فاز فرود
کدام صنایع در حال فراموشی و افولاند؟
ویژگی عمده رشد صنایع در جوامع سرمایهداری، فروپاشی سریع برخی صنایع در جریان بحرانهای اقتصادی یا نوآوریهای تکنولوژیک، و جایگزینی آنها با صنایع جدید و سودآورتر است.
ویژگی عمده رشد صنایع در جوامع سرمایهداری، فروپاشی سریع برخی صنایع در جریان بحرانهای اقتصادی یا نوآوریهای تکنولوژیک، و جایگزینی آنها با صنایع جدید و سودآورتر است. صنایع جدید ظهور میکنند، دوره رشد و سپس بلوغ خود را پشت سر میگذارند، اما رفتهرفته به بحرانی میخورند که دیگر نمیتوانند مثل گذشته، تولید ارزش اضافی را تضمین کنند. از اینرو، نوآوریهایی در جهت تضمین تولید و تحقق دوباره ارزش اضافی صورت میگیرد، که زوال صنایع قدیمی و ظهور صنایعی نو را در پی دارد. البته گاهی اوقات افول صنایع، ظهور صنایع جدید را به دنبال ندارد و فقط سرمایههای صنعت قدیمی به بخشهای غیرصنعتی منتقل میشود، یا اساساً بخش اعظم نیروهای مولد آن صنعت به هرز میروند.
در مجموع، به صنعتی که رشد آن منفی است یا در سطح رشد اقتصادی کلی رشد نمیکند، صنعت رو به زوال میگویند. دلایل بسیاری برای زوال یک صنعت وجود دارد: کاهش پایدار تقاضای مصرفکننده، تخلیه منابع طبیعی لازم برای صنعت، رشد صنایع جایگزین به دنبال نوآوریها. برای مثال، یک نمونه از صنایع رو به زوال، صنعت راهآهن است که عمدتاً به خاطر وسایل جدیدتر و سریعتر نقلوانتقال کالاها با تقاضایی کاهنده مواجه شده و از نظر قیمتگذاری، نتوانسته رقابتی باقی بماند، دستکم در رابطه با مزایای نقلوانتقال سریعتر و کارآمدتری که خدمات هوایی و زمینی ارائه میدهند. در این یادداشت به شماری از صنایع رو به زوال در برخی کشورهای جهان میپردازیم.
صنایع رو به زوال در ایالات متحده
کسبوکارها و صنایع آمریکایی حتی از 10 سال پیش، چهره متفاوتی دارند. شماری از صنایعی که زمانی مسلط بودند، چیرگی خود را از دست دادهاند و بخش بزرگی از تولید آنها به خارج از کشور میرود یا محصولاتشان منسوخ میشود. وضعیت برخی از صنایع سنتی دیگر نیز با تکثیر فناوریهای دیجیتال و آنلاین، دچار تغییرات جدی شده است. بسیاری از این صنایع رو به زوال، زمانی سرشتنشانهای زندگی آمریکایی بودند، اما فناوریهای جدید جایگزین آنها شدهاند. نزولیترین صنایع آمریکایی از این قرارند:
رسانههای ضبط و پخش: در میان صنایع آمریکایی، سریعترین افول را صنعت رسانههای ضبط و پخش یا همان سیدی و دیویدی دارند. این صنعت از سال 2009 تا 2014، 4 /18 درصد افول داشته است. ظهور رسانههای دیجیتال و خدمات شنیداری آنلاین و همچنین وسایلی مثل MP3 Player و فلش مموریها منجر به کاهش تقاضا برای رسانههای ضبطشده مثل نوارها، سیدیها و دیویدیها شده است. درآمدها و عواید این صنعت از سال 2009 به کمتر از دو میلیون دلار در سال 2016 رسیده است.
تولید رایانه: صنعت تولید رایانه با رقابت عظیمی از خارج روبهرو شده و شرکتهای خارجی از کار ارزانتر سود میبرند. علاوه بر این، فروش رایانههای رومیزی در سطح جهان کاهش یافته و بسیاری از مصرفکنندگان به جای آن با گوشی هوشمند و تبلت کار میکنند. پیشبینی میشود در چهار سال آینده، این صنعت سالانه 2 /5 درصد افول داشته باشد.
