فقدان نهادهای قدرتمند
گفتوگو با رحمن قهرمانپور درباره سفرهای دیپلماتیک عباس عراقچی
با افزایش تنش در خاورمیانه و بمباران هرروزه فلسطین و لبنان از سوی اسرائیل، شاهد دور جدیدی از تحرکات دیپلماتیک ایران در منطقه هستیم. در همین راستا عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان طی چند هفته گذشته دیپلماسی فشردهای را در منطقه با هدف کنترل تنش و برقراری صلح در منطقه آغاز کرده است. رایزنیهای منطقهای عراقچی که از لبنان و سوریه آغاز شد، در نهایت به قطر، عربستان، عراق، عمان و اردن رسید. گزارشها حاکی از آن است که وزیر خارجه با کمی فاصله و پس از بازگشت به تهران، در سفر بعدی به قاهره، پایتخت مصر میرود تا در آنجا نیز در مورد شرایط منطقهای رایزنی کند. در همین رابطه رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل معتقد است که ایران از کشورهای همسایه خواسته است که آسمان خودشان را در اختیار اسرائیل قرار ندهند. این مسئله از نظر فنی و نظامی خیلی مهم است چراکه حمله به برخی از مراکز ایران را برای اسرائیل دشوار میکند. در شرایطی که این کشورها آسمان خودشان را در اختیار اسرائیل قرار ندهند اسرائیل باید از طریق دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریاهای آزاد عملیات نظامی انجام دهد که طبیعتاً دشواریهای خاص خودش را دارد.
♦♦♦
بعد از حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل در واکنش به ترور حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان و اسماعیل هنیه، رهبر حماس، بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که اسرائیل واکنشی فوری و قطعی خواهد داشت. اما با گذشت بیش از دو هفته اسرائیل هنوز پاسخی به حمله موشکی ایران نداده است. دلیل این تاخیر چیست؟ آیا حمله ایران بازدارنده بوده یا اینکه اسرائیل به دنبال پاسخگویی غیرقابل جبران به ایران است؟
اگر خاطرتان باشد بار قبلی هم که اتفاق مشابهی افتاد اسرائیل در پاسخ تاخیر داشت. دلیل این تاخیر شاید این باشد که اسرائیل هم در دفاع از خود و هم در پاسخ به حملات ایران باید رضایت متحدان خود و در راس آنها آمریکا را جلب کند؛ چراکه آمریکا اصلیترین حامی امنیتی اسرائیل در منطقه است. در هر حملهای که ایران به اسرائیل انجام داد این آمریکا بود که در رهگیری موشکهای ایرانی نقش کلیدی داشت. البته در کنار آمریکا قدرتهای اروپایی و مشخصاً فرانسه و بریتانیا نیز صراحتاً اعلام کردند که در رهگیری موشکهای ایرانی به اسرائیل کمک کردند. در همین راستا فرآیند تصمیمگیری اسرائیل طولانیتر از فرآیند تصمیمگیری در ایران است و اسرائیل نمیتواند مستقل تصمیم بگیرد. اخباری هم که در روزهای اخیر در رسانهها منتشر شده حاکی از این است که مقامات اسرائیلی در سطوح مختلف از نخستوزیر گرفته تا وزیر دفاع و دیگران در حال رایزنی و مشورت با مقامات آمریکایی هستند چراکه آمریکا نمیخواهد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری اتفاقی در منطقه رخ دهد که انتخابات و نتایج آن را تحت تاثیر قرار دهد.
بنابراین تاخیر اسرائیل الزاماً به این معنا نیست که اسرائیل پاسخی نخواهد داد، چون اسرائیل اعلام کرده است که پاسخ خواهد داد. مسئله این است که اسرائیل تلاش دارد از یکسو رضایت متحدان خارجی خود را جلب کند و از سوی دیگر حمایت حداکثری در داخل اسرائیل را نیز کسب کند چراکه شرایط جنگی است و کابینه هم کابینه جنگی است؛ نتانیاهو به دنبال این است که حمایت حداکثری از تصمیم خودش را داشته باشد. در داخل اسرائیل نوعی اختلاف نظر و شکاف میان نهاد نخستوزیری ارتش و موساد وجود دارد. بهطور مشخص ارتش و وزارت دفاع اسرائیل تا حدی در نحوه اداره جنگ و نحوه مقابله با ایران با نهاد نخستوزیری و شخص نتانیاهو اختلاف نظر دارند و چون هزینه جنگ در داخل اسرائیل افزایش پیدا کرده است نتانیاهو میخواهد نشان دهد که پاسخ به حمله ایران صرفاً تصمیم شخصی او نبوده بلکه سایر نهادها هم در آن نقش داشتند.
