزایش یافته است و این مساله کمک بزرگی به اقتصاد جهان کرده است.
صنعت توریسم یکی از صنایع بسیار مهم و تاثیرگذار در اقتصاد دنیاست و سهم بزرگی از تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص داده است. در سال ۲۰۱۱ میلادی صنعت توریسم سازنده ۹ درصد تولید ناخالص داخلی دنیا بود و ارزش آن بالغ بر شش هزار میلیارد دلار اعلام شد. این سهم بدون در نظر گرفتن سهم درآمد صنایعی است که به دلیل توسعه صنعت توریسم رشد میکنند. این صنعت در هر سال با نرخ چهاردرصدی رشد کرده است و در سال ۲۰۱۶ میلادی سهمی بیش از ۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص داد. در این سال شمار فرصتهای شغلی ایجاد شده در صنعت توریسم -هم مشاغل مستقیم و هم مشاغل غیرمستقیم- به بیش از ۲۸۰ میلیون شغل رسید که رقم قابل توجهی است. انتظار میرود طی 10 سال آینده این صنعت رشد پنجدرصدی در هر سال را تجربه کند و سهمش در تولید ناخالص داخلی دنیا در سال ۲۰۲۲ میلادی به بیش از ۱۲ درصد برسد. در این سال ارزش مالی صنعت توریسم در دنیا به ۱۰ هزار میلیارد دلار میرسد و بیش از ۳۲۸ میلیون فرصت شغلی از طریق این صنعت ایجاد خواهد شد. به تعبیر دیگر از هر 10 شغلی که در دنیا ایجاد میشود یک شغل مرتبط با صنعت توریسم است و این نشاندهنده اهمیت این صنعت در اقتصاد و صنعت دنیاست.
صنعت توریسم تاثیر زیادی روی افزایش فعالیتهای اقتصادی در کشورها دارد و همین افزایش سطح فعالیتهای اقتصادی تاثیری مثبت و غیرقابل انکار روی اقتصاد دنیا دارد. مطالعات نشان میدهد رشد صنعت توریسم در یک کشور باعث افزایش درآمد خانوارها میشود و تراز پرداختهای کشور را بهبود میبخشد. در نتیجه توسعه صنعت توریسم را میتوان یک عامل مثبت و سازنده در رشد اقتصادی هر کشور دانست که اغلب کشورهای دنیا به اهمیت آن پی بردهاند.