نصب توربین بادی: درآمد نصب توربین بادی از 2009 تا 2014، با نرخ سالانه 4 /16 درصد کاهش یافته و پیشبینی میشود در چهار سال آتی سالانه 3 /7 درصد کاهش داشته باشد. یک مشکل عمده این بود که پیش از انقضای یک اعتبار مالیاتی دولتی برای تولید بادی، تولید تقویت شد. پیشبینی میشود رشد ظرفیت جدید تولید جهانی باد، هر سال تا 2020 به تدریج کاهش خواهد یافت.
ارتباطات سیمی: اپراتورهای صنعت ارتباطات سیمی، ارتباطات صوتی محلی و دوربرد را با شبکه تلفنی تامین میکنند. آنها همچنین با تامین دسترسی به اینترنت و خدمات ویدئویی و عمدهفروشی دسترسی به شبکههایشان درآمدزایی میکنند. با این حال، این اپراتورها با رشد چشمگیر خدمات صوتی بیسیم از سوی شبکههای تلفن همراه و «صدای روی پروتکل اینترنت» (VoIP) دچار چالش جدی شدهاند. پیشبینی میشود که افزایش چشمگیر استفاده خانهها و شرکتها از خدمات بیسیم منجر به کاهش 25درصدی در درآمد اپراتورهای خدمات سیمی شوند.
صنعت جوراببافی: این صنعت زمانی مصداق یک صنعت آمریکایی مسلط بود که ماشینی و به کشورهای خارجی منتقل شده است. در یک دهه گذشته، 21 هزار کارگر این صنعت به 9 هزار نفر کاهش یافتهاند. میانگین پرداخت سالانه به یک کارگر جورابباف حدود 30 هزار و 700 دلار است که نسبت به سال 2006، پنج هزار و 300 دلار پایینتر است.
تولید دستگاه تلفن: تولید تلفنهای بیسیم یا سیمی خانگی به سرعت رو به کاهش است. در سال 2015، تعداد شاغلان این صنعت از 38 هزار و 700 به 19 هزار نفر کاهش یافت. علت عمده این امر تکثیر تلفنهای همراه است.
ارتباطات ماهوارهای: با رشد خدمات رسانههای جاری مثل نتفلیکس، خدمات تلویزیونی آنتنی و ماهوارهای آسیب جدی دیده است. در حالی که افول اشتراک شبکههای تلویزیونی نقش خود را در این افول ایفا کرده، رشد ارتباطات بصری فیبری هم در این زمینه مهم بوده است. کل اشتغال در این صنعت از 2006 تا 2015، 47 درصد کاهش داشته است.
پیمانکاران بنایی: سنگگذاری و آجرچینی نسبت به 10 سال پیش بسیار کمتر رایجاند. شمار بناهای شاغل در آمریکا از حدود 250 هزار نفر در سال 2006 به 142 هزار نفر در سال 2015 کاهش یافته است. کاهش ساختوسازهای جدید به دنبال بحران مسکن تا حدی دلیل کاهش مشاغل بنایی بوده است. در سال 2006، حدود دو میلیون پروژه ساختوساز آغاز شد. در سال 2009، تنها 554 هزار خانه جدید ساخته شده بود.
خدمات بازیابی داده: بین سالهای 2009 و 2014، این خدمات با نرخ سالانه 5 /15 درصد افول داشتهاند، و پیشبینی میشود در نتیجه رشد ذخیرهسازی آنلاین بیش از پیش منسوخ شوند.
تولید جلیقه ضدگلوله: ارتش ایالات متحده مشتری اصلی صنعت تولید جلیقههای ضدگلوله است. به دنبال خروج سربازان از عراق و تداوم عقبنشینی از افغانستان، تقاضا برای این محصولات کاهش جدی یافت.
صنایع رو به زوال در کانادا
بهای پایین فولاد و نفت، بیکاری فزاینده، پیشرفتهای فناورانه، تغییرات جمعیتشناختی و دگرگونی ترجیحات مصرفکنندگان – برای مثال سالخوردگی جمعیت و افزایش قدرت خرید جوانان و میانسالان آشنا با فناوریهای جدید – بر محیط کسبوکار در کانادا تاثیر گذاشتهاند.