به انتخابات آمریکا اشاره کردید. دونالد ترامپ طی یک رویداد انتخاباتی در کارولینای شمالی درباره اینکه جو بایدن، رئیسجمهور کنونی آمریکا گفته است که از حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران حمایت نمیکند، گفت: «به نظرش بایدن اشتباه کرده است.» ترامپ در واکنش به پاسخ بایدن افزود: «پاسخ رئیسجمهور آمریکا باید این میبود که اول تاسیسات هستهای را بزنیم و بعد به فکر بقیهاش باشیم.» با وجود چنین اظهاراتی اگر ترامپ پیروز انتخابات 5 نوامبر باشد، باید شاهد چه نوع واکنشی در قبال ایران باشیم؟
البته همچنان دو سناریو پیشرو است. اول اینکه اگر کاملا هریس برنده انتخابات ریاستجمهوری شود، به احتمال زیاد سیاست آمریکا به همین شکلی که هست (با تغییرات جزئی) ادامه پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر همین تیم فعلی سیاست خارجی آمریکا را پیش خواهند برد. این سیاست مبتنی بر چندجانبهگرایی در سطح بینالمللی، حمایت از متحدان آمریکا در آسیا (کشورهایی مانند ژاپن، فیلیپین، کره جنوبی، هند و استرالیا) و حمایت از اسرائیل خواهد بود اما روند کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و تمرکز بر مهار چین ادامه خواهد داشت. سناریوی دوم این است که اگر ترامپ پیروز انتخابات شود شاهد یک نوع یکجانبهگرایی در سیاست خارجی آمریکا خواهیم بود که باعث نگرانی بسیاری از کشورها و حتی متحدان آمریکا در آسیا و اروپاست. این یکجانبهگرایی در خاورمیانه خودش را به شکل کاهش تعهدات نظامی آمریکا و افزایش حمایت ترامپ از اسرائیل نشان خواهد داد. اگر به خاطر داشته باشید دولت ترامپ تنها دولتی بود که در 40 سال اخیر تعلق تپههای جولان به اسرائیل را به رسمیت شناخت و اعلام کرد که اسرائیل سفارتش را به بیتالمقدس منتقل کند. بر همین اساس میتوانیم بگوییم که اگر ترامپ قدرت بگیرد همچنان به رفتارهای غیرمنتظره در حمایت از نتانیاهو و دولت راست افراطی در اسرائیل ادامه خواهد داد و روند عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل را هم با سرعت و شدت بیشتری دنبال خواهد کرد.
موج تازهای از تعاملات دیپلماتیک میان ایران و کشورهای همسایه شدت گرفته است. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان که سفر منطقهای خود را از لبنان و سوریه آغاز کرد، در ادامه به عربستان و قطر رفت. عراقچی در هفته گذشته نیز با مقامهای ارشد عراق و عمان درباره مسائل منطقه و لزوم توقف جنایات اسرائیل در غزه و لبنان رایزنی کرد. گفته شده است که در این دیدارها ایران همسایگان خود را ترغیب کرده تا وارد بازی اسرائیل نشوند و آسمانشان را در اختیار این رژیم قرار ندهند. به نظر شما پیگیری دیپلماسی فعال از سوی ایران تا چه اندازه میتواند به کاهش تنش در منطقه کمک کند؟
بله حتماً که تاثیر دارد. اخباری که به بیرون درز کرده حاوی چند نکته است: یکی اینکه ایران از کشورهای همسایه خواسته است که آسمان خودشان را در اختیار اسرائیل قرار ندهند؛ این مسئله از نظر فنی و نظامی خیلی مهم است چراکه حمله به برخی از مراکز ایران را برای اسرائیل دشوار میکند. در شرایطی که این کشورها آسمان خودشان را در اختیار اسرائیل قرار ندهند اسرائیل باید از طریق دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریاهای آزاد عملیات نظامی انجام دهد که طبیعتاً دشواریهای خاص خودش را دارد. نکته دومی که در خبرها آمده این است که ظاهراً ایران تهدید کرده است که اگر اسرائیل حملات گستردهای انجام دهد ممکن است با پاسخ تند ایران مواجه شود و اگر تاسیسات نفتی را هدف قرار دهد ممکن است که فرآیند صادرات نفت از منطقه مختل شود. این هم نکتهای است که ما از لابهلای اخبار شنیدیم. نکته بعدی سفر آقای عراقچی به مصر آن هم در چنین مقطعی است، چون ایران هنوز با مصر روابط رسمی ندارد و مصر یکی از کشورهایی است که همیشه در مذاکرات روند صلح بوده و با اسرائیل در تماس مستقیم است. به نظر میرسد سفر آقای عراقچی به مصر در راستای انتقال یک پیام صریح به مقامات مصری و اسرائیلی است که بتوانند شرایط را مدیریت کنند. اما نکته آخر، روند تنشزدایی است که در منطقه شاهد آن هستیم. کشورها به دنبال این هستند که منطقه وارد یک بحران فراگیر نشود اما این تلاش به معنای آغاز یک همکاری تجاری و اقتصادی نیست چراکه همچنان فضای منطقه امنیتی و بحرانخیز است و این مسئله تبعات منفی خودش را بر سرمایهگذاری و تجارت میگذارد.
