عقبماندگی در بهرهوری
بهرهوری در اقتصاد ایران چه وضعیتی دارد؟
بهرهوری عوامل تولید در صورتی در سطح مطلوبی قرار دارد که تولید هم کارا باشد و هم اثربخش یعنی کار درست به شیوه درست انجام شده باشد در غیر این صورت، منابع اتلاف شده است.
بهرهوری در تعریف کلی آن، رابطه بین عوامل تولید و محصول تولیدشده است. محصول تولیدشده، حاصل ترکیب عوامل تولید است و بهرهوری عوامل تولید نیز عبارت است از رابطه بازدهی تولید با یکی یا کل عوامل تولید. در یک تعریف دیگر بهرهوری عبارت است از حاصل جمع کارایی Efficiency و اثربخشی Effectiveness. کارایی به مفهوم انجام کار درست و اثربخشی به مفهوم انجام درست کار است. ممکن است با مصرف کمتر نهادهها، محصول بیشتری تولید شود که همان کارایی است اما محصول تولیدشده کیفیت مناسب را نداشته باشد که به مفهوم آن است که کار به صورت درست انجام نشده است. بنابراین بهرهوری عوامل تولید در صورتی در سطح مطلوبی قرار دارد که تولید هم کارا باشد و هم اثربخش یعنی کار درست به شیوه درست انجام شده باشد در غیر این صورت، منابع اتلاف شده است.
افزایش بهرهوری مترادف است با استفاده از سطح معینی از عوامل تولید برای تولید محصولات بیشتر یا باکیفیتتر. اگر در یک رهیافت ابتدایی، عوامل تولید را شامل سرمایه و نیروی انسانی بدانیم، افزایش بهرهوری به مفهوم استفاده بهتر به منظور تولید محصولات بیشتر و باکیفیتتر درنتیجه ترکیب این دو عامل است. بنابراین دو مفهوم بهرهوری نیروی کار و بهرهوری سرمایه، قابل تعریف است. بهرهوری کل عوامل نیز به مفهوم استفاده بهینه از ترکیب دو عامل کار و سرمایه است. از سوی دیگر رشد بهرهوری کل، یکی از عوامل رشد تولید ناخالص داخلی است. به عبارت دیگر هر گاه با همان میزان عوامل تولید بتوان محصول بیشتر یا با کیفیت بالاتر که ارزشافزوده بیشتری خلق میکند، تولید کرد، در حقیقت افزایش بهرهوری، منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش رشد اقتصادی شده است. از این منظر رشد بهرهوری عوامل تولید، حائز اهمیت بسیار است چراکه عملاً به مفهوم صرفهجویی در عوامل تولید و استفاده بهینه از آنهاست که هدف اصلی اقتصاد نیز همین موضوع است. به دیگر سخن هر کشور و بنگاهی که به بهرهوری عوامل تولید توجه بیشتری داشته باشد، به شکل بهینه و اقتصادی در حال تولید و استفاده از عوامل تولید است.
بهبود و رشد بهرهوری مستلزم به فعلیت درآوردن تواناییها و پتانسیلهای بالقوه یک سازمان یا بنگاه است که همواره نیازمند محرکهای قوی است. رقابت یکی از مهمترین این محرکهاست. بررسی فرآیند افزایش بهرهوری و استفاده از پتانسیلهای آن برای رشد اقتصادی نشان میدهد کشورهایی دارای بیشترین رشد بهرهوری هستند که رقابت در آنها در سطح بسیار بالایی قرار دارد. به عبارت دیگر بررسی وضعیت بهرهوری در کشورهای مختلف نشان میدهد که یک رابطه بسیار قوی و مثبت بین رقابت و بهرهوری وجود دارد. کشورهایی که از رشد اقتصادی قابل توجهی طی چند دهه گذشته برخوردار بودهاند، اغلب رشد خود را از طریق افزایش بهرهوری به دست آوردهاند که در گام پیش از آن، رقابت را در عرصههای مختلف اقتصادی نهادینه کردهاند. بنابراین بدون شرط لازم رقابت، افزایش بهرهوری اگر هم ممکن باشد، رشد آن در سطوح بسیار نازل قرار میگیرد به طوری که قادر نیست محرک قابل توجهی برای رشد باشد.
اصل اولیه اقتصاد، کمیابی منابع است بنابراین گرچه میتوان با حجم بیشتری از عوامل تولید، محصول بیشتری هم تولید کرد اما با توجه به رشد جمعیت، محدودیت منابع و نیز عوارض زیستمحیطی استفاده هرچه بیشتر از عوامل تولید، شرط لازم افزایش استانداردهای زندگی که مستلزم افزایش رشد اقتصادی است، افزایش بهرهوری عوامل تولید است.