کارخانههای نساجی: در طول پنج سال گذشته، صنعت نساجی در کانادا با افول تقاضای بازار داخلی پوشاک و در نتیجه با روند نزولی مواجه شده است. طی چند دهه، تقاضای تولیدکنندگان پوشاک برای محصولات نساجی روند کاهشی داشته، زیرا شرکتهای تولید پوشاک در رقابت شدید با محصولات وارداتی، کوشیدند تولید خود را به کشورهای در حال توسعه انتقال دهند تا هزینه نیروی کار و قیمتهای فروش را پایین بیاورند. این تولیدیهای پوشاک که اکنون در کشورهای تازهای مستقر شدهاند، برای کاهش هزینه نقلوانتقال مواد اولیه، محصولات نساجی را از محل جدید استقرار خود میخرند، نه از کانادا. پیشبینی میشود درآمدهای صنعت نساجی با نرخ کاهش سالانه 5 /2 درصد، در سال 2017 به 8 /2 میلیارد دلار برسد.
صنعت تجهیزات اداری: این صنعت در کانادا یک دهه است که با دورنمای دیجیتالیشدن امور اداری دستوپنجه نرم میکند. دیجیتالیشدن اقتصاد و تغییر نحوه انتشار و مصرف اطلاعات به زوال بسیاری از محصولات این صنعت از جمله مداد، کاغذ، جوهر و خدمات چاپ و تکثیر انجامیده است. در نتیجه، انتظار میرود درآمد این صنعت با نرخ کاهش سالانه 7 /4 درصد، در سال 2017 به 6 /1 میلیارد دلار برسد. در سال 2016، هزینه برای محصولات و خدمات این صنعت 2 /2 درصد کاهش یافته است.
تولید وسایل و ابزار فلزی: این صنعت محصولاتی چون لولا، دستگیره، کلید و قفل تولید میکند و بازار هدف آن عمدتاً بخش ساختمانسازی، مبلمان و خودروسازی است. با وجود رشد این صنعت در پنج سال گذشته، درآمد آن هنوز به دوران پیش از رکود نرسیده است. این امر تا حدی به خاطر تشدید رقابت با واردات فزاینده و تغییر مکان صنایع پاییندستی است. انتظار میرود درآمد این صنعت در سال 2017، 3 /1 درصد افول داشته باشد.
تولید نوشیدنی گازدار: این صنعت در بحبوحه تشدید نگرانی عمومی نسبت به مسائل سلامتی و بهداشتی مرتبط با مصرف قند و شکر، و در نتیجه کاهش تقاضا برای این نوشیدنیها، افول ثابتی را در پنج سال گذشته تجربه کرده است. مصرف سرانه نوشیدنی گازدار سبک با نرخ سالانه 8 /2 درصد، در پنج سال منتهی به 2017، رو به کاهش بوده است. پیشبینی میشود درآمد این صنعت در طول سال 2017، 9 /0 درصد کاهش پیدا کند.
صنایع رو به زوال در استرالیا
پالایش نفت و تولید سوخت نفتی: عواید این صنعت در استرالیا سریعاً رو به کاهش است. فقط در سال 2016-2015، درآمدهای این صنعت 7 /16 درصد کاهش یافته است. مشکل عمده این صنعت تشدید رقابت با پالایشگاههای جنوب شرقی آسیاست. این پالایشگاهها معمولاً تولید بیشتر و هزینه کمتری دارند.
پیمانکاری خدمات معدنکاری: این نوع شرکتها خدمات مورد نیاز شرکتهای معدنکاری را تامین میکنند. تقاضا برای این صنعت بیشتر به هزینههای نسبی پسانداز و سودی که شرکتهای معدنکاری از برونسپاری خدمات خود به دست میآورند، بستگی دارد. درآمد شرکتهای پیمانکاری خدمات معدنی در پنج سال گذشته، به علت تغییر شرایط کار در بخش معدن، نوسان بسیار داشته است. با سقوط قیمت کالاهای معدنی، رشد بسیاری از شرکتهای معدنکاری و پروژههای استخراجی متوقف شده است. در سال 2016-2015، درآمدهای این صنعت 3 /6 درصد کاهش داشته است.
استخراج الماس و سنگهای جواهری: تخمین زده میشود که درآمد این بخش از صنعت معدن، در پنج سال منتهی به 2016-2015، با نرخ ترکیبی سالانه 4 /0 درصد افت کرده و به 1 /380 میلیون دلار رسیده باشد. نوسان این صنعت در این چند ساله، به خاطر نوسان حجم تولید و قیمتها بوده است. به نظر میرسد کاهش چشمگیر درآمدها در سالهای 2014-2013 و 2016-2015، اساس عملکرد ضعیف این صنعت در آینده باشد.