با افزایش تنش در منطقه، کشورهای عربی از جمله عربستان، امارات و قطر در حال لابی با واشنگتن برای فشار به اسرائیل هستند. درواقع این کشورها از آمریکا میخواهند که اسرائیل را از بمباران سایتهای نفتی ایران برحذر دارد. هدف این کشورها این است که رایزنی دیپلماتیکی را آغاز کنند تا این تنشها به یک جنگ تمامعیار تبدیل نشود. حال به نظر شما این رایزنیها میتواند مانع نتانیاهو شود؟
اگر رفتار نتانیاهو در یک سال گذشته ملاک ارزیابی ما باشد میتوانیم بگوییم جواب منفی است. ما شاهد این بودیم که نتانیاهو حتی در برابر فشارهای آمریکا و دولت بایدن ایستادگی کرد. در همین راستا ممکن است فشارها و رایزنیهای این کشورها باعث شود که نتانیاهو تا حدی در نوع پاسخ به ایران تجدیدنظر کند اما آنطور که به نظر میرسد باعث نخواهد شد نتانیاهو از پاسخ دادن منصرف شود.
در صورت حمله تلافیجویانه اسرائیل، ایران وارد یک تنش نظامی بیبازگشت خواهد شد؟
بستگی به نوع واکنش اسرائیل دارد. آن چیزی که در اخبار و رسانهها منتشر شده، حاکی از این است که اگر حمله محدود باشد و گسترده نباشد و آسیب جدی نزند احتمالاً پاسخی نخواهد داشت اما اگر حمله گسترده باشد و دامنه اثرگذاری آن بیشتر باشد واکنش جدی نشان خواهد داد. این رفتاری بود که در تنش قبلی یعنی عملیات وعده صادق1 هم شاهد آن بودیم، به شکلی که اسرائیل پاسخ داد اما چون پاسخش گسترده نبود و تبعات گستردهای نداشت ایران به نوعی پاسخی نداد. به نظر من این الگو اینبار هم تکرار میشود، به این معنا که اگر اسرائیل پاسخ محدودی بدهد، ایران واکنش نشان نخواهد داد اما اگر پاسخ اسرائیل گسترده باشد در آن صورت ممکن است که ایران پاسخ دهد.
چه راهکاری برای کاهش تنش در منطقه پیشنهاد میکنید؟
یکی از مشکلاتی که ما همیشه در خاورمیانه داشتیم و البته هنوز هم داریم فقدان نهادهای منطقهای قدرتمند است. نهادهایی که بتوانند جلوی تنش را بگیرند و به نوعی تبادل پیام ایجاد کنند. مثلاً شما نهادی مثل آسهآن در جنوب شرق آسیا را در نظر بگیرید؛ با اینکه آسهآن یک نهاد اقتصادی است اما در عین حال میتواند در منازعات هم نقش ایفا کند و مانع تشدید تنشها شود. متاسفانه خاورمیانه از این نظر هم در برابر قدرتهای خارجی و هم در برابر نیروهای گریز از مرکز خود منطقه مثل گروههای ایدئولوژیک (داعش و...) آسیبپذیر است. بنابراین کنترل تنش در خاورمیانه همیشه با مشکل و دشواری مواجه بوده است و بحرانها و اتفاقات کوچک به سرعت گسترش پیدا میکنند و منطقهای میشوند. برای مثال کشورهای منطقه هم در جنگ ایران و عراق نتوانستند باعث خاتمه جنگ شوند و هم در جنگ اول خلیج فارس نتوانستند مانع حمله آمریکا به عراق بشوند. به همین خاطر است که قدرتهای فرامنطقهای میتوانند در منطقه نقش ایفا کنند. البته قدرتهای فرامنطقهای به جز آمریکا نقش مهمی در کنترل تنشها نداشتند. چین به نوعی کنار کشیده است، روسیه هم مشکلات خودش را در اوکراین دارد و اتحادیه اروپا هم گرفتار جنگ اوکراین است. بنابراین تنها گزینه موجود آمریکاست و ظاهراً ایران هم در این راستا تلاشهایی کرده است و پیامهایی ردوبدل کردهاند. اگر ایران بتواند با آمریکا وارد مذاکره و تبادل پیام شود، چه به صورت مستقیم و چه از طریق عمان و قطر و... میتواند مانع از تشدید و منطقهای شدن درگیری شود. اما در بلندمدت نیاز داریم که وارد روند همگرایی منطقهای شویم و نهادهای منطقهای و قدرتمند ایجاد کنیم و نهادهای موجود مثل شورای همکاری خلیج فارس، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب را تقویت کنیم تا بتوانند در منطقه نقش ایفا کنند. اما فعلاً آن چیزی که در دسترس است نقش آمریکاست. با وجود اینکه سهم و نقش آمریکا در منطقه نسبت به گذشته کمرنگتر شده است ولی همچنان اصلیترین و قدرتمندترین بازیگری است که میتواند مانع تشدید بحران شود.