در موقعیت کنونی به واسطه رقابت فشردهای که بین کشورها برای کسب سهم بیشتری از تجارت جهانی وجود دارد، آنها سعی میکنند رشد تولید ناخالص داخلی یا ارزشافزوده بخشهای مختلف اقتصاد را حتیالامکان از طریق بهبود ساختارها تامین کنند. به بیان دیگر به جای اینکه تعداد نیروی انسانی یا موجودی سرمایه را افزایش دهند، تلاش میکنند با اجرای برنامههای آموزشی کوتاهمدت تخصصی، سطح مهارت شاغلان را افزایش دهند یا اینکه به جای ایجاد ظرفیتهای جدید، سعی میکنند ظرفیتهای موجود را به آخرین فناوریهای نوین مجهز کنند و به این ترتیب محصولاتی با کیفیت بهتر تولید کنند و توان رقابتپذیری خود را افزایش دهند.
در این راستا و به منظور تحقق سهم بالاتر بهرهوری در رشد و تولید ناخالص داخلی، کشورهای مختلف برنامههای گوناگونی به اجرا درمیآورند. از جمله مهمترین این برنامهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
♦ جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی
♦ افزایش مخارج در حوزه تحقیق و توسعه (R&D)
♦ تجدید ساختار اقتصاد برای قادر ساختن انتقال منابع به سمت بخشهایی با بهرهوری بالاتر
♦ آموزش نیروی انسانی
♦ توسعه صادرات
از سوی دیگر اقتصاد هر کشوری پس از یک دوره اتکا به افزایش سرمایه و نیروی انسانی به عنوان محرک رشد، به سمت اقتصاد مبنی بر نوآوری و خلاقیت، شیفت پیدا میکند و دیگر نمیتوان به صرف افزایش عوامل تولید، رشد اقتصادی را تضمین کرد. در واقع از یک مرحله به بعد، ابتکار و خلاقیت که متضمن رشد بهرهوری است، محرک اصلی رشد اقتصادی است که اقتصاد دانشبنیان، رهاورد این تغییر و پوستاندازی است.
اما شیفت از سمت رشد اقتصادی مبتنی بر عوامل تولید به سمت رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری، نیازمند تغییرات نهادی در ساختار اقتصاد و بازتعریف آن است. در این رهیافت، نخستین گام اتصال به بازارهای جهانی و رقابتی شدن فضای اقتصاد کلان است. همچنین مطالعات نشان میدهد که در فرآیند تولید در اقتصاد ایران، اهمیت نیروی کار برای کارفرما بیش از سرمایه است از این رو میزان هزینهای که برای نیروی کار صرف میشود، بیش از هزینه اجاره سرمایه در بازار است. این بدان مفهوم است که چنانچه هدف رشد اقتصادی و افزایش تولید موردنظر باشد تمرکز بیشتر بر بازار کار نتایج قابل توجهی دربر خواهد داشت.
در عین حال بررسی سری زمانی رشد بهرهوری در ایران نشان میدهد که این شاخص در رشد تولید ناخالص داخلی نقش چندانی نداشته و در اغلب سالها نیز دچار افت شده است. به طور مثال شاخص بهرهوری در اقتصاد ایران در سال 1370 معادل 7 /99 بوده که با افتوخیزهایی در سال 1386 به 5 /108 افزایش یافته و این به مفهوم رشد متوسط سالانه 53 /0درصدی است که رقم بسیار ناچیزی است. برخی از عوامل پایین بودن رشد بهرهوری در ایران عبارتند از:
♦ فرسودگی ماشینآلات و عدم جایگزینی آنها با ماشینآلات جدید و تکنولوژی نوین
♦ تخصیص غیربهینه منابع سرمایهای
♦ عدم توجه کافی به توجیهات فنی، اقتصادی و مالی در انتخاب پروژههای بعضاً سیاسی و غیراقتصادی بودن پروژههای اجراشده
♦ فقدان ارتباط لازم بین حقوق و دستمزد با بهرهوری
♦ پایین بودن سطح دانش فنی و کند بودن روند پیشرفت آن در مقایسه با سطح دانش جهانی
♦ ناهماهنگی و عدم انطباق بین نوع شغل و مهارت نیروی کار
♦ انعطافناپذیری بازار کار
♦ وجود نیروی انسانی مازاد در برخی فعالیتهای تولیدی
♦ کمبود انگیزه در نیروی کار به منظور انجام کار مفیدتر، ابداع، خلاقیت و نوآوری
نمودار شماره 1، شاخص بهرهوری عوامل تولید و تولید ناخالص داخلی طی دوره 1390 تا 1395 را نشان میدهد.1 طی این دوره، هرچند در سال 1393 اندکی رشد داشته است اما روند کلی آن حاکی از کاهش شدید شاخص بهرهوری از ابتدای دهه 90 تاکنون است. این روند در سال 1395 اندکی بهبود یافته و مجدداً به شاخص 100 مربوط به سال 1390 ارتقا یافته است.