چاپ و تکثیر: در طول پنج سال گذشته، شیوع فزاینده فضاهای آنلاین، تاثیری منفی بر ابزار تبلیغاتی چاپی مثل کاتالوگها، بروشورها، جزوهها و کتابچهها داشته است. سهم عمده درآمد این صنعت به ابزار تبلیغاتی مربوط میشود (حدود 60 درصد)، اما با تغییر جهت مصرفکنندگان به محتوای آنلاین، شرکتهای تبلیغاتی نیز محصولات و خدمات خود را آنلاین تبلیغ میکنند. عواید این صنعت در سال 2016-2015، 8 /3 درصد سقوط داشته است.
فولاد بریتانیا؛ نمونهای از یک صنعت رو به زوال در کشورهای پیشرفته
عمده صنایع رو به زوالی که تاکنون شرح داده شد، صنایعی هستند که جای خود را به صنایع نوآورانهتر دادهاند و زوالشان بیشتر ناشی از گسترش نقش فناوریهای دیجیتال در اقتصاد بوده است. با این حال، کل زوال صنایع به این امر خلاصه نمیشود. صنعت فولاد بریتانیا یکی از این نمونههاست، که بیشتر بر اثر رقابت جهانی زمین خورده است.
پس از افول صنعتی بریتانیا در سطح جهانی و واگذاری مقام خود به ایالات متحده، این کشور بیشتر مرکز خدمات مالی شد و در حال حاضر در زمینههایی چون خردهفروشی، هتلداری، بازاریابی، بانکداری و وکالت بسیار موفق عمل میکند. آخرین کشمکش صنعتی بریتانیا زمانی رخ داد که شرکت
Tata Steel که مالکی هندی دارد، تصمیم گرفت کارخانههایش را که در بریتانیا مستقر هستند، بفروشد. این امر میتوانست تعطیلی بخش اعظمی از صنعت فولاد بریتانیا را به دنبال داشته باشد و نزدیک به 40 هزار نفر را بیکار کند. نخستوزیر وقت بریتانیا، دیوید کامرون، تحت فشار قرار گرفت که این صنعت را نجات دهد، صنعتی که پیشتر دوبار ملی و از نو خصوصی شده بود.
صنعت فولاد مدتهاست که برای بریتانیا مسالهساز شده است. مازاد ظرفیت جهانی، پوند نیرومند و واردات چینی ارزان علل بحران کنونیاند. از نظر اقتصادی، این صنعت کمتر از قبل اهمیت دارد، هرچند برای تولید صنعتی و صنایع دفاعی اهمیتی استراتژیک دارد. در سال 1875، بریتانیا تقریباً 40 درصد فولاد جهان را تولید میکرد. حالا تولید سالانه 12 تنیاش، تنها 7 /0 درصد تولید جهانی را تشکیل میدهد. سرعت افول صنعت فولاد بریتانیا در مقایسه با همسایههایش بیشتر بوده است. پیشتر، صنعت فولاد بریتانیا پس از آلمان در رتبه دوم قرار داشت، اما حالا از ایتالیا، فرانسه و اسپانیا هم عقب افتاده است.
حتی در دوره ویکتوریایی هم این صنعت در بریتانیا مدتها با فناوریهای منسوخ همراه بود و نهایتاً از فولاد ایالات متحده عقب افتاد. پس از جنگ جهانی دوم، سرمایهگذاری خصوصی اندک باعث شد دولت حزب کارگر آن را در سال 1949 دولتی کند. محافظهکارها در سال 1952 دوباره آن را خصوصی کردند و دولت حزب کارگر در سال 1967 دوباره آن را تحت نام «شرکت فولاد بریتانیا» به بخش دولتی سپرد. نهایتاً دولت تاچر در سال 1988 آن را خصوصی کرد و دولت بلر در سال 1999 آن را با شرکت هلندی Hoogovens ادغام کرد که به تشکیل Corus Group انجامید. شرکت هندی Tata در سال 2007 Corus را خرید. این معامله دقیقاً قبل از بحران مالی رخ داد. شرکت تقلا کرد تا رقابتپذیری مجموعه نامتجانسی از داراییها را بهرغم سرمایهگذاری سه میلیارد پوندی در شاخههای اروپاییاش بازیابد.