نمودار شماره 2، نرخ رشد این شاخصها یعنی شاخص بهرهوری نیروی کار، سرمایه، شاخص بهرهوری کل عوامل تولید و تولید ناخالص داخلی را نشان میدهد. مشخصاً یک همبستگی شدید میان شاخصهای بهرهوری و رشد تولید ناخالص داخلی قابل مشاهده است. بدین صورت که کاهش بهرهوری عوامل تولید و کاهش نرخ رشد اقتصادی، دارای یک روند افزاینده و کاهنده هستند. طی دو سال 1393 و 1395، بهرهوری به ترتیب 65 و 87 درصد از رشد اقتصادی را توضیح میدهد. از سوی دیگر با نگاهی به وضعیت تجارت خارجی و ارتباطات بینالمللی ایران طی این دوره، میتوان چنین بیان کرد که تحریمها که عامل اصلی کاهش سطح و عمق روابط اقتصادی ایران با دنیا بودهاند، نقش بسیار پررنگی در کاهش بهرهوری عوامل تولید داشتهاند. پیشتر عنوان شد که نقش نیروی انسانی در رشد بهرهوری به مراتب بیشتر از سرمایه است اما این گزاره زمانی درست است که نیروی کار قادر باشد با تجهیزات و ماشینآلات با تکنولوژی روز و پیشرفته کار و تولید کند و چنانچه همین نیروی کار، هرچند ماهر و کارآزموده با ماشینآلات فرسوده و از رده خارج کار کند، در واقع یک پای بهرهوری یعنی اثربخشی میلنگد و به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که حتی بهترین و کارآزمودهترین نیروی کار نیز بتواند در چنین وضعیتی، اثربخشی موثری از خود نشان دهد.
نمودار شماره 3 نیز رشد شاخص بهرهوری نیروی کار، سرمایه و شاخص بهرهوری کل اقتصاد را طی دوره 1375 تا 1393 نشان میدهد. بر این اساس بخش ارتباطات دارای بالاترین رشد بهرهوری در میان بخشهای مختلف اقتصادی بوده است. به یاد داریم که از میانه دهه 80، صنعت ارتباطات ایران با یک تغییر و جهش تکنولوژیک بسیار بالا مواجه بوده است. ورود تکنولوژیهای جدید ارتباطات و مخابرات، بهرهوری این صنعت را بهشدت افزایش داده است. به ویژه آنکه با نگاهی به نمودار شماره 4 شاهد روند شتابان بهرهوری سرمایه در این بخش هستیم که خود نشاندهنده بهکارگیری تکنولوژیهای سطح بالا در این صنعت است.
از سوی دیگر کمترین رشد شاخص بهرهوری به بخش نفت و گاز به ویژه در شاخص بهرهوری سرمایه در این بخش مربوط است. شاخص بهرهوری سرمایه در بخش نفت و گاز از 169 در سال 1375 به 49 در سال 1393 و شاخص بهرهوری نیروی انسانی در این صنعت طی همین دوره از 112 به 92 کاهش یافته است. در واقع صنعت نفت و گاز ایران به عنوان پولسازترین صنعت و صنعتی که اتکای اصلی درآمدهای ارزی و نیز رشد اقتصادی کشور بر آن است، طی یک دوره 19ساله، به شدت تضعیف شده است. این در حالی است که طی همین دوره تکنولوژی اکتشاف، استخراج و استحصال نفت، با روند فزاینده و رو به رشدی همراه بوده اما صنعت نفت و گاز ایران، نهتنها نتوانسته از این تکنولوژی بهره کافی ببرد، فرسودگی تجهیزات از یکسو و تراکم نیروی انسانی از سوی دیگر موجبات افول این صنعت حیاتی برای اقتصاد ایران را فراهم آوردهاند.
در نهایت نگاهی به وضعیت شاخص بهرهوری انرژی در بخشهای کشاورزی، صنعت و معدن و حملونقل، نشان میدهد که بخش صنعت و معدن پس از یک رشد اندک در ابتدای دهه 80، با افول شدید در نیمه دوم این دهه مواجه بوده اما بخش حملونقل از میانه دهه 80، رشد قابل توجهی را تجربه کرده است به طوری که رشد اندک شاخص کل بهرهوری انرژی در اقتصاد را باید مدیون همین رشد در بخش حملونقل و ارتباطات دانست.
در دنیای پررقابت امروز که بهرهوری مهمترین جزء رشد تولید ناخالص داخلی است، روند تغییرات بهرهوری در ایران نشان میدهد که اقتصاد ما در این حوزه بهشدت عقب مانده است و در واقع با کاهش یا ثبات شاخص بهرهوری، اقتصاد ایران یکی از بیکیفیتترین اقتصادهای دنیا در حوزه بهینهسازی و استفاده مطلوب از منابع است. تجربه سایر کشورها نشان میدهد افزایش بهرهوری که به معنی کاهش اتلاف منابع است در گرو تغییرات گسترده و ساختاری در اقتصاد همراه با آزادسازی اقتصادی، افزایش رقابت میان بنگاهها و کل اقتصاد، آموزش نیروی انسانی، بهکارگیری تکنولوژیهای نوین و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان و درونزا کردن رشد است که تمام آنها را باید در یک قالب کلی جستوجو کرد؛ بهبود روابط اقتصادی با دنیای خارج!