البته افول صنایع در بریتانیا محدود به صنعت فولاد نیست. در کنار فولاد، دیگر صنایع بریتانیایی که رکود را تجربه میکنند عبارتند از فیلمسازی، تولید برنامههای تلویزیونی، ضبط صدا و نشر موسیقی؛ تولید وسایل ورزشی؛ تولید وسایل پزشکی؛ خدمات پستی؛ حملونقل آبی؛ تولید محصولات چوبی، به جز مبلمان؛ تولید محصولات شیمیایی به ویژه کود و پلاستیک؛ و تولید فلزات اساسی مثل مس و آلومینیوم.
نساجی و پوشاک غنا؛ نمونهای از یک صنعت رو به زوال در کشورهای در حال توسعه
جوزف آمانکوا-آموا، استاد دانشگاه بریستول، در مقالهای تحت عنوان «تبیین صنایع رو به زوال در کشورهای در حال توسعه: مورد صنایع نساجی و پوشاک در غنا» میکوشد از طریق مطالعه موردی، تبیینی نظری از علل زوال صنایع در کشورهای در حال توسعه ارائه دهد. او با مطالعه موردی صنایع نساجی و پوشاک غنا، گسترهای از عوامل خاص شرکتها، مثل منسوخ شدن تکنولوژیک و فقدان کارایی ناشی از تنوع محصولات؛ و عوامل خارجی، مثل رقابت جهانی، واردات لباس و قاچاق، که با یکدیگر مانع از توان رقابتپذیری شرکتهای داخلی در برابر رقبای خارجی شده است را مورد بررسی قرار داد. تحلیل آمانکو-آموا نشان میدهد زوال صنعتی را میتوان به انتقال تولید به کشورهایی با فناوری پیشرفته و پتانسیل بالاتر برای کارایی ناشی از حجم بیشتر نسبت داد. علاوه بر این، محصولات رقابتناپذیر و لباسهای دست دوم منجر به کاهش درآمد تولیدکنندگان داخلی شده است.
علل زوال صنایع
خروج سرمایه: یکی از دلایل عمده زوال صنایع در یک کشور، این است که در نتیجه تشدید رقابت جهانی، صاحب یک صنعت – برای مثال، صنعت پوشاک – خط تولید خود را از کشور اولیه خارج میکند و به کشوری با نیروی کار ارزان و مقررات سهلگیرانهتر انتقال میدهد. این امر باعث صنعتزدایی از کشور اولیه میشود و البته توسعه پایدار کشور میهمان را هم به دنبال ندارد، چون عمده ارزش اضافی تولیدشده از آن کشور خارج میشود.
نوآوری: دلیل دیگری که بیشتر در سطح جهانی عمل میکند، نوآوری فناورانه است. در دورههای بحران اقتصادی یا در اثر رقابت بینالمللی بر سر کاهش هزینههای نیروی کار و تولید و جلب بازارهای جدید، گاه نوآوریهایی صورت میگیرد که منجر به منسوخ شدن صنایع پیشین میشود. برای مثال، رسانههای جاری باعث زوال تدریجی صنایعی مثل رادیو و تلویزیون و ضبط و پخش فیلم و موسیقی شده است.
واردات: در برخی موارد، به ویژه در مورد کشورهای در حال توسعه واردات کالاهایی که با هزینه پایینتر در خارج از کشور تولید میشوند، باعث زمین خوردن صنایع نوظهور داخلی میشود. این امر سابقه تاریخی طولانی دارد و در دوره رشد استعمار اروپایی، منجر به از بین رفتن صنایع دستی و سنتی کشورهای پیرامونی شده است.
نبود استراتژی صنعتی: در بسیاری از موارد، نبود یک استراتژی صنعتی جامع از سوی دولتها، که تا حدی تمام دلایل بالا را پوشش میدهد، منجر به ورشکستگی صنایع میشود. نبود استراتژی جامع موجب میشود توسعه صنعتی منوط به منافع زودگذر بخش خصوصی باشد، که ممکن است برای تضمین سود خود، سرمایههایش را از بخش صنعت به بخشهای دیگر منتقل کند.